اینکه مقایسه آقای وزیر از اساس خیالی و کاریکاتوری است بماند.
جبران پولی برای سنوات تحصیل(مدرک) را از دو حیث “عدالت” و “کرامت” میشود بررسی کرد؛ فقط سه اشکال از حیث کرامت:
- اگر مدرک تحصیلی، معیار جبران مادیِ خدمت نمی بود، آن ۱۵سال تحصیل -که او هنوز دکتر نام نگرفته بود- هم شأن مناسب به نحوی برایش تدارک میشد، تا بعد از ۱۵سال نیاز به جبران تفاضلی نباشد!
- حالا که استاد شده، می تواند در کنار تدریس، علمِ حامل ثروتش را به صنعت پیوند زند، در شرکت دانش بنیادی ایده پردازی کند و در دنیای مالکیت فکری از اینجا درآمد کسب کند. اما سالاریِ پول و بدیل شدنش برای همه چیز(چقدر حقوق دهیم جبران شود؟!) موجب میشود بعد از باخت از جوان دیپلم (البته به روایت وزیر) یکبار دیگر از صاحب سرمایه ببازد! سود ارزش افزوده دانش بنیادها بیشتر به جیب صاحبان سرمایه برود و استاد، کارگری فکری تلقی شود!
- اگر او استاد علوم انسانی شده است، کرامت او به منزلت اجتماعی اوست (که بدیل ریالی و دلاری ندارد) : او اکنون باید در ساخت و تعدیل قدرتِ سیاسی به انحاء فردی و تشکلی نقش آفرین باشد. در ترتیبات نهادیِ اجتماعی هم جزو سلسله مراتب اولیاء (در فقه) قرار گرفته باشد. یعنی مثلا کفالت او برای دانشجویانش در برخی آسیب های اجتماعی و سیاسی پذیرفته و اصلاح و تربیت بدو سپرده شود!
اگر این علوم هم سرتاسر الحادند -که استادش برای این کارها نااهل است- پس چرا با بدیل ریالی، مدرک و ارتقائاتش را قلاده و بیت المال را هرز می دهید؟!!
محسن قنبریان