بایگانی برچسب: s

پرسش و پاسخی درباره یادداشت مستضعفان روستای کندلی هرپی

سؤال: روستایی اینچنین در اطراف طالقان ایران هم وجود دارد(۱)؛ آیا میشود آنها را هم رهیده از مناسبات غلط شمرد؟! آنوقت فرق جمهوری اسلامی و دولت مدرن فرانسه چیست؟!

پاسخ:
تفاوت این دو روستا را میتوان در این روایت کافی دید که امام صادق(ع) میفرماید: “خداوند برای دین دو دولت(دوره)قرار داده است: دولت و دوره آدم[خلیفه خداوند] و دولت ابلیس! پس دولت آدم، دولت خداوند است. هروقت خداوند اراده کند که آشکارا پرستش شود، دولت آدم را نمایان می کند و هر وقت اراده کند که نهانی پرستش شود دولت ابلیس[مجال می یابد]…”(۲).

آن مقدار از انزوای روستای طالقان که از مناسبات تمدن جدید است، که مشترک با روستای پاریس است؛ و برای حائل و حیله از نجاست های جاهلیت مدرن است.

اما انقلاب اسلامی، نقطه شروع بیداری اسلامی و مقدمه ظهور دین حق است(ان شاء الله). پس وقت پرستش علنی خدای متعال و تلاش برای اعتلاء کلمه توحید است. از اینرو روستای طالقان باید با روستای پاریس فرق کند.
تلاش و مجاهده برای به ثمر رسیدن انقلاب و باز شدن افق ها جلوی دید جهانیان برای طلوع خورشید ولی مطلق با این نحوه انزوا نمی سازد.

البته سطحی از استضعاف برای کل حرکت انقلابی مردم ایران و جنبش ها و نهضت های وابسته به آن هست که همان مصاف جدی انقلاب با فرهنگ و خوی استکباری در عرصه های مختلف است از این حیث تهران و شهرهای مدرن شده ما هم در فشار این استضعافند. که باز به معنای پذیرش ضعف و زبونی نیست. مبارزه ای است که در عرصه هایی اقتدارمان علنی شده و در عرصه هایی درگیریم و منتظر “روز قدرت اسلام” هستیم.
(برای تفصیل از این دو رویکرد سلسله مباحث “بقیه الله” -بخصوص جلسه۱۰- را تعقیب کنید)

  1. روستایی در شرق طالقان و اطراف ساوجبلاغ متشکل از حدود۱۴خانواده (۴۰،۵۰نفر) که از سال۱۳۶۹تا الان تاسیس شده است خالی از ابزار تکنولوژی و بدون شناسنامه اند و جزء آمار ایران نیستند. سواد مکتب خانه ای در حد واجب و حرام فقهی و عقاید دارند و عمدتا مقلد و پیرو میرزا صادق مجتهد تبریزی(متوفی۱۳۱۱ق) هستند که با اندیشه تجدد و دستاوردهایش مطلقا مخالف بود حکومت را مال معصوم می دانست و پیروانش به اهل توقف معروف شدند(توقف در قبل از مدرنیته ونپذیرفتن آن).حسین قلی ضیایی بخاطر احادیث مدح طالقان در آستانه ظهور این روستا را اطراف طالقان بنا کرد و زندگی موعود گرایانه ای را بنا نهاد. به رویای صادقه معتقد وآیین انتظاری در کنار رودخانه دارندو...
  2. الکافی ج۲ص۳۷۲/ج۸ص۱۵۸

مستضعفان روستای کندلی هرپی!

 

مستضعف، فقط گرسنگان و بی خانمان ها نیستند. در تعریف قرآن دو قید دارد:
-لایستطیعون حیله
-لایهتدون سبیلا(۹۸نساء)

حیله یعنی چاره. یعنی آنچه “حائل” بین انسان ها با مناسبات غلطِ جوامع کفر شود.
پس مستضعف یعنی کسانی که توان بر چنان حائلی ندارند و به راهی درست هم هدایت نمی شوند.

روستای (conde les herpy) در قلب فرانسه محل سکونت تعدادی شیعه فرانسوی الاصل است که از مناسبات جاهلیت مدرن رهیده اند اما فرانسوی ها آنها را هموطن خود نمی دانند! اهالی این روستا همه منتظر امام غائب و نمونه ای از نگهداری ایمان مثل آتش در کف دست و یا دست کشیدن بر شاخه های تیغ دارند.
(ویدئوهای بیشتر از این روستا در اینترنت موجود است)

تازه، اهالی کندلی هرپی، “راه را یافته اند” و برای حیله و حائل تلاش می کنند. آماری از این گونه گروههای مستضعف در سراسر زمین دارید؟! آنهایی که به ستوه آمده اما هنوز به امام حق هم راهنمایی نشده اند بسیار بیشترند!

چند ایده نیمه شعبانی از دوستان

  1. گروهی جهادی یا هیأت و کانونی فرهنگی برنامه جشن خود را در محرومترین نقطه شهر یا منطقه شان با تصویرکردن آن محرومیت تبلیغ کند و قبل از آن ضروری ترین نیاز اهالی را شناسایی و اطلاع رسانی کند و:

    الف)
    با جذب خیّرین مومنی به آن نیازها وعده تأمین بخشی از آن نیازها را شب جشن اعلام کنند.
    فراموش نکنیم امام زمان(ع) به علی بن مهزیار با وجود ۲۰سال سفر به تمنای دیدار امام، گله کرد که: “ولی شما به زیاد کردن اموال خود و فخر فروشی بر ضعفای مومن روی آوردید…”(۱)
    و از سوی دیگر هم امام صادق(ع) فرمود: “هرکس قادر نیست صله و هدیه اش را به ما اهلبیت برساند، به شیعیان صالح ما بدهد که ثواب صله به ما را دارد”(۲) از این بابت میشود هدایای مومنین به امامشان در شب تولدش را هم جذب به رفع نیاز شیعیان امام اختصاص داد.

    ب) 
    با مسئولین شهری درباره نیازی جدی و ضروری در آن منطقه از قبل جلسه گرفته و وعده حل اقلا یک نیاز را بگیرند که رسول الله(ص)فرمود: “هرکس حاجت نیازمندی را که توانایی ابلاغ ندارد به صاحب منصبی برساند خداوند در قیامت قدمهایش را برصراط استوار دارد”(۳).
    ج)زمینه دیدار و گردشی کوتاه برای مومنین حاضر شده در جشن را در آن منطقه محروم یا حاشیه نشین فراهم کنند تا دیدن محرومیت ضعفاء، “احساس دردمندی” در آنها پدید آورد و امام زمان خواهی را با حج و عمره تکراری (مثل ابن مهزیار)و سایر اعمال اینچنین دنبال نکنند.
    (چون خوزستانی ام پیشنهاد دیدن برخی مناطق سیل زده این استان حتی مثل عین دو در خود اهواز را هم می افزایم که قبل از سیل هم وضعیتی نابسامان تر از برخی مناطق سیل زده اخیر کشور داشته اند!)
  2. جلسات و هیأت و تکیه های بزرگ که احیانا امکان برگزاری در مناطق محروم حاشیه را ندارند میتوانند از جوانان یمن یا بحرین و…(که در دانشگاه و حوزه ایران هستند یا در رسانه ها حضوری داشته اند) دعوت تا بی واسطه استضعاف عجیب معاصر و کنار دست ما را برای مخاطبین توصیف کنند و اضطرار به ظهور ولیّ مطلق را در مخاطبین بیفزایند. شاید برخی گروههای فعال جهادی در مناطق بسیار محروم کشور خودمان هم بتوانند جایگزینی دیگر باشند .

با تشکر از ایده خوب احیاء روز جهانی مستضعفین.

۱)دلائل الامامه ص۵۴۱و۵۴۲
۲)من لایحضره الفقیه ج۲ص۷۳
۳)تحف العقول قسمت جملات قصار پیامبر(ص).

وجوب حضور مردمی!

شهید بهشتی، “احتجاب مسئولین” (دوری و پوشیده از مردم بودن آنها) را “حرام مطلق” می دانست. یعنی حتی احتمال ترور هم نمیتواند عذری برای دوری و دیده نشدن در مردم شود! گرچه “حفاظت” از ترور، مشروع است، اما نباید به “حاجب” بدل شود! (ادله فقهی این فتوا بماند فرصتی دیگر).

از سوی دیگر وجوب مردمی بودن حاکمان و در حجاب نبودنشان، واجبی “توصلی” است. یعنی مثل عبادات(نماز و روزه) نیست. قصد قربت و اخلاص شرط امتثالش نیست و بدون آن هم واجب عمل شده است(مثل امر به معروف) . البته با اخلاص، کمال یافته؛ توشه ی اخروی هم میشود.

تظاهر و تبلیغش اگر موجب تشویق دیگر مسئولین برای دوری از تشریفات زائد است، لازم و نیکو هم می باشد. دعوت به اخلاصِ بیشتر و استقامت بر رفتارهای درست هم جای خود محفوظ و یک وظیفه دیگر است.

محسن قنبریان

احیای روز مستضعفین بجای فستیوال شادی!

پیشنهادی برای جشن های نیمه شعبان:

با پیروزی انقلاب اسلامی، نیمه شعبان به روز جهانی مستضعفین نام گرفت تا نماد وعده الهیِ ائمه شدن مستضعفان زمین(۵/قصص) باشد.

اما به مرور این جهت کم رنگ، و اصلا واژه مستضعف در ادبیات سیاسی-اجتماعی کم فروغ شد. از آرزوی امام در “تشکیل حزب بزرگ مستضفین در تمام دنیا”(۱) تنزّل کردیم. در بُعد داخلی آنها را “قشر آسیب پذیر” (آدمهایی که خود آسیب را می پذیرند!) خواندیم و در بُعد خارجی هم از امپریالسیم و استکبار جهانی -بخاطر شبهات برخی بریده ها و خسته ها از مبارزه- قرائتی ملی(نه جهانی)عرضه کردیم! مثلا آمریکا و استکبار جهانی چه خسارتی به منافع ملی ما زده؟! و استکبار ستیزی چگونه تامین کننده “منافع ملی ایران” است؟!دیگر از ابعاد جهانی استکبار جز نمونه هایی در چند سرود یا سخنرانی نگفتیم. غافل از اینکه استکبار ستیزی در قواره منافع ملی ایران، مصرفش هم برای مخاطب ایرانی است نه مستضعفین جهان.(۲)

جشن های نیمه شعبان هم از ابعاد روز مستضعفین خالی تر شد و حتی در مذهبی ترین و انقلابی ترین شهرهای ما -حتی قم- به فستیوال شادی تنزّل کرد!صرف ریسه و شربت و حداکثر مولودی و کف زنی! گاهی هم با چاشنی های زهرماری! تو گویی طواف به گرد بیت المعمور بود که به “مُکاء و تصدیه”(صوت و کف) فروکاسته میشد.
غافل از اینکه به حسب روایات متکثر اولین مستضعف واقعی خود ائمه اطهار و بخصوص امام در غیبت است(۳) و به تبع آن استضعاف بزرگ و ضخیم است که بشر دچار استضعاف جبّاران واقع شده است. جایی از سیری بسیار و جایی از گرسنگی می میرند، برده داری سفید وحشتناکتر از سیاه در حال رواج است و دهها استضعاف دیگر.

یک تجربه:

در برخی حضورهای تبلیغی از برگزار کنندگان جشن نیمه شعبان خواسته شد با تبلیغات پیشینی و بخصوص مجازی از شرکت کنندگان بخواهند هر یک تصویری از یک استضعاف و قصه ای از مستضعفی را رصد و همراه بیاورند. درضمن برنامه برگزیده هایی جایزه بگیرند و همه تصاویر -جای افزون کردن ریسه های چراغ- جلوی چشم مخاطبان نمایشگاه شود. سخنران و مداح در آن راستا بگویند و بسرایند و از آن نمونه ها شاهد بیاورند تا برای یک شب هم که شده استضعافِ حاصل از غیبتِ امامِ عدل یکجا جلوی چشمها بیاید و بر ذهن ها و قلبها بنشیند و “درک اضطرار به امام” را افزون کند .

امام زمانی های عزیز یاری کنند و “احیای روز مستضعفین” را با تجربه ها و طرح های نیکو از سر بگیرند الحمدلله خندوانه های زیادی برای مردم جور است و نیاز نیست سالروز طولانی تر شدن غیبت امامِ “فرید و طرید” (تنها ورانده شده ی) بشر، بهانه جُنگ و تردستی و دلقک بازی و مطربی شود!
در نشر این یادداشت یاری ام کنید.

پی نوشت:
۱.در جستجوی راه امام کلام امام دفتر اول ص۵۵
۲.از آن بدتر برخی نه تنها استکبار جهانی را به رژیم سیاسی آمریکا فرو کاستند که حتی آن هم به ترامپ و تیم او فروکاسته شد!
۳.برای نمونه ر.ک: تفسیر برهان ج۴
ص۲۴۹ الی ص۲۵۴حدود۱۵روایت.

 محسن قنبریان
۹۸/۱/۲۲

ضرورت احیای ادبیات عدالت خواهی نهج البلاغه!

اعتراض بر گرسنگی گرسنگان و سیری اغنیاء یا ساخت و پاخت نکردن (لایقارّوا)برآن ادبیات امیر عدالت(ع) است. ضرب آهنگ آن از سال۵۳ و سخنرانی های”طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن” در سخنان رهبر انقلاب بوده است.

قبل از اینکه در مثل پیام برائت امام، سعودی ها(و ولیدهای تکفیری حاضرشان) مجسمه و مثَل اعلای “اسلام آمریکایی” شوند؛ در ادبیات امام و شاگردان اصیلش-از جمله حضرت آقا-اسلام آمریکایی، نام اسلام سیران ظالم(کظه ظالم)بود. “مرفهان بی درد”، “زالوصفتان” و ثروت اندوزانی که در بی عدالتی ها و تبعیض ها از فقرا و گرسنگان بالارفته اند…

اسدالله عسکراولادی -از اعضاء پرسابقه اتاق بازرگانی- از اینگونه روایت خوانی و یقه گیری های شهید بهشتی در بین ثروتمندان اتاق بازرگانی خاطره دارد:
فرموده بود: “شما بازرگانان باید به صورت ماهیانه ۱۵۰۰۰تومان از سود خود را نگاه دارید و باقی مانده را به حساب ۱۰۰امام واریز کنید!”
-اسدالله:”هزینه اتومبیل من۵۰۰۰تومان است!”
-بهشتی:”حق ندارید چنین خرج کنید پیکان بخرید!”
-اسدالله:”دوست ندارم پیکان سوار شوم. شریک تجاری خارجی من به ایران می آید اگر مثلا با موتور به دیدار وی بروم از من خرید نمی کند(!)وقتی خریدار خارجی را به انبارم می برم باید سوار بهترین ماشین باشم!”
-بهشتی:”انبارت را کوچک کن! ۱۰۰۰متر برایت کافی است و راننده هم نمی خواهد داشته باشی!”
-اسدالله عسکر اولادی از شهید بهشتی خواهش می کند هنگام سخنرانی در اتاق بازرگانی از اینگونه مسائل سخن نگوید!اما شهید بهشتی نپذیرفت و همان مسائل را طرح کرد…”(ر.ک:سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران ص۴۶۸).

دهه هایی است که دیگر مثل آن روایات خوانده نمیشود بقیه مجتهدان نگهبان و قضاء و حکومت مثل بهشتی نمی گویند! اما “صیرفی” ها توثیق شده اند! مجتهد و عامی بنام “امنیت سرمایه گذار” حق را جای بهشتی به عسکراولادی ها داده اند!

خواندن حدیثی در اینباره توسط رهبری و موعظه ای نرم از آن، تأخیر یکماه در پخش نمیخواهد! جای سایت و کانال ایشان جامعه عدالتخواه خوب است آنرا بسیار تکرار کند. از بسیاری حرفهای تکراری مهم تر است.
روایت خوانی رهبری دراینباره را بشنوید

بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان

 

دریافت فابل تصویری

محسن قنبریان
۹۸/۱/۱۲

سخنرانی/ فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!

سخنرانی ایراد شده در شب شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!» خدمتتان تقدیم میشود.

لینک دریافت سخنرانی «فداییِ ما؛ آقای کرب و بلا!»

یک حدیث عجیب:

امام موسی(علیه السلام):”خداوند برشیعه خشمناک شد پس مرا مخیّرکرد:خودم یا آنهارا؟!به خدا سوگند خودم را سپربلای آنها کردم[۱]”.

 

خشم خدا برشیعه?!

این خشم به خاطر گناهانی که می شناسیم نبود به خاطر افشاء امر فرج و موعد خروج بود که موجب بداء وتأخیر در اقامه حکومت عدل شد!

ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) این روایت را شنیده بود بر امام صادق(علیه السلام)هم عرضه و تأیید وتأکید گرفت که:”خداوند برای این امر سال ۷۰رامعین کرده بود،چون حسین(علیه السلام)کشته شد خدا بر خاکیان خشم گرفت پس آنرا تا سال ۱۴۰تأخیر افکند ما(اهلبیت)این موعد را برای شما-دوستان نزدیک-گفتیم وشما آنرا افشاء کردید…[۲]”.

فرج برای عهد امام صادق (علیه السلام) مقدّر وبرنامه ریزی شده بود؛به هم خوردن آن،بدائش به عهد امام کاظم (علیه السلام) می رسد.موعد قبل هم با عدم یاری سیدالشهداء مواجه شده بود که خشم خداوند را موجب شد.

ضایع کردن زمینه ها ومقدمه سازی ها برای فرج و گشایش در امر بشرو مستضعفان زمین با خروج امام عدل، موجب غضب الهی است.

سپر بلا شدن امام?!

حال که زمینه سازی ها وسازمان بخشی ها لو رفته است،طبیعتا از سوی طواغیت یا اعدامهای گسترده زعمای شیعه صورت می گیرد؛یا امام و رهبر نهضت را به تنگنای مضاعف می کشند. وامام مهربان دومی را برمی گزیند[۳]:

شکنجه در سیاه چالها وسلول های تاریک ونمور با پاهای خرد شده در حلقه های کُند وزنجیر!

بیرون زندان هم سالها ناشناس وفراری ،غارنشین در روستاهای شام شد[۴].

امام جواد(علیه السلام)فرموده بود:”وقتی خداوند بر خلق خشمناک شود ما را از جوارشان دور می کند[۵]”.هارون زندگی تو قارون قصه هاست

موسی اسیر مانده میان شرورهابار قبل(موعدسال۷۰)هم بداء ،به کربلا کشید امام با فجیع ترین شهادت فدای شیعیان شد.

“کرب و بلا”ی سختِ امام،عقوبت تأخیر “فرج” است که او بجای شیعیانش به جان می خرد.دوری از مردم(غیبت) جلوه این غضب الهی است.

 

سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا

پس گریه می کنی تو به یادتنورها

 

کرب وبلای امام آخر!

اگر هر تأخیر وبداء در فرج چنین کرب و بلایی دارد،وامام هم خود را سپر بلای شیعیان کرده آن بلا را به جان می خرد؛پس وای من!

برای فرج امام من چند بار زمینه فراهم شده است؟!چند بار در آن بداء حاصل شده است؟!تنگنا و کرب و بلای مضاعف آن با آقای من چه کرده است؟!

“ای فرزند طور وعادیات کاش می دانستم چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمینی ترا برخود نگه داشته؟!برمن گران است که مردم را ببینم ولی تو دیده نشوی وازتو صدا ونجوایی نشنوم!

گران است برمن که بدون من بلا احاطه ات کند وصدای زاری وشکوه ام هم به تو نرسد!گران وناگوار برمن است که برتو غیر از آنچه برما می گذرد،بگذرد![۶]”هرشب به روز آمدنت فکر می کنم

هرصبح بی قرارترینم برای تو

بیدار می شویم از این خواب هولناک

یک صبح جمعه با نفَس آشنای تو[۷]

 

(بازنویسی ای از سخنرانی ایام شهادت امام کاظم-علیه السلام-سال۹۵و۹۸)

[۱] کافی ج۱ص۲۶۰وص۳۶۸

[۲] همان

[۳] ر.ک:مرآه العقول ج۳ص۱۲۶و۱۲۷درشرح حدیث اول

[۴] بحارالانوارج۴۸ص۱۰۵

[۵] الکافی ج۱ص۳۴۳

[۶] بریده ای از دعای ندبه

[۷] اشعار به ترتیب از: سید محمدحسین حسینی و پانته آ صفایی بروجنی

فدایی ما؛ آقای “کرب” و “بلا”!

یک حدیث عجیب:
امام موسی(علیه السلام):”خداوند برشیعه خشمناک شد پس مرا مخیّرکرد:خودم یا آنهارا؟!به خدا سوگند خودم را سپربلای آنها کردم”(۱).

  1. خشم خدا برشیعه?!
    این خشم به خاطر گناهانی که می شناسیم نبود به خاطر افشاء امر فرج و موعد خروج بود که موجب بداء وتأخیر در اقامه حکومت عدل شد!
    ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) این روایت را شنیده بود بر امام صادق(علیه السلام)هم عرضه و تأیید وتأکید گرفت که:”خداوند برای این امر سال ۷۰رامعین کرده بود،چون حسین(علیه السلام)کشته شد خدا بر خاکیان خشم گرفت پس آنرا تا سال ۱۴۰تأخیر افکند ما(اهلبیت)این موعد را برای شما-دوستان نزدیک-گفتیم وشما آنرا افشاء کردید…”(۲).
    فرج برای عهد امام صادق (علیه السلام) مقدّر وبرنامه ریزی شده بود؛به هم خوردن آن،بدائش به عهد امام کاظم (علیه السلام) می رسد.موعد قبل هم با عدم یاری سیدالشهداء مواجه شده بود که خشم خداوند را موجب شد.
    ضایع کردن زمینه ها ومقدمه سازی ها برای فرج و گشایش در امر بشرو مستضعفان زمین با خروج امام عدل، موجب غضب الهی است.
  2. سپر بلا شدن امام?!
    حال که زمینه سازی ها وسازمان بخشی ها لو رفته است،طبیعتا از سوی طواغیت یا اعدامهای گسترده زعمای شیعه صورت می گیرد؛یا امام و رهبر نهضت را به تنگنای مضاعف می کشند. وامام مهربان دومی را برمی گزیند(۳):
    شکنجه در سیاه چالها وسلول های تاریک ونمور با پاهای خرد شده در حلقه های کُند وزنجیر!
    بیرون زندان هم سالها ناشناس وفراری ،غارنشین در روستاهای شام شد(۴).
    امام جواد(علیه السلام)فرموده بود:”وقتی خداوند بر خلق خشمناک شود ما را از جوارشان دور می کند”(۵).

    هارون زندگی تو قارون قصه هاست
    موسی اسیر مانده میان شرورها

    بار قبل(موعدسال۷۰)هم بداء ،به کربلا کشید امام با فجیع ترین شهادت فدای شیعیان شد.
    “کرب و بلا”ی سختِ امام،عقوبت تأخیر “فرج” است که او بجای شیعیانش به جان می خرد.دوری از مردم(غیبت) جلوه این غضب الهی است.

    سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا
    پس گریه می کنی تو به یادتنورها

  3. کرب وبلای امام آخر!
    اگر هر تأخیر وبداء در فرج چنین کرب و بلایی دارد،وامام هم خود را سپر بلای شیعیان کرده آن بلا را به جان می خرد؛پس وای من!
    برای فرج امام من چند بار زمینه فراهم شده است؟!چند بار در آن بداء حاصل شده است؟!تنگنا و کرب و بلای مضاعف آن با آقای من چه کرده است؟!
    “ای فرزند طور وعادیات کاش می دانستم چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمینی ترا برخود نگه داشته؟!برمن گران است که مردم را ببینم ولی تو دیده نشوی وازتو صدا ونجوایی نشنوم!
    گران است برمن که بدون من بلا احاطه ات کند وصدای زاری وشکوه ام هم به تو نرسد!گران وناگوار برمن است که برتو غیر از آنچه برما می گذرد،بگذرد!”(۶).

    هرشب به روز آمدنت فکر می کنم
    هرصبح بی قرارترینم برای تو
    بیدار می شویم از این خواب هولناک
    یک صبح جمعه با نفَس آشنای تو

پی نوشت:
۱و۲کافی ج۱ص۲۶۰وص۳۶۸
۳.ر.ک:مرآه العقول ج۳ص۱۲۶و۱۲۷درشرح حدیث اول
۴.بحارالانوارج۴۸ص۱۰۵
۵.الکافی ج۱ص۳۴۳
۶.بریده ای از دعای ندبه
۷.اشعار به ترتیب از:سید محمدحسین حسینی وپانته آ صفایی بروجنی

(بازنویسی ای از سخنرانی ایام شهادت امام کاظم-علیه السلام-سال۹۵و۹۸)

ماجرای سربداران

نماهنگ تهیه شده از سخنرانی «قصه رغبت، غصه غربت» که لیالی قدر توسط حجت الاسلام قنبریان ایراد شده بود به ماجرای شکل گیری قیام سربداران پرداخته است.

بیانیه گام دوم (۴)

تجاوب نه تملق!

رهبری از تجاوب(جواب هم دادن) اقشار به بیانیه گام دوم اظهار خرسندی کردند. اما می دانیم تملّق، تجاوب نیست یا نازل ترین پاسخ دادن است.

متاسفانه درصدی از اظهار نظرها و بعضا از آدمهای سرشناس در همین حد بود. مانیفست خواندن و برتر از فلان و بهمان نامیدن و باید متن درسی شود و… خودشیرینی هایی بود که گفته و منتشر هم شد اما وقتی فرازی را توضیح دادند یا اینقدر سطحی و پیش پا افتاده بود که درکشان از آن تعابیر را هم معلوم می کرد! یا اینقدر انتزاعی و کلیات ابوالبقاء بود که مبیّن ابهامی نبود و مرحمی بر دردی نمی شد!(البته این ریشه در روحیه اسطوره دوستی ما و مداحی روحانیون ما دارد. درباره امیرالمومنین هم کتابهای ما از مفاخره و اثبات افضلیت حضرت بر ابراهیم و موسی و عیسی پرشد تا سنی ها و معتزلی ها نهج البلاغه او را برایمان شرح دادند و مسیحی ها علی و صوت عدالت انسانی نوشتند و بجای قرائت فرقه ای، خوانشی جهانی از بهترین ولی خدا کردند!)

تجاوب شامل پرسش و پاسخِ حتی انتقادی نسبت به این بیانیه می شود. چیزی که هنوز نمونه ای از آن اقلا در رسانه های رسمی نشر نظرات دراینباره مشاهده نشده است. اگر گوهری در این بیانیه باشد با چنین تجاوب هایی معلوم می شود نه با مفاخره و مقایسه اش با رسائل فقهاء و علماء دیگر! امروز مساله ما برگزیدن این بیانیه یا تنبیه الأمه نائینی(مثلا) که نیست!

با این بیانیه همان کار شعار سال کردن هم بسیار خطاست. خوراک پلاکارت و بنر چندماه کردن و خلاص!. بلکه با شعار سال هم اگر کار شعاری و صرفا تبلیغاتی نمی شد بعد از بیش از یک دهه شعار اقتصادی این وضع اقتصاد نبود !

با نامه ایشان به جوانان اروپا هم همین کردند و لابد الان هم آن کارهای شعاری و مفاخره ای را موجب مسلمان شدن جوانان اروپا و کاهش اسلام هراسی و تروریسیم می دانند!
بگذریم…

پرسش و بررسی هایی از این بیانیه اشاره شد و کنکاش های بیشتری باقی است.
-تعریف استقلال به آزادی و آزادی به استقلال!
-معنویت و اخلاق و نسبت نهادهای اجتماعی با حکومتی؟
-نسبت ماموریتهای ۷گانه با مقدمه سازی برای ظهور؟
-و…

شاید توفیق تجاوب شد!