بایگانی برچسب: s
حمیدرضا وجدان بیدار جامعه
یادداشت حجت الاسلام قنبریان را در روزنامه وطن امروز بخوانید.
پاسخ قنبریان به استاد حقوقی که به شهید الداغی صفت نفله شدن را داد / وجدان عمومی بیدار جامعه این حرفها را بر نمی تابد
محسن قنبریان در گفتگو با دانشجو:
بهتر است سر یقینی ها به اشتراک برسیم، امداد رساندن به یک فرد وقتی مورد تجاوز واقع می شود یک اجماع اخلاقی و عرفی در همه جای دنیاست.
اگر این مرحله را هم زیر سوال ببریم به این معناست که اگر کسی قربانی سرقت،تجاوز یا هر نوع شرارتی قرار گرفت کسی هیچ اقدامی نکند.
اینکه بگوییم اقدام شهید الداغی کاری نفله شدنی یا بیهوده است حرف اشتباهی است و وجدان عمومی بیدار جامعه این حرفها را بر نمیتابد.
شهید الداغی را چگونه روایت کنیم؟!
به کرات گفته ام خاستگاه اصلی تحقق امر به معروف در جامعه، ولاء طرفینی زن و مرد جامعه است.
– هر طرحی که از آن ارتزاق نکند یا بدان نیانجامد، نه خودی است و نه شدنی!
ولاء متقابل اجتماعی در اسلام دو رو دارد:
- پناه دادن و حمایت از هم کردن (۷۲انفال)
- امر به معروف و نهی از منکر کردن همگانی و متقابل (۷۱توبه)
اگر برای بخشی از جامعه (مثلا بی حجابها) به هرعلت (ساخت سیاسی یا برساخت رسانه ای) این ذهنیت ساخته شد که: تو فقط امر و نهی میشوی! اما نه حمایت میشوی! و نه حق امر و نهی متشرعان و حاکمان داری!
گسست و گسل اجتماعی شکل می گیرد. ولاء طرفینی از کار می افتد و نهی از بی حجابی هم به مقاومت مدنی آنها اصابت می کند!
شهید الداغی تمثال زیبای روی دیگر سکه ولاء متقابل است.
– مصداق روشن “وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ” است.
او دختر کم حجاب را نهی از منکر نکرد، اورا یاری داد و مأوای او شد. چاقو خورد اما دختر ایران را تنها نگذاشت!
جامعه آسیب دیده از بی حجابی، به این روی سکه ولاء مومنانه نیازمند است؛ تا گاردش بشکند و نصحیت برادرانه و خواهرانه بپذیرد.
این شهید عزیز را اگر همین گونه -که بود- روایت کنیم، به امر به معروف هم کمک می کنیم.
اما اگر بعکس، مسبب خونش را بی حجابی و کم حجابی خواندیم (که بی سبب هم نیست!) و مایه شعار مرگ بر بی حجابش ساختیم؛ باز بجای التیامِ گسل و موثر کردن روی دیگر سکه ولاء اجتماعی (امر و نهی)، بر شکاف و گسست افزوده، امر و نهی ها را بی اثرتر می کنیم.
محسن قنبریان
مایکل کوک نویسنده کتاب دوجلدی “امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی” از ماجرای متروی شیکاگو کشف عجیبی کرد!
در تجاوز به یک زن، ابتدا کسی به کمک هم نرفته بود و فقط بعد از رفتن متجاوز، کایلز او را دنبال و جلوی ماشین پلیس را گرفته و به دستگیری متجاوز می انجامد!
– کوک این را -که به یک قربانی کمک شود- “امداد و نجات” می خواند که با وجود “اجماع اخلاقی” برآن باز خوب انجام نمیشود!
او نوشت: “در زندگی روزمره، ما نامی برای این وظیفه نداریم، هنوز به تدوین کلی مواردی که باید آن را به کار بریم و شرایطی که از انجام آن معافیم نپرداخته ایم. اما این کاری نیست که فرهنگ ما آن را پرورده یا به آن سامان بخشیده باشد… من نیزچیزی در این مورد نمی دانستم تا این که ضمن تحقیقات اسلامی خود از آن آگاه شدم. اسلام برعکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه اخلاقی گسترده ای دارد نام آن “امر به معروف و نهی از منکر” است“.(ج۱ص۱۸و۱۹)
همین منجر به تحقیق گسترده او درباره امر به معروف و نوشتن این کتاب شد.
کوک: “وظیفه امداد، تکلیفی است برای کمک رسانی به مردمی که دچار مشکلی هستند… اگر آن زن قربانی تجاوز نبود، بلکه در زلزله ای زیر آوار مانده بود در آن صورت رهگذران وظیفه داشتند به یاری او بشتابند. به عکس، امر به معروف وظیفه ای برای کمک به مردم گرفتار نیست، بلکه تکلیفی است برای جلوگیری از کار زشت (حتی اگر از سر رضایت باشد)“.(ج۲ص۹۲۸)
پ.ن: نهی از منکر، پیشگیری از قربانی شدن هاست. اگر آن رفت، امداد و نجات هم نمی ماند!
* در اینباره حتما جلسه سوّم « از موءوده تا محرّره» را بشنوید!
محسن قنبریان