شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و ششم/ ۱۴مهر۱۴۰۲
فراز مربوط به دبیران
بحثی مهم در نظام دیوانی و علیه دیوان سالاری!
چند مقدمه لازم:
- حاکم صالح/ سازمان صالح
- ویژگی دولت مدرن
- یکی از مبادی دیوان سالاری
- نقطه تعادل در دوگانه دبیر-دیوان
دبیر و کارگزار خوب + اختیار لازم برای اقدام و خروجی کار
- شرایط کارگزار خوب
روش کشف شرائط و گزینش:
- گزینش براساس صفات درونی حاکم(خوب یا بد) نباشد
- گزینش بیرونی با اختبار و به حسب خروجی نهایی کارها
تشکیلات آری؛ دیوان سالاری نه!
- مسئول نهایی، خود حاکم!
حجت الاسلام محسن قنبریان
دریافت سخنرانی «۲۶/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی“
فراز مربوط به دبیران (ثم انظر فی حال کتابک…)
بحثی مهم در نظام دیوانی و علیه دیوان سالاری!
در این فراز با دو بحث مواجهه ایم:
- ویژگی های دبیران (ثبوتاً)
- راه کشف و شناخت آن (اثباتاً)
با ضمّ خصائص عمّال و کارگزاران، برای کلیت دیوان دولت استفاده می کنیم.
چند نکته مهم برای فهم بهتر قسمت اول:
- حکومت، هم “حاکم و حکمران صالح” می خواهد و هم “سازمان صالح”.
شهید مطهری در ده گفتار سازمان صالح را خوب بیان کرده است. - از ویژگی های دولت مدرن این است که به “سازمان” بیشتر از “خصائص حاکم و حکمران” می پردازد. این شعار را در بین دوستان انقلابی هم می شنوید که: “سازمان باید طوری باشد که آدم فاسق و فاجر هم کارایی خوب داشته باشد”!
- یکی از مبادی “دیوان سالاری” و اصالت دیوان همین جاست. اگر در دوگانه دیوان_دبیر اصالت را به دیوان و سازمان داده شود، دیوانسالاری شکل می گیرد.
تبعاً برای صالح شدن سازمان در این اصالت بخشی، مثلا “تجزیه کار” صورت می گیرد؛ که تمرکز کار و اختیارات، فساد نیاورد این هم موجب می شود دیوان گسترده تر و الزاماً خروجی اتفاق نیافتد!
از کف میدان اگر خبر بگیرید می بینید بسیاری از عدم کارائی ها و خروجی نداشتن ها، به علت تعدد دستگاه های تصمیم گیر در امور و نبودن تمام کننده است. مدیر هم ترجیح می دهد املاء ننویسد تا غلط از او نگیرند! دیوانسالاری و کاغذ بازی و گزارش میشود هفت دست، شام و نهار خبری نیست!
یکی از راههای جلوگیری از دیوانسالاری، “نقطه تعادل یابی” در آن دوگانه است. یعنی: لحاظ شرائط در دبیران و عمّال + اختیار لازم برای اقدام و خروجی کار.
در قسمت اول این فراز شرایط دبیران را می شمارد:
- تولیت بخشی در امور (که مفید نوعی اختیار و جانشینی است برای تمام کردن کار) به بهترین ها
- آنجا که اسرار یا رانت اطلاعات در بین است، این شرائط مهمتر است
- “خوبی های اخلاق را در خود جمع کرده باشد” از کسانی باشد که “کرامتِ(عطا شده) او را سرمست نکند”
ممّن لا تَبطُرُهُ الکرامه، مفید همان نکته است که اختیاری دست اوست که می تواند کار را تمام و اهداف حکومت (احقاق حق و برقراری عدل) را محقق کند؛ چون می دانیم خود پست و مقام، در فرهنگ علوی، کرامتی ندارد.
در بخش دوم راه کشف این شرائط بیان می شود
قبلا در بحث حکومت علوی و تبار گزینی به روش درست شایسته سالاری پرداختیم.
از جمع بین فراز دبیران و عمّال فمهیده می شود:
- روش گزینش، درونی و متکی به خود حاکم نباشد!
نه متکی به صفات بد حاکم باشد. در بخش عمّال فرمود:
ولاتُوَلِّهِم مُحاباهً و اَثَرهً: آنها را از سر تمایلات شخصی و خود رأیی (بدون مشورت)، تولیت نده!
نه حتی متکی به صفات خوب درونی حاکم باشد! در این فراز می فرماید:
وَلایَکُن اختیارُکَ ایّاهُم علی فراسَتک و استنامتک و حُسن الظن منک: گزینش آنها را از سر فراست (و تیزبینی) ات و اعتماد داشتن و حسن ظن ات به آنها نباشد!
چرا حتی با صفات خوب درونی ات هم گزینش نکن؟!
می فرماید چون: “مردان با ظاهر آرایی و خوش خدمتی نظر حاکمان را به خود جلب می کنند اما در پس این ظاهر نیکو و خوش خدمتی خبری از خیر خواهی و امانتداری نیست”!
یعنی دست بالای دست بسیار است و مقابل هوش سفید تو، هوش سیاه هم هست و فراستت را دور می زند. - روش گزینش بیرونی و به حسب خروجی نهایی کارهایش باشد.
در فراز عمّال فرمود: “فاستعملهم اختباراً: با امتحان و اختبار آنها را به کار بگیر (نه تمایل و تشخیص شخصی)
در این فراز می فرماید: “اختَبِرهُم بما وُلُّوا للصالحین قَبلک فَاعمِد لاَحسَنِهِم کان فی العامَّهِ اثراً و اعرفَهُم بالامانهِ وجهاً: اختبار و امتحان با بررسی تولیت های قبلی برای حاکمان صالح باشد. از بین اینان بر کسی تکیه کن که در مردم اثر نیکو تری نهاده (خروجی واقعی) و بیشتر به امانت داری شناخته شده است.”
یعنی صرف روزومه کافی نیست، باید اثر و کارکرد واقعی مدیران دوره های قبل بررسی شود. دیده شود آن دوره، منطقه او در چه وضعیت و مشکلاتی بوده و او برایشان چه کرده است؛ نه صرف اینکه چندین سال سابقه مدیریت داشته و هیچ گزارش سوء و سوء پیشینه ندارد! چون مدیران محافظه کار هم چنین اند کاری نمی کنند و خطایی هم رخ نمی دهد! (دقت کنید!)
می فرماید اگر چنین گزینش دقیق و درستی کردی “نشانه خیر خواهی تو برای خدا و برای مردمی است که ولایت آنها را بر عهده گرفته ای”!
تشکیلات آری؛ دیوان سالاری نه!
“اولوا الامر” یعنی ولیّ (الامر یعنی حکومت). حکومت امور متعددی دارد که باید خوب از هم بازشناخته شود. نه یک امر تجزیه شود که دیوان گسترده و دیوان سالاری شکل بگیرد، و نه امور تداخل کند و…
لذا در تتمه می فرماید: “و اجعل لرَاسِ کُلِّ امر من امورک راساً منهم: بالای هریک از امور حکومت یکی از همان شایستگان را قرار بده”
“کسی که بزرگی کار ناتوانش نسازد و بسیاری کارها پریشانش نکند”!
مسئولیت کلان دست آخر با خود حاکم است!
می فرماید “اگر در دبیرانت ایرادی باشد و تو از آن غافل باشی تو مسئول آن خواهی بود”.
اینجور یک تشکیلات از صدر تا ساقه، مسئول می شود و پاسخگو نه امر در دیوان دور بزند و به نتیجه نرسد و کسی هم پاسخگویش نباشد و دیوان سالاری امور گردن هم انداختن داده باشد!