بایگانی برچسب: s

حاکمیت اسلامی باید امکان اعتراض را ایجاد کند

  • اعتراض یک امر طرفینی است. هم باید فرهنگ اعتراض را به مردم آموزش داد تا بتواند اعتراضشان را طوری مدیریت کنند که به هائشات نکشد و هم حاکمیت وظیفه دارد امکان این اعتراض را فراهم کند
  • نمی شود همیشه انگشت اتهام را به سمت مردم گرفت که دشمن از اعتراض شما سوءاستفاده کرد. دشمن همیشه هست، مشکل هم همیشه هست، پس هیچگاه حل نمیشود
  • در شرایط غیر بحرانی حاکمیت باید به فکر فراهم کردن زیر ساخت اعتراض به صورت عمومی باشد تا بدین واسطه از وقوع بحران جلوگیری کند

حجت الاسلام محسن قنبریان
ویژه برنامه علامت، شبکه دوم سیما

۱۸/ درسهایی از نهج البلاغه

جلسه هجدهم درسهایی از نهج البلاغه به کلام حجت الاسلام قنبریان، به شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه پرداخته است. این جلسه مورخه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ برگزار شده است. صوت این جلسه منتشر می‌شود.

 

از نظریه مبنا (تسخیر طرفینی) تا طرح کلی ساخت اجتماعی و اقتصادی

“قیمت گذاری آزاد” در بازار اسلامی یا “بازار آزاد” لیبرال؟!!

طرح پیشینی چینش صنوف و نهادهای اقتصادی:

لشکریان و نظامیان، خراج دهندگان، قضات و دبیران، صنعتگران و تجار

حل تعارض منافع فاتحان و خراج دهندگان!

تفکیک قوا در والی و فرمانده لشکر با قاضی و مسئول بیت المال!

–  منع والی و قاضی و هاشمی از سهم بری عاملین زکات!

والی و قاضی و عمّال نباید تاجر هم باشند!

چند وصف لشکریان:

  • حصون الرعیه: دژهای مردم و ملت یا والی؟!
  • زین الولاه: زینت والی/ لزوم بروز سجایای حاکم عادل در آنها/ نامه۱۴ و…
  • عزّ الدین: حصن دین هم فقهاء و اندیشمندان اند نه نظامیان! اما عزت دین نظامیان اند!
  • سُبُل الأمن: راههای امنیت

دریافت سخنرانی «۱۸/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۱۸/ درسهایی از نهج البلاغه

فتوای مردمسالاری وقتی هنوز صندوق رأی باب نبود!

شهید اول از فقهای قرن ۸ه است که بزرگان او را “لسان الفقهاء”، “لسان القدماء”، “از جمله ۵فقیه برتر شیعه” و… می شمارند.

ایشان در کتاب ارزشمند “القواعد و الفوائد” ذیل قاعده۱۴۷ (ج۱ص۴۰۵و۴۰۶) فائده ای با عنوان: “یجوز عزل الحاکم فی مواضع” طرح می کند: القواعد و الفوائد‌- ط دفتر تبلیغات اسلامی

سومین این مواضع برای عزل حاکم چنین است:

“الثالث: مع کراهیه الرعیه له و انقیادهم إلى غیره، و إن لم یکن أکمل إذا کان أهلا، لأن نصبه لمصلحتهم، فکلما کان الصلاح أتم کان أولى.”

یعنی وقتی مردم از آن حاکمِ [شرع]، کراهت داشته و به غیر او انقیاد و پذیرش داشته باشند؛ حتی اگر آن دیگری فقط “صلاحیت” داشته باشد و “اکمل” از حاکم منصوب نباشد[۱]. بخاطر اینکه نصب حاکم برای مصلحت مردم است؛ پس هرجا مصلحت تمام تر است، نصب اولویت دارد.

طبق این مبنا: با بودن کف صلاحیت و اهلیّت، پذیرش و انقیاد مردم تمام کننده مصلحت است و از شرایط کمال مهمتر است.

امروزه صندوق رأی “راهکاری اثباتی” و “توسعه در مصداق” برای کشف انقیاد مردم است؛ نه “توسعه ارتکاز” و “سیره تازه” ای که نیاز به تایید جداگانه و عدم ردع شارع داشته باشد.[۲] (شرایط و فروعات انتخابات، کاندیدا، تبلیغات و… در جای خود باید بحث شود)

در حوزه های انتصابیِ حکمرانی (مثل امراء و ائمه جمعه و…) هنوز هم می شود به مثل این بیان شهید اول تمسک کرد…

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۳

[۱] اگر آن دیگری اکمل از منصوب باشد که واضح است باید او را مقدم کرد. شهید هم در موضع دوم از مواضع عزل فرموده: اذا وجد من هو اکمل منه، تقدیماً للاصلح علی المصلحه…

[۲]  امام خمینی بر همین مبنا، “رجوع به آراء اکثریت” را به “بیعت درصدر اسلام” برمی گرداند: در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟

جنبش دانشجویی تا کی می‌خواهد نزد رهبری علیه خصوصی‌سازی سخن بگوید

دوگانه “پیشرفت(رشد اقتصادی)_عدالت” مساله مهم مکاتب اقتصادی است. با اتاق جنگ اقتصادی دشمن و تحریم ها، برای انقلاب اسلامی جدی تر هم شده است.

رهبر انقلاب سال۸۴ ایندو را از جمله منظورهای سیاستهای کلی اصل۴۴ اعلام کردند:

  • شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی
  • گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی.

در بند ب این سیاستها این دو منظور، چنین تعقیب شد:

  • افزایش سهم بخش تعاونی تا ۲۵٪ اقتصاد کشور تا پایان برنامه پنجم
  • اقدام موثر دولت در ایجاد تعاونی ها برای بیکاران در جهت اشتغال مولد
  • رفع محدودیت ازحضور تعاونی ها در تمام عرصه های اقتصادی از جمله بانک و بیمه
  • تاسیس تعاونی های فراگیر ملی برای تحت پوشش قرار دادن سه دهک اول جامعه به منظور فقر زدایی
  • و… از این تعاونی ها، رشد اقتصادی(اشتغال مولد) و هم عدالت اجتماعی(مالکیت فراگیر) را قصد کرده بودند.

اما با گذر قریب ۱۸سال این قسمت سیاستها محقق نشد!

  • کل تعاونی ها در کشور به ۱۰٪ نمی رسد و تعاونی های فراگیر هم محقق نشد.
    بند ج سیاستها (خصوصی سازی) و واگذاری به نهادهای حاکمیتی غیر دولتی عملا سهم بر اصلی منابع دولتی اصل۴۴ شدند!
  • لذا آن دو منظور -بخصوص گسترش مالکیت در سطح عموم مردم و عدالت اجتماعی- محقق نشد!

مجمع تشخیص (بعنوان ناظر سیاستهای کلی) هم در عدم تحقق متوازن سیاست های کلی اصل۴۴ دخالت موثری نکرد!

پس از قریب ۱۸سال شخص رهبر انقلاب نیز در سخنرانی اول فروردین۱۴۰۲ به منظور مشارکت عموم و آحاد مردم در اقتصاد از مسئولین و صاحبنظران طلب نقشه و راهکار کرد!

بر تحقق و انجام کامل بند ب سیاستها -مثل سالهای قبل- اشاره و اصراری نکرد! بجای تعاونی های بیکاران و فراگیر، از شرکت های کوچک (آن هم بعنوان تجربه ناموفق) گفتند! (پیش از این ۱فروردین۹۵ از شرکت ها و کارگاه های کوچک برای اقتصاد مقاومتی و تامین آن دو منظور گفته بودند که اینبار با وصف تجربه ناموفق از آن یاد کردند)

آیا اهمال ۱۸ساله این بند در کنار تحقق فی الجمله واگذاری به بخش خصوصی و حاکمیتیِ غیر دولتی به معنی انصراف و لغو این بخش سیاستهاست؟!

سراغ گرفتن از راههای مشارکت عموم مردم و نام نیاوردن از راه های مصرح در سیاستهای قبلی به معنای تعقیب رشد اقتصادی و عدالت در طرق دیگری غیر از بند ب سیاستهای اصل۴۴ است؟!

پژوهشگران و جنبش دانشجویی خوب است بجای تکرار مکرر اشکال به خصوصی سازی و شنیدن جواب مکرر و یکنواخت از آن، بر سر عدم تحقق این ضلع دیگر سیاستهای واگذاری، تحقیق و مطالبه کنند!

اگر “بند ب” به هر دلیل قابل انجام نیست؛ مطالبه اخیر رهبری را بر حرفهای کلیشه شده و بی ثمر ترجیح دهند. کارهای اندیشکده ایِ شدنی برای “مشارکت عموم مردم” در اقتصاد انجام دهند تا از این تحقق کاریکاتوری جلوگیری و رشد واقعی اقتصادی را همراه با عدالت محقق کنند.

قطعا تحلیل دقیق نشدن ها و تجارب ناموفقِ قبل و توجه به اقتصاد سیاسی آن جزئی از طرح ها و نقشه های مطلوب است.

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۲

رهبر انقلاب۸۰/۸/۸: “اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن‌گونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. (…) بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالی‌مقام قوّه قضایی، درعین‌حال که مسؤولیت مهمّی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد[۱]..”

پ.ن:

  1. نباید سخن رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان را بر خلاف فتوای شرعی خود درباره اعتقاد مسئولین به اصول قانون اساسی (آن هم اعتقاد قلبی) معنا کرد!
    ایشان “نفی ایجاب کلی” (حل همه مسائل مهم با رفراندوم) کردند نه “سلب کلی” (که لغویت و اهمال کلی اصل۵۹ لازم آید)!
  2. اگر روزی ایشان یا نخبگان سیاسی به هر دلیل اصل۵۹ را نادرست، نشدنی، مضر یا… دیدند؛ راهش را قانون اساسی معلوم کرده است: اصلاح و بازنگری قانون اساسی؛ که در اصل۱۷۷ توضیح یافته و غیر از امضای رهبری، مراجعه به آرای عمومی را می خواهد. یعنی طبق قانون اساسی، حذف اصل۵۹ خود نیازمند انجام همه پرسی است! (اصل ۱۷۷ استثنائات بازنگری را هم شمرده است.)
  3. شاید از مجموع قرائن بتوان گفت جملات اخیر رهبر انقلاب، موضعی سیاسی علیه برخی سیاسیون خاص بود نه ارائه نظر درباره اصل رفراندوم و حتی فقط جواب آن دانشجویان!

محسن قنبریان

[۱] بیانات در دیدار مردم اصفهان‌

بیانات رهبر معظم انقلاب

 

بیانات رهبر معظم انقلاب

اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد و زن را در مرکز فعالیت های سیاسی قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند درحالیکه زن درهمان حال می‌تواند حجاب و وقار ومتانت اسلامی و دین و عفاف و تقوای خود را حفظ کند.

پ.ن:

همانوقت و هم اکنون اجتهاد دیگری هم بوده و هست که “خانه نشینی زن” را “واجب” می داند و خروج از خانه را فقط “به ضرورت” می‌داند. ضرورت را هم به “دینی” (مثل تعلیم احکام مورد نیاز و مجالس ذکر و ماتم اهلبیت) و ضرورتِ “دنیوی” (مثل خروج برای درمان یا صله رحم) منحصر می کند.

سؤال اساسی این است:

انقلاب و امام با این بیان که زن را “در مرکز فعالیت سیاسی قراردادن” و “پرچم انقلاب را دست او دادن” و “در میادین مختلف وارد کردن”؛ از اسلام و احکام شرع عدول کرد؟!!

یا اجتهاد دیگری را محقق کرد؟!!

اگر کسی همه این میادین (کسب و کار و رشته های مختلف دانشگاهی و فعالیتهای سیاسی و هنری و ورزشی و… که مورد حمایت رهبر انقلاب هست) را هم محلق به همان ضرورات دینی یا دنیویِ اجتهاد گذشته می کند(!)؛ از اساس دعوا منتفی است و انقلابیون هم همین را قبول می کنند.

یا اینکه انقلاب اسلامی، زمانه ای نو ساخت تا زن بتواند به همه حقوق و تکالیفش (مصرح در قرآن و روایات) برسد بدون اینکه خوف فتنه، دوری از حجاب و عفاف و… برای او باشد؟!!

این صورت هم به جهاتی ملحق به اجتهاد دیگر است چون اقلا “اطلاق ازمانی و احوالی وجوب خانه نشینی زن” را قبول نمی کند و البته خود هم در “تغییر زمانه و مناسبات صالح” می کوشد.

محسن قنبریان

فهرست بخشی از مطالب حجت الاسلام قنبریان در حوزه جمهوریت و مردم‌سالاری دینی

 

روز جمهوری اسلامی

دوازده فروردین

نمایی کوتاه از زنِ جامعه نبوی!

(بمناسبت ایام وفات خدیجه کبری)

  1. ام ورقه (بنت عبدالله بن حارث): حافظ کل قرآن و گردآورنده آن/ شرکت در بدر به آرزوی شهادت/ وعده شهادت از پیامبر گرفت و بعدا در زمان خلیفه دوم توسط غلام و کنیزش کشته شد.[۱]
    به حسب روایت مسند احمد، پیامبر به او دستور داد برای اهل خانه اش نماز را امامت کند. او موذنی داشت…[۲]
  2. خیّره معروف به ام درداء کبری: زنی فاضل و صاحب نظر که راوی احادیث به تابعین شد.[۳]
  3. شفاء عدویه: در جاهلیت هم کتابت می دانست. به حفصه -همسر پیامبر- نوشتن آموخت. پیامبر در مدینه به او خانه ای داد و برای قیلوله خانه او می رفت.[۴]
  4. ام کلثوم(دختر عقبه): اولین زن است که پس از اسلام آوردن از خانواده (اموی ها) گریخت و پیاده از مکه به مدینه مهاجرت کرد[۵].
  5. ام حبیبه (دختر ابوسفیان): با همسرش عبیدالله از مهاجران حبشه بود. همسرش آنجا مسیحی شد و بر همان دین مرد اما او مسلمان ماند. به عقد پیامبر درآمد. در ماجرای حدیبیه که پدرش (ابوسفیان) به خانه او آمد، زیرانداز پیامبر را از زیر پای او بخاطر نجاست شرکش برداشت…[۶]
  6. رفیده انصاری: اولین پرستار اسلام و از زنانی که خود را وقف خدمات پرستاری به مجاهدان کرد.[۷]
  7. لیلی غفاری: از پرستاران جنگهای پیامبر که تا همراهی با امیرالمومنین در جمل ادامه یافت.[۸]
  8. ملیکه (دختر ملحان): داوطلب در جنگهای پیامبر/ پیامبر برای او دعای شهادت کرد/ پیامبر برای قیلوله خانه او هم می رفت/ در فتوحات شهادت گونه از دنیا رفت.[۹]
  9. ربیع (دختر معوذ): از اعضای بیعت رضوان/ همراه پیامبر در نبردها و خادم مجروحان و آب رسان/ پیامبر خانه اش آمد و شد داشت.[۱۰]
  10. اسماء (دختر یزید بن سکن): سخنور و شجاع و دلیر/ احادیث را برای دیگران روایت کرده است.[۱۱]
  11. زینب (دختر خزیمه): همسر رسول الله(ص) شد/ اهل نیکوکاری بود بطوری که در نوجوانی در جاهلیت به ام المساکین مشهور بود.[۱۲]
  12. لبابه (ام الفضل/ مادر ابن عباس ها): دومین زن مسلمان/ پس از بدر وقتی ابولهب، ابورافع -غلام پیامبر- را در اتاق زمزم کتک میزد، با عمود خیمه بر سر او زد، چند روز بعد ابولهب مرد.[۱۳]
  13. اروی: نام برای عمه پیامبر و هم دختر عموی پیامبر؛ هردو شاعر و فصیح/ عمه از ترغیب کنندگان به پیامبر/ دختر عمو حامی امیرالمومنین هم بود و با معاویه احتجاجاتی دارد.[۱۴]
  14. ام عماره (نسبیه دختر کعب بن عمر): بیعت عقبه با پیامبر/ مشهور به شجاعت/ حاضر در احد و حدیبیه و حنین و …/ در احد پس از فرار مردان مسلمان با دو پسرش ماند از پیامبر دفاع کرد.[۱۵]
  15. خدیجه کبری(س): بسیار شریف و ثروتمند/ تاجر بزرک مکه/ مردانی در استخدام تجارت او بودند و بشکل مضاربه برایش تجارت می کردند.[۱۶]

محسن قنبریان

[۱] مسند احمد ج۶ص۴۰۵/الطبقات الکبری ج۸ص۴۵۸/ الاستیعاب ج۴ص۱۹۶۵

[۲] مسند احمد ج۶ص۴۰۵

[۳] الاصابه ج۴ص۲۲۸/الاستیعاب ج۴ص۱۸۳۴/ اُسد الغابه ج۷ص۱۰۰

[۴] الاصابه ج۴ص۳۳۳/ اعلام النساء ج۲ص۳۰۰

این موارد موید روایت مشهور : “طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه “(…) می باشد

[۵] الاستیعاب ج۴ص۱۹۵۳/الاصابه ج۸ص۴۶۳/المغازی ج۲ص۶۲۹

[۶] الطبقات الکبری ج۸ص۹۶وص۹۹و۱۰۰/ الاصابه ج۴ص۲۲۹/ الاستیعاب ج۱ص۱۸۳۴/ البدایه و النهایه ج۸ص۲۸/ در اینجا به وضعیت او پس از پیامبر و جانب داری از عثمان و حزب اموی نپرداختیم.

[۷] الاصابه ج۴ص۲۹۵/الاستیعاب ج۴ص۱۸۳۸/اسد الغابه ج۷ص۱۱۰/سیره ابن هشام ج۲ص۲۳۹

[۸] الاصابه ج۸ص۱۰۷/اسد الغابه ج۷ص۲۵۹/ الاستیعاب ج۴ص۱۹۱۰

[۹] الاصابه ج۴ص۴۳۳/البدایه و النهایه ج۸ص۸۱/ سیر اعلام النبلاء ج۲ص۲۲۹

[۱۰] الاصابه ج۴ص۲۹۳/ البدایه و النهایه ج۷ص۳۱۲/ الاستیعاب ج۴ص۱۸۳۷/اسد الغابه ج۷ص۱۰۷/اعلام النساء ج۱ص۴۴۲

[۱۱] الاصابه ج۴ص۲۲۹/الاستیعاب ج۴ص۱۷۸۷

[۱۲] الاستیعاب ج۴ص۱۸۵۳/ الطبقات الکبری ج۲ص۱۱۵/ اسد الغابه ج۷ص۱۲۹/ سیر اعلام النبلاء ج۲ص۱۵۴

[۱۳] الاستیعاب ج۴ص۱۸۰۷/الاصابه ج۴ص۳۸۵/ اسد الغابه ج۷ص۲۵۳و۲۵۴/سیر اعلام النبلاء ج۲ص۲۲۸

[۱۴] الاصابه ج۴ص۲۲۲وص۲۲۷/ الطبقات الکبری ج۸ص۴۲وص۵۰

[۱۵] بعدا در زمان ابوبکر دستش در جنگ قطع شد الاستیعاب ج۴ص۱۹۴۸/ الطبقات الکبری ج۸ص۴۱۲/ اعلام النساء ج۵ص۱۷۱

[۱۶] تعبیر الطبقات الکبری این است:

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ عَنْ مُوسَى بْنِ شَیْبَهَ عَنْ عَمِیرَهَ بِنْتِ عُبَیْدِ اللّٰهِ بْنِ کَعْبِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أُمِّ سَعْدٍ بِنْتِ سَعْدِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ نَفِیسَهَ بِنْتِ أُمَیَّهَ أُخْتِ یَعْلَى بْنِ أُمَیَّهَ سَمِعْتُهَا تَقُولُ‌: کَانَتْ خَدِیجَهُ ذَاتَ شَرَفٍ وَ مَالٍ کَثِیرٍ وَ تِجَارَهٍ تَبْعَثُ إِلَى الشَّامِ فَیَکُونُ عِیرُهَا کَعَامَّهِ عِیرِ قُرَیْشٍ‌. و کَانَتْ تَسْتَأْجِرُ الرِّجَالَ و تَدْفَعُ الْمَالَ مُضَارَبَه

۱۷/ درسهایی از نهج البلاغه

جلسه هفدهم درسهایی از نهج البلاغه به کلام حجت الاسلام قنبریان، به شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه پرداخته است. این جلسه مورخه ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار شده است. صوت این جلسه منتشر می‌شود.

بحث طبقات اجتماعی۲
تدبیر امیرالمومنین برای جلوگیری از نظام طبقاتی؟!

  1. نظریه اجتماعی تسخیر متقابل، بستره چینش اصناف
    • این نظریه در آیه۳۲ زخرف/ بیانات شهید مطهری دراینباره
    • این تدبیر در اصول قانون اساسی/ بیان شهید بهشتی در اینباره
  2. تنظیم گری پسینی و نظارت
    • انحاء این تنظیم گری در سیره حضرت:
    – تنظیمات درونی خود اصناف
    – تنظیم گری بین اصناف برای جلوگیری از تجمیع و ائتلاف مشترک المنافع
    – فرصت های مالی و اعتباری برابر برای اصناف

دریافت سخنرانی «۱۷/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۱۷/ درسهایی از نهج البلاغه

سخنرانی/ ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

ارائه دهنده: ناقد: دبیر علمی:
حجت الاسلام‌ محسن قنبریان حجت الاسلام محمدحسین رضازاده حجت الاسلام مهدی رهنما
زمان: دوشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۱ / مدرسه تخصصی فقه امام کاظم (ع)

 

  • ارائه:
    – معنای لغوی و اصطلاحی ولایت/ تقسیم ولایت (یکطرفه: بالتولیه و بغیر التولیه/ دو طرفه)
    – چیستی و امکان ولایت طرفینیِ عمومی
    – دلیل و اثبات این ولایت (ولایت بودن/ همگانی بودن/ طرفینی بودن/ شامل زنان بودن)
    – و…

 

  • نقد:
    – ارائه و کبرای بحث مورد نقد ناقد محترم قرار نگرفت! و از موضع “اصل بر ترجیح خانه نشینی زنان” ، به مباحث حضور اجتماعی زن و بخصوص مطالب حجت الاسلام قنبریان در برنامه جهان آرا نقدهایی وارد شد…

 

  • چالش:
    – گلایه ارائه کننده از اینکه که چرا موضوع نشست و ارائه مورد نقد واقع نشد یا اینکه چرا این مجال علمی از اول برای همان موضوع حضور اجتماعی زن اختصاص نیافت و غافلگیرانه بدان سو برده شد؟!
    – پاسخ به اشکالات ناقد از سوی ارائه کننده…
    – مشارکت برخی فضلای حاضر در نشست در اشکال و جوابها…

دریافت نسخه کامل «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی


* مطالب مرتبط:

 

فایل صوتی قسمت ارائه:

ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

حجت الاسلام قنبریان/ کرسی علمی_ترویجی مدرسه تخصصی فقه امام کاظم(ع) / ۲۲ اسفند۱۴۰۱

(ارائه ای منظم با ادبیات فقهی از ولایت طرفینی و بودن زنان در این ولایت)

 

مقدمه:

  • ولایت در لغت و اصطلاح
    – ولایت مقابل عداوت است نه محبت پس نوعی فعل هم در خود دارد. تصرف در امور دیگری
    – در اصطلاح فقه، سلطه بر غیر است.
  • تقسیم ولایت: یکطرفه/ دوطرفه
    – ولایت یکطرفه دو درجه دارد: بغیر التولیه/ بالتولیه
    – بغیر التولیه، تسلط و سلطه و شبیه حق / بالتولیه، تسلیط و مفوض علیه و شبیه حکم
    نمایندگان ولی فقیه، تولیت دارند نه ولایت.
    در ولایت یکطرفه برای زن تفکیک ایندو درجه ولایت باید لحاظ شود: ولایت ندارد یا تولیت هم نمیشود داشته باشد؟!
  • ولایت دوطرفه:
    چیستی و امکان این ولایت
    مگر مومن، قاصر است که مومن دیگری ولیّ او شود؟!
  • اثبات و دلیل این ولایت
    – آیات ۷۱توبه و ۷۲انفال
    – اخبار در مقام جعل و انشاءِ ولایت
    – طرفینی است (بعضهم اولیاء بعض)
    – اثبات عمومی بودن است…
    – اثبات شامل زنان شدن…
  • مثل ولایت یکطرفه، روی دیگر این ولایت، مأوا دادن و نصرت است؛ نه اینکه ۷۲انفال تأویل ۷۱توبه باشد!
  • یک مرتبه ضعیف تر ولایت طرفینی هم هست که شرط مسلمانی هم ندارد و روایات صحیح دلالت برآن دارد (که مجال طرحش نشد)

دریافت نسخه ارائه «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی