بایگانی برچسب: s

کرونا، قم، روحانیت؛ چقدر ایوب؟ چقدر یونس؟!

 سیبل کردن قم و روحانیت برای “منشأ” و بخصوص “شیوع” کرونا در کشور، گرچه از شبکه‌های بیگانه شروع شد؛ اما از زبان نمایندگان مجلس و مقامات مسئول و شخصیت‌های اجتماعی تعقیب شد. در بسیاری از شهرها نسبت به ماشین پلاک قم و لباس روحانیت حساسیت درست شد. در مواردی هم تعرّض و توهین اتفاق افتاد!

هر چه بگوئی: روحانیت درصدی از اصناف موجود قم است و تازه قم هم منشأ ویروس در ایران نبوده؛ فعلا این ابتلاء برای قم و روحانیت پابرجاست!

اگر “هویت جمعی صنف روحانیت” را در یک “تشخّص تاریخی” لحاظ کنیم؛ این پرسش موجّه جلوه می‌کند:

روحانیت دچار ابتلاء ایوب شده یا یونس؟!

 ابتلای ایوب(ع):

دچار مسمومیت و بیماری‌ای شد که بدنش نطقه نقطه شد[۱] از او عیب‌جویی شد [۲]از مردم جدایش کردند در حالیکه قومش به او می‌گفتند: هیچ کس را به چنین بلیه‌ای ندیده‌ایم، جز به سوء سریره‌اش! شاید تو هم برعکس آنچه آشکار می‌کردی، باطنت، زشت بوده که چنین شدی[۳]!

در حالیکه او “بی‌گناه”، مبتلا شده بود. رشک و حسادت شیطان بر او موجب شد عامل بیماری توسط شیطان در او دمیده شود[۴]. (انی مسّنی الشیطان بنصب و عذاب).

صبر ایوب، موجب رفع ابتلاء و عزت دوباره‌اش شد. امام صادق(ع) به شیعیان فرمود:”خدای تبارک و تعالی ایوب را بدون گناه، مبتلا کرد؛ پس صبر کرد تا جایی که عار مردم شد! شما بر تعییر و عارشدن صبر نمی‌کنید[۵]“.

 ابتلای یونس(ع):

یونس هم دوره‌ای در شکم ماهی محبوس شد و با بیماری به بیابانی خالی انداخته شد[۶].

اما ابتلای او بدان خاطر بود که چون انبیاء دیگر، مردم را راهبری و سیاست نکرده بود[۷]. غضبناک، از مردمش بود[۸]. “کاظم” نبود که کدورت‌هایش را نابود کند[۹]؛ “مکظوم” بود[۱۰] مثل مشکی پر از خشم؛  البته سربسته و ساکت. قرآن او را مثل “عبدی فراری” خطاب می‌کند [۱۱]که مورد ملامت بود[۱۲]. لذا با وجود عصمتش، خداوند، پیامبر اسلام را از الگوگیری از او منع می‌کند[۱۳]. یونس گمان نمیکرد از این ترک مأموریت -با وجود هویدا شدن آثار عذاب- توبیخ شود و براو سخت گرفته شود[۱۴]. اما خداوند او را زنده ولی بیمار در شکم ماهی، حبس کرد[۱۵]. دوره لبث و قرنطینه‌ی سختش در شکم ماهی، او را از “صاحب الحوت”(همراه ماهی) -که با غیض فروخفته‌اش بود- به “ذالنون” (صاحب اختیار ماهی) رساند. و این وقتی بود که در آن ظلمات، تسبیح حق می‌گفت و هر عیب و نقص از حکمت خداوندی تنزیه می‌کرد. خداوند هم، او را استجابت و از غم و غصه-مثل دیگر مومنان- نجاتش داد[۱۶]. دوباره به رسالتی جدید مبعوث شد. اینبار برای قومی صد هزار نفری یا بیشتر[۱۷]. پیامبری شد با دو بعثت؛ یکی بهتر از قبلی!

ابتلای روحانیت:

تعییرها و عیب تراشی‌هایی که باوجود این همه طلبه جهادی و خدوم واقعا سزاوارشان نیست!

 هر روز که می‌گذرد بیشتر معلوم میشود این ویروس پراکنی در دنیا از “شیطان اکبر” است[۱۸].

شاخه رسانه‌ای او می‌خواهد این صنف در تشیع را، “سامری” و الان دچار مرض “لامساس”(کسی نزدیک نشود!) معرفی کند! حال آنکه “اسلام منهای روحانیت، خیانت است”. هزار سال است منصب آنان در غیبت، “منصب هارون” بوده مقابل “سامری‌ها”.

اما بوده و هستند آحادی در این لباس که چهره “مغاضباً” یونس شدند! به تعبیر امام عزیز، “منبری پرخاشگر” شده‌اند[۱۹]. کمی از زیّ تواضع و لباس مستضعفین در آمده، شوکت و شاهی پسندیدند! از بار رسالت سنگین “فریاد بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم”، شانه خالی و بعضا ساخت و پاخت کردند! و…

قرنطینه‌ی نگاه‌ها، مکافات و کفاره‌ی پاک شدن این صنف شریف از آن سلول‌های بیمار است. فعال‌تر شدن بدنه پاک روحانیت در ابتلائات دیروز و امروز مردم، ذوب کردن “نامردمی‌ها” در بین خودشان به همراه دارد. دیگر او که برای مردم مریض نشود و در تعب نیافتد، روحانی نیست!

اینگونه دوباره مبعوث میشوند؛ کامل‌تر و  بهتر.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۲۱

[۱] تفسیر برهان ج۴ص۶۶۲و۶۶۳

[۲] همان

[۳] همان

[۴] همان

[۵] همان

[۶] ۱۴۵/صافات

[۷] ر.ک:ادب فنای مقربان ذیل شرح ساسه العباد

[۸] ۸۷/انبیاء

[۹] اخیرا وزارت دفاع روسیه اعلام کرده: پنتاگون مسئول انتشار ویروس‌ها با پهبادهای حامل حشرات آلوده به ویروس به نقاط هدف است!

[۱۰] ۴۸/قلم

[۱۱] ۱۴۰/صافات

[۱۲] ۱۲/صافات

[۱۳] ۴۸/قلم

[۱۴] ۸۷/انبیاء

[۱۵] ۱۳۹تا۱۴٨صافات

[۱۶] ۸۸/انبیاء

[۱۷] ۱۴۷/صافات

[۱۸] تصنیف غررالحکم ۵۰۶۰

[۱۹] http://www.shafaf.ir/fa/news/345850

طبس – عین الاسد!

این روزها می‌پرسند چرا ج.ا.ا اینقدر بدبیاری دارد؟! کشته شدن سردار، جان باختن جمع کثیری در تشییع ایشان، آخرین و بزرگترین هم زدن اشتباهی هواپیمای مسافری خودی بعد از حمله موفق به عین الاسد!

جواب زیر تحلیل سیاسی-امنیتی و… نیست؛ پاسخی اخلاقی-قرآنی است. اگر حوصله داشتی بخوان:

بپرسید: شبی در خانه‌هایمان خواب بودیم، خداوند شن‌ها را مأمور کرد، آمریکایی‌ها را شبانه در طبس نابود کرد. حالا با موشک نقطه زن، آمریکایی‌ها را در مقر فرماندهی خودشان در عراق شبانه زدیم؛ اما چند ساعت بعد با زدن اشتباهی هواپیمای خودی، بیشتر از تلفات عین الاسد خود کشته دادیم!

شانس و اتفاق هم که در دستگاه الهی نیست، “هیچ برگی نمی‌افتد مگر اینکه خدا می‌داند[۱]“.

از آیات الهی بپرسید:

  • خداوند در بدر برای مسلمینِ اندک و ضعیف هزار فرشته به امداد فرستاد که هر یک فرشتگانی به همراه داشتند[۲].
  • اما اُحد؛ اگر ۵۰تا از این فرشته‌ها را در تنگه می‌فرستاد، ورق برنمی‌گشت!
    پیروزی اولیه، تبدیل به یک بازندگی نمی‌شد[۳]!

خداوند حکیم چه می‌کند؟!

حالا بهانه دست برخی افتاد که بگویند: “اگر چیزی از این کار از آنِ ما بود[حق با مابود] در اینجا کشته نمی‌شدیم[۴]

برای این دسته باورش سخت است که بگویی: آنها اگر در خانه‌هایشان بودند هم از دنیا می‌رفتند[۵]!

پاسخ اخلاقی قرآن:

  1. در بدر کم و ناتوان بودید اما اهل استغاثه به پروردگارتان بودید؛ خداوند هم اجابت‌تان کرد و هزار فرشته به کمک فرستاد[۶].
  2. در اُحد اما؛ گروهی در میدان سستی و گروهی در گردنه منازعه کردند که بمانند یا فرو روند!
    خداوند هم دوست‌داشتنی‌ها(غنائم) را در چشم‌شان آورد و دچار ابتلائشان کرد[۷].
  3. شیطان در اُحد برخی را به زور لیز داد(اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ)! اما این لیز خوردن و عدم انجام وظیفه به احسن وجهش، “بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا ” (=بخاطر برخی اکتسابات سابق رفتاری و قلبی‌شان) بود[۸]!.

مأمور و کارگزار حکومت اسلامی باید مراقب اعمال و نیّات خود در طول روزها و سال‌ها باشد و الا در دقیقه حساس لیز می‌خورد!

طبس و عین الاسد

  1. نکند خدای نکرده داشتن موشک نقطه‌زن، استغاثه حقیقی ما را بکاهد.
    ما به اندازه یمنی‌های نادار محتاج یاری خداییم. یکوقت مانور قدرت و لباس عزت مقابل دشمن، در دل خودمان ننشیند و ضعف و ذلت‌مان نزد خدا را نکاهد!
    در اُحد خداوند این درس مهم را به مسلمین داد که: “فقط اگر خدا شما را یاری کند، هیچ کس برشما چیره نمی‌شود و اگر شما را واگذارد چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ پس مومنان باید تنها برخدا توکل کنند[۹]“. خود را جدا بافته از رسول الله و اصحابش ندانیم.
  2. سستی و منازعه، واقعیت میدانی ما نشده است؟!
    پیرجماران ترجمان آیات را بر ما خواند که فرمود: “ما حس کردیم این مطلب را، ذوق کردیم این مطلب را که این جماعت ایران که باهم شدند، خدا پشتیبان آنها بود و الان هم هست. کاری نکنید که عنایت خدا -خدای نخواسته- کم بشود. کاری نکنید که برای ولی عصر(ع) ایجاد نگرانی بکنید؛ تفرقه نداشته باشید باهم”.
    همین روزها [۱۰]رهبر عزیز حتی فلان دولت منطقه را دشمن نداست و فرمود: “فلان دولتِ در منطقه یا بیرون منطقه اگر حرفی یا چیزی علیه ما بگوید را دشمن نمی‌دانیم مادامی‌که حرکتی از آن‌ها در خدمت دشمن و علیه جمهوری اسلامی سرنزند”!
    اما در داخل ببینید چه منازعه‌ای برپاست؟! کدام مقام مسئول هست که متهم به جاسوسی و خدمت به دشمن نشود؟!
  3. لیز نخوردن یعنی افسر پدافند بهترین تصمیم را در آن ۱۰ثانیه بگیرد!
    بدتر از آن سهو و خطا، لیز خوردن مسئولین ارشد است؛ که تا ۱۰ساعت بعد هم نتوانند بهترین تصمیم -در گفتن حقیقت به مردم- را بگیرند!
    سه روز تأخیر، رها کردن گردنه افکار عمومی و سپردن آن به رسانه‌های دشمن نبود؟! دشمن پیروزی ما را با این کار در اذهان برنگرداند؟!

آیا مثل اُحد دچار ” وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ”(=این نافرمانی بعد از آن بود که خدا آنچه را دوست می‌داشتید به شما نشان داد) شدند؟!

دیدن پیروزی عین‌الاسد و نگه داشتن غلبه در فضای رسانه‌ای مانع زودتر گفتن حقیقت شد؟!

اگر واقعا گزارش سریع به صلاح نبود، نمی‌شد به هواپیمائی کشوری اطلاعات غلط داده نشود؟! یا اقلا مانع قرص تکذیب کردن اصابت موشک شوند؛ تا این‌قدر اعتماد عمومی فرو نریزد؟!

کارگزار پیامبر و امام زمان، مأمور سیا و پنتاگون نیست؛ اخلاق بسیار مهم است.

٭این پاره آیات را با تأمل تلاوت کنید:

۹تا۱۲انفال[۱۱]/ ۱۵۲آل عمران[۱۲]

 

محسن قنبریان
۹۸/۱۰/۲۱

[۱] وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿۵٩﴾ انعام

[۲] إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ ﴿٩﴾ انفال

[۳] ر.ک:۱۵۲/آل عمران

[۴] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً نُعَاسًا یَغْشَى طَائِفَهً مِنْکُمْ وَطَائِفَهٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الأمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ مَا قُتِلْنَا هَا هُنَا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿١۵۴﴾ آل عمران

[۵] ر.ک:همان

[۶] إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ ﴿٩﴾ انفال

[۷] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ﴿١۵٢﴾ آل عمران

[۸] إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿١۵۵﴾ آل عمران

[۹] إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١۶٠﴾ آل عمران

[۱۰] ۱۸/۱۰/۱۳۹۸

[۱۱]بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ ﴿٩﴾ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿١٠﴾ إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَهً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَیُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأقْدَامَ ﴿١١﴾ إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ ﴿١٢﴾ انفال

[۱۲]بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ﴿١۵٢﴾ آل عمران

تشکل اسوه در قرآن

چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در اردوی تشکیلاتی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور – آبعلی/بهمن ۹

ممکن است بپرسی چرا اصحاب کهف؟! ما قرار است اهل مبارزه و مقاومت شویم نه به غار بخزیم!

اما نگاه کن حماسی ترین و عرفانی ترین تشکل تاریخ -یعنی سیدالشهداء و یارانش- آیات اصحاب کهف را بر نیزه خواند.

اصحاب کهف یک تشکل اسوه در قرآن است که ۷رکن دارد:

  1. اعضاء اصلی اهل فتوت و جوانمردند:
    “اذ اوی الفتیه الی الکهف”.
    “انهم فتیه امنوا بربهم”.
    جوانمردانی که ایمان آوردند.
    جوانمردی مهم است قبل از ایمان. اگر کسی نداشت و با ایمان هم کسب نکرد مومن معامله گر و غیرقابل اعتمادی است. پیامبر قبل از بعثت اهل حلف الفضول و یاری ستمدیدگان شد. این روحیه بسیار مهم است.
    هسته اول تشکل را با اهل فتوت ببندید تا از پشت خنجر نخورید. فروخته نشوید و… تشکلهای اسلامی تاریخ را نگاه کنید بودن و نبودن این عنصر چقدر مهم است.
  2. مأوی داشتن:
    “اذ اوی…”
    اهل تشکل باید حتما ساعتی در روز خلوت با خدا داشته باشند. بدون پناه به حصن حصین اهلبیت کارها بی کیفیت است. آدمها مقاومت را از دست می دهند.
    از مالک اشتر گرفتارتر نیستی حضرت امیر فرمود بهترین وقتت را برای خود و خدا بگذار…
  3. تهیأ و مقدمه سازی برای رشد:
    “هیئ لنا من امرنا رشدا”
    حضرت امیر(ع)فرمود بهترین تهیه برای رشد فکر است. “لارشد کالفکر”
    تشکل باید زمینه فکر آزاد و مباحثه دائمی را فراهم کند تا افراد با فهم و بصیرت اقدامات را همراهی کنند.
    با فکر واستدلال جذب کنید نه “احساساتی کردن”. فرمود : نظام الدین حسن الیقین.
    اجازه اشکال به مبادی و چالش در مبانی بدهید. قبل از اقدام و عملیات بحثها را پاس دارید. با فکر و مطالعه غالب باشید نه غلبه و قدرت.
  4. ارتباط قلبی اعضاء با قیام برای خدا:
    “ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا”.
    جوانمردانی که اهل فکر و مباحثه و هم خلوت با خدا باشند وقتی برای آنچه یافته اند برای خدا قیام کنند قلوبشان بهم پیوند میخورد.
    نکته ظریف اینجاست میفرماید در وقت قیام این ربط قلبی پدید می آید.
    منتظرذنباشد قلبها یکی شود بعد اقدام، نه، اقدام برای خدا قلبها را یکی میکند…
    حضرت امیر فرمود: اقرب القرب مودات القلوب: نزدیکترین خویشاوندی دوستی های قلبی است. فرمود : جانها وقتی متناسب هم شود ائتلاف میگیرد.
  5. اعتزال و کناره گیری از اهل دنیا:
    “اذا اعتزلتموهم”.
    این انزوا نیست کناره گیری از امور نیست کناره گیری از اهل دنیاست. حضرت امیر فرمود: در کناره گیری از فرزندان دنیا همه مصلحتهاست.
    حتی اگر در مسیر حرکت گروه کسان یا گروههایی که دنبال متاع دنیا در حرکتند تا مقداری از حرکت هستند اما حرکت با سقف آنها بسته نشود….
  6. تهیأ رفق و مدارا:
    “یهیئ لکم من امرکم مرفقا”
    آن شرایط سخت برای هسته تشکل نه یعنی تکفیر غیر و سختی و درشتی کردن بادیگران. جذب حداکثری باید باشد با “مدارای فعال”. تلورانس و تساهل، رفق نیست شتردیدی ندیدی است. رفق ، مداری فعال است حوصله کردن در بحث و روشن کردن اذهان از سوی دیگری مهربانی کردن و مردم داری تا گاردها باز و ذهنیتها برطرف شود و همراه شوند.
    -مردم داری و مهربانی با احساسی کردن فرق دارد. برخی جای سؤال و بحث با قصه و احساسات میخواهند جذب کنند این غلط است اما عده ای هم هستند ایراد نظری ندارند گاردی دارند، تلقی درستی از شما ندارد، مهربانی و مدارا گارد اینها را باز میکند.
  7. تلطف و نرمی کردن:
    “ولیتلطف”
    با او که تا آخر نمی آید هم نرم خو باشید…