اشرافی گری مسئولان در کهکشان شرعیات نویسنده: حجت الاسلام سهیل توانائی. هزینه کتاب با۵۰ درصد تخفیف، صدهزارتومان می باشد. جهت خریدکتاب، کلمه (اشرافی گری مسئولان + تعداد سفارش) را به شماره ۰۹۹۳۰۶۴۷۵۳۹ فقط پیامک نمایید. جهت عضویت در کانال مترآ «مرکز تحقیقات راهبردی آسیبهای اجتماعی» را جستجو نمایید.
قابل توجه مجموعه های علمی، فرهنگی ومطالبه گر: درصورت سفارش ۹ عدد کتاب، کتاب دهم به صورت هدیه ورایگان تقدیم می گردد. |
![]() |
بایگانی دسته: یادداشتها و مصاحبهها
کار، محلّل سودِ سرمایه!
در مکتب اقتصادی اسلام، “کار” واحد اولیِ مالکیت است. مالکیت های بعدی که با ارث و هبه و بیع و… حاصل می شود؛ مالکیت تبعی (تابع آن کار اول) است[۱].
در این مکتب، حلال کننده (محلّل) سودبری سرمایه هم کار است[۲]. یعنی یک سرمایه وقتی می تواند افزون شود که سرمایه ی کاری شود و سود ارزش افزوده ی حاصله، بین نیروی کار و سرمایه سهم بندی شود.
سودبری از دلالیِ صرف و بدون محلّلِ کار وقتی در کالاهای مصرفی مردم واقع می شود، ضربه بیشتری به زندگی مردم می زند. مصرف را گرانتر و طبقات محروم را مستضعف تر می کند.
برای نمونه: مسکن/خودرو
– مسکن:
از سال۵۵تا۶۵ ، حدود ۷۸٪ تقاضای مسکن مصرفی و فقط ۲۲٪ سرمایه ای بوده است.
اما از سال۹۵ تا ۱۴۰۰، برعکس شده و ۷۵٪ سرمایه ای و ۲۵٪ مصرفی است.
دلالی صرف و سود بردن از دست به دست کردن یا احتکار مسکن، در آن ۷۵٪ شکل می گیرد!
– خودرو:
۲۴میلیون خودرو داریم و ۲۷میلیون خانوار! اگر این شیء مصرفی بین خانوارهای ایرانی توزیع شود ۹۰٪خانوارها خودرو خواهند داشت!
اما فقط ۵۰٪ خودرو دارند! عملا ۲۴میلیون خودرو در اختیار ۱۳/۵ میلیون خانوار است!
اینجا هم سود دلالی و سرمایه ای شدن خودرو خود را نشان می دهد!
راه انتقال نقدینگی از دلالیِ صرف به تولید و چرخه واقعی کار عمدتا دو چیز است:
- مالیات بر عایدی سرمایه
- امنیت سرمایه گذاری در تولید
محسن قنبریان
[۱] ر.ک: فقه العقود سید کاظم حائری ج۱ص۲۹/ مجموعه آثار مطهری ج۲۰ص۴۳۱
[۲] الاسلام یقود الحیات شهید صدر
مادری و معاد
“باور” به معاد با “اطمینان” به آن فرق دارد. مثل تفاوت دیدن بهار و انتقال به مفهوم معاد است با زنده شدن ۴پرنده توسط ابراهیم خلیل(ع)!
ابراهیم(ع) در مسیر حشر و احیای الهی قرار گرفت و بعث و معاد را تجربه کرد.
قرآن برای رفع ریب و شک از بعث و قیامت به فرآیند مادری توجه داده است. در آیه ۵حج مراحل یک تولد از نطفه تا قرار گرفتن جنین در رحم و تولد طفل از مادر را به رخ می کشد: لِنُبَیِّنَ لَکُم: جهت تبیین برای شما!
ما تصویرش را می بینیم؛ مادر اما این بعث را درون خود دارد. تجربه درونی معاد مثل تبیین آن با عکس و فیلم هایش نیست. لحظه دمیده شدن روح و نُقِرُّ فِی الاَرحامِ، لحظه جانبخشی است؛ لحظه ای ابراهیمی است.
امام رضا(ع) این لحظه را چنین توصیف کرد: چون ۴ماه تمام شود، خدای تعالی دو فرشته صورت گر می فرستد تا جنین را صورتگری کنند…(قرب الاسناد ص۳۵۲)
این دو فرشته از سپهر جان مادر در جنین روح می دمند.
همه مادران معمولی هم از این هفته ها زنده شدن موجودی درون خود را احساس می کنند؛ مادران عارف تجربه شان ابراهیمی تر است…
بی حساب نیست که زنان و مادران بیش از مردان به معاد معتقدند. در نظر سنجی از ۹هزار بریتانیایی زیر ۴۵سال، ۶۰٪زنان معتقد به معاد و بهشت و جهنم بودند.(بی بی سی)
در جامعه ما اعتقاد به معاد بالای ۹۰٪ است.(ایسپا)
محسن قنبریان
درباره خصوصی سازی این مستند را ببینید!
مجال کردید ببینید!
«روایت زن ایرانی»
«روایت زن ایرانی»؛ ویژهنامه سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد.
آنچه در این ویژه نامه میخوانید:
- نسبت خانهنشینی زن با کالا انگاری او؛ تقریری از سخنرانی حجتالاسلام محسن قنبریان
- آسیب شناسی نقش رسانۀ ملی در بازنمایی نقش زنان، دکتر فرج الله هدایت نیا
- یادداشت دکتر رقیه فاضل؛ دکتری علوم تربیتی، درباره سرمایهداری و فرصت فکر کردن زنان
- یادداشت رقیه رودسرایی؛ نویسنده کتاب انقلاب ژاکتهای دکمهدار
- بت دوگانهی(خانهداری-فعالیت اجتماعی) را بشکنیم! ، مهدی تکلو، دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
- یادداشتهایی درباره فیلمهای با موضوع زن در ادوار جشنواره مردمی عمار
- مفرد مونث غائب؛ گفتوگو با مریم برزویی، کارشناسی حقوق و طلبه سطح دو
- معرفی کتاب مَنَم یه مادرم؛ روایت هایی از سبک تربیتی والدین شهدا
- همچنین گفتارهایی از فاطمه دلاوری پاریزی، احمد عسگری، ملیحه بخشینژاد و…
جشنواره مردمی فیلم عمار
دریافت «روایت زن ایرانی» | “دریافت از پیوند کمکی“
خامنهای پس از محمد(ص)
![]() |
![]() |
کاریکاتور، هنر است؛ مثل شعر. اما همانجور که “هجو”، شعر را فحش می کند؛ اغراض سیاسیِ شارلی ابدو هم کاریکاتور را فحش می کند.
فحش بطور معمول فرمان مقابله و دشمنی از سوی آدم زبون و بی چاره است.
وقتی دست با چکش کوبیده شود، فرمان مقاومت و مقابله با سوزشِ درد را آدم بی ادب با فحش بروز می دهد.
ناتوانی مقابل یک رقیب قویِ پیروز هم با فحش تسلی می گیرد!
ظاهراً ملاها، جهان جدیدی بنیان نهاده و از مرزهای کشورشان صادر شده است و ظاهرا بدجور ارزشهای منافقانه انقلاب فرانسه و حقوق بشر دروغین را به چالش کشیده که به کاریکاتور هجو روی آورده اند!
آیا شارلی ابدویِ احمق دانست بعد از چند بار اسلام هراسی اش با کاریکاتورِ هجو علیه پیامبر اسلام(ص)، حالا با فراخوان کاریکاتور علیه آیت الله خامنه ای، باصدای بلند گفت: اسلامِ خامنه ای ادامه اسلام محمد(ص) است؟!
این موجب اتحاد بیشتر جهان اسلام حول اسلامِ انقلاب اسلامی خواهد شد.ان شاءالله
محسن قنبریان
و باز درها بر همان پاشنهها میچرخد!
دو روز از فرمایشات مهم حضرت آقا درباره زنان و خانواده میگذرد و تقریباً نتیجهاش در رشد همگرایی جامعه حزبالهی تا جایی که برای بنده مشهود است، تقریباً هیچ است!
همه کسانی که از قبل موضعی دارند، جملاتی از حضرت آقا را گزینش کردهاند و بر درستی دیدگاه خود با تأکید بر «فصل الخطاب بودن کلام رهبری» اصرار میورزند!
تقریباً گفتگویی شکل نمیگیرد و رفت و برگشتها، بیشتر شبیه «بیانیههای سیاسی پی در پی» است تا «گفت و شنودی فرهنگی»!
کسی را ندیدهام که با فرمایشات حضرت آقا تکان قابل توجهی خورده باشد، کأنه آنچه در پوشش گفتگو انجام میدهیم را بیشتر ابزاری برای ابراز و تحمیل دیدگاه خود میدانیم، تا مجالی برای تأمل و شنیدن و آموختن!
ایده گفتمان انقلاب اسلامی در برخورد با حجاب را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد؛
این ایده مرزهای روشنی با جریان توسعهخواه، مدیران التقاطی و جریان تحجر دینی دارد و در ذیل انگاره پیشرفت قابل صورتبندی است:
بیتردید اهمال نسبت به بیحجابی، اشتباهی جبرانناپذیر است.
هیچ توجیهی در به تعویق انداختن توجه و حساسیت نسبت به مقوله حجاب، پذیرفتنی نیست.
باید حاکمیت در مسئله حجاب، مورد مطالبه و امر به معروف ونهی از منکر قرار گیرد.
در برخورد با پدیده بیحجابی، «تمرکز بر برخورد انتظامی و قضایی» ایدهای متحجرانه است.
مهمترین عامل رشد بیحجابی، تحقق پروتکلهای ایده توسعه غربی در کشور، توسط جریان مدیران التقاطی و در میانهی چُرت خرگوشی جریان متحجر است.
برخورد انتظامی و قضایی با بیحجابی حتما باید در جای خود مورد تأکید قرار گیرد.
امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب، نباید منجر به نفرت آفرینی و برچسب زنی ضد انقلابی و ضد دینی به بیحجابان شود.
ایده گفتمان انقلاب اسلامی درباره بیحجابی را میتوان در میان این سلب و ایجابها بهتر فهم کرد:
- در این ایده، اینگونه نیست که بیحجابی را باید پذیرفت و با آن کوتاه آمد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که در برخورد با بیحجاب، نباید نقطه برخورد را فقط نکته آشکار و هویدای آن در خیابان قرار داد. - در این ایده، اینگونه نیست که بیحجابی اهمیت ندارد و باید مواجهه با آن را به بعد موکول کرد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که ما با مجموعهای از منکرها مواجه هستیم که بنا به فرمایش رهبری مسئله بیحجابی به صورت مستقیم در رأس آنها نیست. از امروز باید مبارزه با بیحجابی را با شدت و حدّت ادامه دهیم، ولی در ضمن یک منظومه و نظام امربه معروفها و نهی از منکرها که در آنها رعایت اولویتها شده باشد. بیحجابی، پیوست فرهنگی فرآیند توسعه مدرن است که متأسفانه آگاهی و به تبع آن، حساسیتِ جریان دینی به علت وجود سه دیگری گفتمان انقلاب اسلامی (جریان غربگرایی، مدیران التقاطی و تحجر دینی) درباره آن کم است. - در این ایده، اینگونه نیست که حاکمیت، وظیفهای در قبال بیحجاب ندارد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که از حاکمیت باید مطالبه حساسیت به مقوله حجاب داشته باشیم و از او بخواهیم که از یک بام و دو هوای خواستن و نخواستن رشد فرهنگی و از جمله حجاب بیرون بیاید. باید به او بفهمانیم که مطالبه ما فقط بر روی برخورد انتظامی و قضایی با حجاب نیست، بلکه حاکمیت باید در وهلهی اول، همه تصمیمات غلطش را در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بر مقوله «فرهنگ اسلامی ـ ایرانی» و از جمله «حجاب زنان» تأثیرات منفی میگذارد، متوقف کندو از دوگانه «سیاستزدگی در شعار» و «سیاستزدایی در عمل» دست بردارد که نتیجه آن چیزی نبوده است تاکنون جز «هویتزدایی انقلابی»؛ و البته به میزان شدت و جدیتش در این کار، برخورد انتظامی و قضایی را در دستور خود قرار دهد. (تقدم دولتسازی بر جامعهسازی) - در این ایده، اینگونه نیست که باید امر به معروف زبانی و همگانی را از دستور کار خارج کرد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که در برخورد با بیحجابی، خط قرمز امر به معروف و نهی از منکر عمومی این است که نباید «نفرتآفرینی» کند و دلها را از هم دورتر نماید؛ نباید با برچسب «ضد انقلابی» و «ضد دینی» همراه باشد؛ نباید به گسست اجتماعی بینجامد؛ نباید اولویتها نادیده انگاشته شود؛ باید از منظر برادری و رحمت باشد؛ باید دلسوزانه و متعهدانه باشد؛ باید به دور از عصبانیت و خشم باشد. باید متوجه بود که مقوله بیحجابی هرچه باشد، بیش از هرچیز درمانش منوط بر «هویتزایی انقلابی»است که هم میتواند حاوی عنصر جهت است و هم امکان کنش و تأثیر اجتماعی را فراهم میکند و هم بستری است برای رشد عقلانیت و آگاهی….
شب سالگرد حاج قاسم مهمان دانشگاه امیر کبیر بودم. شعر سحرگونه سید حمید رضا برقعی را دانشجوی جوان مداحی(امین پویان راد) بسیار دلنشین خواند؛ شب جمعه با شما اشتراک می گذاریم.
التماس دعا
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر | بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر |
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد | که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر |
قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» | که پر شده است جهان از حسین سرتاسر |
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن | به آسمان بنگر! ما رایت الا سر |
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم | به سرسرای خداوند میروم با سر |
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم | مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر |
همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود | جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر |
سری که با خودش آورد بهترینها را | که یک به یک همه بودند سروران را سر |
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان | حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر |
سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان | درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر |
بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: | برو به معرکه با سر ولی میا با سر |
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید | گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر… |
خدا را شکر که هستی!
صدا (سرود دختران بالغ)، رنگ (روسری و حجاب برخی بانوان حاضر) و مهمتر سخنان حکیمانه، همه پیام بود؛ برای دو جانبِ افراطی و تفریطی نسبت به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی:
ضرورت شرعی خواندن حجاب، ناظر به نواندیشانی بود که از رد الزام تا انکار اصل وجوب و حجاب عرفی رفته اند. به سیاسیونی که اهمیت حجاب را دست چندم کرده اند، هم بود.
دختر خود خواندنِ کم حجاب و رد اتهام بی دینی و ضد انقلابی، خط روشنی مقابل جریان دیگر است که بیشتر از خشونت رفتاری، دچار درشت گویی زبانی درباره اینان است. یکبار شریک مفسدان اقتصادی خطاب می کند و یکبار برانداز!
جالب اینکه فرمودی قبلا به علماء دراینباره تذکر هم داده ای!
بخصوص این جمله پدرانه بسیار دلکش بود که: “من حسرت می خورم به آنجور اشک ریختن. می گویم ای کاش من می توانستم اینجور مثل این زن جوان اشک بریزم اینرا چطور میشود متهمش کرد؟”
فن آوری اجتماعیِ تصحیح حجاب، عمده اش با تأثیر و تأثر متقابل مردم بر هم انجام می شود و اندکی از برخورد با ناهنجاری ها، گردن حکومت می افتد. این تأثیر و تأثر متقابل جز با این نگاه حاصل نمیشود. باید محجبه و متشرع در بد حجاب هم فضیلتی قائل باشد و حتی امر و نهی او بر خود را بپذیرد تا زمینه اثر گذاری بر او هم فراهم شود. بی دین و برانداز دیدن بد حجاب، قفل کردن این فن آوری اجتماعی و رفتن به سمت برخورد صرفاً خشن است! (دقت کنید)
خدارا شکر که از نسل مطهری و بهشتی تو برای ما ماندی!
محسن قنبریان