صحبتهای حجت الاسلام قنبریان در حرم مطهر امام رضا علیه السلام در خصوص پیادهروی مردم شهرهای بهبهان و منصوریه تا قدمگاه حضرت امام رضا(ع)
بایگانی برچسب: s
(بدون عنوان)!
عذرخواهی نماینده ولی فقیه در خوزستان از جوان مجروح شده در اعتراضات غیزانیه با پیوست رسانهای ، بهانهای شد تا دو سبک کارگزاری برای انقلاب و نظام از هم باز شناسانده شود:
سبک اول:
نماینده ولی فقیه پیگیر مشکلات آب غیزانیه بود، فرمانده انتظامی میدان هم نبود؛ اما بجای نظام و مسئولین مربوطه از جوان مجروح شده اما حاضر در معترضین جلوی دوربین عذرخواهی میکند.
در ماجرای هواپیمای اکراینی هم سرداری رشید جلوی دوربین آمد. “آبرویش را با خدا معامله کرد”. صراحتا گفت: “اگر گناهی بوده، عناصر ما خبط و خطا کردهاند و ما باید پاسخگو باشیم”.
چنین کرد تا تقصیر گردن این و آن و در نهایت کلیت نظام و انقلاب نیافتد.
سبک دوم:
اعتراضات بنزینی آبان ۹٨در برخی شهرها کشته و زخمیهایی به جا گذاشت. مثلا در زادگاهم بهبهان ۶کشته و تعدادی زخمی برجای ماند که از متوسط شهرهای پیرامون بسیار بالاتر است.
از خانواده کشتهها، بازدیدهایی شد؛ اما از هیچ خانواده یا هیچ مجروحی، کسی عذری نخواست و عواطف جریحهدار ماند!
با دستور رهبری معظم انقلاب، قربانیان سه دسته شدند:
- جانباختگان از شهروندان عادی و بدون هیچگونه نقشی در اعتراضات که در حکم شهید محسوب میشوند.
- قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحوی جان خود را از دست دادهاند پرداخت دیه و دلجوئی از خانوادههای آنان.
- قربانیانی که بصورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شدهاند مقرر گردید پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانوادههای موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده است، جدا شود و خانوادههای آنان متناسباً مورد توجه و دلجوئی قرار بگیرند.
٭رهبری برای همین قسم سوم نیز بر “رٲفت اسلامی” و توجه به خانوادهها تأکید کردند.
در توشیح این تقسیم بندی قید کردند: “هرچه سریعتر انجام شود”. “نسبت به افراد مشکوک در هر گروه باجهتی که به رٲفت اسلامی نزدیکتر است، عمل شود[۱]“.
حالا سخن از ابتکار عملی از جنس نماینده ولی فقیه در اهواز نیست؛ پرسش از میزان عمل به این دستور صریح رهبری از سوی مقامات شهر و استان است.
لان قریب ۶ماه از آن ابلاغ رهبری(۹۸/۹/۱۳) میگذرد. “هرچه سریعتر انجام شود” این حکم در بهبهان -مثلا- چرا معطل و عملا بیخاصیت ماند؟!
تفکیک کشتهها احتمالا مسئولین شهری را با چالشی از سوی برخی خانوادهها مواجه کند؛ اما آقایان توجه دارند عدم تفکیک، همه بار منفی ۶کشته را گردن نظام و انقلاب میاندازد؟!
تفکیک قربانیان -بخصوص با رعایت تذکر رهبری درباره رأفت اسلامی با مشکوکین هر دسته- جا گرفتن عمده آنها در دسته اول و دوم را احتمالا در پی داشت. اگر با دلجوئی مناسب و با پیوست رسانهای همراه بود؛ میتوانست اغلب خانوادهها را زیر چتر انقلاب و نظام (ولو معترض به برخی سیاستها) نگه دارد. اما انجام نشدنش اقلا در فضای رسانهای، همه کشتهها را عملا در دسته سوم قرار داد؛ که سهمیه خیلی بزرگی از متوسط شهرستانها برای مردم نجیب این شهر و اجحافی بزرگ بر انقلاب بود!
اگر منافقین مسلح -چنانچه ادعا میشود- در اجتماعات بودهاند؛ پس از ۶ماه میتوان گفت کدام کشته، شهید تیر آنهاست و کدام مجروح از ضربت آنها بود؛ تا هزینه همه خونها گردن نظام نیافتد!
اینجا مثل ماجرای موسوم به «شلیک اشتباه» ، حاجیزاده رشیدی پیدا نشد که آبروی خود را با خدا معامله کند و بگوید:”ما گردنمان از مو باریکتر است؛ همه مسئولیت کار را می پذیریم”!
جایش از پاسخگویی طفره رفتند، معلوم نشد نهادهای بالادستی برای بررسی موضوع و شناسائی قاصر یا مقصر احتمالی اصلا آمدند یا میآیند یا نه؟!
پس ناچارا در افکار عمومی و بدخواهیهای رسانهای، همه شلیکها درست و بجا، جازده شد!
خانوادههایی که به آسانی میشد پیگیر قانونی خون جوانشان باشند؛ خوراکرسان به رسانههای معاند قرار داده شدند!
ین دو سبک کارگزاری برای انقلاب اسلامی است:
سبک اول، مسئولیت را خود گردن میگیرد و “سر خم می سلامت، شکند اگر سبوئی”، شعارش است.
سبک دوم، نظام را سپر خود میکند و زبان حالش به قول شاعر طنزپرداز این است:
به آب روشن میّ عارفی طهارت کرد
و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!
محسن قنبریان
۹۹/۳/۶
چرا از تکذیب دروغ شاخدار اسکان ۵۰خانواده روحانی مهاجر از قم، استنکاف میکنم؟!
هنوز برخی دوستان و دلسوزان پس از گذشت دو روز و تکذیب و حتی شکایت صاحب هتل رضا از شایعه پردازان، باز پیام میدهند که چرا شما تکذیب نمیکنید؟!
از این اصرار و دلسوزی متعجبم!
مگر هر کذبی، ارزش تکذیب دارد؟!
بنده دو وطن شرعی دارم: بهبهان(که زادگاهم است) و قم(البته با وجود حدود۳۰سال عمر طلبگی، سه سال است که در قم قصد توطن کردهام!).
بهبهان شهر سردار شهید دقایقی و قم شهر سردار شهید زینالدین است!
زینالدین ۱۰۰نفر از جوانان قم را بسیج کرد تا مقابل اشغال استان من(خوزستان) و غارت ناموس مثل شهر من بجنگد. آن صد نفر بعدا، تیپ علیبنابیطالب قم شد. آنها برای ما جنگیدند و برخی شهید شدند.
دقایقی، شهید بیمرز بود. در قم یگان حفاظت را عهدهدار و در تیپ علیبنابیطالب آنجا هم درخشید. بعد پایه لشکر بدر را نهاد که جوانه حشدالشعبی الان عراق شد. برای اسلام و ایران در راه خدا شهید شد. حالا چند جا یادمان دارد: بهبهان(زادگاه)، امیدیه(مدفن)، قم(محل خدمت)، عراق(بخاطر فرماندهی سپاه بدر).
بنده امروز شرمندهام که چرا جوانان جهادی بهبهان را برای کمک به قم و جبران فداکاری زینالدین و ادامه راه دقایقی بسیج نمیکنم!؟
تکذیب کردن دروغ شاخدار اسکان ۵۰خانواده روحانیِ مهاجر از قم، کذبی را از سر من شاید دور کند؛ اما نیت شومی را در دل سناریو نویسانی، تصدیق میکند که: قم برای خود، ما هم برای خود!
این “ایدهی شوم” در مثل بندرعباس با شایعهای مشابه، آتشافروزی کرد و درمانگاه را سوزاند!
اگر بهبهان، کرونا پیدا شود، آن ایدهی شوم، علیه همشهریان هم میشود: فروشگاهها را غارت، ماسک را احتکار و قرنطینههای درمانی را تهدید میکند!
بگویم من هیچ قمی را اسکان ندادهام، راست گفتهام و دروغپرداز را تکذیب کردهام؛ اما این انفعال را پذیرفتهام که ما چکار به قم و گلستان و کاشان و… داریم! و این مسلمانیام را تکذیب میکند که: “هرکس صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد، مسلمان نیست”!
حالا که ابتلای وطنم، ویروس است و بیشتر محتاج کار تخصصی است و مانند سیل و زلزله نیست؛ اقلا اهتمام به همّ و غم آنها را برای خود نگهداریم. و از اعضای بنی آدم بمانیم.
از بابت گرفتن وقت شریفتان برای حواشی کم ارزش عذرخواهم حلال کنید.
محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۱۱
به دوستان حزب اللهی و انقلابی شهرم!
بسم الله الرحمن الرحیم
وضعیت میدان انتخابات در آن شهر عزیز، حاکی از آن است که دوستان انقلابی و حزب اللهی بین ۳تا۵ کاندید منتشرند.
فرقی نمیکند که همه اینها، منتخب خود را “اصلح” بدانند یا “صالح مقبول” یا حتی “فاسدی در مقابل افسد”!
و فرقی نمیکند که حمایت خود را موجب “پیروزی در انتخابات” بدانند یا موجب “غلبه حجت و گفتمان انقلاب اسلامی”؛ در همه فروض، شاهد یک تکثر واقعی نیروها هستیم.
سادگی است اگر کسی خیال کند با نظردادن فلانی یا بهمانی، وحدتی یکپارچه شکل میگرفت و همه یک جا جمع میشدند. اساساً نزدیکی دو به دو نامزدها، مانع از تحکّم و تعیین قطعی میشد. هر اظهار نظر تازه، افزایش تردید تازه و بحثهای بیحاصل جدید است.
حال آنچه به نظر این کمترین، رعایتش مهم است:
- مراقب هیجان روز آخر باشید که حب و بغضها را ضریب میدهد. عیبی، درشتتر دیده و حُسنی، مبالغه میشود.
در این فضا، تخریب نامزدها و حامیان بیشتر اتفاق میافتد و انسان از تقوا و سداد دور میشود. ضریبهای حبابی در قضاوتها را بکاهید.
- وقتی هیچیک از این نامزدهای مقبولِ نیروهای متکثر انقلاب، بیّن الغی(منحرف قطعی) نیست و احتمال رأی آوردن مضرّ به ارزشهای انقلاب روشن و بیّن نیست؛ پس “رواداری و مدارا” را از کف ندهید.
باور کنید مساله شما از کنار هم نشستن آقایان قالیباف و آقاتهرانی در یک لیست وخیمتر نیست! اگر آنجا حفظ “وحدت سیاسی” مهم است اینجا هم حفظ “وحدت اجتماعی” مهم است. نباید با کفر و ایمان کردن، وحدت قلوب برای انجام تکلیف و حفاظت از ارزشهای انقلاب را آسیب زد.
- به این مهم توجه کنید که نامزدهای مقبول شما از شنبه پی تکالیف خودند و بعضا خارج از بهبهان خدمت میرسانند؛ اما نیروی اجتماعی انقلاب است که باید تا ۴سال آتی دهها تکلیف سیاسی-اجتماعی را برای انقلاب و بهبهان انجام دهد. امتثال خوب آن تکالیف بدون وحدت و یکپارچگی ممکن نیست از برنامههای جامع مذهبی گرفته تا کارهای خدماتی و حضورهای سیاسی و…
پس نکند برای رأی آوردن و تکلیف امروز، شکاف و تنشی بیافرینید که دههای تکلیف مهم آتی را زخمی و زیر نصاب کند. یا هم امروز پیروز نشوید، هم کدورت این تکلیف ۴سال و بیشتر یاری اسلام و انقلاب در مواضع همپارچه را آسیب بزند! (چنانچه همه سالهای گذشته چنین بوده است!)
چاره همه اینها به این است که برای دوستان خود هم آنچه برای خود میپسندیم، بپسندیم. برایشان حق بررسی و انتخاب آزادانه قائل شویم و تشخیصشان را محترم بشماریم. از تخطئه و تخریب همدیگر بپرهیزیم.
کوچکتر از همه: محسن قنبریان ۱اسفند ۹٨
٭صلاح دیدید بین دوستانتان نشر دهید
زیرنویسی بر “دارا و ندار”
بهبهان، مطالبه گرانش کم از طراز مطالبه گران و عدالتخواهان کشور ندارد. فعالانی که خائیز را مسأله ملی کردند یا مستند کوتاه امشب در ثریا(دارا و ندار) هر یک نشانه ای است.
اما مسئولان چه؟!
در امیدیه و برخی نقاط دیگر شورای شهر یا شهردار علم مبارزه با تبعیض، رانت خواری، زمین خواری و… را برداشتند.
در چهارباغ و برخی نقاط دیگر قاضی و دادستان علمدار شدند.
در لواسان و برخی نقاط دیگر امام جمعه؛ و در…
در بهبهان چه؟!!
آیا درمقابل پروژه موصوف به کوه خواری خائیز، تبعیض کوره جبور با چاه ماری و چندین نمونه دیگر جز جوانان انقلابی و عدالتخواه یا فعالان محیط زیست، مسئولی واقعا در صحنه است؟!
یک موضع گیریِ صرف منظور نیست؛ که بعضا “مصرف داخلی” دارد و برای راضی کردن معترضین است. علمداری و میانداری برای حل کردن مساله منظور است.
واقعا آقای زندی ما -که البته خبرهایی امیدوارم کرد- ، مثل قاضی احمد زاده چهارباغ میشود؟
کدام قانون است که به احمد زاده ابلاغ شده و به دادگستری بهبهان نشده؟!
کدام تخلّف است که در باستی هیلز و شهرک زیارت و… “تخلّف” است اما در خائیز و چاه ماری و… “مجوّز”؟!!
اگر منظور از مجوّز چیزی است که در جیب صاحبان این تصرفات است، همه نمونه های کشوری دارند؛ و اگر آنها تخلف است(که در یک روز ۴۰۰تایش ویران میشود)، ظاهرا اینجا هم هست!
پس ظاهرا فرق در همان علمداری و میانداری است!
نمیدانم چرا تخریب سایه بان چهار قبر مرده اولویت اینجا میشود؟ اما اولویت جاهای دیگر تخریب تصرفات غیرقانونی و پس گرفتن اراضی ملی و حفاظت از محیط زیست است؟
تا خوب زندگی نکنیم، خوب نمی میریم. زندگان، مهمترند تا مردگان.
مناطق بسیار روستایی و حاشیه نشین روزی فقط چندساعت آب دارند که فقط دبّه شربشان را پرکنند، اما چاه ماری، استخرهای پر آب برای تفریح آخر هفته(بامجوّز یا بی مجوز) دارد!
ترسم این است فردا صبح بچه های مطالبه گر و سازندگان مستند دارا و ندار جای متصرفان مراتع زیر سؤال باشند!
از کنجی ایراد گرفته و همه حرف را به محاق برند!
جوّ بسازند و ندارها را هم باخود همراه کنند که: بهبهان نباید روزی رنگ زیبایی و شکوه بگیرد؟!
سالیانی است تفریح گاه های از مابهتران شکوه و آبروی شهر، اتیکت خورده؛ اما جوانان مان برای اشتغال آواره ماهشهر و عسلویه اند(تازه اگر برایشان جور شود)!
منتظر عکس العمل مسئولان شهر می مانیم. خدا کند میانداری برای حقوق عامه باشد.
دست بوس همه خادمان مردم و عدالت هستم.
محسن قنبریان
۹۸/۶/۲۷