بایگانی برچسب: s

رئیس جمهورِ من، پیمانکار من است!

چگونه تصمیم گیری اقتصادی، میدان سیاست را تغییر می دهد؟

پ.ن:

این برشی از ارائه آذرماه (سالروز تصویب قانون اساسی) است درباره نظرات شهید بهشتی در قانون اساسی؛ قبل انتخابات بارگذاری نشد اما حالا قابل شنیدن است.

کاهش ۲۰درصدی از متوسط مشارکت ریاست جمهوری در ۱۴۰۰ و کاهش ۱۵درصدی از متوسط مشارکت مجلس در ۱۴۰۲ قطعا علل متعددی دارد که این ارائه اصلا در مقام تحلیل آن نبود؛ اما سر این حرفها هم میشود فکر کرد…

صوت کامل جلسه را اینجا بشنوید

حجت الاسلام قنبریان

رای ستانی اینان نامشروع است!

شما هم احتمالا اعضایی از خبرگان یا کاندیدهایی برای آن را دیده اید که نه فقط التزامی عملی به وظیفه نظارتی خود ندارند بلکه حتی با زبان تصریح هم می کنند! “نظارت” را به “صیانت” یا “حمایت” یا… تقلیل می دهند!

این در حالی است که رهبر کنونی انقلاب اسلامی تصریح به وظیفه نظارتی خبرگان کرده و نظارت بیشتر را می ستاید [لینک: حتماً بخوانید![۱]]

به حسب دو مقدمه فقهی، رای دادن به چنین نامزدهایی فاقد وجاهت شرعی است:

  1. فتوای ولی امر مبتنی بر حرمت شرعیِ اشغال پست توسط کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند:
    اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن‌گونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. آن‌جایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آن‌جایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آن‌جایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آن‌جایی که الزام به تبعیّت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسئول عقیده‌ای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد -مانعی ندارد- اما نمیتواند مسئول باشد؛ بخصوص در مسئولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسئولان عالی‌مقام قوّه قضایی، درعین‌حال که مسئولیت مهمّی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.
    (بیانات دیدار با مردم اصفهان ۸۰/۸/۸)
  2. قانون اساسی در اصل۱۱۱ نظارت بر بقاء شرایط و حتی بازبینی بودنِ شرایط از بدو امر را به خبرگان سپرده است:
    هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصل۵ و۱۰۹ گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد تشخیص این امر بر عهده خبرگان مذکور در اصل۱۰۸ می باشد…

نماینده ای که نظراً یا عملاً نظارتی که تامین کننده این اصل باشد را نداشته باشد، طبق “فتوای معیار” و هم “طبق قانون اساسی”، فاقد صلاحیت نمایندگی خبرگان ملت است.

توجه:

 در صلاحیت، باید “احراز” صورت گیرد و اصل بر صلاحیت نیست؛ لذا مشکوک هم مطرود است. کسانی که اعتقاداً یا التزاماً چنین چیزی برایشان احراز نشود، مصادیق خبرگان قانون اساسی نشده و طبق مبنای بیان شده، رای دادن به آنها هم محل اشکال است.

پ.ن:

تصورش را بکنید در ادوار گذشته، شورای محترم نگهبان برخی را به علت “عدم اعتقاد یا التزام به وظیفه نظارتی خبرگان”، با عنوان “عدم التزام به قانون اساسی”، رد صلاحیت می کرد؛ چه اثری در افکار عمومی و ترفیع شان مجلس خبرگان داشت؟!!

محسن قنبریان ۹ اسفند ۱۴۰۲

[۱] https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=23762

خبرگان و محرمانگی مُسری!

میزان و نحوه نقش مردم در انتخاب رهبر، قصه ای شیب دار است:

  1. اول شناخت و پذیرش رهبر، بالاصاله با مردم بود.
    اصل۵ (پیش از بازنگری): “در زمان غیبت حضرت ولی عصر در ج.ا.ا ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل(…)است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل۱۰۷ عهده دار آن می گردد”.
    اصل۱۰۷ هم (قبل از بازنگری) اول شناخت و پذیرش عمومی را بیان می کرد، بعد خبرگان را دخالت می داد: “هرگاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل۵ این قانون از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد -همانگونه که در مورد امام خمینی چنین شده است- این رهبر، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را برعهده دارد در غیر این صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می کنند[۱]…”
  2. لکن در بازنگری قانون اساسی از اساس خبرگان جای مردم “در همه صور” نشست!
    در اصل۵ عبارت “که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند” حذف و به اصل۱۰۷ ارجاع داد.
    اصل۱۰۷ هم در کنار حذف “شرط مرجعیت” و “شورای رهبری”، “دخالت مستقیم اکثریت” را حذف کرد؛ و آنچه درباره امام خمینی شد را استثناء گرفت: پس از ایشان (“که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند”) تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است”…
    حتی برخی اعضا (آیت الله یزدی) آن صورت که کسی باز توسط اکثریت قاطع مردم شناخته شده باشد را طرح کردند و پرسیدند چرا این راه مسدود شود؟!
    اما مخبر کمیسیون (آیت الله مومن) پاسخ داد: به طور کلی پس از امام، تعیین رهبری برعهده خبرگان نهاده شد؛ اگر مردم هم فردی را بشناسند و بپذیرند باید از سوی خبرگان انتخاب شود تا ولایت امر را برعهده بگیرد[۲].
    نائب رئیس کمیسیون (آیت الله امینی) هم گفت: اگر مردم هم کسی را پذیرفتند از دو جهت به تایید مجلس خبرگان نیاز است: اول اینکه تصدیق کنند که اکثریت قاطع مردم او را پذیرفته اند. دوم اینکه کسی را که اکثریت قاطع مردم پذیرفته اند شرایط رهبری را داراست؛ بنابراین برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده کمیسیون این بخش اصل [“اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند”] را حذف نمود[۳].
  3. در عمل هم کار به اینجا کشید که حتی گزینه های مناسب برای رهبری آینده در همان خبرگان به شکل محرمانه بررسی شود و نه عموم مردم که حتی اعضای منتخب آنها در خبرگان هم -بجز آن کمیسیون خاص- از اسامی آنها بی خبر باشند!
    اخیراً یکی از نمایندگان پرسابقه خبرگان (آیت الله جزایری) علتش را ترور شدن معرفی کرده است!
    اگر عللی مثل طرح شدن زود هنگام بحثهای رهبری آینده و ترور شخصیت او توسط رسانه های معاند و مانند اینها را می گفتند، شاید مسموع تر بود تا ترور فیزیکی!

جان سخن این است که شرایط رهبر در اصل۵ چیزی نیست که از بروز و ظهور اجتماعی نگذرد و آدمهایش دربسته و کشفشان سرّی بماند. “مدیر و مدبر و شجاع بودن”، برای یک مجتهد گمنام و کنج حجره که رخ نمی دهد.

وقتی “ثبوتا” این شرایط در فراز و فرودهای اجتماعی-سیاسی رخ می دهد، “اثباتا” هم مردم -اقلا یک طریق- برای شناخت و پذیرش او می شوند.

حتی اگر بنا به مذاکرات بازنگری، تشخیص پذیرش اکثریت مردم را به خبرگان بسپاریم، باز “درستیِ تشخیص مردم” و “اکثریت بودن آن” محک گذاری می شود (سخن نائب رئیس کمیسیون) نه اینکه از اساس در همه صور، مردم فقط تابع انتخاب خبرگان باشند (سخن مخبر کمیسیون)! تا اصل محرمانگی و سرّی بودن برش حکومت کند.

تلخی ماجرا آنجاست که این محرمانگی مُسری است و نه تنها گزینه های محتمل رهبری که حتی مشروح مذاکرات عادی مجلس خبرگان هم به سمع مردم نمی رسد و هیات رئیسه و سخنگو تصمیم میگیرد چه مقدار خبر دهد!

پ.ن:

خدا کند رای دهندگان فعال این دوره، غلبه این نگاه ها را از مجلس خبرگان بگیرند و کاندیدهایی ولو با تفاوت اندک را برگزینند!

محسن قنبریان ۸ اسفند ۱۴۰۲

[۱] جالب اینکه شهید صدر در پیشنهاد خود به قانون اساسی۵۹ حتی در صورت تساوی و تکافو، رای اکثریت ملت را تعیین کننده معرفی می کرد. (ر.ک: الاسلام یقود الحیاه ص۲۲و ترجمه اش : اسلام راهبر زندگی)

[۲] رک: مشروح مذاکرات قانون اساسی ص۱۴۵۱و۱۴۵۲

[۳] همان

مردم سالاری دینیِ امام زمان(عج)!

حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست.

 مردمی یعنی چه؟

یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است.

 امام زمان، “تنها” دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و “با تکیه به آنهاست” که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد؛

 اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدّعی مردمی بودن و دموکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دموکراسی و مردم‌سالاری را روی آن گذاشته‌اند، همان دیکتاتوریهای قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچکاره‌اند…

مردم‌ سالاری امام زمان -یعنی مردم‌سالاری دینی- با این روش، به‌کلّی متفاوت است.

 (رهبر انقلاب اسلامی۸۱/۷/۳۰)

حکم شرعی به انتخابات!

حدود ۲۵ سال پیش پس از انتخابات دوم خرداد۷۶ از جمله برخی دگر اندیشان از تنافی حکم شرعی با انتخابات گفتند و نوشتند.

مردمسالاری دینی تجلی کرده در آن ایام را سکولار می پسندیدند و عنصر شریعت و مداخله حکم شرعی در اصل انتخابات را دچار تناقض با آزادی و… می دیدند

آن سالهای پرالتهاب طلبه ای در آستانه دروس سطح بودم و سری پر سودا هم در اینگونه مباحث نظری داشتم.

مقاله ای که با عنوان: انتخابات؛ حق یا تکلیف در آن سالها در مجله کتاب نقد منتشر شد، پاسخی به اشکال آقای یوسفی اشکوری بود که حکم شرعی در انتخابات را برنمی تافت و ادعای تنافی داشت. در پاسخ با توجه به مبانی متعدد تلاش شد پاسخ داده شود.

امسال این بحث با تقریری دیگر از سوی برخی منتقدین و هم دگر اندیشان با زبانی دیگر تکرار شده است؛ آن پاسخ _در حد معلومات طلبگی اندکتر از الانم_ شاید مفید فایده باشد.

محسن قنبریان

در چه صورت نظر خود را تغییر داده و رای می‌دهید؟

در آخرین نظرسنجی مرکز تحلیل اجتماعی «متا» با موضوع مشارکت در انتخابات مجلس، از افرادی که گفته‌اند در انتخابات مجلس پیش‌رو (احتمالا یا قطعا) شرکت نمی‌کنند، پرسیده شده است: «اگر بدانید رای دادن افرادی نظیر شما باعث می شود کسانی به مجلس راه یابند که می توانند هر یک از اقدامات زیر را انجام دهند، تا چه میزان احتمال دارد تصمیم خود را عوض کرده و در انتخابات مجلس پیش رو رای بدهید؟»

کاهش تبعیض‌های موجود علیه زنان و دفاع از حقوق آن‌ها، استیضاح مدیران و وزیران نالایق دولت فعلی و جلوگیری از افزایش تورم و گرانی مهم‌ترین مسائلی است که این افراد اعلام کرده اند می‌تواند تصمیم آن‌ها را درباره‌ی عدم مشارکت در انتخابات تغییر دهد.

بدیهی است که از نتایج فوق برداشت علیت نمیتوان کرد و فهم علل افزایش مشارکت در انتخابات، نیازمند مطالعات عمیق تر و بهره‌مندی از تحقیقات طولی است.

این پیمایش در دی‌ماه ۱۴۰۲ و با حجم نمونه ۱۵۰۰ نفر و به روش تلفنی و ملی برگزار شده است.

صدا و سیما/ الزامات انتخاباتی مردم‌سالاری دینی

بشنوید| برنامه تلویزیونی «جهان آرا»

موضوع: الزامات انتخاباتی مردم‌سالاری دینی

  • خلاصه انقلاب ما: خدا و مردم
  • شرکت در انتخابات یا مشارکت؟!
  • شورای نگهبان اعطای مدرک اجتهاد خبرگان را مثل فوق لیسانسی که دانشگاه برای کاندید مجلس داده، به نهاد حوزه بسپارد تا ۹۵درصد رد صلاحیت ها برعهده او و مضر به انتخابات نشود!
  • سهم بازنده ها در کاهش مشارکت؟ از موسوی و کروبی تا بدنه حزب اللهی در ۹۲ و ۹۶!
  • باز نبودن اصل۲۷ ، رای ندادن را برای یک سوم رای دهندگان هم ابزار اعتراض کرده!
  • مشارکت های غیر رسمی سیاسی (کمپین ها و…) در دنیا دارد مشارکت رسمی را تهدید می کند؛ چاره چیست؟!

صوت کامل گفت‌وگو با: حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان

دوشنبه سی‌ام بهمن ۱۴۰۲

دانلود صوت «الزامات انتخاباتی مردم‌سالاری دینی» | “دانلود از پیوند کمکی

ادامه خواندن صدا و سیما/ الزامات انتخاباتی مردم‌سالاری دینی

کنار طوفان در ایتا، نسیمی به دیار هم بوزید!

مبلغین عزیزی که نگران مشارکت حداکثری هستند فقط به طوفان های ایتایی(!) خود دلخوش نباشند؛ ظاهراً غالب جمعیت های ایتا رای دهنده فعال اند!

کنارش در ایام باقیمانده، حضور فیزیکی در محافل و پاسخ به پرسش ها و ابهامها را غنیمت بشمارند.

برخی دوستان حزب اللهی حالا که رودخانه را کم آب حدس زده اند، می خواهند ماهی بگیرند! یکی دو نفری را به مجلس بفرستند. روی ذهن رای دهندگان بنشینند و رای آنها را جهت دهند.

این هم بد نیست و حتی تنور انتخابات را گرم می کند؛ لکن وظیفه اهم جلب مشارکت حداکثری و استمرار “مردم” سالاری است.

نگرانی ام بیش از مجلس آتی، رفتن/ بردن بدنه ای از جریان حزب اللهی و مذهبی(رای دهنده های فعال) به پلن B است!

وقتی انتخابات۱۴۰۰ از متوسط مشارکت ریاست جمهوری، ۲۰٪ کاهشی باشد و این در مجلس هم تکرار شود؛ بدنه ای که از اول رای مردم را تزئینی و “شرط وجود” حکومت (اندازه آب برای وضو که لیوانی بس است و دریا نمی خواهد!) می دانستند، نظریه مردم سالاری دینی را ویرایش خواهند کرد!

تجربه نشان داده اینها کمتر مردم را می آورند؛ اما بیشتر نظریات پایه انقلاب اسلامی را تنزیل می دهند!

خواهند گفت: از اول هم شرط اکثریت و اکثریت های قاطع برای انتخاب رهبر و قوا بی مبنا بود!!!

هرکه دلش برای نظریه مردمسالاری دینی هم می تپد باید برای مشارکت بیشتر تلاش کند؛ حتی اگر انتخابات را یک جلوه مردمسالاری _نه همه آن_ بداند. یاعلی!

محسن قنبریان

سهم بازندگان ادوار در کاهش مشارکت!

سهم بازندگان ادوار در کاهش مشارکت[۱]!

در تحقق کامل مردم سالاری دینی همه وظیفه دارند:

– برگزار کننده (شورای نگهبان و…) با رعایت قاعده برین امام خمینی: “رعایت کامل احتیاط برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی [مردم سالاری دینی] در مقابل احتیاط و وسوسه ها[ی جزیی] در امر انتخابات”.

– برندگان: با عمل به وعده هایشان بعلاوه رعایت حقوق اقلیت (بازندگان)؛ مردمسالاری را کارآمد نشان دهند.

اما اندکی از سهم بازندگان:

بازندگی در یک نظام مردمسالار با امر به ظاهر متناقضی مواجه است:

  1. بخاطر رقابت، سیاست های برندگان اشتباه است!
  2. بخاطر رای مردم (و تایید شورای نگهبان و…) باید آن سیاست ها اجرا شود!

راه مردمسالاری دینی، احترام به رای مشروع و اکثری مردم و پذیرش شرافتمندانه باخت است؛ اینجور کل سیستم مردمسالاری دینی، محفوظ و قوی می ماند و زمینه مشارکتهای بعدی و تغییر بدون خشونت سیاستهای جاری را فراهم می کند.

بازندگان بجای زیر سؤال بردن مشروعیت سیستم(مثل۸۸) یا مشروعیت منتخبین(مثل۹۲)، درست باختن و باخت مردم سالار را نهادینه کنند.

برندگان نیز باید آنها را مخالفین وفادارِ بپذیرند؛ حتی آنها را در اموری بازی دهند.

در برخی کشورها به لیدرهای طیف بازنده اجازه داده می شود در شورای قانون گذاری نظرات خود را بدون واسطه اعلام کنند؛ یا در برابر تشکیل کمیته های تحقیق و تفحص کمتر مقاومت کنند؛ یا حتی روزهایی را به آنها اختصاص دهند تا بازندگان بتوانند دستور کار مجلس را تعیین کنند؛ و حتی کرسی های مهمی از کمیسیون ها را به برندگان اقلیت دهند!

 اما روشهای غیرمردمسالار بازندگی:

  1. نپذیرفتن باخت و زیر سؤال بردن مشروعیت سیستم!
  2. اختلال آفرینی در سیاستهای رای آورده ی در چارچوب نظام!
  3. نامشروع خواندن برندگانِ (رای اکثریت که توسط دستگاه شرعی و قانونی هم تایید شده اند) و درخواست حذف کامل آنها از سیستم!
  4. تقسیم مردم به “واقعی” و “نامردم” !
    ادعا کنند: تنها صدای صادقانه مردم آنهایند! بالتبع در لفافه، مردمی که به آنها رای نداده اند را نامردم می دانند!
  5. سوء استفاده و مصادره رای ندهنده ها به نام “اکثریت خاموش”!
    ادعا کنند: اگر اکثریت خاموش، صدایشان را بلند کنند، اینها پیروزند!

گاه جلوتر رفته ادعا می کنند: صدای اکثریت را خفه کرده اند!

شما قضاوت کنید بازندگان اصلاح طلب و اصولگرا، حزب اللهی و غیر آن در دهه های اخیر چقدر از این روشها استفاده کرده اند؟!

بعد از نقطه های درخشان مشارکتهای حداکثریِ کاملا رقابتی، چقدر اخلاق بد باخت _از همه جناح ها_ بروز کرده است؟!

برآیند کلی آن در فرهنگ سیاسی، بی اعتمادی به خود نظام مردمسالار و سیستم انتخابات شده است.

برندگان امروز، بازندگان دیروزند و بالعکس؛ اینها هم در کنار برگزار کنندگان در کاهش مشارکتها سهیم اند!

محسن قنبریان ۲۳ بهمن۱۴۰۲

[۱] مقاله یان ورنر مولر را در اینباره بخوانید

سخنرانی/ صندوق رأیِ سخنگو یا سخنگوی صندوقِ رأی؟!

حجت الاسلام محسن قنبریان

۲۰بهمن۱۴۰۲/ مدرسه زمستانه فقه سیاسی/ مشهد مقدس

۴ مطلب این نشست علمی:

  1. اعتبار رای مردم در اسلام؟!
    جمع بین حاکمیت ملی یا حق تعیین سرنوشت با ولایت فقیه چگونه ممکن است؟
  2. صندوق رای از اسلام یا غرب؟!
    صندوق رای چگونه کاشف از رضایت مردم شد؟
  3. گسترش فعالیت سیاسیِ غیر رسمی همزمان با کاهش مشارکت رسمی سیاسی!
  4. چاره: صندوقِ سخنگو بجای سخنگوی صندوق

کمپین ها و تجمعات مجازی، مسائل را زخمی می کند اما اثر نهایی ندارد!

باید به مشارکت رسمی و واقعی ضمیمه شود.

سخنگویِ صندوق: براندازان (سخنگوی همه رای ندهنده ها) / نظام بروکراتیک (سخنگوی مطلق رای دادن)

نه همه رای ندهنده ها، براندازند؛ نه رای دهندگان فعال با همه سیاست ها موافق!

صندوقِ سخنگو: خوانش رای منتقدان(رای تغییر) و حتی رای اعتراض؛ به کمک کمپین ها و فراخوان های مجازی! پیوند آوردگاه های مجازی با مشارکت رسمی و موثر!

دانلود سخنرانی «صندوق رأی سخنگو یا سخنگوی صندوق رأی؟» | “دانلود از پیوند کمکی