بایگانی برچسب: s

جایزه لَبَیتُم در قحطی غزه!

برای نخستین بار در جشنواره اختتامیه حج عربستان، ایران در بین ۸۰کشور در شاخص های حمل و نقل، اسکان، تغذیه، بهداشت و نظم در خدمت رسانی ممتاز به زائران خود مفتخر به دریافت جایزه لبیتم شد!

 

با گرفتن پول هنگفتی که عملا آستانه استطاعت را بالا برده البته از سابق تغدیه و اسکان و درمان خوبی برای زائران فراهم کرده ایم، سالهای قبل هم لایق این جایزه بودیم؛ اما در جشنواره سعودی امسال اعطاء شد؛ سال قحطی غزه و سکوت کنگره جهانی اسلام در قبال آن!

 

خوراک و اسکان و… برای اقامه شعائر حج (رمی جمرات و…) و شعائر برای رساندن به معالم دین است.

معالم همان است که امویان در جامعه محو کردند و امیر(ع) در خطبه۱۳۱ و سیدالشهدا در خطبه منا از جمله اهداف قیام را احیاء آن شمرد (لنرد المعالم من دینک).

اگر منا و رمی، شعائر است، برائت از مشرکان معالم است؛ بدون آن حج، هبوط سفیانی خواهد داشت!

 

انقلاب اسلامی آمد تا معالم دین را برگرداند. به شعائر حج، روح توحید ابراهیمی بدمد.

برائت از مشرکین امام در این راستا بود.

جمهوری اسلامی جای جایزه بهترین خورد و خوراک از سعودی باید از مستضعفان نشانِ احیای حج ابراهیمی را بگیرد.

 

نگرانیم خدای نکرده برائت از مشرکینِ ایرانی در چادری در عرفات مثل شعائر بی روح رمی جمرات سعودی نشود!

بعثه باید به روزرسانی برائت در شرایط سفیانی را بیاندیشد و کلیشه زدگی را تمام کند!

 

حج تمام شد اما از آن صدایی موثر برای پاره تن اسلام بلند نشد!

از آن همه قربانی، لقمه ای برای گرسنگان غزه فراهم نشد!

ولی ما را برنده جایزه لبیتم کردند!

 

محسن قنبریان

امر جامع!

اسلام چون اجتماعی است در همه مناسک و اوامرش توجه به جامعه دارد.

برای نماز جماعت -که خود اجتماعی است- “مسجد جامع” و “نماز جمعه” هم تعبیه کرده؛ تا اهم مسائل درش طرح شود!

 

در هزاران “امر” که باید مومنان در آن “مشورت”(۳۸ شوری) و “تعاون”(۲مائده) کنند، “امر جامع” هم تعریف می کند که باید برآن بمانند و هرگز از آن به امر دیگر منصرف نشوند الا به اذن ولیّ امر (علىٰ أمْرٍ جامعٍ لَمْ یَذْهَبوا حتّىٰ یَسْتَأذِنوه)!

 

“امر جامع” بر جامع های دیگر، حکومت دارد و آنها را در تسخیر خود در می آورد؛ از کوچه تا شهر و کشور تا بین الملل!

فقط لحاظ همین هندسه شریعت موجب میشود امر مهمتر به زودی گشایش یافته بقیه امور هم به مقصد برسد.

 

آیا امروز غزه ، “امرجامع” امت اسلام نیست؟!

ولی در جامع ترین کنگره امت -یعنی حج- سخن از غزه و حتی نماد آن(چفیه) ممنوع است!

 

تصورش را بکنید هر فرد شاخص (مثل #عارف) در گردهمایی ها، مقابل هر امر دارای اولویتِ بعد، یک کلام از “اولویت اول” بگوید؛ بعد به آن مساله دیگر بپردازد؛ چه می شود؟!

 

هریک از ما در گروه ها و شبکه های مجازی وقتی قصه یا قضیه ای “امر مشترک” می شود، یک کلمه بنویسم: “بعد از غزه!…”

چه میشود؟!

 

فوتبال ما و کَن، منبر و کلیپ جنجالی چیزی برای غزه ندارد؛ اما دائم قصه ای دارد که ما را از امر جامع غافل کند! برخی با قاسمیان و انصاریان ، برخی با بیرانوند و روستایی!

 

مسلمین پویش جهانی روزه برای همدردی با غزه و آزادگانی از جهان پیاده روی از قاهره راه انداخته اند!

روزه سکوت هم میشود؛ از حرفهای حواس پرت کن!

 

محسن قنبریان

سؤال شرعی فایز ابوشماله (نویسنده اهل غزه) از علماء اسلام:

در گرسنگی مان ‌به چه شکل سنگ به شکم ببندیم؟!

سنگ از خانه های ویران مان باشد یا سنگ بیابان؟!

پیامبر(ص) چگونه [در شعب ابیطالب] بسته است؟!

تا چه زمانی ببندیم؟!!

منبع: الجزیره مباشر

 

تعلیقه:

فقه مقارن، فقه معاصر و… هم اگر جوابی دارند بفرمایند!

اگر مساله از فروعِ “اختلاف” ی است، گرسنگان غزه به کدام فتوا و مکتب عمل کنند؟!

اگر هیچ نص و فتوایی در مساله نیست به کدام “اصل عملی” رجوع کنند؟!

استصحابِ گرسنگی یا برائت از دین بازی؟!!

“احتیاطِ” شدید شارع در خون و آبرو و مال مسلمان چه حکمی دارد؟!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۲/۲۶

مجموعه پادکست نه مرجفون، نه معوقین

جنگ وجودی کنونی میان حق و باطل، چند گروه از افراد نسبت به این موضوع کنش دارند؟ و کنش و بازخورد هر گروه نسبت به وقایع این مبارزه چگونه است؟

حجت‌ الاسلام و المسلمین قنبریان در این مجموعه پادکست، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم سه دسته از این افراد را معرفی می‌کنند؛ و به وظیفه ما در برابر این جریانات می‌پردازند.

  • قسمت اول: مبارزه کنونی؛ جنگ وجودی
  • قسمت دوم: مرجفون در جنگ کنونی چه کسانی هستند؟
  • قسمت سوم: معوقین؛ ضلع دوم زاویه با مقاومت
  • قسمت چهارم: مدهنون؛ سازش‌کاران مبارزه
  • قسمت پنجم: در جریانات مبارزه کنونی چه باید کرد؟

ما باید دقت داشته باشیم که همراه با موج مرجفون (کسانی که به تشویش و جنگ روانی می‌پردازند) نشویم؛ حرف جبهه مقابل را به حرف جبهه خودمان ترجیح ندهیم و با شایعاتی که رواج پیدا می‌کند همراه نشویم.
در لحظات خوف و امنیت به ویژه در جنگ روانی، باید به اولوالامری که کارش استنباط است توجه داشته باشیم؛ کارگزارانی که او امین می‌داند را امین بدانیم.

باید توجه کنیم که با معوقین همراه نشویم. اگر این جنگ، جنگ وجودی است، مراقبت نیز باید دائمی، عمومی و همه‌جانبه باشد.

در توصیف صحنه مقاومت در مقابل اسرائیل، طی حدود دو سال اخیر عبارتی با عنوان «جنگ وجودی» شکل گرفته؛ که هم رهبران مقاومت و هم جبهه مقابل یعنی رژیم صهیونیستی آن را بیان کرده‌اند.
جنگ وجودی یعنی شرایط مبارزه به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر تنها یکی از طرفین جنگ می‌ماند؛ یعنی جنگ منطقه و امت اسلام.
در چنین مبارزه‌ای و با وجود این جریانات و گروه‌ها چه باید کرد؟
حجت‌الاسلام و المسلمین قنبریان با معرفی سه گروه از افراد در مبارزه حق و باطل، به این پرسش پاسخ می‌دهند.

مطلب مرتبط: سخنرانی / نه مرجفون؛ نه معوقین! 

صورت لزومی که هست؛ هماهنگی ای که نیست!

 

به تعبیر رهبرانقلاب: “در قضایای غزّه، واقعاً این باند تبهکار که بر فلسطین حکومت میکنند، از حد گذرانده‌اند تبهکاری را؛ واقعاً از حد گذرانده‌اند!”

 

ایشان در همین دیدار از پاسخ سخت خدایی به رژیم -که بی تردید است- سخن گفتند؛ اما همزمان گفتند: “ولی این وظیفه مردم را، وظیفه ما را، وظیفه دولتها را کم نمی کند”.

 

وظیفه ما و دولتها در این بیان فقط سیاسی و اقتصادی بیان نشد؛ بلکه “در صورت لزوم عملیاتی“[نظامی]  بیان شد!

بایسته آن: “با هماهنگیِ خوبی” / “مجتمعاً” معرفی شد!

 

واضح است دولت های عربی و به ظاهر اسلامی که هیچ تحرک سیاسی ای در قبال این جنایات نشان نداده و برخی بیشترین مراودات اقتصادی را هم دارند، در عملیات نظامی نه تنها مشارکت نمی کنند که از خاک و امکاناتشان علیه عملیات های سابق  به رژیم کمک کرده اند!

 

دولت عراق -که بهتر از بقیه بوده- رسما می گوید: ما محور مقاومت نیستیم و وحدت ساحات[جبهه ها] را نمی پذیریم!

 

لبنان -که خود در اشغال و تجاوز اسرائیل است- دولتش دنبال خلع سلاح حزب الله است!

 

پس هماهنگی دولتی برای اقدام نظامی، تعلیق محال است؛ اما ظاهرا “صورت لزوم” برقرار است و تبهکاری از حد گذشته است!

 

آیا “این لزوم”، مثل قبل “با هماهنگی گروه های مقاومت” قابل انجام نیست؟!

مردم وظیفه ای ندارند؟

 

وقتی آمریکا برای امنیت اسرائیل تحمیل مذاکره می کند؛ آیا نمی شد دولت ایران مذاکرات (نه توافق) با آمریکا را مشروط به آتش بس غزه و رسیدن کمک های بشردوستانه به مردم آنجا می کرد؟!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۱/۲۸

سوختن، چاره بیچارگان!

این “خبرنگار” فلسطینی احمد منصور نیست که زیر بمباران رژیم می سوزد؛ این “خبر”، “هشتگ”، “ترند”، “افکار عمومی” و هرچیز دیگر از این جنس است که بمباران می شود و می سوزد!

 

احمد منصور صحنه ای بهتر از این را نمی توانست به دنیای یخ زده و از تکرر جنایات بی حس شده مخابره کند.

بهتر از این نمی شد گفت دیگر عکس، خبر، هشتگ ها، کمپین ها و راهپیمایی ها و اعتراضات منبعث از آن هیچ اثری ندارند؛ هیچ!

خود خبر و خبرنگار را هم اینجا -مثل امداد و امداگر- آتش می زنند و به ریش همه جهان می خندند!

 

عاقبتِ هرکس که غزه را می بیند و ته مانده وجدانی دارد همین جور سوختن و مردن است!

چه آرون بوشنلِ نظامی باشد، با خودسوزی مقابل سفارت رژیم؛ چه احمد منصورِ خبرنگار باشد، با آتش زدنش در چادر خبرنگاران!

 

هرکس که اختیار ارتش ها و موشک ها را ندارد، چاره اش فقط سوختن است!

دق کردن و مردنش را علی(ع) هم می ستاید(خطبه۲۷)!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۱/۱۸

 

مطلب مرتبط: بی تفاوت نباشیم

لَیسَ بِمُسلِم!

این همان صدای استغاثه یا اهل الاسلام است که هرکس بشنود و اجابت نکند، مسلمان نیست[۱]؟!!

با شاهان عرب نیستم که حجاج سفاک و معتصم جائر بهتر از آنان استغاثه مسلمان را اجابت کردند[۲]!

 

با نیروهای مقاومت هم نیستم که دوسال اخیر پای غزه ماندند و به قدر مقدورشان تلاش کردند تلفات بیشتر نگردد و دشمن را وادار به آتش بس کنند!

 

با خودم و مثل خودم هستم؛ فرقی نمی کند در ایران و عراق و… یا اردن و مصر و…

می خواهم از ننگ “لیس بمسلم” نجات یابم اما قانع نمی شوم!

 

می گویم: جای یاری جمعی سنّی، دهها باور ناب شیعی در ایمانم دارم!

درونم زنگ می زند: لیس بمسلم!

 

می گویم: ما که ۴۵سال است زیر باریم و سالهاست تحریمیم؛ برادران سنّی و عرب در فراخ و راحتی چرا هیچ نمی کنند؟!

طنینش آنها را هم می گیرد: لیس بمسلم!

 

گریه ام که می گیرد، دعا که می کنم، شمایل توابین عاشورا می شوم!

توبه های بی جبران و غیر مقبول!

گریه های پوششی و دعاهای غیر مسموع!

 

مثل من در اردن و مصر و… دچار شاهان دست نشانده و اسلام آمریکایی اند!

فلیس بمسلم!

 

و در ایران و عراق و… موجب قدرت برتر (نرم و سخت) مقاومت نشدیم تا اجابت تمام کننده داشته باشد.

در یاری مسلمان ملاحظه تاب آوری من هم می شود!

فلیس بمسلم!

 

محسن قنبریان

[۱] پیامبر(ص):مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی : یا لَلمسلمینَ ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ .

هر که فریاد مردى را بشنود که ندا می دهد ای مسلمانان! و به کمکش نشتابد، مسلمان[واقعی] نیست.

(الکافی: ۲/ ۱۶۴/۵)

[۲] اینجا و اینجا بخوانید.