جمهور مردم!

تشیع ما به علی(ع) است. نمایه های او در نهج البلاغه است و تاج نهج البلاغه، عهدنامه مالک اشتر(نامه۵۳) است. آنجا امیرالمومنین در همان سالهای کوفه کذایی درباره جمهور مردم می فرماید: «انّما عمادُ الدین…العامهُ من الامه» پایه های دین(در تحقق اجتماعی اش) جمهور مردم اند!

حالا ایران جای خود دارد که امام خمینی فرمود از امت رسول الله و کوفه امیرالمومنین بهترند.

تاریخ را سرِ ته نخوانیم!

همان جمهور و حضور اکثری مردم بود که به ۲۵سال خانه نشینی و محرومیت های سیاسی حضرت امیر(ع) در سال۳۶ پایان داد!

قبلش زمینه چنین حضوری فراهم نشد و الا باز انتخاب، علی(ع) بود!

جمهور، حق او را غصب نکرد! کنار گذاشتن شایسته ترین، محصول کار شورای کذا و کذا بود نه انتخاب عمومیِ جمهور!

در تمدید این برکناری هم، انتصاب خلیفه، جای رجوع به مردم و باز شورای کذا، مقصر بود نه جمهور مردم!

جمهور مردم اینبار که شورید و نمایندگانش از کوفه و بصره و مصر را به مدینه فرستاد، جز علی(ع) انتخاب نکرد! اولین بیعتی بود که جمهور مردم از کاندید تا خلافتش را رقم زدند!

باور کنید: جمهور مردمِ مسلمان ستون و تکیه گاه دین است[۱].

حتی در کوفه ۶۰ هجری!

جمهور مردم در اعتراض خیابانی، نائب الامام (مسلم بن عقیل) را پس نزدند!

جمهور با او در کف خیابان بودند، باز کانونهای خاص در دالانها و لابی های دار العماره، مسلم را به پول و منصب فروختند، نه جمهور مردم!

مشکل آن جمهور، پیوندهای خونی و عصبیت های قبیلگی اش بود[۲] که آن اشرافِ لابی گر را بر خواست اکثریت تسلط می داد و آنها را تکه تکه می کرد: عده زیادی را متواری در صحرا[۳]، برخی پیوسته به حسین(ع) و برخی علیه او!

در جامعه ای که پیوند ولایی بجایی خون و قبیله نشسته، جمهور، عزیزتر و گرامی تر نیست؟!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۳/۲۰

[۱] امام خمینی شاید همین فرمایش را توضیح می داد که:”این ملت است که آمد شما را از این گرفتاری ها بیرون آورد و با رای خودش، مجلس درست کرد و جمهوری اسلامی را تنفیذ کرد و رئیس جمهور درست کرد و آنها هم دولت درست کردند. همه چیزهایی که ما داریم از این مردم است خصوصاً از این مستضعفین”(۶۰/۸/۲۳)

[۲] امیرالمومنین در خطبه قاصعه این عصبیت را خوب بیان کرده است.

[۳] تاریخ می نویسد: فرمانده ای با ۱۰۰۰نفر از کوفه به کربلا اعزام می شد ولی جز با ۳۰۰یا ۴۰۰نفر به آنجا نمی رسید بخاطر کراهتی که از جنگ با سیدالشهدا داشتند(انساب الاشراف ج۳ص۱۷۹)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *