در فرهنگ غنی شیعه، عدالتورزی چند آسیب دارد:
- جور: وقتی اصلا عدالت نورزی.
- تبعیض: وقتی در موارد مشابه، به موردی بپردازی و موردی را رها کنی. مثلا اتهام کسی عادلانه بررسی، اما اتهام دیگری اهمال شود! یا مثل اولی پیگیری نشود!
حق کسی، اعطاء شود اما همان حق از دیگری دریغ شود. - نافراگیری: وقتی همه مواردِ مشمول را احصاء نکنی. اگر فلان، جرم است؛ همه مجرمهایش را نیابی. اگر حق است، همه مستحقانش را نیابی.
امیر المومنین(ع)، این فراگیری و “جستجوی همه موارد” را، “استقصاء فی عدل” و از ارکان “سیاسه العدل” شمرده است(غرر الحکم). بدون آن، “راهبری به عدالت باثبات” محقق نمیشود.
- فرق “نافراگیری” با “تبعیض” این است که مورد بالفعل و معینی برای اهمال نیست؛ فقط همه موارد مشابه با دقت جستجو و احصاء نشده است.
پس اگر “عدالتی”(اقتصادی یا قضائی و…) ، کنارش “تبعیض” یا “نافراگیری” باشد؛ ازنظر امیر المومنین(ع)، عدالت نیست و جور است! میفرماید:”بسا عادلی که جائر باشد “(رُبَّ عادل جائر)!(غررالحکم)
پ.ن:
قوه قضائیه ج.ا.ا چندین بار با دانه درشتها و نزدیکان رجال اصلی قدرت برخورد کرده؛ ذوق کردنمان تازه نیست:
- سال۷۷ پخش سریالی دادگاه شهردار تهران و دبیر یکی از احزاب موثر در پیروزی آقای خاتمی.
- احضار آقای احمدی نژاد و دادگاه و حکم برای نزدیکان سیاسی او.
- دادگاه و حکم برای فرزندان آقای رفسنجانی و هم برادر آقای روحانی و…
- دادگاه دستیار ویژه و معاون آقای آملی لاریجانی.
اما افکار عمومی :
- پخش دادگاه کرباسچی را با پرونده فاضل خداداد و برادر رفیق دوست مقایسه میکرد!
- احضار احمدینژاد و دادگاه منتج مشایی و بقایی و برادر روحانی و فرزندان هاشمی(همه در دوره آقای آملی) را با پرونده هنوز باز برادر رئیس قوه (فاضل لاریجانی) مقایسه میکرد! که در پاسخ به دانشجوئی از روند و نتیجه آن اظهار بی اطلاعی کردند!
- با اتهامات همین آقای طبری و حکم شخص رئیس به تبرئهاش مقایسهشان میکند!
- دادگاه اخیر معاون آقای آملی(طبری) را با دادگاه معاون آقای قالیباف(شریفی) مقایسه میکند!
و همه را هم با استقصاء و فراگیری عدالت میسنجد…
آقای قوه قضائیه نمره خود را نزد هیئت منصفه مردم در تمام این سالیان، چند میداند؟!
آیا مبرای از تبعیض بوده است؟!
نمره استقصاء و فراگیریاش چند است؟! چقدر زمان لازم دارد تا جامعه را مطمئن کند دیگر هیچ کارچاق کنی(مثل مورد اخیر) کنار گوش مقامات نیست؟!
“سیاسه العدل: …استقصاء فی عدل..”
محسن قنبریان
۹۹/۳/۲۵