شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و هشتم/ ۱۲آبان۱۴۰۲
▫️ فراز مربوط به تجار و صنعتگران۲
- اخلاق خوب و بد این صنف
- فرق بین انسان سرمایه داری و انسان اسلام؟
- توصیه ها به حاکم درباره بازار
- موازین بیع سمح و آسان در کلام حضرت
– فرق این با بازار کمونیستی و کاپیتالیستی؟
– مکانیزم قیمت گذاری متفاوت!
دریافت «۲۸/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی“
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و هشتم/ ۱۲آبان۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
فراز مربوط به تجار و صنعتگران ۲
در ادامه بحث قبل حضرت دو دسته اخلاق خوب و بد این صنف را می شمرد و بعد درباره آنها دستورات نافعی به حاکم می دهد
اخلاق خوب و منافع اینها
- مایه و چشمه منافع اند.
- اسباب آسایش اند.
- سودها را از سرزمین های دور دست به سوی مملکت تو جلب می کنند.
- مردمی آرام اند و از فتنه گری شان بیم نیست.
- اهل آشتی اند و ترسی از آسیب رسانی شان نیست.
توجه: یک صنف در ادوار مختلف تطور و تحول دارد؛ صفات خوب یا بد چگونه برایش می ماند؟!
باید توجه کنیم که تجارت و بازرگانی ادواری طی کرده است از تجارت با قبایل و شتر و طی مسیرها تا بازارهای مالی کنونی.
اینکه منافع را از جاهای دیگر می آورند خصوصیت تجار واقعی است بالتبع صلح و آرامش برای تجارت بهتر و اینها طبعا طرفدار صلح و آشتی باشند.
اما برخی بورس بازی ها چنین خصوصیتی ندارد و از قضا بعضا شوک های بازار از خود آنهاست.
حضرت امیر(ع) بعد می فرماید: “امور آنها را بررسی کن؛ چه کسانی که در حضور تو هستند و چه آنان که در گوشه و کنار شهرهایند”.
اخلاق بد این صنف
حضرت می فرماید با وجود آن خصائص خوب خصلت های دیگری هم دارند:
- انَّ کثیراً منهم ضیقاً فاحشاً
ضیق = سختی معامله ؛ یعنی اینها سخت معامله می کنند !
این مقابل تعبیر “بیع سمح” است که بعدا می آید طبیعی است. تاجر دنبال معامله است این “ضیق فاحش” یعنی بیع آسانی که ، سود به طرف مقابلش برسد نمی کند. - و شُحَّاً قبیحاً
شُحّ ، چنبره زدن بر منافع خود است. ادامه فراز قبل است یعنی در معاملات دنبال منافع و سود خود اند. همان طمع و بخلی که سرمایه داری هم می خواهد منشاء معاملات و خاستگاه بازار باشد. - احتکاراً للمنافع
منافع (نه فقط کالا و آنهم چند کالای خوردنی که در روایات منع احتکار است) را احتکار می کنند.
احتکار منافع، شامل: خدمات، مجوزهای کسب و… هم می شود. - و تَحَکُّماً فی البیاعات
تحکم، زور گفتن و تحمیل نظر خود است. بیاعات جمع “بیاعه” به معنای متاع است. تحکم در بیاعات یعنی تعیین نرخ خود خواسته بر کالاها
حضرت می فرماید: “این کار به عموم مردم زیان می رساند و عیب و عار برای والیان است”
توجه مهمی است که اگر بازار بر همین خاستگاه برپا شود بر منافع عمومی ضربه می خورد. لذا والی و نهاد حکومت باید دخالتی داشته باشد. اما چگونه دخالتی؟!
دستورات به حاکم درباره بازار
- منع احتکار
می فرماید : از احتکار منع کن که رسول الله از آن منع کرد”
در این اطلاق و با این سیاق و تعبیر قبل(احتکارا للمنافع) ظاهرش منع از احتکار منافع است نه صرفاً احتکار چند طعام از کالاها. - سازوکار بیع سمح
“وَلْیَکُنِ الْبَیْعُ بَیْعاً سَمْحاً بِمَوَازِینِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ”
“خرید و فروش باید آسان باشد”
توجه اینکه اینجا بعکس فراز قبل مستقیم به حاکم دستور نمی دهد. آنجا فرمود: (بعنوان حاکم) از احتکار منع کن؛ اما اینجا می فرماید بیع باید سمح و آسان باشد.
یعنی نمی خواهد حاکم در معاملات دخالت و عملا نهاد بازار منتفی و ایوانی از دولت شود لکن سازوکار معاملات باید به گونه ای چیده شود که بیع سمح نتیجه دهد.(این تفاوت بازار اسلامی با کمونیستی)
– نکته حائز اهمیت دیگر در تفاوت بازار اسلامی با سرمایه داری همین جاست که مبتنی بر “انسان سرمایه داری” نیست. سرمایه داری، بازار را بر همان “ضیق فاحش” و “شُح قبیح” بنا می کند.
(توماس هابز طبیعت انسانی را و رفتار او را: خود خواهانه، عقلایی، تن پرورانه معرفی می کند؛ این انسان، انسان سرمایه داری و خاستگاه بازار و معاملات شد)
حضرت علیرغمی که صفت “ضیق فاحش” (معامله سخت و تنگ به نفع خود) و “شح قبیح” را برای بعض بازرگانان می شمارد لکن به حاکم می فرماید: بیع باید سمح و روان و آسان باشد.
“سمح”= آسان گرفتن، سخاوت نمودن؛ یعنی بیع باید دقیقا مقابل ضیق فاحش و شح قبیح آن بازاری، آسان و سود رسان به مردم شکل بگیرد.
در ادامه: “(این بیع سمح) براساس موازین عادلانه و نرخ گذاری ای باشد که به فروشنده و خریدار جفا نشود”
بیع سمح در فرمایش حضرت دو چیز می خواهد: موازین عدل/ موازین اسعار (نرخ)
یعنی بیع سمح با آزاد گذاشتن آن بازاری (با ضیق و شح اش) نیست بلکه باید موازین و ساختاری باشد که بیع سمح نتیجه شود.
– روایاتی منع از قیمت گذاری _اقلا در شرایط عادی_ می کند. پس این “موازین اسعار” ظهور در قیمت گذاری دستوری حکومتی در همه موارد ندارد.
– اما از آنطرف آن روایات بخاطر مضمون(قیمت دست خداست) نمی شود نتیجه گرفت که این همان نظر آدام اسمیت در دست غیبی بازار است! متاسفانه هم برخی لیبرالهای اقتصادی و هم برخی کم اطلاع های حوزی چنین نسبت اشتباهی می دهند !
در یکی از همین روایات تصریح میشود: “ان الله جلّ و عزّ وَکَّل بالسِّعر مَلکاً فلن یغلو من قله و لایَرخُصَ من کثره: خداوند برای نرخ فرشته ای گماشته پس هرگز قیمت در کمی جنس بالا نمی رود و در زیادی پایین نمی آید!”
قسمت آخر روایت دقیقا برعکس حرف اسمیت و بازار سرمایه داری است؛ چون آنجا دقیقا عرضه و تقاضا ، قیمت معلوم می کند با کمی عرضه، قیمت بالا و با افزایش عرضه، قیمت پایین می آید!
در نظام حِکمی، همانطور که باران، مَلکی دارد لکن علل طبیعی ای از ابر و باروری و... هم دارد ؛ آن فرشته بازار هم با اسباب بشری و مکانیزم ها، “رابطه طولی” دارد.
بر این اساس مکانیزم قیمت گذاری ، چنانچه کمونیستی نیست، کاپیتالیستی هم نیست و صرف عرضه و تقاضا هم معلومش نمی کند. بزرگانی چون شهیدان صدر و بهشتی برای این مکانیزم نظریه پرداخته و عواملی غیر از عرضه و تقاضا را در مکانیزم قیمت لحاظ می کنند! (شاید جلسه ای مستقل بدان پرداختم)
– این بیع سمح باید یک نتیجه ملموس داشته باشد: به فروشنده و مشتری اجحاف نشود!
اجحاف به مصرف کننده با تحکم در کالاها رخ ندهد و زحمت و کار تاجر هم بی ارزش نشود.
– متاسفانه حوزه ما آنجور که روی یک جمله “لاتنقض الیقین بالشک” آن اجتهادهای فاخر را کرده بر سر این جمله کلیدی و مهم آن کاوش ها را نکرده و بعضا حرفهای سطحی و تاویل به مکاتب دیگران دیده می شود. - مجازات محتکرین
در آخر حضرت می فرماید: “اگر کسی مرتکب احتکار شد عقوبتش کن ولی در مجازات او زیاده روی نکن”