بایگانی برچسب: s

۶_توحید و توحّد قائمین بالقسط

مقامات عرفانی و راه آن:

عرفاء مبدأ سیر وسلوک را بیت مظلمه نف٘س ونهایت را ذات مقدس حق به جمیع اسماء وصفات (فنای ذاتی)میدانند.

این قرب به حق تعالی از طریق “قرب نوافل” و “قرب فرائض”(مستحبات و واجبات)انجام میشود.

قرب نوافل و فرائض:

در قرب نوافل و تقرب با مستحبات سالک میرسد به جایی که بجز خدا نبیند!

فرمود:”بنده با نوافل، به من نزدیک میشود طوری که دوستش میدارم وگوشش میشوم که با آن بشنود، چشمش میشوم که با آن ببیند، زبانش میشوم که با آن بگوید و…”(اصول کافی ج۲ص۳۵۲کتاب ایمان وکفر).

اما با قرب فرائض از این بالاتر میرود: “فالحقُّ یسمعُ به ویبصربه و…”خدا با او میشنود ومی بیند!

سالک با چشمی الهی ببیند کجا تا او عین الله ناظره شود کجا؟!

دراینجا او جلوه خدا و خلیفه خدا در زمین شده است.

نقایص برخی دستورات سلوکی:

حالا چگونه اعظم فرائض و واجبات الهی که اقامه قسط است وهدف ارسال رسل و انزال کتب است در دستورات برخی اهل سلوک نیست؟!!

چگونه اغاثه الملهوف(فریادرسی غمدیده) با این همه روایات مؤکد بعنوان یک مستحب مؤکد وگاه واجب در دستورات سلوکی برخی نیست؟!

کسانی که در دستورات سلوکشان چنین واجبات و مستحباتی هم کنار ذکر و چله نشینی هست ، راهیابی شان به آن مقصود تمام وکمالتر انجام میشود (همان مضمون ۱٨آل عمران).

تأییدی از امام صادق (ع):

محمد بن مسلم می گوید از امام صادق (ع)شنیدم که میفرمود:” برای خداوند خلقی است که از نور آفریده و رحمتی از رحمت اویند پس آنها چشم بینای خدا، گوش شنوای او،زبان ناطق او در خلق اند[همان مضمون حدیث قرب فرائض] … پس با آنها سیئات را محو، ضیم وننگ را از بندگان دفع،رحمت را نازل ، مرده را زنده و زنده را میمیراند.و…” (معانی الاخبار ص۱۶).

این نتایج همه سیاسی اجتماعی هم هستند. دفع ضیم وننگ از بندگان کاری است که سیدالشهداء با قیام خود کرد[به مباحث نسل مستشهد رجوع کنید].

معنای دقیق ودرست روایت این است:خداوند با چشم اینها ظلمها وستم ها را می بیند وبا گوش اینان داد خواهی ها را میشنود وبا زبان اینان بندگان را به راه درست می خواند(همان یاد آوری ایام الله و وقت قیام علیه فرعونها که در خطبه۲۲۲بود وجلسه قبل گذشت).

نه اینکه روایت را فقط غیبی و باطنی معنا کنیم که مثلا گوش وچشم خدا شدن یعنی شاهد اعمال بندگان شدن برای احتجاج محشر!(این هم هست اما آن هم هست).

زنده کردن بندگان یعنی کاری که امام کرد نه حتما مرده ای در قبرستان زنده کردن که کاری نادر و اقلی از اولیاء خداست وکمتر انجام می داده اند!روایت با فعل مضارع دارد میگوید با آنها مستمرا زنده می کند!کار اعجازی عیسی مانند که رویه اولیاء الله نبوده است. زنده کردن امتها علیه بیدادها و عازم کردن آنها به سرای نور منظور است. میراندن زنده، “یهلک ملوکا “است فانی ونابود کردن سلسله های شاهی است .همان که خمینی کبیر کرد نه فقط کشتن یک افعی با یک ذکر و…!محو سیئه، پاک کردن نجاسات وپلشتی های فرنگی و فرهنگی ائمه جور از جامعه است و…

جهاد، لباس تقواست!

چشمها را باید شست. در این تلقی درست لباس تقوا فقط پرهیزهای شخصی وفردی نیست ،جهاد با طواغیت هم هست . امیرالمومنین(ع)در خطبه ۲۷ جهاد را درب ویژه بهشت برای اولیاء برگزیده خدا ولباس تقوا معرفی می کند.

آیت الله سید عبدالحسین لاری یک آیت این طریق است. شاگرد سلوکی حسینقلی همدانی وشاگرد فقهی میرزای شیرازی است. اما جلودار در نهضت مشروطه است فتوا می دهد:” واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه”. نهضتی در جنوب ایران برپا می کند هم علیه استبداد هم استعمار. انگلیسی ها را “شیطان “خطاب و لعن آنها را ذکر مذهبی و خود در قنوت نماز شب می گوید. علیه شان سپاه تجهیز می کند و… .

همزمان در عرفان رسائل،”عرفان سلمانی بحقائق ایمانی” و” معارف السلمانی بمراتب خلفاء الرحمانی” و”آداب المتعلمین” می نویسد و شاگرد تربیت می کند.

دریافت قسمت ششم سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط»‏‌

۵_توحید و توحّد قائمین بالقسط

اصناف سلوک

  • نماینده مجلسی را قبول دارید که از قدرت سیاسی اش برای حل مشکلات افراد استفاده می کند؟ یانماینده ای که تمام تلاشش را براین می گذارد که ساختار را تصحیح کند تا این همه دچار مشکل نشوند؟
    -اهل سلوک وعرفان هم چنین اند:یکی مثل نخودکی اصفهانی با ولاء باطنی خود مشکل این وآن را حل می کند. یکی مثل امام خمینی با ولاء باطنش یک امت را واحد و نظام مشکلات را برمی اندازد.
    توحید امام دراین بود که جنود رب را دید .دید شن ها مأمور حق اند در هلاکت آمریکائی ها.
    اما توحدش این است که اصلا او شن ها را به اذن الهی بفرستد!

انذار اهل قیام

اگر ریزشهای انقلاب ومنحرفین قیام علیه طاغوت(مثل مجاهدینی ها و…) را قلم بگیریم باز اهل قیام به قسط دو دسته اند:

  1. عده ای اهل سلوک اخلاقی عرفانی هم هستند ودنبال شهود توحید وتحقق ۱٨آل عمران در خودند.
  2. عده ای اهل این سلوک نیستند. ریزش نمی کنند وانقلابی می مانند مذهبی ومتدین هم هستند لکن مراقبه جدی نداشتن شان آنها را دچار برزخی سخت می کند. نمونه ای که حاج آقا قرائتی از مسئولی در نظام اسلامی تعریف میکند از این قبیل است(ویدئو ضمیمه را ببینید).

این نمونه ها متاسفانه در صف انقلابی ها کم نیست. دو عارضه منفی جدی دارد:

  • موجب فرار اخلاقی ها از انقلابی گری میشود!و در گذر زمان اردوگاه اهل عرفان واخلاق ،خالی ازقیام واقدام انقلابی میشود.
  • بهانه دست دشمن میشود که مثل مستند بهتان را بسازد و مردم را از انقلابی گری و ولایت فقیه وحکومت دینی بترساند(سه قسمت نقد این مستند را در همین تارنما بخوانید)

دوگانه مهم

  1. آیه ٨مائده: مارا “قوّامین لله شهداء بالقسط”خواسته است:یعنی قیامتان تمام وکمال برای خدا باشد. اوج اخلاص ودوری از شوائب بدون سلوک اخلاقی نمیشود. این قیام لله به این بیانجامد که شهداء به قسط والگوی قسط وعدل شوید.
  2. آیه ۱۳۵نساء: ما را” قوامین بالقسط شهداء لله” خواسته است:قیام تمام وکمال به قسط کنید. از مسیر قیام وانقلاب به شهود رب بار یابید تا آنجا که شهداء لله شوید.

توجهات مهم

  1. در مسیر اقامه قسط و انقلابیگری شدت مراقبه اخلاقی داشته باشیم.
    به ما ناقص گفته اند: عمار باش نه ابوموسی!
    خیر! سه گانه است: ابوموسای مفتون فتنه ها نباش، حجربن عدی (شهید والامقام )هم نباش!!!عمار باش.خطبه۲۰۶نهج البلاغه حضرت، حجر وعمربن حمق رااز سب وفحش سپاه صفین منع میکند وبه روشنگری عمارگونه فرامی خواند!
    فتنه گران عصرما از معاویه و عمروعاص بدتر نیستند. عمار بودن سخت است ابن حمق شدن در بین یاران انقلاب زیاد است که اگر تصحیح نشود باطن وبرزخ سخت پیش روست مثل او که آقای قرائتی گفت.
  2. در مسیر سلوک الی الله و مشاهده توحید و فناء فی الله(توحّد)، حتما از مسیر قیام به قسط برویم واهل قیام و اقدام انقلابی برای مستضعفین زمین باشیم.
    خطبه ۲۲۲نهج البلاغه آدرس این بیان است: عارفانی که خداوند در فکرشان با آنها نجوا ودر ذات عقولشان با آنها سخن می گوید. آنها فردا اقدام کرده ایام الله را بیاد مردم می آورند. ایام الله مناسبتهای تقویم نیست که امشب قدر است فردا عرفه و…!این راکه همه می دانند. ایام الله در قرآن روز خروج علیه فرعون است(۵ابراهیم). یعنی بگوید ۲۱بهمن بریزید به خیابان! از دید فقه ۲۱و۲۲بهمن چه فرقی دارد؟ این” ناجاهم فی فکرهم” در آن سلوک عرفانی است که ایام الله را معلوم میکند.

مضمون این خطبه در مناجات شعبانیه هم هست. مناجات شعبانیه را ۱۴معصوم می خواندند و اوجش مثل ابوحمزه و… نیست. پس از اوج آن که هب لی کمال الانقطاع است و پس از درخواست پاره شدن حجب نور و معلق شدن به عزّقدس، حالا از خدا می خواهد: الهی و اجعلنی ممّن نادیتَه فأجابک ولاحظته فصعق لجلالک فناجیتَه سرّاً وعمل لک جهراً: خدایا مرا از کسانی قرار ده که ندایشان دادی پس اجابتت کردند بدانها توجه کردی و از جلالت مدهوش شدند پس تو با آنها نجوا کردی و آنها آشکارا برایت عمل کردند”
سخن از “ناجیتَه” است تو با آنها مناجات کردی! و مبتنی برآن آنها فردا عمل آشکار کردند.
امام عزیز بیشتر از همه مناجات شعبانیه را دوست داشت و می فرمود آدم رابه جائی می رساند. در فرازهای آن هم بیشتراین فراز را به رخ می کشید. و حقا خود تمثال این فراز بود.

دریافت قسمت پنجم سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط»

۴_توحید و توحّد قائمین بالقسط

از این جلسه به بعض آیات و ادله ای که شهود توحیدی قائمین به قسط از اهل سلوک را باز می گوید، پرداخته میشود. چون این سلسله مباحث بمثابه حلقه اولی برای این نظر است در سطح عموم طرح شده است .
آیه۱٨آل عمران:
“شهدالله انه لااله الاهو والملائکه واولواالعلم قائما بالقسط لااله الاهو العزیز الحکیم”
-“شهادت”لغتا واصطلاحا باید با مشاهده وحضور باشد. پس شهود توحید ،شرط این شهادت است.
-اما چه کسی می تواند این شهود وشهادت را داشته باشد؟
خدا و ملائکه که روشن است.به”اولواالعلم” که میرسد، “قائما بالقسط” اضافه میشود.که بنا به تفسیری ،اهل علمی که قائم به قسط باشند میتوانند این شهود خاص توحید را داشته برآن شهادت دهند نه هر دانشمندی!اینکه برخی بدین سو رفته اند که دانشمندان طبیعی هم بابررسی نظم عالم شهادت به توحید داده اند؛ از غرض آیه دور شده اند!
-این شهادت قولی است یا فعلی خود بحث مفصلی دارد که در جلسات بعد اشاره میشود.
اختلافی ادبی-تفسیری
دراینکه “قائما بالقسط” فقط حال برای خداوند است یا اولواالعلم را هم شامل است بین مفسرین اختلاف است.
نظری که حال برای اولواالعلم هم باشد مطلوب ما را ثابت می کند(۱).
-بهترین شاهد بر این مطلوب ، استفاده ائمه اطهار(ع) ازآیه است که:”قائما بالقسط را قید اولوالعلم گرفته اند”. آنها فصحاء عربند وبا قواعدادبیات آشنایند اما مثلا امام رضا(ع)”اولواالعلم قائما بالقسط”را در این آیه باهم آورده به “الامام”معنا میکند(۲).
امام باقر(ع)صراحتا این قسمت را چنین معنا می کند:”…واولوالعلم قائما بالقسط، فان اولی العلم الانبیاء والاوصیاء وهم قائم بالقسط…”(۳).
پس قیام کننده برای عدالت وقسط میتواند شاهد اسماء وصفاتی از حق باشد که غیر او از آن محروم است.
شهود وشهادت سیدالشهداء در دعای عرفه:
-دعای عرفه را از این دید مرور کنید در مقام توحید مثلا:”الحمدلله الذی… وللکربات دافع وللدرجات رافع وللجبابره قامع فلااله غیره….یا من جعلت له الملوک نیر المذله علی اعناقهم فهم من سطواته خائفون…”
این اسامی وصفات مورد شهود یک قیام کننده به قسط است. دیدن ترس ولرز شاهان در درون خودشان از خدا حتی در حال غلبه را اینها میبینند نه قاعدین.
-بعد این شهود را شهادت می دهد .آن توحید به توحّد می کشاندش:”أشهد یا الهی بحقیقه ایمانی…(تا آخر این فراز عجیب)”
این شهادت همه ارکان وجوارح حسین(ع)،همان تسبیح همه ذرات عالم وآدم به ربوبیت الهی نیست؛که حسین ویزید ندارد! این “شهادت فعلی وعملی” قائم به قسط در معرکه است ودیگران در آن سهمی ندارند!
به لحاظ ادبی هم نمی فرماید گوش ولبها و موها وپوست ورگهایم شهادت به توحید می دهد ؛نه!میفرماید :من با اینها شهادت به توحید می دهم(أشهدُ…)
(لطایف بیشتر را در فایل صوتی بشنوید)
پی نوشت:
۱.ر.ک: تفسیرغرائب القرآن نیشابوری(سنی)ج۲ص۱۲٨/تفسیر مواهب الرحمان سبزواری (شیعه)ج۵ص۱۴۰/دفاع ادبی از این نظر در حلقات دیگر این نظر تعقیب میشود.
۲و۳. تفسیر برهان ج۱ص۶۰۳و۶۰۴

دریافت قسمت چهارم « توحید و توحّد قائمین بالقسط» حجم: ۹MB

۳_توحید و توحّد قائمین بالقسط

گفته شد هر ولیّ مرشدی به اندازه وسعت ولایتش می تواند به حقائق تأویل دهد. ولیّ مطلق، مؤوّل به حقیقت مطلق است. یعنی تأویل به حقیقت توحید واسماء حسنای الهی.
توحید و توحّد:
توحید، یگانه “دانستن” یا یگانه “یافتن” خداست. اما توحّد، “یگانه شدن با او و مظهر الهی شدن” است.
از غرر کلمات امیرالمومنین(ع)یکی این است:”من عرف الله توحّد” (غررالحکم). هرکس خدا را شناخت(او را به وحدانیت یافت)به توحّد و مظهر او شدن می رسد.
گوشه ای از توحید ولیّ مطلق در دعای افتتاح:”الحمدلله الذی یؤمن الخائفین ویُنجّی الصالحین ویَرفع المستضعفین ویَضع المستکبرین ویهلک ملوکا و یَستخلف آخرین والحمد لله قاصم الجبارین ،مُبیر الظالمین، مّدرک الهاربین…
اینها را همه میدانیم که خدا مستضعفین را بالا و مستکبرین را پایین میکشد ،شاهان را هلاک می کندو…؛ اما “قائمین به قسط” از اهل سلوک می یابند.
سالکی که قائم به قسط است اگر با ولیّ مرشدِ اهل قیام، به توحّد رسد؛ فقط این جلوات خاص توحید را نمی یابد بلکه مظهر این اسامی در عالم میشود. لذا همان جلوات توحید دعای افتتاح را در توحّد دعای ندبه می بینید حالا ولیّ خدا را به همان صدا میزنید:” أین قاصم شوکه المعتدین…”
مثلا موسی(ع)فقط نمی یابد یهلک ملوکا را؛ خودش مظهر مهلک میشود با یک عصا زدن به نیل صالحین را نجات و ملوک را هلاک می کند.این توحّد است که اسم منجی و مهلک پروردگار از آستین او ظهور در عالم کند.
پهنای کلاس امیرالمومنین:
او چون تأویل برنده قرآن است؛مؤول “الا لله الدین الخالص”(۳زمر)است یعنی می برد به توحیدناب.
-برترین دین با افضل پیامبران می آید ، با سختی های بسیار گسترده میشود(تنزیل)؛ حالا دربین پیروان این بهترین دین وبرترین پیامبر باید دین خالص جدا شود. لذا علی(ع)همه گرایشهای ممکن از توحیدرا در کلاس تأویل خود جمع می کند تا خضر آن شود.چه در دوره بعدپیامبر چه دوره حاکمیت، سه گرایش قاسطین ومارقین وناکثین” تحت ولایت او “در تصرف شیطان قرار می گیرد!تا او-ولیّ مطلق- در آن سالکان را أُو٘ل و رجوع دهد به:”ألا لله الدین الخالص”(دقت شود)
این ولیّ مطلق به ما خبر می دهد که حوادث و فتنه ها در تاریخ برهم استوارند!”یتوارثها الظلمه بالعهود” ظالمین با عهد وپیمان از هم ارثش می گیرند.”أوّلهم قائد لأخرهم واخرهم مقتد بأوّلهم”اولین فتنه گر ،فرمانده ورهبر آخری ها و آخری ها هم به او اقتدا می کنند.(خ ۱۵۱نهج البلاغه)!
ولیّ مطلق خود با سرسلسله وقائد آنها درگیرمی شود و توحید خالص را نشان می دهد.
ادامه سلسله فتنه ها وانحراف از توحید خالص، در زمانهای بعد محقق میشوند وادامه کلاس امیر(ع)میشود؛ تا سالکانِ قائم به قسط، درگیر شوند ؛در جملها وصفین ها ونهروان ها با ولیّ خود واقعا وعملا سیر کنند نه تاریخ بخوانند. ونتیجه این شود که باز برخی مارقین شوند واین سالکین، ملازم وهمراه مولای خود شوند(فالراغب عنکم مارق واللازم لکم لاحق)
امیرالمومنین(ع) حتی امامی کنار امامان نیست؛ “امام ائمه” است. دوره او هم دوره ای کنار ادوار واطوار امامت نیست،”مادر دوران” است.چون مادر فتنه ها را تحت ولایت خود بروز داده، وخود -سیدالاوصیاء- حقیقت توحید را در آنها عیان کرده تا مثالها و مصداقهای بعدتکلیفشان معلوم شود.

(بخاطر ظرافت وباریک بودن بحث ،لطفا در دریافت مطالب دقت وترجیحا فایل صوتی را گوش دهید)

دریافت قسمت سوّم سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط» حجم: ۱۱MB

سبک شهدایی در جهاد

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان تحت عنوان «سبک شهدایی در جهاد» که در یادواره شهدای شیراز صورت گرفته است خدمتتان تقدیم میشود. التماس دعا

دریافت جلسه نخست «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۱۹MB | «دریافت از پیوند کمکی»

دریافت جلسه دوّم «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۲۷MB | «دریافت از پیوند کمکی»

دریافت جلسه سوّم «سبک شهدایی در جهاد» حجم: ۳۳MB | «دریافت از پیوند کمکی»

 

۲_توحید و توحّد قائمین بالقسط

توحید و توحّد قائمین بالقسط/ چکیده جلسه دوم:

کلاس خضر:
سه حادثه اجتماعی نسبتا کوچک می سازد برای رشد موسی.
مثلا برای حقیقت “فخشینا أن یرهقهما طغیانا وکفراً”، حادثه کشتن پسر بچه را می سازد تا از آن حادثه تلخ، موسی را به حقیقت رحمت پروردگار به والدین ببرد.
پسربچه یک مصداق است. دهها مورد ومصداق دیگر از این حقیقت جاری است. بسیاری از مرگ ومیر بچه ها وسقطها -که ظاهرا با اسباب طبیعی ویروس وبیماری وحادثه انجام میشود- تأویلش همین حقیقت است که ما بی خبریم![خضر هم اینجا “دست تکوین” است “مأمور تشریع” نیست که متشرعی مثل موسی اشکال کند قصاص قبل از جنایت چرا؟!]
برای این حقائق سه گانه در گذشته وآینده موسی هم مصداق هست:
-آن قبطی که در تظلم سبطی توسط موسی ناخواسته کشته شد؛موسی وهم فرعون آنرا ذنب وگناه خواندند اما خدا آنرا گناه نگرفت موسی را برگزید واز “مخلَصین” قرارش داد شاید تأویلش همان حقیقت است.[خدا میخواست او کشته شود ولو سزای تشریعی آن دعوا این نبود. جای تقدیر یک حادثه برای مرگ او، خدا مشت موسی را خطائاً عامل مرگ او قرار داد. سزای قتل خطائی تا قبل ازشریعت محمدی ۷سال تبعید بود که آن هم برای موسی تقدیر شد!]
-دستور”فاقتلوا انفسکم” بعد از گوساله پرستی شاید مصداق دیگر آن تأویل است.وسرّ برخی احکام شریعت موسی را روشن می کند.
می بینید این کلاس چه ثمرات زیاد برای موسی دارد او را مفسر حوادث و آگاه به اسرار می کند.
این حقائق میتواند مصداق اکمل هم داشته باشد.به حسب روایت امام صادق(ع)، امام مجتبی(ع)صلح خود با معاویه را مصداقی از سوراخ کردن کشتی مسکینان توسط خضر می خواند(…کما عاب العالم السفینه لتبقی لأصحابها…)[تحف العقول].
کلاس امیرالمومنین(ع):
کلاس ولیّ مرشد وسعتش اندازه وسعت ولایت اوست. ولیّ مطلق، حقیقت برتر وبیشتر وپیچیده تری را می تواند در تور تأویل آورد وسالکان را در آن سلوک دهد.
علی(ع) فرمود:رسول الله(ص)برای “تنزیل” جنگید و من برای”تأویل”!
پس تأویل حقایق نازل شده در قرآن با اوست.
-مثلا جمل وصفین اش به حسب روایات ، تأویل “قاتلوا ائمه الکفر انهم لا أی٘مان لهم” است…
امیر(ع) بجای ماجراهای کوچک و محدود خضر، جمل را رقم می زند وتأویل به حقیقتش را می آموزاند. نه فقط مومنین معاصرش بلکه مومنین تاریخ در پیش رو را به شاگردی می پذیرد وبه شهود این حقیقت بار می دهد(فقد شهدنا…).حالا چگونه این کلاس برای آیندگان برپاست ،خواهد آمد!
(تفصیل را در فایل صوتی بشنوید)

دریافت سخنرانی « ۲_توحید و توحّد قائمین بالقسط » با لینک مستقیم | حجم: ۱۰MB

۱_توحید و توحّد قائمین بالقسط

توجه:
سه جلسه اول، پیش درآمد برای بحث است.”ولیّ مرشد” ،”معلم تأویل بودنش”،”تأویل همه حقایق و حوادث توحید است” ،” موقعیت منحصر بفرد امیرالمومنین در تأویل “،”ام واصل بودن او ودورانش برای همه تأویلات” و”چگونگی امکان سلوک با این خضر طریق در دوران های متأخر از او” و…
محور سخن بوده است.

نکاتی از جلسه اول:

مروری بر سلوک شاخص موسی با خضر:

-موسی چله نشینی ها را کرده، تکمیل وکسب علم تأویل او را نزد خضر میفرستد.

-تأویل؛برگرداندن حوادث به حقایق است.

-موسی قطعا افضل از خضر است. هم اولوالعزم بودنش وهم روایات ذیل این پاره آیات گویای این واقعیت است.

خضر کشتی مساکین را از دست شاه غاصب سوراخ کرد، موسی شاه غاصب را در نیل غرق کرد.این کجا و آن کجا؟!
اما فرستاده شده تأویل بیاموزد با سلوک عینی وعملی.ورود وخروج متفاوت خضر به او درسها بدهد!

نمونه معاصر:

-شاه آبادیِ بزرگ هم ولیّ مرشد امام عزیز ما بود. بخلاف برخی عرفای معاصر او در عین مقامات توحید وعرفان، کاملا سیاسی و اجتماعی است. ۱۱ماه علیه پهلوی اول تحصن کرد!اما شاگرد سلوکی او ،دودمان پهلوی را به باد داد .افضل از استاد شد چنانچه موسی بر خضر!

امیرالمومنین خضرِ همه خضرها!

-فتنه های پیچیده وچند بعدی عصر او قابل مقایسه با نمونه های خضر سوره کهف نیست.

-کلاس او هم برای چند سالک محدود معاصرش نیست.باید کسانی با او طی طریق کنند برای حوادث آینده.

-در خطبه ۱۲میفرماید:”…لقد شهدنا فی عسکرنا هذا اقوام فی اصلاب الرجال و ارحام النساء. سیرعف بهم الزمان ویقوی بهم الایمان”!

نباید سطحی ازاین کلام گذشت! شاگردان سلوکی اش را که در زمانهای بعد متولد میشوند وبا درسی که گرفته اند ایمان را بهتر از معاصرین امام تقویت می کنند؛همراه او درجمل بوده اند!!!

“فقد شهدنا”نه یعنی بعدا از تاریخ ما درس میگیرند.نه!آنها با سلوک باطنی کلاس ما راشهود می کنند و همراه من اند!…

 

نشانی دریافت قسمت نخست سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط» | حجم: ۹MB