سخنرانی/ یک مرد در عرفات، منا، کربلا

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در محرم ۱۴۰۰، با عنوان «یک مرد در عرفات، منا، کربلا»، در هیأت محبان سید الشهدا (علیه السلام) شهرستان بهبهان منتشر می‌شود.

  1. روز اوّل سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  2. روز دوّم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  3. روز سوّم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  4. روز چهارم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  5.  روز پنجم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  6.  روز ششم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  7.  روز هفتم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  8.  روز هشتم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  9.  روز نهم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

  10.  روز دهم سخنرانی «یک مرد در عرفات، منا، کربلا» | “دریافت از پیوند کمکی

گزیده جلسه اول “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • امام حسین اسوه است و برای تأسی، باید از چهره های نزدیک به او جدایش بکنیم تا تمایزها معلوم شود.
  • اما در مختصات آن زمان(یا آن زمانه)، تمایز دادن ها اصلا آسان نبود.
  • اباعبدالله را نه با اهل رذائل و افراد پست که باید با اهل فضائل و عارفان و مجتهدین و غیرتمندان مقایسه کرد که چرا آنها ساکت بودند و فقط حسین فریاد زد؟! دیگران که اطرافشان شلوغ تر بود و حرف شنوی از آنها بیشتر؟!
  • سوال سخت تر؛ چراحسین این تکلیف را “بلغ ما بلغ” تا آخر برد و دیگر اهل فضائل حتی یک سخنرانی هم نکردند؟!
  • فضائل رئیسی که اهل فضیلت ها آنجا مقایسه می شوند سه چیز اند:
    _صفای باطن مربوط به جان و دل(عرفان)
    _فراست و موقعیت شناسی(سیاست)
    _اقدام بجا و تراز (اقدام و عمل)
  • عرفه،منا،کربلا سه چشمه جوشان حسین است/عرفانش در دعای عرفه و سیاست و تیزبینی هایش در خطبه منا و اقدام تراز و شجاعانه اش در صحرای کربلا و مقاتل به ما رسیده است.
  • یک شیعه اگر میخواهد حسین را بشناسد در این سه ضلع بشناسد.

گزیده جلسه دوم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • سِرّ سبقت اباعبدالله در انجامِ تکلیف بزرگی که اهل فضیلت نه شروع کننده آن بودند و نه ملحق شونده به آن چیست؟! /امثتال آن هم طوری بوده که واقعا محیرالعقول است.
    _ربیع بن خثیم و حسن بصریِ عارف ها و عبدالله بن زبیرِ زیرک ها و یزید بن مهلب مُتهوّر ها چرا اثر اباعبدالله را نداشتند؟!
  • آن سه ضلع متشکل از آن سه فضیلت موجب آن عمل بی نظیر شد و سلسله جنبان درست کرد.
    _عاشورا یک نقطه تمام نیست، یک نقطه شروع است و بعد از آن دیگه ترس ها ریخت و تهوّرها آمد.
  • سه تا چیزِجدا هم نیستند که به هم سنجاق شده باشند، همه با هم یک روح بزرگ و بلند اند که یک بار در عرفه و همان، بار دیگر در منا و بالاخره در کربلا خود را نشان داد.
    _بعضی ها صفای باطن داشتند اما ساده دل بودند، بعضی ها هم فراست داشتند اما عرفه کم داشتند، دیگرانی هم اهل اقدام نبودند.
  • امام و انقلاب اسلامی آمد تا دوباره این آدمِ جامع را به ما معرفی کند.
  • “رغبت ها و رهبت هایی” که مانع از اقدام کردن و محافظه کاری می شود.

گزیده جلسه سوم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • به تعبیر امیرالمومنین کسی “انسان معنوی” نمی شود مگر “پشت هر حادثه و امری خدا را ببیند” و دوم آنکه “خدا را پشت هر حادثه و امری ببیند.”
  • یک چیز نیستند، دو چیز اند. در اولی اتفاق به معنای حادثه بی حکمت برای انسان معنوی اصلا معنا ندارد و در دومی هم رهبانیتی وجود ندارد.
  • انسان معنوی چگونه است؟!
    _اخباریگری و دُگم ها و سختی و تیزی ها در او نیست.
    _مفسِّر می شود، محدِّث و محدَّث می شود.
    _مفهِم می شود و انَّ المسکینَ رسولُ الله را می فهمد.
  • این انسان معنوی سنسورهایش بسیار حساس می شود و برایش تکلیف درست می کنند اما نه توهم تکلیف/ انسان های بزرگ به میزان مسئولیت و سعیِ برای تکلیف ها بزرگ شدند.
  • موقعِ اقدام برای تکلیف ها اگر معنوی نبود همان رغبت ها و رهبت ها مانع و رهزن او می شوند که ممکن است حلال خدا هم باشند/ اگر زنجیر شدند دیگه حتی ذهن، تکلیف را کشف نمی کند.
  • راه حل چیست؟!
    _خطبه منا از رغبت ها و رهبت ها و چرا می گوید و دعای عرفه از راه حل و جواب.
    _رغبت بزرگ و رهبت بزرگ عینکِ مادون بنفش.

گزیده جلسه چهارم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • ویژگی انسان معنوی تشبه به خُلُق الهی ست./ عبادتهایی هم که مستحب یا واجب شده به تعبیر امام صادق برای این است که دست آخر همه به خداوندگاری برسد.
    _العُبودِیَّهُ جَوهَرَهٌ کُنهُها الرُّبوبیّهُ
    _ائمه و اولیای خدا که مجرای پروردگار هستند، ابای عجیبی از اظهار ربوبیت دارند و تظاهر به عبودیت می کنند.
    _با وجودِ این ادب عبودیت، خواه ناخواه عبودیت به ربوبیت می انجامد.
  • درمیان عبادات و فرائض الهی،یکی از آنها به حسب ظاهر خیلی شبیه به خُلق الهی است/ نماز کنهها الربوبیه هست اما خدا نماز نمی خواند، حج نمی رود ولی سراسر امر به معروف و نهی از منکر می کند.
    _وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِنَّهُمَا لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ(ترس از جان) وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ(ترس از مال)خطبه ۱۵۶ نهج البلاغه.
    _دیدِ انسان معنوی به امر به معروف و نهی از منکر یک دید اخلاقی و از سرِ تشبه به خلق خداست.
  • انسان معنویِ کاریکاتوری سراغ همه چیز می رود إلا این فریضه که تصریح خدای متعال هم هست.
  • آیاتی که رهبت بزرگ و رغبت بزرگ را نشان می دهد:
    _فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ
    _وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ/ولایت طرفینیِ مُشاع منشا امر به معروف و نهی از منکر است و حسین در خطبه منا بعد از این آیه شروع به امر به معروف و شمارش خوبی ها و…کرد.
    چون طبق بیان امیرالمومنین(خطبه ۲۱۶) استقامت همه فرائض الهی به این فریضه است چه سهل و چه سخت آن.
    _اعظم فرائض، حق والی بر رعیت و حق رعیت بر والی ست. یعنی در امر به معروف و نهی از منکر،مسائل سیاسی_اجتماعی مهم تر اند.
  • اصل۸ قانون اساسی با استناد به آیه یامرون بالمعروف چه می گوید؟!
    _حِلفُ الفُضُول سند دیگری بر اصل ۸قانون اساسی ست./ چرا شبکه فساد تشکیل بشود اما شبکه یاری ستمدیدگان نه؟!
  • بی تکلیفی بزرگ ترین ستم به دین خدا
  • تصویر وضع موجود ناامید نمی سازد/امید انسان معنوی به آمارها و نمودارها نیست هرچند خوب اند؛ به نظام پرحکمت خداست.

گزیده جلسه پنجم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • بشر در عصر مدرنیته و گرفتاری های خاص آن بیشتر از همه چیز، جامعیتِ اولیای خدا را لازم دارد.
  • چرا اصطلاح “انسان معنوی” را به جای “انسان عارف” بکار بردیم./ چون منظور نه معنویِ در لسانِ روشنفکران است نه عارفِ در عرف مردم.
  • مراتب انسان معنوی:

 _اول به یک درک بالاتری می رسد و بعد به یک مشاهده می‌رسد. یعنی آن چیزی را که عقلت فهمیده بود، می یابی؛ به عبارت دیگر، دانستن به یافتن می انجامد.

  • این ویژگی در دعای عرفه یاد شده:

 _اول عطایا را می بیند(دید نعمت بین)/یک روش برای پیشگیری از افسردگی.

 _بعد هزاران سختی و بدحالی هایی که قبل از اینکه به سپهر او برسد دفع شده اند را می بیند.

  • اگر حسین اینها را ندیده بود و زبان، زبانِ صدق نبود، هیچگاه نمی توانست یک قدم به سوی کربلا بردارد.
  • انقلابیگری، عدالتخواهی و… معنویت و معنا می خواهد.

 _انقلابی های اول انقلاب که معنویت و الذین یومنون بالغیب را به مبارزه معنا می کردند، رفته رفته رسوب کردند.

  • باید یک دفترچه برای خودمان و خدا داشته باشیم./ اگر این فهرستِ عطایایِ پروردگار در کنارِ کرب و بلاهایی که نرسیده دفع شدند، در خود زیاد دیده شد، رغبت ها و رهبت ها بیمه می شوند که مانع و پاپیچِ تو نشوند.

 _ کربلا یک فعلِ سرتاسر توحید است و بدون این نگاه توحیدی، کربلا آفرینی محال است.

  • عطایایی که حسین در منا به رُخ جمعیت حاضر یعنی قاریان، حافظان و… می کشد:

 _در نزد مردم به علم مشهور شدید.

 _در نزد مردم به خیر شناخته شدید.

 _ در نزد مردم به خیرخواهی معروف شدید.

 _و…

  • اما آنها از این عطایا برای خود هیبت مُلُوک ساختند و بارِ اسلام را برنداشتند.
  • نمونه هایی از نعمت ها و عطایایی که مانع از عمل درست نشد:

 _مُنا شده رُحبه در کوفه

_یکی از همان شهادت دهندگان هم از شهداء کربلا بوده است.

گزیده جلسه ششم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • خطبه منا، مرام نامه سیاسیِ حرکت عاشورا باید در دو لایه ی دیگرِ عرفانِ سیدالشهداء و اقدامِ سیدالشهداء با هم بررسی شود. بدون مثل این حرف ها در منا، عرفان می شود توجیه وضع موجود و سرسپردگی به ظلمه و امثال اینها و بدون عرفان عرفه، بحث های سیاسی آدم را آلوده و به مرور اهل دنیا می کند.
    _شاگردان مکتب عاشورا حتما از این سه چشمه جوشان اباعبدالله بنوشند و در آن تبعیض قائل نشوند.
  • خطبه منا نزدیک به ده تا از عطایایِ پروردگار را به رُخ عالمان و متنفذین کشید تا حق سیاسی_اجتماعی شان را ادا کنند اما در این حقِ خدای متعال تقصیر و کوتاهی کردند.
  • تقصیر و کوتاهی ها چه بود؟!
    _تحقیر کردید و استخفاف دادید شأن و حق ائمه را./اگر در یک جامعه اسلامی در تحقق عینی، سلسله خوبی ها به آدم های خوب وصل می شود، آدم های خوب هم سلسله ای دارند که به رهبران خوب وصل می شود.(این نظم اجتماعی عَن بَصِیرَه و آگاهانه ست.)
    اگر حق رهبران خوب شکسته شد دیگه رابطه قطع است. پس باید مراقب بود رهبر جامعه در جامعه خفیف نشود.
  • ادبیات امنیتی بیشترین عامل تضعیف رهبری.
    .تعظیم در اندیشه است در مقام نظر.
    .تعظیم در دفاع معقول از فرمان است.
    _حق برای شما سرسره ست بدون اینکه جان یا مالی داده باشید اما برای دیگران(یعنی ضعفاء)گردنه ست.
  • خطبه منا، تأویل واقعی قرآن است و حسین چوبی که به لب و دندانش خورد قصاص این تأویل بود.
  • چی میشه که یک انسان متنفِّذ مخاطب خطبه منا می شود؟!
    _شناخت به علاوه ی کارکردها مساوی ست با آدم بودن و غایتِ انسان معنوی هم توحید و تَوَحُّد است. یعنی جز خدا نبیند و جز برای خدا به کار نبندد.
    _دوستی و دشمنی فقط برای خدا هنر انسان معنوی ست اما پرونده سازی و گزارش های امنیتی حاصل انانیّت و منیّت است.
    .امام صادق فرمود: خطر علمای خود نساخته بر شیعیان ما از خطر سپاه یزید بیشتر است.یعنی اگر قاتق نان بود قاتل جان می شود.
  • عزت،نتیجه دوستی و دشمنی برای خدا.
    _ملوک و پادشاهان و زورگویان و دشمنان خدا در حملات خدا خائف اند.
    .دیروز از منا شده رحبه گفتیم و امروز از مباهله/فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ از همان تیرهای خداست:
    _مباهله بُریر در کربلا وقتی یزید بن معقل او را “کاذب و دروغ گو” خواند.
    _مباهله امام حسین با پسر اشعث بن قیس و رحمت خدایی که قفل شد.

گزیده جلسه هفتم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • شباهت ها و تفاوت های راه های معنوی و انسانی(مثلا راه شهداء) با راه های مادی و فیزیکی در دعای عرفه:
    _راه ها و اتوبان های معمولی نه تنگ می شود نه فراخ اما راه های معنوی بسته به راه رونده اش دارد.
    .اگر راه رو زیاد بود، راه وسعت پیدا می کند و اگر کم بود، راه، کوره راه و اگر کسی نرفت، راه گم می شود.
  • راه مکتبی و انسانی، محصول درک ما و مجموعه ای از ارزش هاست. که از آن به راه خدایی(فی سبیل الله) تعبیر می شود.
  • اباعبدالله در خطبه منا از نقمت خدا بر آرزومندان خدا که منزلتی پیدا کرده بودند، می ترسد و هشدار می دهد، چرا؟!
    _چون عهدهای خدای متعال(مانند عهد امامت و عهد لایقاروا) می شکند اما شما(یعنی علما) فزع نمی کنید اما همین که میثاق پدرانتان شکست، جزع و فزع می کنید و فریاد می زنید.
    _میثاق رسول خدا یعنی خط و نشان ها و نظامی که بسته بود، تحقیر و بی راه رو شده و کوران و کران و زمین گیران در شهرها مهمل رها شده اند.
    _با ماست مالی و ماله کشی کردن و ساخت و پاخت کردن با ظلمه، ساختید و هر بار یک توجیهی می ساختید.
    _با منزلت و جایگاهی که دارید به مردم رحم نکردید و اگر کسی حرکتی کرد، کمکش نکردید.
    اباعبدالله حرکت را شروع کرد و صحابه ای ملحق نشد و بوزینه ای مرد و یزید پنجاه صحابه رسول الله را زیر تابوت آن برد.
  • همه این بلایایی که بر سر اسلام و شما آمد به خاطر این بود که خدا امر کرده به نهی از منکر کردن و شما از آن غافل بودید. در نتیجه وقتی بزرگان نیامدند،راه رونده ها کم و راه اسلام تنگ شد و شک ها پدیدار گشت.
  • آدم های معنوی اینجا و در این موقیعت، باید یک کهف (یک غار الهی) داشته باشند.
    .ماجرای بوش بعد از یازده سپتامبر و حضرت آقا.
  • راه را تنگ کرده بودند، هیچ، آقایان نصیحت اباعبدالله را نصیحت می کردند که حرکت نکن!
    _از توجیه سگ بازی و میمون بازی یزید و مفاهیم هژمونیک وحدت و جماعت و طاعت تا تئوری سلطان الله عایشه و جبرگرایی علمای درباری.
  • راه روشن بود. عوام هم تشخیص می دادند اگر مشاهیر راه را کج نمی کردند.
    _ماجرای عایشه و اسود بن زید
  • اما علمای بالله هم بودند که در این راه قدم بگذارند. انس بن حارث کاهلی محدث یکی از همان ها که در کربلا جزء یاری دهندگان اباعبدالله بود.

گزیده جلسه هشتم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • وضع مطلوب و ساختِ درست جامعه این است که “علمای امین و نگهبانِ احکام خدا” در مَصدَر کار باشند یا اعمال از مجرای علم آنها انجام بشود مانند دوره ی صفویه.
  • گله مندی اباعبدالله از برهم زدنِ این ساخت اجتماعی ست که “منزلت های فردی و صنفی را دارید” اما در این میان، جایگاه علم تحقیرشده و شما را به عنوان “یک مجتهد آزاد اندیش” تکریم نمی کنند. بدتر، برخی علمای درباری شدند.
  • از دست رفتن جایگاه علمای بالله در ساخت جامعه بزرگترین مصیبت است چون مصدر احکام و امور به غیر سپرده شده.
    _ماجرای شلاق خوردن ابوحنفیه
  • و ریشه این مصیبت و جایگاهِ سلب شده به خاطر “تفرّق و پراکنده شدن در حق” و “اختلاف نظر در سنت”(منبع دین) آن هم بعد از “بیّنه واضح” است.
    .البته این تفرُّق، یک تفرقه علمی نیست. تفرقه سرِ منافع بود که از حق دورشان کرد.
  • اگر جای دنبال گرفتن منافع فردی و صنفی، “هزینه ای را تحمل می کردید در راه خدا”، مصدر امور می شدید و دستگاه ظلمه بر این مصدر تسلط پیدا نمی کردند.
  • و دوباره چرا این کوتاهی را کردید و هزینه ای برای اسلام ندادید؟!
    .جان کلام در این است، شما از “مرگ” ترسیدید.
  • چرا اباعبدالله نترسید؟!
    _چون از غضب الهی فراری ست و خدا،”رهبت بزرگ” اوست.
    _علت بعدی نیز، درست فهمیدن “معنای مرگ” بود.
  • خطبه “پنجاه و یک نهج البلاغه، مادر عاشوراست”.
  • حضرت علی اکبر، هزینه بزرگ اباعبدالله.

گزیده جلسه نهم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • علمای بالله که باید مجرای امور، علم آنها باشد، فقط عالمان دین نیستند؛ علوم دیگر هم هستند.
  • توقیر عالم به شارژ کارت او و ساختن حوزه های مجلل و خیریه بازکردن نیست، به علم و جایگاه دانش اوست.
  • بی نظمی و جابه جایی در ساخت جامعه، موجب آسیب های فراوانِ اجتماعی و فرهنگی می شود.
    _مراجع تقلید، بیش از یک سال مقلّد وزارت بهداشت اند!
    _رویکرد امنیتی در مسائل فرهنگی به جای عملکرد فرهنگی، یک آسیب جدی.
  • تحقیر شدن علم در ماجرای کشتن حُجر بن عدی
  • خطبه منا می گوید این بنظمی چه بر سر جامعه آورد؟!
    _ضعفا را تسلیم شاهان کردید؛ بدین گونه که یک دسته “مستعبد مقهور” و بی اراده شدند و دسته دیگرهم در معیشت شان دچار ضعف و “مستضعف مغلوب” شدند.
    _النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ را پیغمبر چگونه معنا کرده است؟!
    _انحصار مثل یک سیاه چاله طبقه اموی را بالا برد و بیت المال را چاق و چله کرد.
  • در این جامعه مجرای امور، آرا و هوا و غضب پادشاهان می شود و ملوک به اشرار اقتدا می کنند.
    _رضاخان راهزن بزرگ
  • غلبه هم فقط با جنگ سخت و جبرِ سلطانی نبود، جنگ نرم و تئوری سازی و جعل حدیث هم بود.
  • با این دو سیاستِ “زور” و “تزویر” مردم برده آنها شدند.
  • مردم برده شده بین زورگویان تندخو و اهل حمله به ضعفا گیر افتادند. اطاعت شونده یعنی حاکمان هم خدا را نمی شناخت و کارگزارانش نیز بر مومنین رحم نمی کرد.
    _ماجرای آیین نامه عبدالملک بن مروان برای مسلمانانی که پیشتر اهل ذمه بودند.
    _ماجرای اعتراض اهل ذمه در زمان امیرالمومنین/ معاویه می گفت: ابالحسن دهن مردم را باز کرد.
    .نامه۱۹ نهج البلاغه را هم نگاه کنید.
  • نزاع ما سر مستضعفان و قاضی ما هم خدای متعال است‌.
  • ثمره خون حسین،زینب را به اسیری برد اما دین را از اسارت، آزاد کرد.
  • اباعبدالله این انسان معنوی معنای مرگ و حیات را عوض می کند.
    _ابن ابی الحدید سنی، نرم خویی را از خصوصیات پیروان علی می داند/ذلت و ستم ناپذیری هم از خصوصیات فرزندان عاشوراست.
  • عوض شدن معنای مرگ و حیات، همه چیز را در خدمت جان خواهد برد نه جان را در خدمت امکانات و رفاه.
    _مردانگی را فروختن از تن فروشی بدتر است./ اگر مردانگی فروخته شد، زن بودن معنایش را از دست می دهد.
  • بهره مند شدن از همه اعضا و جوارح، خواسته یک انسان معنوی ست.
    _مژگان چشم چگونه شهادت می دهند و عتیق العَشَرَه چه کسانی هستند؟!

گزیده جلسه دهم “یک مرد در منا، عرفه، کربلا”

  • خدا، تکیه گاه یک انسان سالک و معنوی است که طی سال ها تجربه معنوی به باور یقینی رسیده؛ به این باور که خدا اجر محسنین را ضایع نمی کند و اگر کسی پی تکلیفی را گرفت و خالصانه انجامش داد، خدا آن حرکت را می رویاند.
    _نگاه ها فقط به آمارها و نمودار ها نیست(که با بالا و پایین شدنش، امید ها کم و زیاد شود.)
  • کمبود امید از کمبود این نگاه اصیل است و دعای عرفه پر از این درک خوشبینانه از نظام هستی است.
  • ساخت درونی ائمه بر کرم و جود است و آنها معتاد به احسان کردن هستند و اگر ریالی خرج کنید چند برابرش را برمی گردانند.
  • ایمان هم شرط احسان نیست.
  • رابطه اخلاص و عمل، رابطه آب و کوزه نیست. رابطه لفظ و محتواست.
    _اگر انسان خالص نشد، حرکت سیاسی او نیز مخلصانه نیست و اگر حرکت مخلصانه نبود با شیطنت درونی شروع می شود و بندگان خدا را به دره می برد.
  • در جامعه اسلامی هر عمل اجتماعی حتما نیازمند این نیت خالصانه است تا هم فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ بشود و هم بندگان خدا را در کوچه های تنگ منیات نبرد.
  • حسین، نه اشِراً وَ بَطِراً و برای تبرج های سیاسی و مثل این تبرج های مجازی و خودنمایی که از سر احسان و برای خدا بودنش قیام می کند.
  • خدا هم این عمل تک و خالص را بلند کرد و خون خواه حسین شد و آن را بی اثر رها نکرد.
    _می گفتند: آنکه کشته شد حسین نبود و این تفکر تا امام رضا آمد.
  • خصوصیات روح بزرگ
  • حسین چگونه شهادت می دهد و چگونه از اعضا و جوارح بهره می برد؟!
    _در هیچ دعایی از هیچ معصوم دیگری اینجور ریزه کاری در شهادت توحید نداریم.
  • مناجات حسین در قتلگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *