حجت الاسلام محسن قنبریان در آستانه اول تیرماه، روز اطلاع رسانی و تبلیغ دینی پیرامون تبلیغ صحیح دین در دوران کنونی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: ابتدا یک تعریف و حدگذاری برای بحث تبلیغ انجام میدهم تا منظور خودم را از تبلیغ روشن کنم و بعد نسبت آن با سیاست را خواهم گفت. سپس به آسیب شناسی تبلیغ دین خواهم پرداخت. آسیبهای تبلیغ را بنده در ۴ زمینه می دانم.
این پژوهشگر و استاد حوزه علمیه افزود: رساندن چیزی به ذهن و جان مخاطب و منشأ عمل شدن آن را تبلیغ میگویند. تبلیغ دین اعم از اشکال متداول منبر و کلام و همچنین اعم از اصناف است. یعنی مساوی با روحانیت یا یک طیف خاص نیست. طبق تعبیر صدیقه طاهره در خطبه فدکیه وقتی جامعه مدینه و اصحاب و انصار را مورد خطاب قرار میدهند میفرمایند شما کسانی هستید که این دین را به امتهای بعدی میرسانید. پس جامعه مذهبی و جامعه دین داران به طور کلی خودش سهمی از تبلیغ را دارد. آنچه که به آن تبلیغ آخوندی یا تبلیغ روحانیون میگویند مقداری از این است و تمام آن نیست.
رساندن چیزی به ذهن و جان مخاطب و منشأ عمل شدن آن را تبلیغ میگویند
وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» ایمان مقلدانه و ایمان متعصبانه را مطرح میکنند و میفرمایند: ناگهان وقتی نگاه میکنیم که یک نسل بی ایمان که ایمانهایشان همه غارت زده و از بین رفته و در مقابل شعله مادیت مانند برف در چله تابستان آب شده و به زمین فرو رفته. چه کسی را دارم می گویم؟ خیلی عادی و معمولی است که بگوییم نسل جوان. خیر، بنده نسل قبل از جوان را میخواهم بگویم. این نسل قبل از جوانهای ما اینهایی که به صورت ایمانهای کوری عقیده دارند، البته به مجلس روضه خوانی و نماز جماعت میرود اما چون از روی منطق و آگاهی و شعور و درک نیست، خیلی آسان حاضر است مسجد را هم به آتش بکشد.
محسن قنبریان اضافه کرد: این بیانات ایشان نشان میدهد که نسل قبل میتواند در ایمان نسل بعدی اثر بگذارد. مثلاً جامعه باحجابها به نسبتی در بی حجابی جامعه تأثیر دارند. اگر حجاب آنها در بقیه هندسه و اجزای دین داری تناسب لازم را پیدا نکرده باشد و نسبت آن با زیبایی و فعالیت اجتماعی و مسائل خانواده را درک نکرده باشد. اینها را عرض کردم که بگویم تبلیغ فقط مربوط به یک صنف نیست. تنیدگی تبلیغ با سیاست بحث دیگری است که از دو حیث باید به آن بنگریم. یکی از حیث نظری که ما چه بخواهیم چه نخواهیم دین ما یک دین سیاسی است. امام میفرمود آن قدر که قرآن آیات سیاسی و اجتماعی دارد آیات اخلاقی و مربوط به مسائل فردی ندارد. گاهی قرآن را با مجموعه روایات مقایسه میکردند و آنها را دوباره با رسالهها مقایسه میکردند و میگفتند هر چه پایینتر می آییم از احکام سیاسی اسلام کم میشود.
وی سپس گفت: مرحوم شاه آبادی استاد امام در کتاب «شذرات المعارف» در شذره ثانی خیلی زیبا این را بحث میکنند که چطور اسلام یک دین سیاسی است. از حیث عمل هم با انقلاب اسلامی دین با سیاست و حکومت پیوند خورد. وقتی هم نظراً و هم عملاً دین و سیاست به هم پیوند میخورد، ناگزیر تبلیغ دین و به خصوص تبلیغ رسمی آن هم با سیاست پیوند میخورد. در اینجا افراطها و تفریطهایی ممکن است شکل بگیرد. یکی از نمونههای افراط آن به تعبیر شهید مطهری دلالی شخصیت هاست. اینکه انسان کل دین را خرج یک کس یا یک جریانی و یا انتخاب یا عزل یک نفر بکند.
غلبه روحیه اشعری گری یا به تعبیری ماله کشی یکی دیگر از مصادیق افراط است. اینکه هر عیب و ایرادی را یک مثال از اسلام برای رفوکاری آن بیاوریم
محسن قنبریان اظهار داشت: غلبه روحیه اشعری گری یا به تعبیری ماله کشی یکی دیگر از مصادیق افراط است. اینکه هر عیب و ایرادی را یک مثال از اسلام برای رفوکاری آن بیاوریم. این افراط در تبلیغ است. تفریط هم نقطه مقابل است که اینها را از هم جدا کنیم که عدهای هم در حال حاضر منبر میروند و اصلاً دین را از ساحتهای اجتماعی و سیاسی آن خالی میکنند برای اینکه از آنها از حکومت و اتفاقاتی که در نظام اسلامی میافتد سوال نشود. یک دین صرفاً کلامی و اعتقادی و تبلیغی که صرفاً رویکرد کلامی یا تاریخی دارد یا رویکرد شمارش فضائل اهل بیت و مجالس اهل بیت و … دارد. اینها اگر هم در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد شوند بیشتر یک حالت نق زنی دارند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: خلاصه عرض من این است که تهدید تبلیغ این است که اولاً میدان تبلیغ خیلی وسیع است. گروههای مختلف مذهبی، مداحان، معلمان دینی و جامعه مذهبی در آن نقش دارند. نکته دیگر هم تنیدگی آن با سیاست هست که لوازمی را به دنبال خودش میآورد که از همین جا ممکن است خط وسط گم شود و دچار افراط و تفریط شویم.
آسیب شناسی تبلیغ را در ۴ حوزه ساختارها، مضمون، فرم و مبلغ می دانم
محسن قنبریان افزود: آسیب شناسی تبلیغ را در ۴ حوزه ساختارها، مضمون، فرم و مبلغ می دانم. در این ۴ قسم میتوان آنها را جای داد. ساختار تبلیغ منظور همین سازمانهایی است که برای تبلیغ دین ایجاد کردیم. منظورم همان تبلیغ آخوندی است. شهید مطهری در کتاب «ده گفتار» تعبیری تحت عنوان «سازمان صالح» دارند که میفرماید فقط زعمای صالح کافی نیستند. تنها مبلغان دلسوز و روحانیون خوب کافی نیستند. سازمان صالح هم لازم است. سازمان صالح یعنی چه؟ مثالی که ایشان میزند این است که مثلاً نگاه کنید به خیابانهای شهر که برای مقصودی کشیده شدهاند. برای اینکه شما را به بازار و نقاط مختلف شهر برسانند. اگر این نقطههایی که مقصود شما هست را تغییر دهید خیابانها هم متناسب با این نقطهها تغییر میکنند.
وی سپس عنوان کرد: سازمان صالح همان خیابان کشیها و ریل گذاریهایی است که ما را به نقاط مطلوب میرساند. اگر کوتاهترین و سهل ترین راهها را انتخاب کرد آن سازمان صالح است. اگر پیچ و خم زیاد داشت و دچار بروکراسیهای زیاد بود این سازمان ناصالح است. در این قسمت فقط نهادهای موازی مشکل ما نیستند که البته این هم مشکل است. ما الان یک دسته نهاد موازی تبلیغی داریم که در کنار هم هستند. اما مهمتر از این مسئله این است که نسبت این نهادها – که همه سیاسی و حاکمیتی هستند – با خود تبلیغ معلوم نیست.
ما الان یک دسته نهاد موازی تبلیغی داریم که در کنار هم هستند. اما مهمتر از این مسئله این است که نسبت این نهادها – که همه سیاسی و حاکمیتی هستند – با خود تبلیغ معلوم نیست
محسن قنبریان همچنین گفت: اگر بخواهم جزئیتر بگویم باید بگویم که چه اتفاقی افتاده که ما در دو یا سه دهه اخیر روحانیون جوانی را میبینیم که به صورت آتش به اختیار گروههای تبلیغی و جهادی راه انداختهاند. چه نارساییهایی در نهادهای تبلیغی ما بوده که منجر به آتش به اختیاری شده است؟ نهادهای تبلیغ روحانیت ما در شهرها که ائمه جمعه هستند، در دانشگاهها که نمایندگان ولی فقیه و اساتید روحانی هستند، در پادگانها، در رسانه ملی که کارشناسان روحانی هستند را با حضور اقلی روحانیت در بعضی از این نهادها در دوره پهلوی یعنی در دوره نهضت مقایسه کنیم. چه اتفاقی میافتد که تجربه مفتح، خامنهای و مطهری در دانشگاهها امروز تکرار نمیشود؟ با اینکه آن روز حکومت دست دیگران بوده و این رفت و آمدها به سختی انجام می شده است.
وی سپس اظهار داشت: الان مثلاً جنبش عدالت خواهی متهم میشود به تندروی و یا به افکار کمونیستی. چرا بین جنبش عدالت خواهی و روحانی دانشگاه پیوند وثیقی نیست؟ اما دیروز بود. روحانی در فعل و خلق دانشجو منشأ اثر بود. در دوره پهلوی در یک شهری یک روحانی داشتیم آدمهای بسیاری را میآورد و تبلیغ میکردند و مردم را به مذهب حقه و اسلام انقلابی و نابی که امام مدنظرش بود دعوت میکردند و همین کارها به پیروزی انقلاب انجامید. اما امروز در دوره نظام اسلامی نهادهای اجتماعی ما ضعیف شدهاند. یعنی پایگاه اجتماعی روحانیت کوچکتر شده است در حالی که باید بزرگتر میشد تا به اسلام سیاسی کمک کند.
محسن قنبریان عنوان کرد: ما نتوانستیم نظام انقلابی را ایجاد کنیم. ممکن است کسی رزومه علمی خوبی داشته باشد، اما آدم تحول آفرینی نیست که بتواند نسلها را به دنبال خود بکشد. حدیثی از علی بن مهزیار نقل شده که امام جواد (ع) به من نوشت که از فلان کس بخواه که نظر خودش را درباره شهر خودش به من بگوید. چون او داناتر است که چه چیز در شهرش رایج است. این مثالی است که نشان میدهد که حتی امام معصوم وقتی میخواهد در یک شهری سیاستی را اعمال کند از همان علمایی استفاده میکند که آنجا ریشه دارند و مردم آنجا را میشناسند. ما ساختارهای مان را اداری کردیم. محافظه کار شدند و از آن حالت نهضتی اول انقلاب درآمدند. محتاطتر ها برگزیده شدند که بی خطرترند. اینها لاجرم باعرضهتر نیستند و موقرتر نیستند. روحانیت ما در دوره نهضت مبلغ محافظه کار نبودند، دنبال تحول و دگرگونی بودند.
وی در ادامه گفت: در بحث مضمون باید گفت که هر تبلیغی یک محتوایی را میخواهد ارائه دهد. یکی از آسیبهای جدی این حوزه این است که دچار یک دوگانه سستی رفتار همراه با سختی گفتار میشویم. قرآن کریم میگوید: «کبُرَ مَقتاً عِندَاللهِ اَن تَقُولوا مَا لَا تَفْعَلُون». خیلی پروردگار را غضب ناک میکند اینکه چیزی بگویید که عمل نمیکنید. در این حالت مضمون خاصیت خود را از دست میدهد. امام صادق (ع) میفرمایند: هستند کسانی که وقتی مورد موعظه قرار میگیرند زیر بار نمیروند ولی وقتی خودشان وعظ میکنند درشتی میکنند. سپس میفرماید اینها در درک دوم جهنم هستند.
حجت الاسلام قنبریان خاطرنشان کرد: در فقه ما هم حتی جای طرح دارد که برای آمر به معروف شرط عدالت قائل هستند. یعنی کسی که خودش اهل رعایت نیست یا نهی از منکر برش واجب نیست یا اقلاً بی اثر است (اختلافی فقهی در مسئله هست). در قانون اساسی ما آمده که امر به معروف و نهی از منکر هم برای حکومت است و هم برای مردم. یعنی هم دولت، ملت را و هم ملت، دولت را امر به معروف و نهی از منکر کنند. یعنی شخصیت حقوقی دولت را هم مکلف کردهایم. به تعبیر شهید مطهری مبلغین سخنگوی دین هستند. الان در جامعه ما به خاطر همان تنیدگی، سخنگوی حکومت اسلامی هم هستند. اگر اینها فقط درباره مردم صحبت کنند و نسبت به کوتاهیهای کارگزاران اعتراض نکنند همین اتفاق میافتد که حرفهایی زده میشود که درست هم هست، اما تبلیغ در آن صورت نمیگیرد و به جان مخاطب نمینشیند.
وی افزود: اینکه درباره حجاب تند و تیز صحبت میشود، اما نسبت به قاچاق حجاب چیزی گفته نمیشود یکی از مصادیق این مسأله است. آن دختری که لباس مناسب ندارد مصرف کننده بدحجابی است. مثل این است که سر معتاد داد بزنیم اما قاچاقچی مواد مخدر را رها کنیم. آمار رسمی جمهوری اسلامی در مرکز پژوهشهای مجلس این است که قاچاق پوشاک ۵۰۰ درصد افزایش داشته است. عدهای از قاچاق بدحجابی منتفع هستند. از آن طرف هم به چادر نگاه میکنیم میبینیم مایی که ماهواره و موشک میسازیم، هنوز نمیتوانیم پارچه چادر تولید کنیم. همه کارخانههای چادر مشکی ما ورشکست میشوند چون انحصار واردات آن در اختیار عدهای معدود است و از حجاب منتفع اند. اینها دو لبه قیچی هستند. نپرداختن به اینها و صرفاً دعوت مصرف کننده آن هم با سخن درشت مضمون تبلیغ را از بین میبرد.
محسن قنبریان سپس گفت: امام بزرگوار هم تشرهایی در این زمینه داشتند. در خرداد ۶۷ یکی از فقهای شورای نگهبان با بعضی از جوانها انقلابی آن روز با درشتی سخن میگوید و اتهاماتی میزند. امام نامهای به کل شورای نگهبان نوشتند که تعابیر عجیبی دارد. ایشان میفرماید: در شأن شورای نگهبان و شما نیست که به افراد تندی کنید. اینکه دیگر روشن است که روی منبر یا هر جایی حرام است که به مسلمانی نسبت کمونیستی بدهیم. مادامی که شما این گونه عمل میکنید توقع دارید جوانان انقلابی احترام شما را نگه دارند؟ باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگر معرفی نشوند. این نامه در صحیفه امام جلد ۲۱ صفحه ۶۱۲ آمده است.
وی همچنین عنوان کرد: منبری پرخاشگر به تعبیر بنده منبری ای است که در رفتار مردم سخت گیر است اما نسبت به کارگزاران و خود روحانیت سستی دارد. این موجب میشود که به مضمون توجه نشود. باید بین سختی گفتار و نحوه رفتار ما دارای تناسب باشد. آسیب سوم مربوط به فرم است. تبلیغ به فرم و شکل نیاز دارد. منبر رفتن و خطابه کردن یک فرم است. شهید مطهری نکته خیلی مهمی دارد که میگوید ما در مسئله تبلیغ و هدایت نسل جوان نباید در یک فرم خاصی منحصر شویم. فرمها را باید نو کرد. ایشان میگوید تبلیغ و هدایت نسل جوان که آگاهیهای خاص و مشکلات خاص خود را دارند و دائماً نو میشوند مثل نماز و روزه نیست که شکل خاصی داشته باشد و در انجامش تعبد محض باشد. ایشان میگوید تبلیغ مثل آن نیست و ما مسئولیت نتیجه هدایت آنها را داریم.
تبلیغ به فرم و شکل نیاز دارد. منبر رفتن و خطابه کردن یک فرم است. شهید مطهری نکته خیلی مهمی دارد که میگوید ما در مسئله تبلیغ و هدایت نسل جوان نباید در یک فرم خاصی منحصر شویم. فرمها را باید نو کرد
محسن قنبریان ادامه داد: البته نباید این اشتباه را کرد که هدف وسیله را توجیه میکند. وسیله باید مشروع باشد، اما اینجا از آن مواردی است که نباید در یک فرم خاص گیر کنیم. مثلاً فرهنگ ایران را میتوان به قبل و بعد از آمدن گوشیهای هوشمند تقسیم کرد. گوشیهای هوشمند جامعه و فرهنگ جدیدی را پدید آورده است. این مسئله دارد به ما میگوید که تمرکز جوانان ما الان در جای خاصی است و این شرایط فرم خاص خود را طلب میکند و باید وارد این فرم شد. البته نباید به گونهای باشد که یک مبلغی وارد فضای مجازی شود و عملاً فالورها به او بگویند چه بگو و چه نگو. اثر دینی نگذارد و بعد از چند سال بودن در این فضا و مخاطب پیدا کردن اثر تربیتی در آن مخاطب نبینیم.
وی همچنین گفت: نکته دیگر این است که ما هوش رسانهای را در طلاب جدی نمیگیریم. حتی آنها را از ابتدا از این فضاها و برخی رفت و آمدهای اجتماعی منع میکنیم. این سبب میشود که وقتی اینها وارد این فضاها میشوند، تبحر لازم را نداشته باشند، چون هوش اجتماعی و هوش رسانهای لازم را ندارند. یا سقوط میکنند و یا اینکه مجبور میشوند به همان روش متداول یک تقدسی را برای خودشان درست کنند و یک منبر کلیشهای بروند که اثری ندارد. چندین سال پیش در حوزهای که تدریس داشتم میگفتم به جای خواندن این کتاب اعتقادی یکی پس از دیگری، به طلبهها تمرین بدهیم و از او کار بخواهیم. آن زمان تالارهای گفتگو در اینترنت بود. وارد تالارهای اینترنت بشوند با اسم مستعار و آنجا واقعاً با بحثهای کلامی نسل جوان خودشان مواجه شوند. آن وقت تمام این درسهایی که میخوانند به روز میشود. استاد هم آنجا نظارت کند و نمره دهد.
این استاد حوزه علمیه عنوان کرد: دعوای اشعری و معتزلی دعوای تمام شدهای است و متعلق به امروز نیست. باید دید امروز مسئله جوانهای ما چیست. خوب است استاد هم بالای سر این گروه باشد و آدمهای حقیقی که این شبهات جدید را در آنجا مطرح میکنند را ببینند، هم علم آموزی آنها در دوره طلبگی به روزتر و کاربردی تر میشود و هم وقتی وارد جامعه میشوند میدانند چه باید بگویند و با چه ادبیاتی بگویند و کدام حرف را زدن ممکن است حواشیای را ایجاد کند که اصل حرف را از بین ببرد و تبدیل به ضد خودش بشود.
اگر مبلغین وارث انبیا هستند، باید برای مسئله ارتزاق آنها فکری شود، به این موضوع پرداخته شده، اما کماکان به یک نظریه متقنی نرسیدیم که بهترین راه ارتزاق مبلغین چیست؟
وی اضافه کرد: آسیب چهارم هم مربوط به شخص مبلغ است. قرآن میفرماید: «اتبعوا من لا یسئلکم اجرا». از کسی تبعیت کنید که از شما اجرت مطالبه نمیکند. این آدرسی است که درباره همه انبیا دادهاند. اگر مبلغین وارث انبیا هستند، باید برای مسئله ارتزاق آنها فکری شود. به این موضوع پرداخته شده، اما کماکان به یک نظریه متقنی نرسیدیم که بهترین راه ارتزاق مبلغین چیست؟ مبلغین بسیاری داریم که زاهدانه دارند تلاش میکنند و باعث افتخار اند. در مناطق محروم دارند تلاش میکنند و جاهایی که هیچ چیزی هم ندارند که به آنها بدهند، اما نقطه مقابل هم داریم برخی جا افتادهها که اگر مردم بدانند که اینها برای یک منبر چقدر گرفتند از آنها زده میشوند. البته مردم هم وظیفه تکریم دارند و این مسئله را هم رعایت میکنند. این مسائل را باید توجه کرد.
محسن قنبریان سپس گفت: سستی رفتار مبلغین هم نکته دیگر است که اشاره کردم. ما باید خودمان بتوانیم خود را اصلاح کنیم. چشمهای که نتواند خودش را زلال کند وقتی این آب به پایین بیاید نمیتواند کسی را سیراب کند. درگیری نسبت به تمام مسائل مردم نکته دیگر است. تبلیغ فقط آن کلماتی که بر منبر بیان میشود نیست. خوب نیست که مبلغ از این شهر به آن شهر در گردش باشد، بلکه بهترین تبلیغ وقتی است که مقیم باشد. در آیه تبلیغ هم داریم که به قوم خودتان برگردید.
خوب نیست که مبلغ از این شهر به آن شهر در گردش باشد، بلکه بهترین تبلیغ وقتی است که مقیم باشد. در آیه تبلیغ هم داریم که به قوم خودتان برگردید
وی افزود: اینکه بر فرض ۱۰ سال در یک منطقه تبلیغ کنیم موجب خواهد شد که با مردم آن منطقه و مشکلات شأن آشنا شویم. در همه این مشکلها وقتی درگیر شد هم بهتر برای آنها منبر میرود و هم چون در عینیت زندگی آنها سهیم است حرف او هم بیشتر به دل خواهد نشست. پیامبر (ص) گاهی در حین یک جنگ در یک استراحتگاهی میگفت بروید هیزم جمع کنید تا در آنجا یک درس اخلاق بدهد که مثلاً گناهان شما هم مثل همین هیزم هاست که ابتدا پیدا نیست و وقتی بگردید پیدا میشود. با این کار ایشان سبک تبلیغ را آموزش میدهند.
محسن قنبریان در پایان گفت: رابطه مبلغ و جامعه رابطه بازیگر و تماشاگر نیست که گویی یک صحنه تئاتر است. لحن و اطوار خاصی دارد. تبلیغ به معنای واقعی کلمه در متن زندگی مردم است. موعظه و منبر هم هست، اما به این نکات هم باید توجه کرد. اینها چیزهایی است که مبلغ باید لحاظ کند. در کنار این مسائل ارتزاق مبلغ هم مهم است که باید بتوانیم برای این مسئله هم فکر کنیم. این مشکلات باید یکی یکی آسیب شناسی شود تا ان شا الله بتوانیم به آن چیزی که مطلوب اسلام است در تبلیغ نزدیک تر شویم.