حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان
فرمایش شهید ثانی را اینجا بخوانید
فایل کامل صوتی این بحث مهم را اینجا گوش دهید
حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان
فرمایش شهید ثانی را اینجا بخوانید
فایل کامل صوتی این بحث مهم را اینجا گوش دهید
«محسن ریسمانسنج»، نمونهای از سرمایههای مردمی انقلاب اسلامی است که برای دفاع از حقوق مردم، گلاویز شدن با مافیای متصل به قدرت اهواز را به جان میخرد و از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. او در این مسیر راهی زندان هم میشود اما باز هم با وجود تهدیدهای مالی، جانی و احکام قضایی، به مبارزه خود ادامه میدهد…
بیست ماه بعد از امر رهبری، در گفتگوی صدای حوزه با حجت الاسلام قنبریان مطرح شد؛
برشی از صحبتهای «حجتالاسلام محسن قنبریان» در ویژهبرنامه تلویزیونی جماران به مناسبت ایامالله دهه فجر
درگذشت جانسوز حاج سید رضا محبوبی عزیز و خطیب ارجمند اهلبیت(ع) و مبلغ مخلص جهاد تبیین را به خانواده ارجمند و دوستان محترم تسلیت عرض می کنم. برای آن عزیز سفر کرده مغفرت و شفاعت جده اش زهرا سلام الله علیها و برای بازماندگان صبر و اجر از خداوند طلب می کنم.
یادش را با بیانی شیرین و یادداشتی فاخر در تبیین چگونه در فرهنگ شیعی، سنّی به فیض شهادت می رسد؟! و چگونه مجاهدان علیه رژیم غاصب به نظر شیعه، شهید راه خدایند؟! گرامی می دارم:
https://eitaa.com/seyed_reza_mahboubi/2725
محسن قنبریان
اینکه جامعه ایرانی بخصوص هسته حزب اللهی از لحظه سقوط سوریه و اسد در حیرانی است، اینکه هیچ تحلیل جامع و اقناع کننده ای هم -علیرغم تولید انبوه محتوا- نبوده، واضح است.
از اینرو همه منتظر و مشتاقند تا فردا رهبر انقلاب چه می فرماید!
لکن سقوط اسد از مثل سقوط خرمشهر و فاو و… سخت تر نبود!
آن روزها جامعه دچار چنین سردرگمی هایی نمی شد، چون مثل خامنه ای و هاشمی و… در نماز جمعه و دانشگاه و… حاضر و برای مردم توضیح می دادند.
توضیحشان نه فقط تکرار الهیات “خدا با ماست” بود و نه حرفهای صرفا تکنیکال میدان؛ جمع درست هردو بود، هم عالم به مبانی و عقلانیت انقلاب اسلامی بودند و هم مشرف به میدان.
امروز این حلقه مفقود است؛ لذا باید منتظر ماند تا خود رهبری بیاید و بگوید!
مطلعین میدان، نوعا سرمایه اجتماعی و مقبولینِ عقلانیت انقلاب اسلامی در جامعه نیستند!
برخی ائمه جمعه و برخی فضلاء انقلابی و فعالین دانشگاهی و… هم که الهیات و منظومه عقلانیت انقلاب اسلامی را می شناسند، خبر دست اول از میدان ندارند و فقط بعضا، گزینشی از مجاری خاص، اطلاعاتی ناقص می گیرند؛ که معمولا طرحش در جامعه با رد و تکذیب ها همراه میشود و…
رابطه و نسبت استاد خامنه ای و… با امام خمینی و میدان انقلاب، در نسل بعد بازتولید نشده است و این فقط تقصیر کوتاه قدی بعدی ها نیست؛ حلقه اول های تصمیم ساز و مشرف میدان دیگر از جنس روحانیون کف میدان و دانشگاه مثل خامنه ای و هاشمی و…سالهای۶۰ نیستند!
پس یکی مینویسد: تا فردا همه ساکت!
یکی مینوسد: چرا ساکتید و همه بر دوش رهبری؟!!
محسن قنبریان
سالهاست که دشمن ایشان را به اتّهام «تلاش برای جانشینیِ رهبری» تخریب میکند؛ حالآنکه غیر از شنیدههای سابق، اخیراً نیز از پدر متّقی و حکیمشان نَقل و رسانهای شد که مخالف جانشینیِ فرزندشان -بهخاطر شبههٔ موروثیشدن یا چیز دیگری- هستند. این را به کمیتهٔ خاصّ خبرگان (کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹) هم گفتهاند؛ اما میبینید قضیه تمام نمیشود!
تعطیلیِ درس ایشان (به دلیلی بین خودشان و خدا) گرچه میشد مسئلهای «عادی» در حوزه تلقّی شود، باز مسئلهای «خاص» بین دوست و دشمن میشود؛ برخی دوستان به جهات اخلاقیِ ایشان استناد و استدلال کردند که «اقبال» هزاروششصد متقاضی برای شرکت در درس ایشان، آنهم در هنگام رکود حلقههای استادوشاگردی، و کمرونقی و تعطیلیِ برخی دروس در حوزه، عاملی برای تعطیلکردن درسشان شده است، دشمنان هم که…!
بندهٔ ناچیز در مسئلهٔ جانشینی، همنظر -بلکه مطیع- پدر بزرگوار ایشان هستم؛ اما در سایر مسائل از جهات علمی و عملی نباید به فرزندان ایشان -از جمله این فرزند فاضلشان- جفا شود؛ مثلاً ایشان حق دارند از عالمان حوزه باشند، آنچنان که فرزندانِ برخی زعمای گذشته بودند و هستند.
البته اینجا نکتهای مهم میشود که «جریانی عادی» را «غیرمعمول» میکند و آن، غیر از شائبهٔ جانشینِ رهبری و اشتهار در رسانههاست:
«معمول» در حوزهها این بوده که فرزند فاضل و درسخوان، درس میگوید و دروسش منتشر میشود، تألیف میکند و نقد میشود؛ مؤافق و مخالفِ علمی پیدا میکند و تدریجاً در صحن علنیِ حوزهٔ علمیه، در مرآی اساتید و بزرگان رشد میکند. فخرالمحققین در قدما، و آقامصطفی خمینی در متأخرین، نمونههای روشنی هستند؛ سیدمصطفی باآنکه مستشکلِ درس امام بود، خودش درسی بعضاً شلوغتر هم داشت و آثار علمیِ ایشان منتشر میشد (هشتکتاب فقهی و فلسفی، دوکتاب در تبعیدِ ترکیه، دهاثر در تبعیدِ نجف). اینگونه بود که غیرشاگردانش، او را نه به شهادت شاگردان و همبحثها، بلکه به شهادت آثارش قضاوت میکردند.
میدانیم که در حوزه، همنشینیِ نام با عنوان «آیتالله» و پیداشدن نمودهای زعامت؛ تحفّظ یا ملاحظهکاری دربارهٔ پرداختن به آرای آن شخص شکل میدهد و معمولاً مورد نقد و ابرام جدّی قرار نمیگیرد. (مگر دربارهٔ کسانی که خلاف مشهورشان فزونی گیرد!)
لذا دورهٔ مناسب جهت تناظرها و بحثها، دقیقاً در همین دورهٔ سنّی و مرحلهٔ علمیِ مثل آقامجتبی دامتتوفیقاته انجام میشود و خروجیِ آن مواجهات علمی با همسطحها، با «روندی طبیعی» و «روشی عادلانه» به ارتقاهای علمی رسیدن و نشستن بر پلّههای فضلیت است.
اقتضای «ورع» این نیست که برای انتشار صوت و متنِ «سیزدهسال تدریس» اقدامی نشود. چهاینکه حضور در میزگردها و همایشهای علمی، با ارائههای تخصّصی برای عالمان دینی؛ ناجورتر از برخی فعالیتهای سیاسی-انتخاباتی نیست که تقوا و خویشاوندی با رهبر انقلاب اسلامی بخواهد مانع آن و موجب احتیاط گردد، یا رانت و امتیازِ آقازادگی تلقی شود.
همه شاهدیم که آقازادههای فاضل و درسخوانده – حتی اگر در زیّ شخصیِ برخی از ایشان اخلاق آقازادگی مشهود باشد – در این مسئله، نوعاً «عادی»اند؛ یعنی دروسشان منتشر و کتابهایشان چاپ میشود و در معرض نقد قرار میگیرد. در مجامع تخصصی، لَه یا علیه آرای علمی حاضر میشوند و اینگونه به شکل عادی، دارای مؤافق و مخالف علمی، شاگرد و منتقد میشوند. درسشان هم از همین مجرای عادی؛ پُر یا خالی، شروع یا تعطیل میشود.
بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقامجتبی؛ لکن اگر تعطیلیِ درسشان ادامه یافت، بهنظر میرسد بهتر است که دروس گذشتهٔ ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعهٔ علمیِ حوزه قرار گیرد. چهاینکه حضور علمیِ ایشان در مسئلههای مطروحه در حوزه، علاوهبر استفادهٔ جامعهٔ علمی، پاسداشت رویههای معمول در ارتقای علمی در انظار نخبگان حوزوی نیز هست و ازقضا دقیقاً همین روش، اقتضای تقوا و ورع و ناآقازادگیِ متوقع از ایشان است.
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۲
امام حسن عسکری (ع):
یَأْتِی عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا اَلْقَوَّامُونَ بِضُعَفَاءِ مُحِبِّینَا وَ أَهْلِ وَلاَیَتِنَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ اَلْأَنْوَارُ تَسْطَعُ مِنْ تِیجَانِهِمْ …
علمای شیعه ای که محبّین و اهل ولایت ما را که ناتوان هستند، سرپرستی می کنند (و معارف را به آنها می رسانند)، در حالی وارد روز قیامت می شوند که نور از تاج سرشان میتابد…
(تفسیر الإمام العسکری -علیه السلام-، ص۳۴۵، ح۲۲۶)
بدین وسیله ضایعه درگذشت فاضل ارجمند مبلّغ دینی حجت الاسلام پرندین را به خانواده و بازماندگان و حوزه علمیه بهبهان و جامعه مبلغان تسلیت عرض می کنم.
عمامه روحانیت وقتی نورانی خواهد بود که قیام به امر ضعفای محبین اهلبیت(ع) نماید. استضعاف های فرهنگی و اقتصادی را با تبلیغ و خدمات اجتماعی و مطالبه گری های سیاسی جبران کنند.
عزیز از دست رفته ما برای تبلیغ در روستا اقدام و در دل پیر و جوان کردستان بزرگ جا گرفت.
راهش پر رهرو باد ؛ خدایش در رحمت و مغفرت و رضوان خویش جایش دهد.
محسن قنبریان
سخنرانی «بازخوانی منشور روحانیت» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۳ منتشر میشود.
نکاتی از سخنان حجت الاسلام قنبریان
سخنرانی «بازخوانی منشور روحانیت» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۶ خرداد ماه ۱۴۰۳ منتشر میشود.
نکاتی از سخنان حجت الاسلام قنبریان
شهادت می دهم که محسن ریسمان سنج همواره در صحنه ها و حوادث مختلف انقلاب اسلامی حاضر و اهل تقوا و صداقت است. مروج اندیشه های درست دینی بوده، پیگیر حقوق مردم خصوصا مستضعفین با رعایت عقلانیت و چارچوب قانون است. فعالیت های او موجب دلگرمی دوستداران انقلاب اسلامی بوده و در این مسیر هیچ گونه سوء رفتار و خلاف شان روحانیت از ایشان ندیده ام.
او اما حالا به ۶ماه حبس قطعی از سوی دادگاه ویژه روحانیت محکوم شده است.
تلاشها برای رضایت شاکی، جواب نداد.
اقرار نامه رسمی صاحب پیج اینستاگرامی مورد استناد (که غیر ایشان است) اثر نکرد!
کاش میشد چون ماجرای قصاص خواهی عکاشه از پیامبر(ص)، که حضرت صدیقه(ع)، حسنین(ع) را برای تحمل قصاص فرستاد، -بلاتشبیه- جای او تحمل مجازات می کردم!
چون واقعا به حسن نیت و خیرخواهی او باور دارم.
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۲/۸