بایگانی ماهیانه: تیر 1399

تبعیض؛ درون‌زا ، برون‌زا

تبعیض درون‌زا:

تبعیض حاصل از ساختارهای اقتصاد داخلی است (از زنجیره ۵گانه‌ای از آن قبلا سخن گفته‌ام[۱]

مثلا: نابرابری حقوق و دستمزد به کسانی این اختیار را می‌دهد که مازاد درآمد را سپرده‌گذاری کنند. سود بانکی این سپرده‌ها (که ۸۵درصدش مال ۵ درصد جامعه است) تقریبا برابر با دستمزد یکسال ۱۱میلیون کارگر ایران است! ️این جلو افتادن به همراه امکان وام و اعتبار بانکی بیشتر بخاطر سپرده بیشتر؛ امکان مالکیت منابع (کارخانه، مسکن، ماشین و…) برایشان فراهم می‌کند و باز جلو می‌افتند/ و…

تبعیض برون‌زا:

تبعیض حاصل از اقداماتی خارج از ساختارهای داخلی اقتصاد است؛ مثل تبعیض حاصل از تحریم‌ها!

نمودار فاصله طبقاتی در سال‌های اخیر تناسب معناداری با تحریم‌ها هم دارد.

بطور کلی: آنچه موجب کاهش ارزش پول ملی شود؛ این پیامد را دارد که: هرکس “پول” در دست دارد (کارگر و کارمند جزء) بخاطر کاهش ارزش پول، فقیرتر می‌شود و او که “سرمایه”(ملک و ماشین و کارخانه و…) در دست دارد، داراتر شود چون ارزش ریالی سرمایه‌اش بیشتر شده است. بدین طریق کاهش ارزش پول ملی، تبعیض می‌سازد.

اما آنچه موجب کاهش ارزش پول ملی می‌شود؛ منفی شدن سه تراز است:

  1. تراز سرمایه: وقتی جذب سرمایه خارجی بوسیله تحریم کم شود و فرار سرمایه به خارج شکل گیرد؛ تراز سرمایه منفی می‌شود. آمدن ارز بیشتر به کشور عرضه بیشتر را موجب میشود و ارزش ریال را بالا می‌برد.
  2. تراز تجاری: وقتی حجم صادرات کمتر از واردات شود؛ تراز تجاری منفی می‌شود.
    افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادر کننده رابطه مستقیمی دارد؛ چرا که کشور وارد کننده کالا و خدمات بایستی پول جاری کشور صادر کننده را خریداری کند. بنابراین هرچه صادرات افزایش یابد پول کشور صادر کننده تقویت می‌شود.
    تحریم موجب منع یا کاهش صادرات می‌شود؛ پس دستیابی به ارز خارجی کم میشود و به تبع قیمت ارز بالا می‌رود و ریال بیشتری برای خرید ارز داده میشود و ارزش ریال سقوط می‌کند.
  3. تراز ارزی: هرچه ریال کمتری تبدیل به ارز شده باشد؛ این تراز منفی می‌شود.
    برای مثال ۳۰میلیارد دلار صادراتِ برنگشته در سال قبل(۹۸) تراز تجاری۹۸ را منفی کرد (گزارش بانک مرکزی). به تبع در تراز ارزی هم اثر می‌کند و ارزش پول ملی را کاهش می‌دهد. وقتی در اقتصاد کنونی ایران فروش نفت کم شود هم بطور طبیعی ارز دست دولت کمتر شده تراز ارزی منفی میشود.
    دلار ۲۰هزارتومانی، بخاطر کمبود دلار اتفاق می‌افتد و معنایش این است که ریال بیشتری باید برای یک دلار داد.
    حالا او که دستمزد و حقوق ماهانه ریالی دستش را میگیرد؛ بخاطر کاهش ارزش ریال، فقیرتر می‌شود. اما او که سرمایه دارد (دلالان مسکن، سهام داران بورس و…) غنی‌تر می‌شود.

نتایج:

  1. درک برون‌زا بودن بخشی از تبعیض‌ها، جامعه عدالت‌خواه را به آن عامل (تحریم‌های استکبار جهانی) متوجه می‌کند و “عدالت” را به “برائت” پیوند می‌دهد. توازن نگاه بین ویژه‌خواری و استئثار داخلی با استبداد و استکبار خارجی برکات بسیاری برای جنبش عدالتخواهی دارد.
  2. رفع و کاهش تحریم‌ها، راهبردهای متفاوتی را روی میز داشته که همه بالسویه نیست: “سازش”، “دور زدن تحریم”، “روش دولت ملی دکتر مصدق” و “نسخه معاصر اقتصاد مقاومتی”. برخی از راهبردها ناقض اصول و آرمان‌هایی از انقلاب مثل استقلال یا عزت اسلامی و برخی توالی‌ای از فساد را به دنبال دارد. مهندسی بهترین راهبرد آرمانگرا-واقع گرایانه، با حفظ اصول و پرهیز از توالی فاسد مجال واسع خود را دارد.
  3. به فرض بقاء تحریم‌ها، عمده‌ترین راه حل برای کاهش اثر تبعیضی تحریم‌ها؛ “مدیریت رانت حاصل از تغییر ارزش ریال به نفع طبقه فرو دست” می باشد که سه راه کانال تعقیب دارد:
    • صاحب سرمایه کردن دستمزد بگیران:
      دادن سهم کارخانجات و تشکیل تعاونی‌های کارگری و کارمندی (که بخشی از سیاست‌های ابلاغی اصل۴۴بود).
      اعطای زمین رایگان یا ارزان برای مسکن و مشاغل خرد.
      بسته معیشتی بهتر یارانه نقدی.
      و…
    • وضع مالیات بر عایدی سرمایه دهک بالا مثل مالیات بر ماشین‌ها و املاک لاکچری، مالیات بر خانه‌های خالی، سکه و ارز .
    • سیاست‌های انقباضی پولی: وقتی بانک‌های خصوصی با خلق پول بتوانند نقدینگی بیشتر تولید کنند، هم ارزش ریال کاهش می‌یابد و هم صاحبان نقدینگی و ریال‌های بیشتر، هجوم بیشتری به بخش سرمایه (ملک و طلا و…) می‌برند و موجب افزایش ارزش آن می‌شوند. کنترل بخش پولی(بانک‌ها) با محدود کردن خلق پول‌شان برای مهار آن رانت و مقابله با تبعیض ضروری است.

محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۷

[۱] http://mghanbarian.ir/qanda/2174/

 

باتشکر از دکتر خاکی که در مباحثه اقتصادی از توضیحاتشان بهرمند شدم.

برای وضوح بیشتر این یادداشت ها را ببینید:

  1. آیا یارانه حاصل از آزادشدن قیمت‌ها به عدالت اجتماعی می‌انجامد؟
  2. انقلاب اسلامی با اقتصاد سازشی
  3. فقیرسازی-مترف‌سازی همزمان دو لبه یک قیچی
  4. قصه کارهای بی‌شأن و شان های بی‌کار
  5. غفلت از برجام داخلی
  6. عدالت در بیانیه گام دوم
  7. انقلاب اقتصادی

صداهنگ/ سکولاریزاسیون

صداهنگ «سکولاریزاسیون» برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در کتاب گفتار «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» منتشر میشود. در صداهنگ مطرح می‌شود:

  • توحید در مسائل شخصی و اجتماعی
  • نمیشود سر مرغی ببری بسم الله بگویی اما جنگ و صلح با توحید نباشد
  • نمیشود در کشور اسلام بنشینی و درباره طاغوت عالم بیطرفی کنی و واقعا بیطرف باشی!

 

 

دریافت صداهنگ «سکولاریزاسیون» با لینک مستفیم | “دریافت از پیوند کمکی

شان حرم‌ها در مطالبه عدالت و برائت

در فرهنگ قرآن غیر عبادت دو شأن اجتماعی-سیاسی برای حرم بلند بانگ زده شده است: “قیام” (۹۷مائده) و “استقامت” (۳توبه).

از رنگ پرده و جنس سنگ فرش و طرز طاقدیس‌ها چیزی نیست؛ از قراردادنش “قیاما للناس” و “برائت از مشرکان” سخن است.

حرم در متن جامعه و “باید موجب برپائی مردم در شئون زندگی‌شان شود”. جای دیگر فرموده “با قسط و عدالت اجتماعی مردم برپا میشوند” (۲۵حدید) پس حرم باید خاستگاه اصلی عدالتخواهی باشد؛ تا مانع”اضمحلال داخلی” شود.

چنانچه مرکز اصلی “مقابله با دشمن خارجی” و برائت از ائمه کفر هم باید باشد. مثل حرم امام رضا(ع) باید کانون اصلی تجمعات دانشجوئی و طلبگی علیه مستکبرین و استکبار جهانی باشد از ماجرای کشمیر و میانمار تا غزه و میناپولیس و…

در برائت، اقلا در جمعه و جماعات حرم شعارهائی مثل برائت از مشرکین این سال‌ها در عرفات هست اما در عدالت اگر باشد همان تکرار گفته‌ها و موعظه‌هاست.

این سال‌ها اصناف کارگری و عامه مردم اعتراضات عدالت‌خواهانه زیادی داشته‌اند که به تقریر رهبری هم”اغلب موارد حق با مردم است و اگر این توقعات و انتظارات برآورده نشود، اعتراض می‌کنند”. اما چنانچه در دی‌ماه۹۶ و آبان۹۸ دیدیم اعتراضات با مداخله بیگانه به فتنه و آشوب می‌کشد و هزینه بسیار (از جمله ریختن خون بی‌گناهان) تحمیل می‌کند. “مطالبات مردم مساله‌ای متفاوت از فتنه‌سازی به بهانه مطالبات است که این دومی کار دشمن است” (۹۸/۱۰/۱۱).

در چنین وضعی دوگانه: مرداب سکوت-گرداب آشوب، شکل می‌گیرد که هر دو سم است. مطالبه مردم در تعالی انقلاب اسلامی نه صرفا گرفتن حق خودشان، “بلکه انقلابی کردن نظام را باعث میشود” (که شاه بیت بیانیه گام دوم هم هست).

محقق نائینی قانون اساسیِ محصول کار مجتهدین را بمثابه رساله عملیه در اجتماعیات می‌خواند. اصل ۲۷ قانون اساسی اجتماعات را با دو شرط آزاد می‌داند: عدم حمل سلاح/ عدم اخلال به مبانی اسلام.

اما این اصل عملا -شاید بخاطر یا بهانه همان دخالت‌های فتنه‌گون- معطل مانده است!

هیئت دولت پس از اعتراضات دی۹۶ در خرداد۹۷ مصوبه‌ای اخذ کرد و مکان‌هایی را برای تجمعات اعتراضی مردم معلوم کرد: تعدادی از وزرشگاه‌ها/ برخی بوستان‌ها/ ضلع شمالی مجلس.

برای شهرستان‌ها هم تعیین مکان را به شورای تامین سپرد: شهرهای زیر یک میلیون یک مکان و بیش از یک میلیون دو مکان.

تعجب از اینکه حرم‌ها جزء این مکان‌ها هم نبودند! در حالیکه غیر از آن شأن قرآنی، بطور طبیعی رویکرد اسلامی در کنش معترضان را افزایش و جنبش‌ها را از سکولاریزاسیون دور می‌کند.

حرم‌ها هم نه درخواستی داشتند و نه اعتراضی! به همان کلیشه‌های هزار ساله و ابتکارات فرش گل و رواق فلان و… بسنده کردند!

حرم غیر از وقف و نذر هم دارد. مثلا حرم امام رضا(ع) در خود “۴بست” هم دارد که بشکل تعدیل شده قابل “باز تولید متناسب” با حکومت اسلامی است.

توضیح اینکه: بست نشینی در حرم‌ها سه صورت تاریخی داشته است:

  1. جنبه ملکوتی و جهت استشفاء (مثل پنجره فولاد) یا توبه (مثل کار ابولبابه در مسجد پیامبر). این جنبه هنوز هم باقی است.
  2. جنبه فرار از پیگرد قضائی؛ که مجرمان بدان پناه میآوردند. در اینباره در فقه اسلامی فقط درباره مکه، اتفاق نظر هست(بخاطر آیه۹۷ آل عمران) اما در الحاق حرم‌های معصومین و امامزادگان به آن اختلاف نظر است. بعلاوه که در همان موارد جواز هم منع آب و غذا کردن بر بست‌نشین برای تسلیم شدن، مجاز خوانده شده است.
    در عرف سیاسی هم امیرکبیر با آن مخالفت و زمینه پرچیده شدنش را فراهم کرد. در سال‌های اخیر فقط یک گروه سیاسی روز احضار به دادگاه چنین کردند که فایده‌ای هم نداشت!
  3. جنبه اجتماعی-سیاسی و برای مطالبه‌گری عمومی؛ مثل:
    – بست نشینی ۷ماه سیدجمال اسدآبادی در حرم عبدالعظیم حسنی و افشاگری درباره استبداد قاجار.
    – بست نشینی علماء و طلاب تهران به رهبری سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی در زمان مظفرالدین شاه در حرم عبدالعظیم حسنی برای مطالبه تاسیس عدالتخانه
    – مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری) و بست‌نشینی در حرم فاطمه معصومه در جریان مشروطه‌خواهی.
    – بست نشینی ۱۱ماه آیت الله شاه آبادی علیه استبداد رضاخان.
    این قسم بست‌نشینی نه از سوی مجرمان که از سوی حق طلبان و عداتخواهان و نوعا با جلوداری علماء انجام می‌شد. وقتی ناصرالدین شاه از ملاعلی کنی-بزرگ علماء تهران- خواست تا حکم به منع بست‌نشینی کند؛ ایشان به رندی جواب نوشت: “گمانم این است که دولت، باب عدالت را باز نماید تا جمیع ابواب بسته شود”!

نباید گمان کرد بست‌نشینی مختص دوره حکومت جور است. در نهضتی که می‌خواهد نظام تقنینی و اجرائی و قضائی‌اش را دائم متناسب با آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابش تازه و پویا کند؛ هم بست‌نشینی قسم سوم قابلیت باز تولید دارد. از تجمع در ورزشگاه و بوستان که کمتر نیست و بهینه‌سازی بیشتری برای گام “نظام انقلابی” دارد.

محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۲

قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟!

امام رضا(ع) را مأمون عباسی هم در کاخ مجلل قرار داد و برایش تخت و سریر بناگذاشت (الکافی ج۶ص۵۱۷)!

برنامه‌های مناظره با علماء ادیان و فرَق هم مکرر از تالارهای آن به عالم مخابره شد (الاحتجاج)!

وزیر اعظم خود (فضل‌بن‌سهل) را هم برای دریافت نسخه کامل اسلام (محض الاسلام) نزد حضرت می‌فرستاد و رساله اسلام ناب نگارش می‌شد! (تحف العقول)

اما “متشیّع” شدن او را “تشیع” نخواندیم و تظاهر دیدیم. به تعبیر قدسی، “عفریت مستکبر” خطابش کردیم (حدیث لوح)؛ که “در عمل” راه خود را می‌رفت و قدسیت امام را روکش خود می‌خواست!

امام رضا(ع) نیز در این امپراطوری جور، “زهد ورزید” و “به شرط عدم مداخله در امور”، به اجبار ولایتعهدی را پذیرفت!

به همان “گفتن‌ها” و “چند مجلس روضه” بسنده کرد و در امور مملکت‌داری دخالتی نکرد! (گاهی تذکری داد)

سهم آن امام حکیم در آن “غربتِ امامْ شاه پنداری” و پروتکل‌های تشریفاتی، سم دربار و تسلی زنان مومن نوغان با گل‌افشانی بر تابوتش بود که “تلّ گل‌ها” را موجب شد!

از آن “عفریت مستکبر” تا “حضرت روح الله”(ره) فاصله از زمین تا سهاست.

امام رضا(ع) به این حکمت علوی پایبند بوده که: «الزهد فی ولایه الظالم بقدر الرغبه فی ولایه العادل»: زهدورزی در[مناصب] حکومت ظالم باید به اندازه رغبت در حکومت عادل باشد(غررالحکم).

او برای تحقق ولایتی که ائمه طاهرین برای فقیهان شیعه جعل کرده‌اند؛ “راغب” است. اگر نظرش را بخواهیم در ریز و درشت حکومت ولایت فقیه “ورود” می‌کند و اصلا آن همه دُرهای گرانبها در آن “گفتن‌ها” برای اجرا و بکارگیری در “این دولت‌ها” بود نه برای مأمون‌ها!

حق امام رضا(ع) بر حکومت عادل، یک حرم مجلل و ضریح مرصع و تلِ گلها در ولادت و شهادت نیست. “تحقق وعده‌های” ائمه شیعه در عدل و داد، حق او برحکومت عادل است.

فرمود: “ما خاندانی هستیم که همچون پیامبر(ص) وعده خود را وام و دیْن می‌دانیم”(تحف العقول ص۴۴۶).

انقلاب اسلامی برای ادای این دیْن آمده نه صرفا تکرار زنان نوغان و تشریفات حرم و باز گفتن‌ها و رساله نویسی‌ها!

پ.ن: رهبرانقلاب اسلامی درباره وضعیت عدالت:

  • مطلقا راضی کننده نیست(۹۰/۲/۲۷)
  • دچار عقب ماندگی هستیم(۹۶/۱۱/۲۶)
  • نمره خوبی نداریم(۹۹/۳/۷)
  • جبران عقب ماندگی نیازمند همت زنان و مردان مومن انقلابی است(۹۶/۱۱/۲۹)

* مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۱