بایگانی برچسب: s

قصه‌ی “کارهای بی شأن” و “شأن‌های بی‌کار”!

 

در طول کمتر از یک ساعت در متروی تهران با تعویض دو خط از جنوب تا شمال بیش از ده جوان زیر سال، “سر کار” بودند!

یکی جاکارت میفروخت، یکی مسواک و ژیلت، یکی…

آنکه بیشتر متأثرم کرد جوانی بود که وسط واگن می‌ایستاد و درز گیر زمستانی را به سقف می‌چسباند و با آب و تاب تبلیغ می‌کرد. آخر تبلیغش از خجالت سرم را پایین انداختم که چشم در چشم نمانیم. درز گیر را کَند و به واگن دیگر رفت!

یک گدائی شرافتمندانه؛ کاری بدون شأن!

نمی‌دانم شاید مقامی با چهل سال سابقه امنیتی، این کارها را “پوششی” بخواند! شغل اصلی اینها را فروش شیشه و کراک بخواند!!!

اما من طلبه‌ی زود باور آنروز تا غروب به هم ریختم سر کلاس هم تا حد گریه نالیدم.

برای جوان ایرانی چه کرده‌ایم؟!

 

کار منهای شأن، برای توده جوان بیکار در طبقه فرودست اینهاست؛ البته شاید برای ولنجک نشین‌ها، چند حکم مشاور و عضو هیئت مدیره برای آقا زادگان و دامادها و… کار منهای شأن باشد!

کار منهای شأن در مصادیق پایین شهری، “گدائی شرافتمدانه” است. جوانی که هیکلش ده مدیر پرمدعا می‌ارزد؛ اما بخاطری که کارش او و زن و بچه‌ی احتمالی‌اش را نشکند، باید در کلان‌شهری شلوغ و ناشناس چنین کند؛ شهرستانی بیچاره همین فرصت را هم ندارد!

 

اگر “کلاس پیامبر” معیار باشد -که انقلاب “اسلامی” برایش بوده- اصلا کارگری و اجیر کسی شدن، شأن انسان نیست! و باید خود صاحب سرمایه و کسب باشد. مجامع روائی بابی بنام “کراهه اجاره الانسان نفسه” دارند. اضطرارهای ساختاری جامعه الان رافع این کراهت می‌شمارند[۱]!.

خوانش اجتماعی این روایات در نظام اقتصادی ایران، یعنی مکروه و ناپسند بودن اینکه: بیش از ۱۱میلیون انسان(نصف خانوارهای ایران)، اجیر و کارگر حدود ۲۰۰هزار صاحب سرمایه باشند!

آنها که کارگر مجتمع‌های دولتی‌اند باید از رانت و پارتی برخوردار باشند. بقول نمایندگانی از مجلس، ٨هزار سفارش شده فقط از سوی نمایندگان و فقط در شرکت ایران خودرو وجود دارد!

https://www.farsnews.com/13971106000458

آن روایات این وضع اجتماعی را موجب “حبس رزق بر کارگران” می‌خواند چون دستاورد کارشان مال صاحب سرمایه می‌شود[۲].

نگویم ۹۰٪ این کارگران قراردادی‌اند و حق هیچ اعتراضی ندارند!

وقتی چند ماه همان ۲میلیون حقوق‌شان را نمی‌دهند، حق مصاحبه با دانشجویان و رسانه ها را هم ندارند و اگر چند نفری (کارگران هفت تپه) برای دیدار(نه تجمع) با نمایندگان کمیسیون اجتماعی مجلس عازم تهران شوند؛ در راه دستگیر می‌شوند!

برای اعتراض‌هایشان زندان و شلاق هم خورده‌اند(معدن آق دره و…)!

این‌های یعنی “کار منهای شأن”؛ که با “شأن‌های بی‌کار” فراوان عاید جوان ایرانی شده است!

 

محسن قنبریان
۹۸/۸/۲۰


[۱]  ر.ک:فقه الامام جعفر الصادق ج۴ص۲۵٨/شهید مطهری به این اضطرارهای خودساخته ایرادات فقهی جدی داشت

[۲]  ر.ک:وسائل الشیعه باب ۲کتاب الاجاره

۳نکته با جناب سید کمال حیدری در اشکال به پیاده‌روی اربعین

این فرمایشات نه دارای منطق اقتصادی است نه مبنای فقهی و نه رویکرد اسلامی!

  1. فاقد منطق اقتصادی است:
    کمترین آشنائی با اقتصاد مدرن این است که پیشران آن، مصرف بیشتر است. هرچه کالا و خدمات بیشتری مصرف شود، ثروت بیشتری تکثیر و دوباره به چرخه تولید کالا و خدمات برگشته؛ گردش اقتصادیِ بیشتر و اقتصادِ بزرگ تر را برای آن کشور منجر میشود.
    شهری مثل کربلا و نجف گنجایش همزمان یک میلیون گردشگر سواره را ندارد؛ اما “پیاده رویِ” تقریبا یک ماهه امکان بازاری ۲۰میلیون نفری را برای عراق می آفریند. بازاری بزرگ از کالا و خدمات؛ از اجناس خوراکی تا مصالح ساختمانی، صنعت آی تی، حمل و نقل، کیف و کفش و نساجی و…
    این بازار فصلی اما بزرگ، طمع کشورهایی مثل ترکیه و چین را برانگیخته و حتی زباله قابل بازیافت آن مشتری پیدا کرده است!
    عربستان با کمتر از ۱۰میلیون زائر در حج و عمره، طبق آمار بانک جهانی سالی ۳۰میلیارد دلار درآمد کسب می کند؛ فقط زائر اربعین اقلا دوبرابر این است. فقط زائران خارجی اربعین نیز نزدیک به نصف زائران یکسال مکه و مدینه اند.
    وقتی فقط موکبهای ایرانی، ۶۰میلیون ظرف یکبار مصرف، استفاده کرده اند؛حساب کنید در کل مواکب چه عددی میشود؟ و چه اثری بر رونق صنایع این بخش می نهد؟
    این ناچیز ترین کالای مصرفی در بازار حاشیه این جمعیت میلیونی است.
    چنین ضیافت بزرگی موجب بهبود زیرساخت هایی مثل خطوط راه آهن، جاده، گمرگ و مخابرات و… هم شده است که زائران شاهد آن بوده اند.
    ایشان تعطیلی دوسه ماهه را هم غیر از مبالغه، درست تحلیل نکرده است. حاضران دیده اند غیر از تناوب حضور در مواکب بین افراد عشیره در کنار کارهای جاری؛ به شکل زیبائی “اقتصاد تبرعی” به “اقتصاد پولی” پیوند می خورد و رونق اقتصادی موجب می شود. مثلا “نذورات” موجب فروش بیشتر دام و موادغذایی میشود. “تحبیس” (با ساخت مبیت ها)، موجب رونق صنعت ساختمان و متعلقاتش میشود. و…
    مرخصی رفتن درصدی از کارمندان ما نیز بعکس فرمایش ایشان، مقتضی بهبود کار در ادارات میشود! در کشوری که کار مفید ٨ساعت تمام است، جا برای مرخصی رفتن همکار نیست؛ اما جائی که به تعبیر ایشان ۲۵دقیقه کار مفید است، رفتن نصف کارمندان یک اداره هم به کارآمدی واقعی اداره ضربه ای نمی زند بلکه می تواند موجب ارتقاء کاری از نیم ساعت به یک ساعت -اقلا- شود!
  2. مغایر مبانی فقهی است:
    سخت گیرانه ترین مبنا در شعائر، “توقیفیت شعائر” است؛ یعنی چیزی جزء شعائر است که نص شرعی برآن باشد ، نه هرچه عرف یا به تعبیر ایشان فرهنگ عمومی می آورد.
    براساس این مبنا نیز، “زیارت پیاده” امیرالمومنین و اباعبدالله جزء شعائر منصوص از معصوم است. واقعا از یک فقیه بعید است این را با کثرت روایات صحیح و معتبر و فتاوای موجود ، با انحاء عزاداریِ من درآوردیِ نقل شده، مقایسه کند و کنار هم بنشاند!
    فقهای شیعه و سنی از جواز و افضلیتِ حج پیاده بحث کرده، احدی به عدم جواز، فتوا نداده، بلکه اغلب فقهای شیعه به افضلیت آن بر سواره فتوا داده اند. چون مشروع دیده اند، اجماعا نذر کردن حج پیاده را منعقد دانسته اند. تازه اندک اختلافی که در افضلیتِ حج پیاده بر سواره هست؛ در زیارتِ پیاده بخصوص زیارت حضرت امیر(ع) و سید مظلومان نیست؛ و این بخاطر نصوص معتبره وصریح در این شعیره است. این کجا با قطع کردن دست خود برای تشبّه به ابالفضل(ع) قابل مقایسه است؟!!
  3. مخالف رویکرد اسلامی به مفهوم کار است:
    از همه مهمتر، اشکال این بیانات، عرفی و سکولار کردنِ مفهوم متعالیِ کار، عمل و سعی است؛ که به تبع فرهنگ منحط جدید به “کار اقتصادی” و خلق ثروت تنزل داده می شود.
    کار در فرهنگ قرآن فقط فعالیتی نیست که به ثروتی بیانجامد، تولیدی کند و سودی ببرد و حتی کشور را پیشرفته کند. اینها هم کارند اما کار بسی بالاتر از اینها هم هست. بهترین و اصیل ترین کار در قرآن، “سعی برای آخرت”(۱۹اسراء) و این کار تنها توشه انسان(۳۹نجم) است. چگونه “خودسازی” و تلاش برای کسب فضائل در تَمَحُّضی ده روزه با انسان کامل، کار و فعالیت مفید تلقی نشود؟!
    تعابیری که در آن روایاتِ تشویق به زیارت پیاده ، درباره محو یک گناه با هر قدم و کسب یک حسنه با هر قدم و طی یک درجه با هر قدم وجود دارد، مفید همین معناست. معلوم است کاری بزرگ و موثر در ساخت انسان است که چنین ثوابهایی برایش شمرده شده است.
    نمی خواهم تراز این حرف قدسی را با میزانهای عرفی، پایین بیاورم؛ که در همان فرهنگ هبوطی غرب نیز حضورهایی که موجب تخلیه روانی و آرامش فرد میشود، برای بهینه تر شدنِ کار اقتصادی او لازم است ، لذا تعطیلات آخر هفته و ماه و سال برایش جعل می کنند!

محسن قنبریان
۹۸/۷/۱۳

 

“سرمایه دار” وقتی خَیِّر می‌شود هم “سرمایه، داری” می‌کند!

از نیکول اشاف نویسنده کتاب “پیامبران جدید سرمایه” پرسیدند: در عصر منابع کمیاب و بودجه های روبه کاهش دولتها، چرا باید نگران نفوذ روبه رشد “سرمایه داران” خیرخواهی مثل گیتس، والتون ،براد و بافت بود؟!

اشاف جواب داد: “وقتی بنیاد ها کمک مالی خیرخواهانه می کنند -برخلاف مالیات دادن- آنها هستند که انتخاب می کنند در چه پروژه هایی سرمایه گذاری کنند. این پروژه ها اغلب برخی نتایج مترقیانه دارند مثلا کودکان فقیر واکسینه می شوند در حالیکه بدون این کمک ها چنین امکانی نداشتند؛ اما این کمک ها اغلب شامل اهداف محافظه کارانه هم هستند!

مثلا خانواده گیتس در عوض حمایت از مراقبت بهداشتی عمومی، طرف دار کالایی کردن خدمات بهداشتی هستند و خیلی از بنیادها، پشتیان خصوصی سازی آموزش عمومی و کاهش نقش والدین و معلم ها در نحوه اداره مدارس هستند“!

(یکبار دیگر این پرسش و پاسخ را بخوانید دارد برایمان مسأله می شود!)

پ.ن:

  1. مراقب خیّرین و حاتم های خود باشید، شیوع سرمایه داری، آنها را کاسبانی از خیر نکند!
  2. به کارهای خیر سرمایه داران(بنیادها و خیریه هایشان) خوش بین نباشید، دارند “سرمایه، داری” می کنند! طرفداری از مدارس غیرانتفاعی، بقاء کنکور و…نمونه کوچک در ایران معاصر است.
  3. این غیر از رانت دادن یا گرفتن برخی از این سرمایه داران بنام کار خیر(کمک به ساخت مدرسه علمیه و مسجد و… ) است که خبرش را در دادگاه های مفسدان اقتصادی می شنوید!
  4. سرمایه، ثروت نیست! ثروتی خودافزا که هویتش در خلق اعتبار بیشتر برای خود است و با بازارهای پولی و مالی ارتباط وثیق دارد. همیشه دنبال بازار جدید و کالا کردن ارزشی تازه است! سرمایه داری را باید عمیق تر شناخت.

آقای هاشمی رفسنجانی چه می گفت؟!

 آقای رفسنجانی بین خطبای جمعه بیشترین خطبه را(۷۷خطبه) به “عدالت اجتماعی” اختصاص داد. اوج آن در سال۶۱ بود با ۲۷خطبه در یکسال!

از محورهای عمده خطبه ها، “نفی فرهنگ تجمل و اسراف” بود که ۲۰مورد را به خود اختصاص می دهد![۱]

اما ایشان در دوره ریاست جمهوری و سازندگی از “گفتمان عدالت اجتماعی” به “پارادایم توسعه” تغییر رویکرد می دهد. غیر از سخن از استقراض خارجی در قبال تعدیل ساختارهای اقتصادی از همه نیروها بخصوص رزمندگان دیروز و حتی نیروهای مسلح میخواهد بیایند در اقتصاد کشور سرمایه گذاری کنند و “سود ببرند“!

از این مقطع ورود نظامی ها و امنیتی ها به اقتصاد کشور شکل میگیرد.

در دور جدید خطبه ها از فرهنگ مصرف جدیدی هم سخن گفته میشود! برای نمونه گفتند: “یکی از چیزهایی که در جامعه ما انحراف بوده و هنوز هم هست و متأسفانه هنوز هم اصلاح نشده، این است که در این مملکت هرجا نقطه خوش آب و هوا و منظره خوبی وجود داشت، طاغوتها و رفاه طلب ها و آنهایی که کاری به اسلام نداشتند، مال آنها بود و جاهای غیرمناسب همیشه مال مسلمان ها بود! شمال شهر و مناطق لب دریا مال آنها بود؛ مناظر خوب، مراتع و جنگل ها و کوهستان ها را آنها تصرف می کردند؛آدمی که مسلمان است یک چنین فرهنگی دارد. ما تلاش کردیم که این چیزها را به هم بزنیم ولی هنوز نشده است! یک فرهنگی وجود دارد که آدمهای متدین و مقدس حزب اللهی زندگی شان برابر است با جاهای بد منظره و بی زینت و نامناسب! اصلا باید مانور تجمل باشد نه تجمل فوق حساب، آن زیبائی هایی که هست، خب الان اینجوری نیست…”([۲]

 ادبیات سازندگی، از “جهاد” به “سرمایه گذاری کن و سود ببر” تقلیل یافت. انتقادها، جلمبربازی خطاب شد! حتی از بوی عرق پا در مساجد(!) مثال زده شد تا ارتقاء به سبک جدیدی از زندگی موجه شود![۳]

مثل جملات یاد شده، تئوری شمال شهر نشینی مسئولین انقلابی و تفریحات آبی و اسب دوانی و مرتع داری برخی شد؛ چیزی که بعدا “اشرافیت” نام گرفت.

پ.ن:

هم راه گفتمان جهادی را قبلا تجربه کرده ایم هم راه سود ببر و بهتر زندگی کن!

نمیدانم چرا کسانی که آقای هاشمی را فتنه اکبر می دانستند، برخی دارند به گفتمان او میل می کنند و برخی در سلوک عملی نقطه آغاز همان راهند؟!!

محسن قنبریان



[۱] ر.ک: مقاله عدالت اجتماعی در دوره دفاع مقدس وسازندگی؛ تحلیل محتوای خطبه های نماز جمعه/فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشگاه انقلاب اسلامی سال۴ش۱۵تابستان۹۴ص۹۵تا۱۱۷

[۲] مجله بیان ش۷آذر۶۹ ص۳۲

[۳] همان

چگونه دستگاه واژگانی عترت(ع) هک می شود؟!

به این دسته روایت -برای نمونه- توجه کنید:

  • “سخت کوش(الکاد)برای خانواده مثل مجاهد فی سبیل الله است”[۱]
  • “تجارت کنید(اتجروا)خدا برایتان برکت قرار دهد”[۲]
  • “من مرد صاحب حرفه(متحرفا) در طلب رزق را دوست دارم”[۳]
  • ” برتو باد به اصلاح مال”[۴]
  • “بی نیازی(غنی)نیکو یاوری برتقوای الهی است”[۵]

حال بجای “الکاد”، “اتجروا”، “متحرفا”، “اصلاح المال” و “غنی”؛ بگذاریم: “پول وثروت”!

مگر سخت کوشی، تجارت، حرفه داشتن، اصلاح مال کردن موجب پول درآوردن و ثروت اندوختن نیست؟!

پول و ثروت ترجمه اینها نیست اما بیگانه با اینها هم نیست. از عوارض اینهاست گاه لازم و همیشگی و گاه مفارق و گهگاهی! پس کار بدی نکرده ایم!

اما بااین جابجایی، تنوع عبارت پدید نیامده، دستگاه واژگانی عترت در این حوزه هک شده است!!!

خوانش سایر آموزه های این واژگان با مشکل مواجه می شود!

ببینید:

  • “تجارت عقل را زیاد می کند”[۶]

وقتی جای تجارت -طبق قرار- پول درآوردن را بگذارید؛ خوانش نمیشود! چون پول درآوردن، عامل زیادی عقل نیست بلکه گاه نشان سفاهت و حماقت هم هست.[۷]

  • “اصلاح مال از ایمان است”[۸]

جای اصلاح مال، پول درآوردن یا زیاد کردن ثروت بگذاری خوانش نمیشود! چون پول درآوردن و زیاد کردن ثروت نشان ایمان نیست! اصلاح مال در واژگان معصوم یا قرین “عفاف از حرام [۹]” است یا “تقدیر معیشت و برنامه ریزی[۱۰]” و “مرمت معاش[۱۱]” است. اینکه از حرام پاکش کنی و ضایعش نکنی و به نیاز خود و مومنان برسی، اصلاح مال است نه اینکه حتما افزونش کنی و…!

از اینرو فقهاء آن را علامت رشد و درآمدن از سفاهت قرار داده اند.

شعار “تباً للذهب[۱۲]“(مرگ بر سکه طلا!) پیامبر و “ثروت میراث فراعنه است[۱۳]” و “ثروت ملکه کندوی فجّار است[۱۴]” و دهها عبارت اینچنین دیگر فهم نمیشود! برای اینکه ثروت -به غلط غنی معنا شد و- بهترین یاور برای تقوا شد!

چند نتیجه مهم:

  1. با تقلیل مفهوم “کار”، “صاحب حرفه بودن”، “سخت کوش بودن”، “بی نیازی” به مفهوم “پول و ثروت” یک تغییر راهبردی پدید می آید نه صرفا یک ترجمان امروزین!
    پول و ثروت ما به ازاء کامل برای آن مفاهیم نیست. نه “جامع همه افراد” آن مفاهیم است و نه “مانع اغیار” از بعضی موارد!

جامع افراد نیست:

  • وقتی علی(ع) ۱۰۰چاه و چشمه را به دست خود حفر و همه را در راه خدا وقف می [۱۵] کند یا ۱۰۰۰اصله خرما میرویاند و وقفشان می کند؛ کاد و سخت کوشی کرده است اما کارش از پول نمی گذرد!
  • یک گروه جهادی با ارائه خدمات رایگان و سازندگی از واسطه پول استفاده نمی کند(نه پول در می آورد و نه پولی به نیازمند می دهد)!
  • آشپزهای موکب های اربعین، صاحب حرفه اند، فعالیتشان اقتصادی هم هست اما پولی نیست!
  • صاحب مبیت ها نیز با “اقتصاد تبرعی تحبیس” خدمت می کنند بدونی که پولی درآورند .

٭ تازه اینها قابل ارزش گذاری ریالی و دیناری است ولو ریال و دینار در بین نیست.

اما او که با وجود حرفه، معاشش تنگ است و دچار فاقه است و امام به او نمازی خاص تعلیم می دهد؛ [۱۶] نماز و دعای او در این وضع برای گشایش اقتصادی است ولی اصلا پولی نیست حتی قابل ارزش گذاری ریالی نیست.

مانع اغیار نیست:

بسیاری از انحاء پول درآوردن -حتی حلال-و مطلقا مصداق کار مفید، کاد، اصلاح مال و حرفه نیستند!

از سودسپرده خوردن نه کار است و نه حرفه و تازه مشمول “فارغ” مذموم در همان روایات هم است. جوانی که بخاطر نداشتن حرفه از چشم پیامبر(ص) افتاد؛ [۱۷] اگر با شرکتهای هرمی و سود سپرده هم ثروتمند و پول درآر بود، باز هم از چشم نبی می افتاد!

افزون کردن ثروت با بورس بازی، نه حرفه است نه اصلاح مال در واژگان عترت!

شغلهای متعدد دلّالی و برخی کارهای خدماتی عصرما، نه کار مفید و نه کاد و سخت کوشی است!

از اینروست که اهلبیت از آن تعابیر استفاده کردند نه پول درآوردن. امام و رهبری هم جوانان را به کار جهادی، رونق تولید و… تشویق میکنند نه پول درآوردن!

وقتی می خواهیم فعالیت اقتصادی “مومنانه” را ترویج کنیم بهتر است از همان مفاهیم والا و جامع و مانع استفاده کنیم. مفهوم مرکزی اگر جای “کار”، “پول” شد، راه خود را ترویج می کند و در اغلب موارد از هم تخلف دارند.

مفهوم مرکزی “کار”، فعالیتهای معادی بنده(نه فقط معاشی) را هم میگیرد و اصلاح برزخ و قیامتش چون کاری اقتصادی و حتی تبرعی نیست از نرخ نمی افتد.

  1. اثر منفی دیگر این تغییر راهبردی این است که: وقتی انگیزش با پول و ثروت انجام شود نه کار و خدمت؛ پرسش های انحرافی و پاسخهای غلط پیدا میشود!
  • آیا پول و ثروت بیش از نیاز را “جمع” کنیم؟!
  • مصرف بیش از نیاز ثروت(مصرف متظاهرانه) چه حکمی دارد؟!
  • آیا بیش از رفاه و راحتی(توسعه بر عیال) هم برای “طلب” ثروت و “جمع” کردن پول جایز است؟!
    اگر اینها را همه جواب منفی دهیم، تخصیص اکثر میشود! باید کنار انگیزشی که ساخته ایم راه برویم و گوینده به نظریه سنجاق شود و دائم بگوییم اینجور پول درآوردن نه! آنجور خرج کردن نه! اینقدر درآوردن نه! آنقدر جمع کردن نه! و…

اگر جواب مثبت دهیم، هک کردن دستگاه واژگانی عترت را ادامه داده ایم! چون: جمع مال(ثروت) را برای “رو نیانداختن به دیگران، ادای قرض و صله رحم”، فرمود: “لاخیر فی من لایحب جمع المال[۱۸]” نه آنچه در دنیای ما باب شده است.

“طلب دنیا” اگر موجب “عفت و تنزه از مال مردم و توسعه متعارف برخانواده و مهربانی برهمسایه” باشد؛ فرمود: “لقی الله عزوجل یوم القیامه و وجهه مثل القمر لیله بدر[۱۹]“؛ نه مصارف متظاهرانه عصر سرمایه داری که پر از تجبّر و اختیال برمردم و همجواران است!

در حالیکه با واژگان انتخابی اهل بیت برای فعالیت اقتصادی مومنانه این مشکلات را نداریم. “کار زیادتر” بکنیم یا نه؟!! “حرفه” خود را آشکار کنیم یا نه؟!! و… سؤالاتی مضحکند که در آن منظومه فکری اصلا رخ نمی دهد.

  1. مفاهیم متعالی کار و کاد و حرفه و… با ارزشی متعالی مثل “فقر انتخابی” کاملا سازگار است؛ در حالیکه ثروتمندی و سرمایه داری هرگز!

وقتی طلحه و زبیر به امیرالمومنین طعنه زدند که مال ندارد[۲۰]؛ معلوم است از ظاهر حال امیرالمومنین چنین بر می آمده است که ثروتی ندارد؛ و الا چنین آشنایان و اقوام نزدیکی نباید چنین گمان میبردند! آخر لباس سنبلاتی ۴درهمی اش با شلوار وصله دارش و خوراک نان جویش[۲۱] دال بر فقر و نداری است! وقت فروش شمشیرش در بازار میگفت اگر پول یک پیراهن[۴درهم]داشت نمی فروخت![۲۲]

پس آن ۱۰۰هزار درهم ثمن غله او که مقابل طلحه و زبیر آشکار می کند [۲۳] معلوم است ثروت مخفی علی(ع) نبوده است بلکه “کار و عمل منفصل” حضرت نزد وکلاء و عمّالش بوده برای مقاصد الهی تا با آن ۱۰۰۰برده آزاد کند و… علی(ع) تنبل و بی کار نیست اما سرمایه دار هم نیست!

همانطور که “عمل متصل” حضرت در حفر چاه و کشت خرما بدست خود و وقف آنها با “فقر انتخابی” اش می سازد، “زاد” عمل منفصلش -که با وکلاء و عمّالش انجام میشود- هم با این فقر که برحاکم واجبش میشمارد [۲۴] می سازد.

اما ثروت و سرمایه چنین نیست. کسانی که خصوصیت ذاتی سرمایه -یعنی خودافزایی- را درک نکرده اند هرچه بیشتر بگویند پرخطا تر میشوند! سرمایه بخلاف کار و حرفه و… از خود میخورد و اول خود را فربه میکند. مومن و کافر ندارد، بخواهد سرمایه دار باشد باید آنرا حفظ و ارتقاء دهد با نوسانات بازار چک کند و بی وقت انفاقی نکند! بی هوا وقفش نکند! اگر مومن بود، در وقت فراز بازار و وفور سود سهمی هم به فقیر و کار خیر اختصاص دهد! لذا سرمایه دار هیچوقت علی(ع) و حتی حاتم طائی را نمیفهمد!

  1. این تغییر راهبردی -که برخی ساده بین فقط تفنن عبارت می بینند- ترتیب کار و حرفه و به تبع طبقات اجتماعی را هم جابجا می کند!

اگر حد وسط استدلال، ثروت و پول درآوردن شد؛ نه دیروز نه امروز “کارِ دست کردن”(کدّ یمین) و کارگری، کار برتر نخواهد بود! درحالیکه در روایات متعدد این شغل انبیاء معرفی شده نه چیز دیگر.[۲۵]

مالک زمین یا ماشین آلات بودن و سود نهاده خود را بردن، البته پول و ثروت بیشتری عاید می کند. پس بطور ظاهرا طبیعی طبقه سرمایه دار(یا سرمایه گذار) بر طبقه کارگر تفوّق پیدا می کند. چون او پول درآرتر و ثروت آفرین تر قلمداد میشود. در حالیکه او دقیقا با “استثمار کارِ کارگر” چنین سود و ثروتی به جیب می زند!
اما اگر مفهوم مرکزی و حد وسط استدلال، “کار” باشد(نه پول) چنین تبعیض و فاصله طبقاتی شکل نگرفته یا اقلا -ولو ندانسته- تئوریزه نمیشود.

کار است که ارزش دارد، به پول بیانجامد یا نیانجامد. کارِ دست و کدّیمین هم با ارزش تراست. حالا بقیه نظام اقتصادی را بچین ببین به این می انجامد که ۱۱میلیون خانواده کارگر زیر خط فقر باشند اما پول درآوردنهای بی ارزش و مخلّ به نظام اقتصادی بسیار باشد؟! و طبق آمار وزارت کار ۳۶٪دهک دهم(سرمایه داران) غیرشاغل و بیکار -در عین حال متمول و سودبر- باشند؟!!

اگر شایسته دیدید در نشرش بکوشید

محسن قنبریان
۹۸/۵/۱۴

[۱] الکافی ج۵ص٨٨وص۱۴۹

[۲] همان

[۳] الفقیه ج۳ص۱۵۷

[۴] الکافی ج۵ص٨٨وص۷۱و ص۱۴٨وص٨۲وص٨۷.

[۵] همان

[۶] همان

[۷] همان

[۸] همان

[۹] معانی الاخبارص۲۵٨

[۱۰] الکافی ج۵ص٨۷

[۱۱] وسائل الشیعه ج۱۷ص۶۳

[۱۲] مستدرک الوسائل ج۱۴ص۱۷۱

[۱۳] بحار الانوار ج۱ص۱٨۵

[۱۴] .بیش از استفاضه با تعابیر مختلف در أمالی طوسی، اختصاص مفید ومعانی الاخبار و نهج البلاغه و…

[۱۵] .بحارالانوارج۴۱ص۳۲

[۱۶] الکافی ج۶ص۶۱۳

[۱۷] جامع الاخبارص۱۳۹

[۱۸] الکافی ج۵ص۷۲وص۷٨

[۱۹] همان

[۲۰] الکافی ج۶ص۴۴۰.درباره ائمه دیگر مثل امام مجتبی وامام سجاد هم مانند این نقل شده است.

[۲۱] تاریخ ابن عساکر ج۳ص۱۹۱

[۲۲] شرح ابن ابی الحدیدج۲ص۱۹۷

[۲۳] الکافی ج۶ص۴۴۰

[۲۴] الکافی ج۱ص۴۱۱وج۲ص۳۵۶

[۲۵] الکافی ج۵ص۷۵والفقیه ج۳ص۱۶۲

مسیحیت چگونه سرمایه داری را پذیرفت؟!

این سؤال ذهن پژوهشگرانی را به خود مشغول کرد که:

چگونه متدینان مسیحی به ستایندگان سرمایه داری تبدیل شدند؟

چطور ممکن است لذت گراترین فرهنگ مصرفی در این کره خاکی، همزمان محل زندگی مذهبی ترین افراد جهان باشد؟!

در پاسخ ماکس وبر معتقد بود: دین پیرایی قرن۱۶ چیزی پدید آورد که خصلت راهبر جهان مدرن شد: “اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری”!

اخلاق پروتستانی، کامیابی دنیوی و منفعت جویی را ارج می نهد. فردیت موجود در آن با میل غریزی انسان به انباشت ثروت ؛پروتستانتیسم را بدانجا رساند که: “کار زمینی را بمثابه شکلی از رستگاری مسیحی بپذیرد”! چیزی که البته پس از قرن۱۶ بار دینی اش زدوده شد.

در این دوره استدلالهای جدید دینی رخ نمود. کسی مثل کاسپاربارلایوس در دهه۱۶۳۰م به مردم آموزاند که قدر چیزهای نو و تازه وارد را بدانند و استدلال کرد: “اگر خدا نمی خواست مردم مواد معدنی و گیاهان سرزمین های غریب را کشف و استفاده کنند، آیا سیاره ای سرشار از آنها می آفرید؟!”

اکنون گفته می شد دنبال اشیاء و اموال جدید رفتن نه تنها مردم را از مسیر مسیحیت حقیقی دور نمی کند بلکه اجرای اراده خداست “!

سیمون پتن در۱۹۱۳ در مراسم کلیسای فیلادلفیا این اخلاق جدید مصرف را ستود و خرج کردن بیشتر حتی با مقروض شدن را رشد اخلاقی خواند!

دراین سالها کریس لیمن در پاسخ به سؤال اصلی این یادداشت کتابی بنام: “کیش پول؛ سرمایه داری و مسیحیت” نوشته و نشان داده چگونه تاریخ مذهبی، بخش اصلی تاریخ آمریکاست و در عین حال مذهب در این کشور باسرمایه داری سازگار شده است.

نکته کلیدی را آنجا می داند که: “بنیان گذاران مذهبی آمریکا(پیوریتن ها)، برای فعالیت اقتصادی دنیایی فرد بر روی زمین در همین زندگی ارزش قائل شدند نه کارهایی که در زندگی بعدی و در جهان دیگر پاداشش داده شود”!

جیمزلیوینگ تون نویسنده نیویورک تایمز در مقاله ای با معرفی کتاب کیش پول، از واعظان مسیحی مثل جوئل آوستین پیام آور بشارت رفاه در  هزاره جدید نیز یاد میکند که به این فرآیند کمک می کند.

جوئل اوستین کشیش و واعظ پرطرفدار آمریکایی بابیش از ۷میلیون بیننده در هفته و بیشتر از ۲۰میلیون درماه در بیش از ۱۰۰کشور و در۲۰۰۶ درلیست ۱۰چهره تأثیرگذار جهان بود. کلیسای او یک سالن بزرگ بستکتبال است که سال۲۰۰۵ باهزینه ۱۰۵میلیون دلار ترمیم و برای ۵۶۰۰۰شرکت کننده ی مسیحی مهیا شد!

سخنرانی های جذابش در حوزه روانشناسی و موفقیت فردی است وبه هیچ عنوان صرفا در راستای مسیحیت سخن نمی گوید!

باخانواده در یک مجتمع با مساحت ۱۷۰۰۰مترمربع و به ارزش۱۰/۵میلیون دلار درکنار رودخانه اواکس زندگی مرفه ای دارد. در همایش هایش درباره افزایش سطح رفاه در زندگی شامل سلامت، موفقیت، شادابی و روابط خوب می گوید و از ذکر گناهان، مسائل سیاسی و …پرهیز می کند.

برای مطالعه بیشتر دو مقاله زیر را از سایت ترجمان علوم انسانی مطالعه کنید:

  • تاریخ تبدیل انسانها به مصرف کننده
  • چطور آمریکا دینداری را با مصرف گرایی افراطی آشتی داده است؟

محسن قنبریان
۹۸/۵/۱۳

حاج آقا پناهیان چه می گوید؟!

چالش های اخیر ریشه اش در سلسله بحثی بنام “زندگی بهتر” است که رمضان۹۴ طرح و در مناسبتهای دیگری تعقیب شده و آخرین باردر همایش فعالان مهدوی در مرداد۹٨ بوده است. بحث فنداسیون و گذرگاه های خاص خود را دارد که چکیده اش را میتوانید در این لینک بخوانید:
http://panahian.ir/post/2437

کلیپ ها، تیترها و چالش ها فقط اضلاع، مثالها یا مصداقهائی درون آن بحثند.

از این حیث بدون قضاوت و ارزش گذاری به برخی از آن چالش ها با “بحث زندگی بهتر” امانت دارانه میپردازیم:

  1. “زندگی بهتر” در تعریف ایشان، بیشتر از “رفاه” است: “ثروتمندشدن”!
    :”ما داریم درباره چیزی بالاتر از رفاه صحبت می کنیم و الا می توان از راه های دیگر هم به رفاه رسید”(مثل نوکرهای مرفه).
  2. ایشان “زندگی بهتر” را با “اشرافی گری” یکی نمی داند.
    :”برخی افراد مذهبی انتقاد کرده اند و طرح چنین بحث هایی را اشرافی گری دانسته اند!…ما هیچ جا در طول این بحث، از ثروت اندوزی و تکاثر تبلیغ نکردیم…بلکه گفتیم باید مال را افزایش داد و کسی نباید اموال خودش را راکد نگاه دارد ولی بعضی ها این عبارت را بمعنای ثروت اندوزی گرفته اند”.
  3. “زندگی بهتر” بنظر ایشان “جمع کردن مال” دارد اما “تکاثر” نه:
    “جمع کردن مال کاردرستی است اما تکاثر کار غلطی است؛ تکاثر یعنی اینکه کسی مال خودش را خرج نکند، انفاق نکند، صدقه ندهد، با مالش کارآفرینی نکند، و صرفا دنبال این باشد که از هر راهی پول دربیاورد و دیگران را از مواهب پول خود محروم کند”.
  4. “زندگی بهتر” ایشان البته “اظهار ثروت” دارد!
    “نه تنها ثروتمند شدن بد نیست، بلکه خدا دوست داردکسی که ثروت دارد ثروت خودش را اظهار کند”(استناد به یک روایت)
    روایاتی برای داشتن ماشین و خانه خوب و… هم در بحثشان هست.
  5. باعین حال “زندگی بهتر”، ترویج حب دنیا نیست.
    “ماهیچوقت حب الدنیا را ترویج نکردیم. اما در روایاتی که قرائت کردیم، دیدید که اگر کسی غصه نان بچه هایش را بخورد امان و ستر از عذاب الهی است…البته ممکن است بپرسید چگونه جمع بین این دو[نداشتن حب دنیا و غصه نان زن و بچه] ممکن می شود؟ گفتیم که دین به دلیل همین پیچیدگی هایش که به دلیل سطحی نبودن دین است، جذابیت دارد لذا هرکس نمی تواند در دینداری زیاد رشد کند.اگر دین فقط یک طرف ماجرا را میگرفت که کار ساده بود!”

درادامه گزارش بدون قضاوت و ارزش گذاری خود، پس ازخوانش تصوری قسمتهای چالشی بحث ایشان، سراغ جهات دیگر می رویم:

  1. ضرورت به تعبیر ایشان “شرکت در رقابت زندگی بهتر”؟
    “در دنیای امروز، مجبوریم در رقابت “زندگی بهتر” شرکت کنیم؛ به عنوان یک وظیفه دینی. مجبوریم علم و تکنولوژی را به عنوان یکی از ابزار زندگی بهتر، پیشرفته تر قرار دهیم و مجبوریم در این رابطه تلاش کنیم. مجبوریم زندگی خودمان را بهتر کنیم و اینها معنایش این نیست که بریز و بپاش مسرفانه انجام دهیم و به تجملات بی خود بپردازیم و عاشق دنیا شویم”.
    “در هیچ جلسه ای از جلسات مذهبی نبوده که ما درباره زندگی بهتر از نظر مادی -درآن محدوده هایی که دین گفته- سخن بگوییم مگر اینکه با اعتراض هایی از سر جهالت مواجه شده ایم، و این خیلی موجب تأسف است. در حالیکه هیچ استاد اخلاقی، زهد را به این صورت معنا نمی کند که زهد یعنی دنیا گریزی ابلهانه ای که دنیای تو به دست مستکبران بیفتد که بر تو مسلط شوند!”
  2. متد بحث؟
    مثل سایر مباحث ایشان، موضوعی انسانی(اینجا زندگی بهتر) تصویر و در آن ترغیب آفریده میشود و بعد لابدا از دین و ولایت و… میگذرد! می گویند:
    “ما دنبال این هستیم که به زندگی بهتر برسیم و دراین گفتگو هم نمی گوییم که می خواهیم سراغ دین برویم؛ حتی نمی گوییم که هم می خواهیم آخرت را داشته باشیم هم می خواهیم دنیا داشته باشیم. بحث خودمان را اینطور پیش می بریم که اگر ما فقط زندگی بهتر در دنیا را بخواهیم چگونه باید زندگی کنیم؟ البته زندگی بهتر داشتن وعده الهی و مژده الهی برای مومنان است و فی نفسه چیز بدی نیست. اگر کسی زندگی دنیایی خودش را بهتر قرار بدهد یک راه خدایی را رفته است. منتها ما فعلا از راه خدا هم نمی خواهیم برویم، بحث مان سر این است که چگونه می شود به زندگی دنیایی بهتر رسید؛ از هر راهی که بشود”!
    البته بعد با روایاتی این زندگی بهتر از طریق پذیرش ولایت میشود.
  3. مستندات؟

از قرآن:

  • آیه نفی سبیل:(که اگر در رقابت زندگی بهتر شرکت نکنیم، دنیایمان دست مستکبران و تحت سلطه ابلیسیان قرار می گیرد)
  • آیه ۹۶اعراف و ۶۶مائده: “از این آیه معلوم می شود دارائی-و نه پرخوری- به این حد که از آسمان و زمین برایت ببارد و ببری و داشته باشی، این جایزه دین داری است”.

روایات:

  • روایات اهمیت تجارت
  • خطبه نهج البلاغه که در اثر تبعیت از پیامبر زندگی خوش مادی پدید می آید
  • روایات دعا برای فقیر نشدن
  • روایات داشتن مرکب(ماشین) و خانه خوب
  • روایتی که کار اقتصادی(طلب معیشت) را کفاره و غفران برخی گناهان می شمارد
  • روایت فناء و بقاء اسلام در گرو اینکه مال دست که باشد…

این تنظیم نه براساس فنداسیون انتخابی ایشان، بلکه به حسب نقاط چالش برانگیزبه کمک یکی از فضلای عزیز تنظیم شده بود. پژوهشگران می توانند به اصل و تفصیل مباحث رجوع کنند.
http://panahian.ir/post/2436

بررسی و نقادی این مباحث پس از دیدن تفصیلی آن توسط اهل علم و تحقیق به وضوح حقیقت کمک خواهد کرد.

عدالت خواهان سرکار نروند!

این زنجیره را دقت کنید:

  1. میزان بالاتر مالکیت در منابع تولید ثروت.
  2. افزایش درآمد سالانه.
  3. توان مصرف بیشتر و متنوع تر.

عمده عدالت خواهی های مجازی و اینستاگرامی در حلقه سوم است: گیر دادن به ساختمانهای متجمل مذهبی و غیر مذهبی، جشن ها و تفریحات و تجملات آقازاده ها و…

می بینیم همین خورده عدالت خواهی ها، جنجالی سر حقوق ۱/۵۰۰ کارگران نمی آفریند! در حالیکه جامعه کارگری ۱۳/۷میلیون است و ۱۱میلیون آنها(نیم خانوارهای ایرانی)قراردادی اند و ۲۰٪، قرارداد سفید امضاء دارند!
این مثالی از حلقه دوم زنجیره(میزان درآمد)است؛ که چون عکس جنجالی ندارد شانس اینستایی شدن ندارد!
به کرات دیده ام وقتی مثلا با حقوق پزشکان مقایسه میشود (۶۰میلیون برای بیمارستانی ها که تازه مورد شکایتشان به دیوان عدالت واقع شد!)، حتی نزد برخی عدالتخواهان مجازی، تبعیض به نظر نمی رسد!

مبنای شهید مطهری دراینباره این بود که وجهی ندارد حقوق و مزایای “مادی” یک کارگر کمتر از کارهای فکری و برتر باشد (نیازهای مادی او و خانواده اش با سایرین فرق نمی کند) پس همان امتیازهای غیر مادی(وجاهت اجتماعی و…) برای تفاضل وزیر و مهندس و دکتر از کارگر کافی است. این مبنای فکری را حتی عدالتخواهان زیادی در حوزه و دانشگاه و فضای مجازی نه می فهمند و نه قبول می کنند!(ر.ک:مجموعه آثار شهید مطهری ج۲۰ص۴۹۹/ و هم یادداشت “۷سین سفره کوچک عدالت“). این نمونه ای از سرکار رفتن عدالت خواهی است که به یک ساعت مچی مشغول و از ظلم و تبعیض نسبت به نصف خانوارهای ایرانی(در یک مثال)غافل شود!

از آن بدتر توجه به حلقه اول زنجیره است! چون نظری تر و مبنایی تر میشود مشتری خواندن متن و کپشن هم پیدا نمی کند در حالیکه سرسلسله تبعیض ها و بی عدالتی ها آنجاست!

از اینرو فقیه مجاهد و عدالتخواه شهیدمحمدباقر صدر آنرا(عدالت در تخصیص منابع تولید ثروت به عموم) مقدم بر توزیع عادلانه درآمد می شمارد.

(دراینباره یادداشتهای :

عدالت در بیانیه گام دوم

انقلاب اقتصادی

غفلت از برجام داخلی

را ملاحظه کنید)

اصلا سخن این نیست که مطالبات حلقه سوم زنجیره تعطیل شود یا مطالبه مصداقی خوب نیست و مانند آن. بلکه سخن بر سر این است که از مصادیق و موارد متعدد حلقه سوم زنجیره به حلقه های مقدمش نقب زده شود و علت ها نشان داده شود .

تا از یک چرخش مالی بزرگ جز یک میلیون و نیم به کارگرانش نرسد، چیزی برای تجملات و ماشین های لوکس و دور دورها نمی ماند!

تا کارگر، مالک سهمی از کارخانه و کارگاه محل کارش نباشد، هیچ تولید کننده ای نمیتواند حقوق او را بالاتر ببرد و توان پرداختش را داشته باشد!

شهید مطهری کارخانجات بزرگ را هم “ملک عموم” می خواند (ر.ک:ج۲۰ص۴۳۵و۴۹۴) کأنه این صنایع بزرگ در عصر مدرن مثل اراضی فتح شده دوران صدر اسلام است که متعلق به عموم مسلمانان است نه طبقه ای خاص یا حتی دولت!

فریادگران علیه تبعیض کمتر حوصله می کنند این مبانی را بخوانند و بفهمند تا مواردش (مثل نحوه خصوصی سازی های اصل ۴۴) را بررسی و بر تبعیض های بزرگ و سرنوشت ساز مطلع شوند!بخصوص که چهره و سلبریتی ای و عکس و ماجرای جنجالی ای هم برایش ندارند تا لایک و فالوور اینستاگرام را موجب شود!

(ویرایش و تدوینی از بخشی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)

ارجاع جهت دریافت سخنرانی «امام خمینی و نظام انقلابی»

کاریکاتورشدن نسبت کار-ثروت !

براساس گزارش وزارت کار، ۳۶٪غیر شاغلین، فقط در دهک دهم(ثروتمندترین طبقه)هستند!

یعنی ثروت آنها با شغل و کارشان به دست نمی آید!

از آنطرف حقوق کارگری هم زیر خط فقر اعلان شده است!

یعنی کار نتوانسته حتی کفافِ در شأن آنها را تأمین کند!

شهید مطهری: “خوشا به حال اجتماعی که سیستم اقتصادی اش به شکلی باشد که راه درآمد “منحصر” باشد به فعالیت[کار]، و آثار فعالیت فرد هم مخصوص خودش باشد. بدا به حال اجتماعی که کار درآن اجتماع صَرف نکند اما بورس بازی و کارهای غیر تولیدی و کارهای انحرافی در آن صرف بکند و بالاخره فعالیت مفید و سالم، راه درآمد نباشد”(مجموعه آثار ج۲۰ص۴۰۷).

سخنرانی/ عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی

شب نخست سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب دوّم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب سوّم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب چهارم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب پنجم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب ششم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب هفتم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب هشتم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب نهم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب دهم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی

شب یازدهم سخنرانی «عاشورای طاغوت اقتصادی، کرب و بلای اقتصاد طاغوتی» | “دریافت از پیوند کمکی