حرمله هم گریه اش می گیره!
…از این زمانه سیرم!
حرمله هم گریه اش می گیره!
…از این زمانه سیرم!
شهادت میدهم چیزی ز دینداری نمی دانم
سراپا غرق تردیدم، من آیا یک مسلمانم ؟
مسلمان نیست هرکس بی خبر باشد ز هم کیشش
حدیثی خوانده ام اینگونه سرگردان و حیرانم
دلم از آه مظلومی نمی سوزد ، نمی لرزد
خدایا تازه فهمیدم، پر از جهل است ایمانم
من آنم که نمی بینم زبیر و طلحه ی خود را
ولی در ادعایم بوذر و عمار و سلمانم
گهی هستم ز هرچه انقلابی انقلابی تر
و گاهی فتنه ای می سازم و بعدش پشیمانم
نکرده این نماز روبروی کعبه آبادم
نکرده مسجد الاقصی ویران گشته ویرانم
شده هر روز این دنیا غروب سرخ عاشورا
ولی من روضه را تنها برای گریه می خوانم
رسیده ناله ی هل معین مهدی زهرا
ولی من در هوای ملک ری سر در گریبانم
کویرم خشک و بی پایان, اسیر فصل یخبندان
نشد این گریه ها باران , بر این جان بیابانم
منم آن شاخه ی زردی که این دوران نامردی
نیاورده کمی دردی به این اعضای انسانم
به چشم خویش میبینم به خاک و خون کشیدن را
سحر می سوزم و افطار عبد سفره ی نانم
نگاه من نمی بیند مسلمان فلسطین را
مسلمانم ولی محصور در عنوان ایرانم
مکرر امت اسلام واحد را نشان می داد
مکرر سوخت ، من شرمنده ی پیر جمارانم
چه زیبا گفت از مرگ یهود و موج بیداری
همان موج خروشانی که من یک قطره از آنم
شده عالم پر از فریاد و طغیان کرده استبداد
چرا در این همه غوغا سکوت افتاده در جانم
جهان در پیچ تاریخیست, من در پیچ گمراهی
نمی دانم که با حقم و یا در حزب شیطانم
گهی تند و گهی آهسته ام اما خدا داند
اگر سید علی فرمان دهد مانند طوفانم
خدا گفته است حجم با برائت میشود کامل
کمال دین خود را لعن اسرائیل می دانم
اگرچه دیر می گویم، پر از تکبیر می گویم
منم سرباز و امروز است خاک غزه میدانم
حسین محسنات
از حَجّاج، سفاک تر، والی ای در تاریخ اسلام سراغ نداریم.
در زمانی که والی عراق بود، تعدادی از زنان مسلمان تاجر با کشتی و اموالشان دست دزدان قوم “مید” از “دیبل”(بندری در سند) افتادند!…
یکی از آن زنان -از بنی یربوع- از همان کشتی ندا داد: یا حَجّاج!
این دادخواهی به حجاج رسید جواب داد: یا لبیک!
از همین جا عملیاتهایی برای آزاد سازی آنها و بعد فتح سند کلید خورد… (فتوح البلدان ج۳ص۵۳۴)
تاریخ آینده بر مظلومیت امت اسلام خواهد گریست که حَجّاج هایش کودکان و زنان (یمن یا…) را به خون کشیدند اما فریاد حدود یک میلیون زنان و مادرانی که در باریکه ای بنام غزه گروگان اند را هیچ پاسخی ندادند! یا فقط برای مصرف داخلی، ژستی گرفتند و زباناً محکوم کردند!
جنایت در غزه به ضیم و ننگ رسیده است؛ همان که حسین(ع)، به قیمت کشته شدن و پیروز نشدن، عاشورا پذیرفت! (بین السله و الذله)
از اینسو در تمام این ۷۵سال اینقدر افکار عمومی جهان برای مقابله با اسرائیل فراهم نبوده است. فقط تظاهراتهای اروپایی و آمریکایی را ببینید!
بین “مقاومت اسلامی” با “حَجّاج های امت” حتما فرقی هست!
بیانیه و محکوم کردن و صرفا سخن گفتن را سازشکارها هم دارند.
مقاومت یا باید دیگر برای مردم شان از محو اسرائیل و… نگوید یا در این “ننگ اسلامی” و “فرصت جهانی” ، انتقام شایسته را بگیرد.
می دانم که در تدبیر و بالمرصادند و حتما به موقع اقدام خواهند کرد! و به طرح کثیف بایدن بعد از فاجعه بیمارستان تن نمی دهند.
محسن قنبریان ۲۶مهر۱۴۰۲
در زمان معتصم عباسی، پادشاه روم، سرزمین اسلام را اشغال کرد؛ مسلمانان تحت سلطه را مُثله کرد، چشمانشان را بیرون آورد و بینی و گوشهایشان را برید. زنان و بچه ها را هم اسیر و در بند کرد. مرزنشینانی که اسب و سلاحی داشتند، بر او تاختند.
یک زن هاشمی اسیر و در بندِ رومیان صیحه زد: وامعتصماه!
خبر به معتصم رسید، پاسخ داد: لبّیک! لبّیک!
همان وقت بپاخواست و بر اسب سوار و دستور حرکت داد…
فتح عمُّوریّه از همین جا آغاز شد.
جنایات اسرائیل در غزه از اشغال رومیان کمتر نیست، آنچه با بمب های ممنوعه اتفاق می افتد بسی دردناک تر از مُثله کردن و گوش و بینی بریدن است. اینجا کودکان را هم می کشند و صدای #یا_للمسلمین زنان بلند است.
مرزداران امروز اسلام هرکه سلاح داشته کاری کرده و می کند؛ لکن غزه دارد ویرانه و نسل کشی، کامل میشود.
روشن شد شاهان عرب از معتصم بی عرضه ترند؛ ولی ولایت فقیه عادل با خلافت عباسی قابل مقایسه نیست؛ معتصمِ فاسق و جائر از خامنه ای و سیدحسن نصرالله، جوانمردتر و با غیرت تر نبود.
سال۸۰ فرمود: “من فریاد آن زن فلسطینی را که در مقابل دوربین خبرنگار با صدای گرفته خود فریاد می زد: یاللمسلمین… از یاد نمیبرم”
در این ۲۰سال دست مبارزان سرحدات اسلام و فلسطین بجای سنگ، از موشک پرشد.
امروز(۲۵مهر) تهدید کرد: “بمباران های غزه باید فوراً قطع شود”!
” اگر چنانچه این جنایات ادامه پیدا کند، مسلمانها و نیروهای مقاومت بی تاب می شوند؛ کسی جلوی اینها را دیگر نمی تواند بگیرد؛ این را بدانند”!
یعنی روزهای آینده، نجات غزه را می بینیم؟!
محسن قنبریان
برادران اهل سنت زاهدان در نمازجمعه این هفته(۲۱مهر) مسجد مکی، پارچه نوشته هایی در حمایت از مظلومین غزه دست گرفتند: بلوچ با شماست تا آخرین قطره خون!
مولوی عبدالحمید بعد از چند روز سکوت دست آخر موضع اش را: تشکیل دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین اعلام کرده بود!
او قبل از این چرخش، جهاد را راه حل می دانست؛ لکن بهمن۱۴۰۱ گفت: “مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند!”
اهالی مسجد مکی با این پارچه نوشته ها نشان دادند بر موضع جهادند و این، سخن آنان هم نیست! گلایه شان مانع از همراهی نیست.
ایشان بعد از سخن بهمن ماه۱۴۰۱ در ۱۸فرودین امسال هم گفت: “بعضی ها انتقاد می کنند که چرا می گویی صلح؟ ما گفته ایم صلح عادلانه که حقوق رعایت شود؛ نگفته ایم که صلح مطلق باشد. بعضی کاسه از آش داغ ترند”!
این سخن هم اشاره ای به اعتراضاتی از برادران اهل سنت دارد.
در پاسخ او، شیخ محمد الموعد -سخنگوی شورای علماء فلسطین در لبنان- ضمن دعوت او به مناظره گفت: “شخصی که بگوید باید با اسرائیل صلح شود یا نادان است یا جاسوس همان اسرائیل غاصب”.
شیرینی موضع این عالم سنی این است که او سخنگوی علمای فلسطین است، خود آش است نه کاسه آش!
این عالمان و مردم باغیرت اهل سنت زاهدان دارند به روایت صحیح مسلم از رسول الله عمل می کنند که فرمود: الدّینُ النصیحه: دین همان خیر خواهی کردن است. پرسیدند برای چه کسی؟ از جمله فرمود برای زعماء و پیشوایان مسلمین!
بدون این نصحیت ها، نقدها و انتقادهای مردم و مأمومین ایشان، مواجهه های سیاسی و امنیتی تمام کننده نیست.
محسن قنبریان ۲۳مهر۱۴۰۲
مراسم هفتگی هیئت
دانشجویی اصحاب الحسین(ع)
سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲
حسین(ع) آنجاست که “عاشورا” آنجاست!
نه آنجا که “فقط مراسم” برپاست!
حسین(ع) آنجاست که “ذلت ناپذیری” و “اباء از ضیم” آنجاست!
نه آنجا که “سازش” یا حتی “آسایش در کنار ظالم” برجاست!
حسین(ع) آنجاست که “نهضت” و “قیام” آنجاست!
نه آنجا که “نظامِ محافظه کاری” و “روابط محاسبه گری در وقت ضیم و ننگ” جاری است!
“غزه ی سنیِ ننگ ناپذیر” از “زهیر عثمانیِ پیوسته به مظلوم” به “سید اهل اباء از ضیم، حسین(ع)”؛ دورتر نیست!
“هرثمه“ی شهروند علی(ع) و “راوی نوحه کربلا” هم از سینه زن ها و “حسینی های نذریِ قیمه و قمه” ؛ اما “بی تفاوت دربرابر ضیم و ذلت” از سید مظلومان، حسین(ع)؛ دورتر و “فراری تر” نیست!
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید!
درست گفت امام موسی صدر که:
«من حسینیهای را قبول دارم که قهرمانانی بپرورد که با دشمن اسرائیلی در جنوب بجنگند.»
ویدئو: شهید امیرعماد ابوخدیجه فرمانده گردان واکنش سریع در طولکرم که جمله معروف حسین بن علی(ع) را قبل شهادت(ماه رمضان) می خواند:
“این بدنام[که نسبش مشکوک است] پسر بدنام مرا میان دو چیز مخیّر کرده است: میان شمشیر و تن دادن به خوارى. و هیهات که ما تن به ذلّت و خوارى دهیم.”
محسن قنبریان ۲۱مهر۱۴۰۲
مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است
چرا سکوت کنم سینه ام پر از سخن است
برای من اگر انسانم و مسلمانم
جوانِ جان به کف غزه نیز هم وطن است
(حسن زرنقی)
دو روی این حماسه: بُعد نظامی/ بُعد اخلاقی
مقایسه ی:
اوانجلیس ها و صهیونیست ها خشن ترین و ضد انسانی ترین
داعش؛ اسلام آمریکایی با فرمت اوانجلیس برای تقابل با اسلام سیاسی!
اسلامِ مقاومت در مبدا، مقصد، روش از اسلام داعش متمایز است!
عمروعاصِ اعراب مسلمان هم قابل مقایسه با غرب وحشی نیست
انسانیت و اخلاق حماسه حماس را روایت کنیم