عترت هم مثل قرآن آیات محکمات و متشابهات دارد. دو سه “ابن عباس” مدرک خوبی برای مشروعیت تبارگزینی حضرت امیر(ع) نمیشود.
دولت علوی مقابل دولت اموی است و در خطبه۳ از ارکان دولت عثمان را این می شمارد:
قَامَ مَعَه بَنُو اَبِیه
خاندانش با او برخاستند و به قدرت رسیدند!
ابن عباس معروف قبل از دولت علوی هم منصب افتاء، مشاور، امیرالحاج و…داشت[۱].
اگر خائن بیت المال او باشد [۲]توبیخ عجیب نامه۴۱ را هم باید در کنار گزینش پسر عموی باسابقه دید:
“با شمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا قسم اگر کاری که توکردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی دیدند…!”
بهتر است در منازعات سیاسی موجود از تکذیب و توجیهات دیگر برای برخی خویش گماری ها استفاده شود نه استناد به سیره حضرت امیر(ع)!
محسن قنبریان
[۱] انساب الاشراف ج۴ص۲۷/تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۷۶
[۲] بررسی محققانه این مساله در کتاب ابن عباس و اموال البصره جعفرمرتضی عاملی آمده است.