بایگانی برچسب: s

جهاد دفاعی در عقلانیت انقلاب اسلامی

حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان
پژوهشکده شورای نگهبان/ ۵ آذر ۱۴۰۳

عقلانیت انقلاب اسلامی بین جهاد دفاعی و مختصات نظام بین الملل جدید جمع کرد که شد: هسته های مقاومت!

در دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی مقاومت اسلامی برای فلسطین ، ایده ای مردم سالار و تحققش مردم پایه است نه الزاماً جنگ پایه!
لازم شود جنگ هم می کند

این سخن، کلام الله است:
لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِی المَدینَهِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها إِلّا قَلیلًا(۶۰احزاب)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان می‌شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند!

لکن تمام ماجرا در صغرای قضیه و تطبیق است.
وقتی تشخیصش با هر که شد، این کبرای کلی بر هر تحلیل و بیانی -ولو درون جبهه مقاومت- می نشیند!
طرح هر نوع نگرانی برای تدبیر به موقع -نه سازش و عقب گرد- در جبهه مقاومت همه جزء رجفه و مرجفون مارک می خورد؛ چنانچه این ایام برچسبش بر پیشانی های زیادی خورده است!

اصلا پویشِ مجرم بگیری اش، هم شروع شد! برخی فراخوان دادند که تحلیل گران نادان یا هر گوینده ای که سخنش توی دل خالی کن است را معرفی کنید تا مطالبه جمعی برای پیگرد قضایی اش را فراهم کنیم!

در طرف دیگر زمینِ مبارزه اما یکسال است تجمعات علیه نتانیاهو -البته زیر پرچم رژیم- انجام می شود. وضعیت جنگی -جز چند روز- مجوز منع تجمع و اعتراض نشده است! البته تجمع کنندگان هم سازش نمی خواهند، به تدابیر نخست وزیر گله مندند و الا برخی تندتر از او هستند!

تطبیق گران عزیز و مرجف بگیران محترم، سیمای مردم سالار جمهوری اسلامی را کمتر از نمای رژیم ددمنش صهیونی نکنند!
نگران های جبهه مقاومت هم اگر دلسوزند، احتیاط کنند که توی دلی خالی نشود؛ دیگر از وضعیت ها طوری نگویند که درگیری به خاکریز جبهه خودی بکشد!

محسن قنبریان

شوق و شکایت!

اینکه جامعه ایرانی بخصوص هسته حزب اللهی از لحظه سقوط سوریه و اسد در حیرانی است، اینکه هیچ تحلیل جامع و اقناع کننده ای هم -علیرغم تولید انبوه محتوا- نبوده، واضح است.

از اینرو همه منتظر و مشتاقند تا فردا رهبر انقلاب چه می فرماید!

 

لکن سقوط اسد از مثل سقوط خرمشهر و فاو و… سخت تر نبود!

آن روزها جامعه دچار چنین سردرگمی هایی نمی شد، چون مثل خامنه ای و هاشمی و… در نماز جمعه و دانشگاه و… حاضر و برای مردم توضیح می دادند.

توضیحشان نه فقط تکرار الهیات “خدا با ماست” بود و نه حرفهای صرفا تکنیکال میدان؛ جمع درست هردو بود، هم عالم به مبانی و عقلانیت انقلاب اسلامی بودند و هم مشرف به میدان.

 

امروز این حلقه مفقود است؛ لذا باید منتظر ماند تا خود رهبری بیاید و بگوید!

مطلعین میدان، نوعا سرمایه اجتماعی و مقبولینِ عقلانیت انقلاب اسلامی در جامعه نیستند!

برخی ائمه جمعه و برخی فضلاء انقلابی و فعالین دانشگاهی و… هم که الهیات و منظومه عقلانیت انقلاب اسلامی را می شناسند، خبر دست اول از میدان ندارند و فقط بعضا، گزینشی از مجاری خاص، اطلاعاتی ناقص می گیرند؛ که معمولا طرحش در جامعه با رد و تکذیب ها همراه میشود و…

 

رابطه و نسبت استاد خامنه ای و… با امام خمینی و میدان انقلاب، در نسل بعد بازتولید نشده است و این فقط تقصیر کوتاه قدی بعدی ها نیست؛ حلقه اول های تصمیم ساز و مشرف میدان دیگر از جنس روحانیون کف میدان و دانشگاه مثل خامنه ای و هاشمی و…سالهای۶۰ نیستند!

 

پس یکی مینویسد: تا فردا همه ساکت!

یکی مینوسد: چرا ساکتید و همه بر دوش رهبری؟!!

 

محسن قنبریان

غزه و مقاومت، و معرفى ویژه‌نامه فلسطین نامه‌جمهور

سخنرانی حجت الاسلام قنبریان پیرامون مسئله غزه و مقاومت، و معرفى ویژه‌نامه فلسطین نامه‌جمهور

فاطمیه دوم هیات الزهراء(س)
دانشگاه شریف
۱۱ آذر ۱۴۰۳

شهداء؛ نه خون‌شان هدر رفت، نه جایشان پُر می‌شود!

برآیند دو باور یک نقطه تعادل می سازد:

  1. خون شهید هدر نمی رود!
    خداوند باید همواره بشارتی در پشت سر آنان داشته باشد تا “یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ” (به سبب مؤمنانی که هنوز به آنها نپیوسته‌اند، همواره بشارت داده می شوند) صادق باشد.
    کسی نگوید خون حاج قاسم و مدافعان حرم چه شد؟!!
    بفرض که حکومت اسد سقوط هم بکند، آن خون ها هدر نرفته؛ از قضا ثابت می شود برای اسد نبود برای حرم و مقاومت بود.
    تفاوت داعش دیروز با مسلحین امروز، ای بسا تفاوت داعش با طالبان شود!
    اینبار اغلب سوری اند، ناگزیر به رعایت حق شهروندان سوری از جمله شیعیان و حرم های مطهرند! (نگرانی از مقاومت مفروغ)
    آن خون ها، پیروان بسیار ساخت؛ که شاهدیم.
  2. جای آنان پُر نمی شود!
    آنچه در روایات برای “عالم” آمده را امام کاظم(ع) برای “مومن” هم فرمود: “اذا ماتَ الْمُؤْمِنُ… ثُلِمَ فی الْاسلامِ‏‎ ‎‏ثُلْمَهً لایَسُدّها شَیْءٌ…” (وقتی مومنی بمیرد در [دژ] اسلام شکافی پدیدار خواهد شد که‏‎ ‎‏هیچ چیز آن را ترمیم نمی کند).
    کسی نگوید شهید فرق می کند!
    چون آن عالمی هم که روایات چنین تعبیری درباره اش داشت، کسی است که فرمود: باقون مابقی الدهر (در تمام روزگار باقی اند)!
    عجیب که معصوم بفرماید: رخنه نبود مثل حاج قاسم و سید حسن، پُر نمی شود؛ اما ما بخواهیم با عرفان بازی، ثلمه فقدانشان را هیچ کنیم!
    عرفان، واقع بینی است.

از ایندو تقاطع بگیریم و در تعادل بایستیم!

بدون آنها هم می شود پیروز شد؛ اگر “من خلفهم” باشیم!

محسن قنبریان

جنگ وجودی‌ای که جبهه حق جدی‌اش نمی‌گیرد!

مواجهه مقاومت (با همه طیف های مذهبی اش) با رژیم صهیونی پس از طوفان الاقصی به جنگی رسید که طرفین به وجودی بودنش اذعان کردند!

در جانب اسلام گرایان -که طیف وسیع تری از جبهه مقاومت مقابل اسرائیل هستند- اختلافات نسبتاً عمیقی در بنیانها و راهبردها وجود دارد اما مظلومیت عجیب غزه مانع بروز جدی آن می شد!

حتی اگر برخی از گروه های اسلام گرا مقابل اسرائیل هم حاضر نشدند اما نتوانستند علیه جبهه مقاومت، جبهه تازه ای باز کنند؛ تا اینکه لحظه آتش بس رسید…!

طیفی از اسلام گرایان سوری (به همراه طیف های دیگر ملی و…) در دهه قبل علیه حکومت بعثی بشار اسد غیر از مخالفت سیاسی، کارشان به خروج مسلحانه رسیده بود. در دوره داعش برای اهداف خود همراستا با داعش شدند. در پایان داعش، طبق مذاکرات آستانه اینها ماندند!

دولت نجات سوریه با رویکردی سلفی (نزدیک به احکام طالبان) را در ادلب تشکیل دادند.

در سالهای اخیر به کمک برخی کشورها آمادگی های خود را افزون کردند.

برخی اسلام گرایان فلسطینی و اخوانی در سالهای درگیری داعش هم به این طیف اسلام گرایان سوری حق می دادند لذا می دیدیم بعضا موضع همراهی با مقاومت در جبهه مقابل داعش نداشتند!

ساکنان سلفی ادلب در اکتبر سال قبل تصمیم بر خروج دوباره علیه اسد داشتند که طوفان الاقصی اتفاق افتاد و زمینه برایشان از دست رفت.

از همین جا مثل الجولانی، طوفان الاقصی را ایرانی و برای نا امنی منطقه می شمارد!

متقابلا اینها هم با مقاومت (لبنان، عراق، یمن، ایران) علیه رژیم همراهی نکردند!

لحظه آتش بس بین لبنان و رژیم، لحظه قضای عملیاتشان علیه اسد شد!

توافقات آستانه در جانب اسد هم در تمام این سالها خوب انجام نشده بود (این را عراقچی هم تلویحاً در عراق اذعان کرد)!

جبهه النصره که از سوی سازمان ملل تروریستی قلمداد می شد از سوی الجولانی منحل و با ادغام ۵گروه مسلح، تحریر الشام تاسیس شد؛ که به حسب ظاهر رویکرد و اهداف و روشی غیر داعش از خود نشان می دهد. خود را سوری جلوه می دهد که هدفش ساقط کردن بشار اسد است! (لقب الجولانی را از جولان سوریه گرفته).

به تصریح، دشمنی با اسد، حزب الله و داعش در برنامه داشته است. سابقه درگیری با داعش هم دارد؛ اما دیگر با پایان داعش دو هدف دیگر مانده است؛ بعد از اسد نوبت حزب الله است!

اسرائیل هم متقابلا در اقدامی گذرگاه های لبنان-سوریه را بمباران کرده تا حزب الله نتواند علیه اینها ورود فوری کند!

سابقه الجولانی نشان می دهد جابجایی های او از داعش به القاعده، از النصره به تحریر الشام، وجوه متغیر و ثابتی دارد.

پس از آزادی از زندان بوکای آمریکایی ها احتمال سرمایه گذاری دراز مدت بر سر او وجود دارد. جایزه ۱۰میلیون دلاری برای دستگیری او در این احتمال بیشتر برای برجسته سازی اوست که امروز نتایجش را می بینیم!

او دیگر عدم تعرض به آمریکا و غرب را ضمانت داده و سابقه درگیری با اسرائیل هم ندارد؛ اما پس از اسد، حزب الله و گروه های همسو اهداف او هستند!

بدین گونه جنگ وجودی ای -که برخی از طرح نگرانی هایش در جانب جبهه حق بیزارند- به مرحله جدیدی رسیده است:

  1. اینبار خروج اسلام گرایان سلفی و بعضاً تکفیری، با مرحله داعش علیرغم شباهتهایی در بنیان، تفاوت هایی دارد. مقابله به شکل داعش با آنها هم -بعد از آستانه و ژنو- محذورات بین المللی خاص خود را دارد!…
  2. کانون توجه مقاومت، فلسطین و غزه است؛ اما خود مبارزان فلسطینی مثل بار قبل باز معلوم نیست اقدام علیه این اسلام گرایان مسلح را حمایت کنند!…
  3. تغییرات و اصلاحات لازم در سوریه طبق مذاکرات آستانه انجام نشده است. از این رو حمایت از اسد با سختی بیشتری در بین الملل و منطقه اسلامی مواجه است؛ اما رفتن او و افتادن سوریه دست تحریرالشام هم تهدید جدی برای حزب الله و خط مقدم مقاومت است…
  4. جبهه مقابله با داعش -حتی به احتمال زیاد مرجعیت اعلای عراق- هم در مقابله با اینها درون مرزهای سوریه، وحدت نظر ندارند؛ که صدایش در عراق شنیده می شود!
  5. بنیادی تر اینکه بپسندیم یا نپسندیم، “نزاع اسلام ها” جدی تر از کارهای شعاری با وحدت و تقریب، دارد جلو می آید! هرچه هم از آنچه در ادبیات انقلاب اسلامی، نزاع اسلام سفیانی_اسلام محمدی نامیده شده فرار کنیم، او سراغ ما را می گیرد!

سخت ترین راهبرد، طراحی درست و دقیقی است که در جبهه واحد امت اسلامی علیه صهیونیزم و استکبار چگونه این اسلام رو به انزوا و شکست گذارد؟ و جایگاه خود را در بین مسلمین(غیر شیعی) از دست دهد!

در وضعیت های جاری کشور سیاسیون عمل گرا، اسلام های سکولار را برای تعامل بهتر می دانند و آرمانگرایان، اسلام های سیاسی(که این سویه ها را لابد در خود دارند)!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۱۶

مرگ و زندگیِ حق..!

محسن قنبریان؛
استاد سطح عالی حوزه علمیه

ما در انقلاب اسلامی به یک خوانش صحیح از رابطه دولت_ملت رسیدیم و اگر در این جنگ پیروز نشویم، در واقع این خوانش را از دست می‌دهیم و در محدوده ملت مدرن، محصور می‌شویم.

دوگانه دولت – سرزمین

محسن قنبریان؛
استاد سطح عالی حوزه علمیه

دوگانه دولت_سرزمین پاشنه‌آشیل موجودیت اسرائیل است که سعی دارد با تاکید بر ارض موعود، خوانشی مدرن از الهیات سیاسی یهود ارائه دهد و این دوگانه را تلفیق کند.

بسیج هم با دیکتاتوری و استبداد، و هم با هرج و مرج و اغتشاش باید مقابله کند!

سخن متینی است: “قواره مطلوب آمریکا برای کشورهای این منطقه یک دوگانه است: یا استبداد یا هرج و مرج؛ یا به تعبیر فرنگی، یا دیکتاتوری یا آنارشیسم”.(۵آذر۱۴۰۳)

اخیرا یکبار دیگر هم فرمودند: “اگر انتخابات در کشور نباشد یا دیکتاتوری است یا هرج و مرج و نا امنی؛ آن چیزی که جلوی بروز دیکتاتوری را در کشور می گیرد انتخابات است و آن چیزی که جلوی هرج و مرج و اغتشاش و ناامنی را می گیرد انتخابات است”.(۲دی۱۴۰۲)

پس بسیج حافظ مردم سالاری دینی و مقابل با هرج و مرج و استبداد است.

کاش به این دو سؤال جدی بیاندیشیم:

اقلا در کشور ما و حکومت ولایت فقیه -که امام فرمود ضد دیکتاتوری است- گان استبداد چه تصویر و فرآیندی دارد؛ که ایشان برای ایران هم طرح می کنند؟!

مقابله بسیج با اغتشاش ها -که به تصریح ایشان کار دشمن است- در این سالها روشن است؛ اما مقابله بسیج با استبداد و هرچه بدان می انجامد، چگونه است؟!

بسیج چگونه حافظ مردم سالاری دینی -که روح جمهوری اسلامی است- باشد؟!

بسیج لابد ستادی انتخاباتی نباید باشد، چگونه حافظ برگزاری انتخابات تراز جمهوری اسلامی باشد، تا مانع استبداد و اغتشاش با هم شود؟!

سازه سازمانی اش چقدر مناسب این حفاظت است؟!

تربیت نیرو و عمق بخشی ها چقدر مناسب مقابله با اغتشاش و فتنه یابی ها و چقدر مناسب حفاظت از مردم سالاری دینی و لوازمش(انتخابات رقابتیِ مشارکتی و…) است؟!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۵

سخنرانی/ غزه؛ روایت تعلّم بجای ترحم!

ارائه ای متفاوت درباره مقاومت غزه با تاکید بر کودکان توسط حجت الاسلام قنبریان / رویداد الف تای مقاومت/ ۲۳آبان۱۴۰۳

روایت توصیف و روایت تبیین

این چگونه کودکی است که در غزه می بینیم؟! چگونه تربیت شده که زیر بمباران هم آیه می خواند؟! و…

روایت تبیینِ علمی

زیر ساخت و تطور این نحوه تربیت در کلمات منیر فاشه (نظریه پرداز مسیحی حوزه تعلیم و تربیت در فلسطین)

مقاومت غزه را مثل موکب اربعین عراقی از دور نمی شناسیم؛ نزدیک شوید!

یک جور سبک زندگی و کنشی غریزی شده است!

ایدئولوژیک نیست بدونی که ایدئولوژی زدا باشد!

سازمان یافته نیست؛ نهادی و خود جوش و خود اتکاست…

اشاره به تبیین ایمانی و معرفتی

بیان فاشه از حضرت امیر(ع)

تجلی یدالله مع الجماعه/ جماعت را باید از نو شناخت هم جمع و جامعه ای جماعت نیست!

دانلود سخنرانی «غزه؛ روایت تعلّم بجای ترحم!» | “دانلود از پیوند کمکی

* اگر پسندیدید به دیگران پیشنهاد دهید

تقریری از بحث “غزه، روایت تعلّم بجای ترحم”

 مقاومت غزّه همانند مقاومتی است که در ایران و انقلاب اسلامی تجربه کردیم، اما در غزّه این مقاومت به یک غریزه تبدیل شده است. گویی که این مقاومت جزئی از غریزه انها شده است.

 این مقاومت، نشان‌دهنده‌ی یک نوع بازگشت به اصول انسانی و دینی است که در آن، هر فرد مسئولیت اجتماعی خود را به‌طور مستقیم بر عهده می‌گیرد و از سازمان‌های بزرگ و بی‌روح فاصله می‌گیرد. در غزه فردی که وظیفه خد را گم کرده باشد نداریم.

 در غزّه، به‌جای ساختارهای دولتی، نهادهای اجتماعی خودجوش مانند خانواده‌ها و محله‌ها مسئولیت‌ها را بر عهده گرفته‌اند. آموزش و ارتباطات از طریق مجاوره و محاوره به‌طور غیررسمی انجام می‌شود، برخلاف کشورهای مدرن که در آن‌ها این وظایف توسط سازمان‌های دولتی انجام می‌شود.

این مقاومت شگفت‌انگیز که هم‌اکنون به یک الگوی جهانی تبدیل شده نه تنها در برابر اشغالگری اسرائیل، بلکه در برابر فرهنگ سلطه‌گری جهانی نیز ایستادگی می‌کند…

 برخی نکات که شاید در جهت و میزان الگو برداری مخاطب ایرانی مهم است را در فایل صوتی بشنوید.