بایگانی برچسب: s

نگهبان غیررسمی(اجتماعی)؟!

آنچه انقلاب اسلامی بیشتر از یک فقیه متبحر درون ساختار رسمی شورای نگهبان لازم دارد، حوزه علمیه ای قوی درون نهاد اجتماعی(نه سیاسی) است که بتواند نگهبان غیر رسمی نهاد قدرت در تحقق آرمانها و ارزشها باشد.

به تعبیر رهبر انقلاب: حوزه علمیه ای “مستقل از حکومت” اما “همکار آن” باشد. “وابسته به دولت نباشد” اما “به دولت کمک کند”. آنرا “نصیحت و راهنمایی کند و مقررات اسلامی را به آن بشناساند”(۷۴/۹/۱۶).

متاسفانه برخی پیشبران علم در حوزه، “بی اعتناء و بی مبالات در قبال حکومت”؛ و برخی هم در نصیحت و راهنمایی دچار لکنت و تعارف اند؛ و قلیلی هم آنند که باید!

برخی این روزها صرفاً از منفذ قدرت سیاسی، جدایی آیت الله آملی از یکی از ارکان رسمی حکومت را یک پله مانده به آخر و افول ستاره بخت می شمارند؛ اما این آقای آملی است که باید به اینها ثابت کند وفادار به انقلاب و نظام در نهاد اجتماعی حوزه می ماند. با استقلال فکری اش -که شاگردان در او سراغ دارند- با دلسوزی و اخلاص، ناصح و راهنما و نگهبان غیر رسمی(اجتماعی) می شود و مقررات اسلامی را به اجزای حکمرانی می شناساند. ان شاء الله.

نهاد حوزه؛ و منشور حوزویان امام(ره)!

امام خمینی: “علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است! خداوند کسانی را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می کنند نمی بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و بافقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند”. (صحیفه امام ج۲۱ص۲۷۶/منشور حوزویان)

برنامه های درسی و تربیتی نهاد حوزه علمیه ی کنونی چقدر در تربیت چنین روحانیتِ متعهدِ تشنه به خون سرمایه داران زالو صفت قرار دارد؟!

آمار و بررسی حوزه و دادگاه ویژه و نهادهای امنیتی چقدر چنین طلاب و روحانیونی را بر می تابند؟!

چند درصد بزرگان حوزه خود سر شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات ، مانده اند؟!

رحلت آیت الله یزدی

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید.

در این لباس برخی، آقایی و تقذس را در سکوت و موضع نگرفتن، جا زده‌اند. حتی اگر «کتمان شهادت حق» باشد!

برخی پی این تقدّس، بخاطر سکوت از اظهار حق، شیطان گنگ می‌شوند!

پیامبر اکرم: الساکت عن الحق شیطان اخرس.

امام خمینی درباره آیت الله یزدی قبل از پیروزی انقلاب نوشت: «شما مایه سرفرازی حوزه‌های علمیه هستید و قطع عذر کسانی که در این موقع خطیر یا با سکوت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده یا علاوه امر به سکوت هم می‌کنند، نموده‌اید. هنیئاً لکم»[۱]

تا آخرین مواضعش که علیه مرجع‌سازی یا اشرافیت مذهبی بود، صریح اللهجه بود. خدا رحمتش کند.

[۱] صحیفه امام ج۳ ص۳۹۸

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید.

یک نقد بر یادداشت “درس خارج امام جمعه اهواز؛ دلگرمی و دلواپسی” و پاسخ آن

نقد

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرو یادداشت اخیر جناب حجت الاسلام حاج اقا قنبریان

استاد بزرگوار علم حیات بخش است. فضلای حوزوی در همه اعصار و امصار به غرض عرضه فهم نو یا دقیقتر و یا طرح ابواب کمتر پرداخته شده در یک شهر درس خارجهایی برگزار میکردند و میکنند. اولین انحراف از کلام حضرتعالی شروع میشود که مفروض گرفته اید که یک کرسی خارج فقه اگر برای ماندن یا نماندن طلاب در اهواز یا با نگاه به استاد کردن شاگردان در مدارس استان تاسیس شود مبارک و دلگرم کننده است. خیر بزرگوار درس خارج یک سلوک علمی معنوی است و در آن فقط و فقط حد وسط های گزاره های علمی‌فقه و اصول و فلسفه و … به تیغ نقد و بررسی بی پروا و بدون غرض ثانوی کشیده میشوند و عوارض و لواحق درس خارج هم مثل عوارض و خوارج عدالت طلبی کسانی که از عدالت خواهی علمی و مستدل شما (لااقل در خیلی از موارد) فقط افراطهایش را یاد گرفته اند نیست.!

هر چه گفتید و خواندیم محمولات بالضمیمه ای بود که بر یک درس خارج توسط یک نماینده معزز ولی فقیه در یک استان بار کردید لکن السنخیه عله الانضمام و وقتی جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج اقا موسوی فرد به شهادت پابرهنگان و مستضعفین و دردکشیدگان سنخیتی با صفات مورد اشاره شما ندارند انضمام و محمولاتش به طریق اولی منتفیست.

با شناختی که از حضرتعالی هست بعید میدانیم از سیره ایشان اطلاعاتی غیر از آنچه گفته شد داشته باشید و سیاق نوشته تان زید بر علت است که خواننده به مخاطب خاص داشتن این نوشته از باب به در گفتن و دیوار را به چالش چند باره کشاندن پی ببرد.

اما استاد عزیز حوزوی و فاضل مکرم این عین بی عدالتی و عدالتخواری است که مجموع نقدهایی که سالیان سال بر مجموعه های متعددی در خوزستان داشتید و داشتند را با ابزار کردن درس خارج فقه سید بزرگوار که به حق هدیه رهبر معظم انقلاب به مردم دردکشیده خوزستان است و به صورت مبهم بدون ذکر صریح بیان بفرمایید.

هم بی عدالتی در حق ایشان و هم ناعدالتی در گرفتن فرصت دفاع از مخاطبان اصلی شماست. اتفاقا طرح نویی که بنا بود راه اندازی کنند در این درس خارج همین باز کردن درهای گفتگوی صریح با موضوعات علمی حوزوی و آموزش تحمل نقد و بررسی بود که با مانیفستی که برای درس خارج پیچیدید قطعا سرعت این کار در مرحله اول قدری گرفته شد.

در یکی از درسهای اخلاق رهبر معظم انقلاب از جمله گناهان زبان جسارتا حرف بی جا شمره میشود. نقد شما شاید فی نفسه حرف بی جا نباشد لکن با توجه به هژمونی رسانه ای و چالشهای چندوجهی و هیبریدی امروز انقلاب قطعا هیچ سودی برای هیچ کدام از اطراف مورد بحثتان جز دلسرد کردن و یادآوری مسیرهای بی ثمر و بن بست قبلی در رفع مشکلات استان محروم خوزستان ندارد. مطالب شما را چندین سال است دنبال میکنم و درس هایی گرفته ام و ممنونم لکن اینکه خطاب بفرمایید “جناب آقای موسوی فرد” بنده جز عدم رعایت ادب و ضعف عرفیات برداشت دیگری نذارم. یک جمله هم در تناقضات فرمایش حضرتعالی اینکه از طرفی تمحض و تضلع در درس خارج و مایتعلق به را منجر به تعطیلی کارهای جهای و بازدیدهای شبانه از مناطق محروم میدانید و از طرفی پیشنهاد میدهید باب العداله را که هنوز مراجع عظام تقلید و ستونهای حوزه های علمیه به طور مستوفی به آن نپرداخته اند را در اهواز راه اندازی کنند! این هم ناشی از مشاهده ضعیف صحنه استان و بالتبع تحلیل افراطی در اولویت دادن به عدالت ولو در اصول دین هست. همین مقدار نقد هم برای جنابتان در خصوصی میفرستم ان شاالله

پاسخ به نقد رسیده

سپاس از نقد و خیرخواهی ایشان

بین نکات متعدد طرح فرموده، دوتا اوْلی به پاسخ اند:

  1. یادداشت را با عنوان “آیت الله موسوی فرد” نوشتم بعد از ملاحظات سلسله مراتب درعرفیات آنجا -که درش زندگی کرده ام- و دیدن عنوان کانال خودشان، به “حجه الاسلام و المسلمین” تنزّل دادم.
    اگر بخاطر محدودیت کلمات در یک ستون ایتا، یکبار بکار بردن “جناب آقای” بجای “حجه الاسلام والمسلمین” بی ادبی است؛ از ایشان و آن عزیزان عذرخواهم.
    عرفیات آنجا را می‌شناسم که با عرف دستبوسی و آقا، آقا کردن(برای اعاظمی اما نه منحصر)، “جناب آقای” خلاف عرف میشود. فقط در محدودیتِ کلمات، بهتر از “حجه الاسلام” دیدم.
    عزیزان! توجه دارید همین اشکال و جواب مان، مؤید لازمه اول شمارش شده در یادداشت است؟!
    پس موارد از باب قضیهٍ فی واقعهٍ و اَعراض مُفارق و نادر نیست!
  2. اینکه همه گفته ها را “بار شده بر یک درس خارج، توسط یک نماینده معزز ولی فقیه، در یک استان” دیده اند؛ و”از باب به در گفتن و دیوار را به چالش چندباره کشاندن” خوانده اند؛ ریشه و خاستگاه نقدشان شده است.
    حکم “بی عدالتی” و “ناعدالتی” و “عدالتخواری” و… در آن درک و دریافت البته منطقی می‌شود.

اما از یادداشت بنده اگر هم کسی به فرد اکملی در این آسیب ها نظر گرفته، از باب “مابه یُنظر” و نگاه آلی بوده است نه “مافیه یُنظر” و نگاه استقلالی.

این لوازم و لواحقِ خارج از “سلوک علمی معنوی” محض، در کشور دارد “رویه” می‌شود!

اشاره به برخی حوزه های علمیه مشاهیر (در پست های سابق حکومتی) در دادگاه های مفاسد اقتصادی، شنیده می‌شود و نماینده دادستان وعده شکایت به دادگاه ویژه می دهد!

بنظر مخاطب منصف اگر تصرف بنام حوزه علمیه در اراضی عمومی، برخی معادن، جنگلها و… پدیده شاذ و نادر و کالمعدوم بود، رهبر انقلاب اسلامی درباره اش هشدار می دادند؟ آنهم در “هژمونی رسانه ای و چالشهای چند وجهی و هیبریدی امروز انقلاب”!

«اجازه ندهید به این جنگلها دست درازی بشود(…)با بهانه های مختلف از شهربازی درست کردن و جذب گردشگر و هتل داری و مانند اینها بگیرید تا مدرسه علمیه و حوزه علمیه، همه اینها بهانه هایی می‌شوند “و شده تا کنون”؛ که جنگلهای ما دست بخورد. به آنها تعرض بشود. به جنگلها تعدی بشود…» (۹۳/۱۲/۱۷)

با این حساب می بینید محمول مِن صمیمه درس خارج فقه، در حال رویه شدن به برخی یا همه آن ضمائم شمارش شده است(بنده فقط برای خوزستانِ فاقد جنگل، خوانش استان نفتی کردم).

اگر خبر از یک رویه جدید است، آنوقت تذکرات از باب به در گفتن نیست. از باب النصیحه للائمه المسلمین است که پیامبرمان فرمود: هیچ مومنی نباید در آن خیانت کند.

  • در آن یادداشت از حضرت حجه الاسلام والمسلمین موسوی فرد با عناوین:”زاهد”، “مردمی”، “انقلابی”، “با اخلاص”، “عالم جهادی”، “مطالبه گر”، “بی تکلف”، “خاک نشین” ؛ خواسته شده است همانطور که در امامت جمعه سبک نویی گذاشتند، در درس خارج هم سبک نویی بدون این لواحق بگذارند .
    آیا این جسارت به ایشان است؟! این “ذم” ایشان است یا “مدح”؟! عمل دیگران بر ایشان بار شده، یا الگوی دیگران شدن، طلب شده است؟! ماییم و آن یادداشت و فهم عمومی مخاطبان!
  • از همین جا معلوم میشود تناقضی هم در یادداشت نیست. “مایتعلق به” درس خارج(که شمارش شده)، با کار جهادی و…نمی سازد؛ نه هویت لیسیده ی درس خارج که سلوکی علمی و معنوی است. لذا جسارت شده ناظر به روحیه و صفات کمالی آن عزیز، پیشنهاد موضوع درس هم شده است.
  • در آخر بسیار متاسف شدم اگر این پیشنهاد و بیان آن مواضع عبرت و طلب سبکی نو از انسانی وارسته، سرعت طرح موضوعِ تحمل نقد را گرفته باشد!!!
    اگر چنین باشد، چقدر بیشتر روشن می‌کند ما از تعالیم امامین انقلاب دوریم. رهبرانقلاب در جواب درخواست کرسی های آزاد اندیشی در حوزه بود که فرمود: «آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران “ونه هیچ چیز دیگری”، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد» (۸۱/۱۱/۱۶)
    و در جای دیگر: «نباید…نقد و انتقاد را به “کالای قاچاق” یا “امر تشریفاتی” تبدیل کرد» (۹۶/۱۰/۶)
    بنده نظارت مردمی و “خیرخواهی پیشینی” و نقد و “انتقاد پسینی” را عامل اصلی مصونیت از آن آسیب ها دیده ام که اینگونه یادداشتها را می نویسم.
    برنتابیدن “خیرخواهی پیشینی” برای بزرگان، ضربه اش همانجا می خورد که برخورد با “نقد و انتقاد پسینی”!(دقت کنید)
  • باور کنیم سجایای عالی امام جمعه وزین اهواز، تنها عامل مصون ماندن ایشان در همه دهه های آینده نیست؛ چشمان ناظر و خیرخواه مردم و فضلا هم نقش بی بدیل دارد. از اینروست که سزاوار است سود و زیان این خیرخواهی های پیشینی و مراقبتهای ضمنی را پس از مدید شدن دوره زعامتها ببینیم؛ و در اعلان سود نداشتنش عجله نکنیم.

از خداوند تمنا دارم از قصور و تقصیراتم در گذرد.محتاج راهنمایی و نصیحت همه خوبان هستم.

محسن قنبریان۹۹/۸/۱۰

درس خارج امام جمعه اهواز؛ دلگرمی و دلواپسی!

کانال ایتای حجت الاسلام والمسلمین موسوی فرد اعلام کرد: از ۴شنبه ۱۸ربیع الاول درس خارج فقه ایشان در اهواز شروع می‌شود.

علم، حیات است. تحقیق و ترویج علوم دینی از افضل فعالیتهای علمی است. اگر جهت تامین استاد برای ماندن فضلاء در استان و خدمت رسانی شان به مردم باشد، کار راجحی هم هست.

پس از این حیث، درس خارج ایشان جای دلگرمی و شکرگزاری است.

نگرانی و دلواپسی از چیز دیگری است: از تعیّن های این کرسی های درسی در ظرف فرهنگی ماست! کرسی درس خارج فقه، به حمل شایع(مصداقا) در شهرستانها بخصوص از سوی دارندگان سمت های حکومتی، معمولا عوارض و لواحقی یافته که دلواپسی دارد:

  1. آرام آرام “آیت الله”،”آیت الله” کردن ها، فاصله ساز شود! “معلم فقه” بودن، مصحّحِ دست بوسی و به مرور فرهنگ شود! تا جایی که نزد مریدانِ حلقه اول، دست آقا نبوسیدن، کفایت در رانده شدن شود!
    این تعیّن و تشخصِ آیت اللهی جای دلواپسی است که بی تکلّفی و خاک نشینی ایشان را خدای نکرده کم کند.
  2. تدریس، شهریه دادن هم طلب می‌کند! از اینجا مصرف وجوهات برای شاگردان تا استفاده از ظرفیت های مالی دیگر(خیّرین و خیریه های خصولتی و…) لازم می‌آید!
    به مرور مردمی بودن و نیمه شب سراغ مناطق محروم رفتن، وقت خود را به آدمهای خاص و تقلای متقابل برای درخواست آنها دهد!
  3. به مرور نیاز به مَدرَسِ مجزا و سپس مدرسه علمیه مستقل، لازم می‌آورند؛ به این بهانه که شاگردان، دوره سطح را هم طبق نظر آیت الله بخوانند!و…
    این مخارج اضافی، از سوی مقامات، معمولا از طریق ادارات دولتی(شرکت نفت و استانداری و…) تدارک می‌شود!
    از اینجا دیگر رودربایستی با مسئولین، غلبه می‌کند! دیگر نمی‌شود برای متخلّف یا کم کار آنها، مهلت معین کرد! در صف مردم محروم ایستاد و حقوق ضایع شده شان را از دستگاه ها طلب کرد!
  4. نه جهنم سیر می‌شود؛ نه طمّاع ثروت و نه طالب علم! هرسه “هَل مِن مَزید؟” دارند! اگر کار، گرفت و امام جمعه گی از دهه گذشت؛ پیشنهادهای دیگری از تاسیس موسسات آموزش عالی، حوزه های علمیه زنجیره ای و… هم از سوی مشاوران، نیاز و ضرورت می‌شود!

هریک از اینها لوازم خاص خود را دارد که یک امام جمعه “انقلابی” و “جهادی” و “مردمی” را ، “محافظه کار” (بخوانید: قاتل انقلاب!) ، “بروکرات” و “دولتی” می‌کند!

مشکلات مردمی‌آی که دهه قبل، بازدیدش رفته، حالا چندبرابر شده؛ اما پیگیری ها باید برای توافقنامه ها با وزیر آموزش عالی و ارتباطات و جذب بودجه ریاست جمهوری و…باشد؛ تا این دیوانِ بزرگ را سرپا نگه دارد!

تازه اگر چشم باز نکند ببیند: آفتابه و لگن، هفت دست؛ شام و نهار خبری نیست! همان مردم محرومِ رها شده، حالا از فقر و تبعیض(نه شبهات علمی) دارند از تشیع و انقلاب کوچ می‌کنند!

جناب آقای موسوی فرد لابد در آئینه، موارد فوق را درباره برخی همکاران خود در این چهل سال دیده است، و دلواپسی ها را بدبینی و فرضِ فارض نمی داند.

با آن خلوص و زهد و روحیه مردمی حتما برای این “مواضع عبرت” چاره دارد.

باشد که مثل امام جمعه گی، در اینباره هم سبکی نو از کرسی درس خارج ابداع کند؛ که هیچیک از آفات یادشده و بیشترش (که ناگفته ماند) را نداشته باشد.

یک پیشنهاد : خوب است آن عالم جهادی و مطالبه گر در آن شهر و استان با حاشیه نشینی مفرط و محرومیت بسیار، درخواست حضرت آقا از حوزه علمیه درباره عدالت را محقق کند: درس خارج کتاب العداله[۱]!

کتاب العداله، کتابی فرضی در فقه ماست که از مسائل جدی عدالت اجتماعی بحث می‌کند. مساله هایش را “از عینیت جامعه” یافته و در کتابهای فقهی الاجاره، الدین، المتاجر، الحجر، الضمان، المضاربه و… “جانمایی” کرده و حل می‌کند. مثلا وضعیت کارگر هفت تپه و… ، ایشان را به فروعات اجاره ببرد که: اگر کارگر، مضطر شد کار خود را به کمتر از قیمت بفروشد، آیا عقد اجاره صحیح است؟!

اگر می‌خواهد مکررات را بحث نکند و رویی به مسائل مستحدث دارد؛ بقول متفکر شهید، مطهری توجه کند که فرمود:”فقهای عصر از مسائل بانک و بیمه و چک و سفته به عنوان مسائل مستحدث کم و بیش بحثهایی کرده و می‌کنند ولی توجه ندارند که راس و رئیس مسائل مستحدث خود سرمایه داری است[۲]…”

قدردان همه علمای مردمی و خدوم آن دیار عزیز هستیم.

محسن قنبریان ۹۹/۸/۹

[۱] ر.ک: دومین نشست اندیشه های راهبردی۹۰/۲/۲۷

[۲] مجموعه آثار ج۲۰ص۴۷۹

انقلابیگری تراز انقلاب برای فضلای حوزه

مطالب ایراد شده در موسسه تخصصی فقه تربیتی مصباح الهدی به تاریخ ۱۹بهمن ۹٨، توسط حجت الاسلام قنبریان؛ ویژه فضلای دوره سطح منتشر می‌شود.

فهرست مطالب:

انقلابیگری تراز انقلاب برای یک طلبه سطح چیست؟
توازن طولی و عرضی در مطالبه علمی و عملی آرمان‌های انقلاب!

مقدمه:

  • وجه برتری شاگردان تراز اول امام؟
  • نگاه خاصی به سلسله عرضی ارزشها
  • نگاه جامع به سلسله طولی علوم دینی

مطلب اول

  • نگاه توحیدی به سلسله عرضی آرمانها(استقلال، آزادی، عدالت و…)
  • آسیب تبعیض در این سلسله از سوی جناحهای سیاسی در جانب تجزیه و ترکیب

مطلب دوم

  • سلسله طولی و مراتب علوم از دید امام
  • آسیب نگاه متجزی و تکفیر علوم بالادستی در بیان امام
  • آسیب تبعیض بلکه استیناف در علوم مادر انقلاب در طلاب جوان

نتیجه:

  • ظرفیت گیری از علوم متداول برای مسٲله های انقلاب بدون جمود برآنها
  • فقاهت جواهری نه بسنده به کتاب جواهر
  • تفلسُف عقلانی نه بسنده به متنی خاص

 

دریافت نسخه صوتی «انقلابیگری تراز انقلاب برای فضلای حوزه» | دریافت از «پیوند کمکی»

 

گزارشی از جلسه پرسش و پاسخ حجت الاسلام قنبریان پیرامون مسائل اخیر کشور

گزارشی از جلسه پرسش و پاسخ حجت الاسلام قنبریان پیرامون مسائل اخیر کشور؛ ۱۵ آذر ۹۸

  1. لایه‌های مسائل اخیر

ایشان در ابتدا،، تحلیلی مختصر از لایه‌های مختلف اتفاقات اخیر را ارائه دادند که بر مبنای آن، این اتفاقات دارای ۳ لایه‌ی امنیتی، سیاسی و اجتماعی بود.

حجت‌الاسلام قنبریان در این بین، مهم‌ترین لایه را لایه اجتماعی دانسته و بیان داشتند دو لایه ی دیگر به علت وجود لایه اجتماعی( مانند شکاف طبقاتی، فقر، گرانی و…) شکل گرفته است. [برای مثال] در آن استان‌هایی که مشکلات اقتصادی و شکاف طبقاتی بیشتری وجود داشت(یعنی لایه اجتماعی بروز بیشتری پیدا کرده بود)، لایه امنیتی نیز واضح‌تر دیده می‌شد. این اتفاقات نشان می‌دهد که باید برای این طبقه از مردم هرچه زودتر کاری کرد.

  1. فرمول حل مشکلات

ایشان در بخش دیگری از این جلسه پرسش و پاسخ بیان داشتند که مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… با فرمول ۱- آسیب‌شناسی و حرف کارشناسانه برای حل ۲- مطالبه مدنی شدن آن راه حل ۳- پیوست به بدنه سیاسی قابل حل شدن است و حذف و نادیده گرفتن هر کدام از این ۳ مرحله باعث به بن‌بست رسیدن آن راه حل، ولو اینکه آن راه حل خوب و کارا هم باشد، خواهد شد. ایشان افزودند مطالبه مدنی بدون کارشناسی، پوپولیسم میزاید و حرف حساب کارشناسانه بدون مطالبه مدنی و عمومی خاک خواهد خورد. اگر آن دو شد سیاسی‌ها نمیتوانند بی‌تفاوت بمانند.

ایشان در انتقاد به برخی از نمایندگان مجلس که بدون آسیب‌شناسی و نبود تیم کارشناسی در کنار خود، وعده‌های تکراری (مانند: راه آهن و فرودگاه) به مردم می‌دهند افزودند که مطالبه مدنی و مردمی کلید حل بسیاری از مشکلات است، اما مطالبه باید واضح و معلوم باشد. ایشان با مثال زدن از موضوع مطالبه شفافیت رای نمایندگان از سوی مردم اظهار داشتند که اگر مطالبات اینچنین فراگیر و شبکه‌ای باشد، سبب تمکین مسئولین خصوصا نمایندگان مجلس خواهد شد.

برای این دوره نیز مطالبه‌ای ملموس را مثال زدند: بیمه بیکاری برای جوانان!

ایشان در این باره گفتند: در لیبرال‌ترین اقتصادهای دنیا بیمه بیکاری برای جوان جویای کار هست و از منبع مالیات هم تامین می‌شود اما متاسفانه حلقه کارشناسی دولت و مجلس ما اتریشی‌ترین اقتصادی‌ها هستند!

ایشان افزودند: از منبع ۴۰هزار میلیارد تومانی فرار مالیاتی می‌توان به هر جوان بیکار تا وقت کاریابی یک میلیون تومان داد! یا با افزایش ده درصدی مالیات بر سیگار، هم مصرف آن کم شده، و هم ۲۰هزار میلیارد تدارک می‌شود. که بیمه‌ای ۵۰۰ هزارتومانی برای جوان جویای کار است. ایجاد اشتغال از حقوق اساسی است و وظیفه دولتهاست. ایشان در تطبیق گفتند اگر این ایده مورد بحث‌های کارشناسی در دانشگاه و… شد، بعد بوسیله رسانه‌های رسمی و مجازی مطالبه عمومی شد، ناگزیر، نمایندگان دور جدید مجلس به انجامش متعهد می‌شوند تا رٲی بگیرند یا دولت آتی بدان سمت خواهد رفت. این راه کارآمد کردن حکمرانی است نه آتش زدن و شعار تند دادن و…

  1. اشرافی‌گری حوزه علمیه آری یا خیر؟

ایشان در پاسخ به یکی از حاضرین که اشرافی‌گری حوزه علمیه را عامل دلسرد شدن و بریدن مردم دانسته و نمونه آن را در برخی از شعار‌های تجمعات اخیر عنوان کرد، بیان داشتند:

مسیر مراجع حوزه علمیه و شورای عالی آن مسیر درستی است؛ شاهد مثال آن را نیز مصوبه شورای عالی حوزه که مقرر کرده است در قم ساختمان‌سازی جدیدی برای حوزه نشود و در شهرستان‌ها در صورت نیاز، فقط به اندازه یک دبستان، حوزه جدید ساخته شود، بیان داشتند و افزودند: اما ۲ دسته هستند که با ساخت مدارس و موسسات اشرافی اعتماد مردم را خدشه‌دار کرده‌اند: اول نوادگان بعضی از علمای زاهد و وارسته گذشته که اکنون دارند با استفاده از نام اجداد خود سواستفاده می‌کنند(نمونه‌ای را طرح کردند) و دوم بعضی از مسئولین سابق و حاضر که به فکر زدن حوزه علمیه افتاده‌اند!( مانند رؤسای اسبق قوه‌قضاییه و یا رئیس‌جمهور فعلی که فقط یک مدرسه برای طلاب قم بازسازی کرد، آنهم مدرسه‌ای که خودش در آن درس خوانده بود و اینجا هم مثل دفترش در آن استخر و جکوزی زد!)

  1. چرا رهبری از طرح سهمیه‌بندی بنزین دفاع کرد؟

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی دفاع مقام معظم رهبری از مصوبه گرانی و سهمیه‌بندی بنزین از سوی سران قوا اظهار داشتند:

این بار سوم بود که صحبت از این طرح در بین سران قوا و مقام معظم رهبری می شود، در دو بار اول رهبری با این مصوبه مخالف بوده‌اند اما در مرتبه سوم وقتی ایشان امضای سران سه قوه را پای طرح میبینند و دولت هم میگوید راهی به جز اجرای این طرح وجود ندارد، ولایت مطلقه فقیه این دفاع را ایجاب میکند. چون که ولایت مطلقه برای باز کردن گره‌هاست و اینکه مصوبه به نحوه اجرا تعرضی ندارد. همچنین رهبری در حاشیه جلسه اعضا کنگره وحدت اسلامی به رئیس جمهور گفته بودند که بهتر بود یارانه مربوطه قبل از اجرای طرح به حساب مردم واریز می‌شد؛ یعنی ایشان در نحوه اجرا هم ورود کردند.

حجت الاسلام قنبریان افزود: رهبری از این طرح دفاع نکردند، بلکه از مصوبه سران قوا دفاع کردند. و این دفاع هم به معنای این نیست که این طرح به وسیله مجلس، نخبگان و…. تکمیل و ترمیم نشود.

دو انتظار از جامعه مدرسین در حوزه اشرافیت مذهبی!

خدارا شکر رئیس محترم جامعه مدرسین بنظر موافق و مخالف، آدم صریح اللهجه‌ای است؛ نشان داده، کسوت مرجعیت هم مانع انتقادش نمی‌شود. اینبار علیه مدارس علمیه اشرافی گلایه کردند از “بی وجهی تاج داشتن برخی مدارس” مجلل -که در آستانه افتتاح‌شان هستیم- گفتند.

اما از رئیس و اعضاء محترم جامعه مدرسین دو انتظار بیشتر هست

  1. صدور بیانیه!
    با تفکیک قوا، صندوق رأی در دنیای جدید و نقش احزاب و گروه‌های مرجع، رسانه‌ها و… در تشکیل حاکمیت‌ها؛ گروه‌های مرجع و رسانه‌ها هم رکن مردم‌سالاری شده‌اند. از اینرو آنچه تلخی، در نامه‌های امیرالمومنین(ع) به کارگزاران مبنی بر دوری از اشرافیت هست، بارش را باید این ارکان مردم‌سالاری، کنار حاکم(ولی فقیه) به دوش کشند.
    حتما در جلسات خصوصی تذکرات تند و تلخ در اینباره مثل رهبری به افراد داده میشود؛ اما نامه امیر(ع) به منذربن‌جارود و عثمان‌بن‌حنیف و… هم در ارثیه اینان مخفی نبوده تا به سید رضی رسیده باشد! بلکه در جامعه، فریاد شده بود و نسل به نسل گشته تابه گردآورنده نهج‌البلاغه رسیده است. امروز جای این تشرها و ملامتهای بازدارنده‌ی بعضا تند و عتاب آلود در جامعه ولایی ما خالی است. همه هم سهم رهبر نیست. هم رسانه‌ها و هم گروه‌های مرجع(مثل جامعه مدرسین) سهم دارند. پس بیش از گله کردن، صدور بیانیه و اعلان محکومیت در قبال این رویه‌های ناموجه(به تعبیرآیت الله یزدی) لازم است.
  2. ضابطه گذاری!
    در همین دیدار(۳۱تیر۹٨)، آیت الله یزدی درباره نیاز مجتهدین به اجازه جامعه مدرسین برای چاپ رساله عملیه می‌گویند(تا مرجع‌سازی و مراجعِ خود٘ خوانده پیدا نشود). بدون این اجازه، وزارت ارشاد مجوز انتشار به آن رساله نمی دهد.

حال سؤال اینجاست آیا مدارس مجلل و خارج عرف و برخلاف سیره علماء سلف، آسیبش به دینداری مردم کمتر از یک رساله در بازار نشر است؟!
آیا ازدیاد و رویه شدن این مدارس در قم و تهران و برخی شهرستان‌ها آن هم نه از سوی مراجع بنام و صاحب رساله بلکه اغلب از سوی رجال سیاسی همراه بااعتراض روز افزون مردم و جوانان درخور توجه جامعه مدرسین نیست؟! رئیس سابق قوه قضائیه، اسبق مقننه، رئیس جمهور فعلی، برخی از ائمه جمعه تهران و استان‌ها همه مشغول ساخت یا بهره‌برداری از مدارس علمیه خودند! برخی، حواشی بسیار در نحوه واگذاری زمین و رعایت قوانین شهری و کشوری دارند و برخی درمنابع مالی‌شان حرف و حدیث است. برخی هم که تکمیل شده، دارند بهره‌برداری میشوند؛ در تجمل و تبذیر غیر لایق به شأن فقیه و مدرسه علمیه اشکالات جدی هست.
ظاهرا جامعه مدرسین -اگر شأن بررسی صلاحیت رساله دادن دارد- باید به طریق او٘لی، شأن این را داشته باشد که بررسی کند:

  • آیا هر رجل سیاسی چون صرفا در لباس روحانیت بوده -حتی اگر مانند برخی سالها دور از درس وبحث بوده- میتواند با نفوذ به ارث برده از دوران ریاستش، برای دوران بازنشستگی یا برکناری از مناصبش، حوزه علمیه بزند و با امکانات بیشتر، از اهل علم و فضلِ سال‌ها زحمت کشیده، جلو افتد؟!
  • آیا جامعه مدرسین نباید ضوابطی برای بناء و معماری -با توافق مرجعیت- معلوم کند تا هنجارشکنی دراین حوزه که مستقیما با اعتقاد مردم بازی و سرمایه اجتماعی هزارساله روحانیت را به مخاطره می‌اندازد، به حداقل برسد؟!

آنچه از جامعه مدرسین خواسته شد قابل مطالبه از شورای عالی حوزه‌های علمیه هم هست و شاید برخی از وظایف ذاتی آن شورا هم باشد.

٭ اگر شایسته نشر دیدید، یاری‌ام کنید.

محسن قنبریان

۹۸/۵/۲۴

مهاجرانی راست می گوید یا ازغدی؟

موضوع برنامه پرگار شبکه بی بی سی، نسل دوم روحانیت حاکم در جمهوری اسلامی بود. پرسش محوری، نسبت نسل دوم با نسل اول و آرمانهای انقلاب بود.
قضاوت دکتر مهاجرانی شنیدنی بود که نمره مثبت به جمهوری اسلامی و شخص رهبری در نهاد سازی و کادرسازی برای نسل دوم انقلاب داد.(ویدئو را ببینید)

جالب اینکه سه مثال مهاجرانی (جامعه المصطفی، دانشگاه مفید و ادیان) در داخل کشور کم مورد نقد نیروهای انقلابی و عدالتخواه نیست:

  • انقلابی ندانستن دانشگاه مفید و ادیان بلکه حتی پایگاه فتنه گران خواندن مفید توسط انقلابیون و انتقاد از هیأت امنای فامیلی آن توسط عدالتخواهان!
  • گیردادن سالانه در ایام بودجه به جامعه المصطفی با پرسش از هزینه -فایده کردن آن!

برمبنای سخن مهاجرانی شاید بتوانیم فهرست بلندتری تنظیم و نمونه های انقلابی تر از مثال های او در تربیت روحانیون نسل دوم برای جمهوری اسلامی بیاوریم: موسسه امام خمینی، دانشگاه امام صادق، مدرسه عالی شهید مطهری، مراکز تخصصی قم و شاگرد پروری برخی آیات عظام و هم فقهای شورای نگهبان و…

اما به همین ها هم نقد داریم:

  • تبارگزینی در دانشگاه امام صادق!
  • برخی امتیازات دولتی و حاکمیتی برای اداره مدارس عالی تهران و قم!
  • ساختمان تجملاتی مدرسه امام کاظم(آیت الله مکارم) و موسسه اسراء(آیت الله جوادی)و…!
  • بالاتر، غیر انقلابی خواندن حوزه و سکولار بودن دروس خارج توسط سخنرانهای انقلابی در همایش طلاب انقلابی فیضیه!
  • هشدار چند باره رهبری درباره خطر انقلاب٘ زدایی از حوزه!

کدامیک درست است؟!

مهاجرانی منصف تر است یا انقلابیون منتقد؟!

او -که یکی از اعضای اتاق فکر جنبش سبز بود- دستاوردهای ۴۰ساله انقلاب و موفقیت رهبری در نهاد سازی و کادرسازی برای آینده انقلاب را می بیند اما خودمان از نزدیک نمی بینیم؟!

یا مهاجرانی هم مثل رقیبش در بحث(شریعتمداری) نگاه از دور دارد و قم به این گل و بلبلی نیست؟!

یا با مثال گزینشی اش قصد سیاسی خاصی دارد که مثلا گرایش های دگر اندیشانه را استمرار تفکر نسل اول انقلابیون (مطهری وبهشتی و…)جا بزند؟!

به نظر می آید هردو نظر درست است!

هم دستاوردهای ۴۰ساله انقلاب در ساخت مراکز پژوهشی و محققان درجه اول واقعیت غیرقابل انکار است هم دغدغه های طلاب و دانشجویان انقلابی در مطالبه انقلابی ارزشها از همین نهادها بجاست.

خواستی بگو این هم ترجمان دیگر بیانیه گام دوم است. هم دستاوردها غیر قابل انکار است و هم بایسته ها غیر قابل اغماض. درکنار ستایش دستاوردها، باید خطاها را تصحیح کرد:

  • موسسه امام بتواند مثل خود آیت الله مصباح تحویل دهد.
  • دانشگاه های اسلامی بدون تبارگزینی یا هیأت امناهای فامیلی، بهتر هم اداره میشود.
  • در مدرسه های غیر مجلل، طلاب و روحانیون صالح تر برای ارزشهای انقلاب تربیت میشود.
  • موضوع پایان نامه ها و رساله ها بیش از این سراغ نیازهای واقعی و عینی یک نظام انقلابی بیاید.
  • مراجع انقلابی و شاگردان امام بیش از طرح مسائل مستحدثه، برای ریل گذاری مسائل اساسی انقلاب بر فقاهت با پدید آوردن آثار فاخری مثل عروه و جواهر تلاش کنند؛ طوری که تا دهه های متمادی هر مجتهد ناچار به حاشیه و تعلیقه برآنها باشد.
  • و…

مطالب مرتبط

محسن قنبریان
۹۸/۳/۲۶

ازغدی، ادامه ی شریعتی یا مطهری؟!

حوزه ی بی عیب!

شریعتی از اسلامی انقلابی می گفت که در آن نقش جدی ای برای مرجعیت و روحانیت نبود! انتقادهای زیادش از این نهاد او را نماد “اسلام منهای روحانیت” کرد و فتوایی از مراجع آنروز مبنی بر ضاله بودن کتابهایش صادر شد!
مطهری اما منتقدی از روحانیت بود که اعتراف به مزایایش داشت. اعتقاد داشت با لزوم حفظ و نگهداری اش باید آنرا اصلاح کرد. اسلام منهای روحانیت را خیانت می دید و فقهاء را تنها سلسله ی معرفتی متصل به معصوم می شمرد. ادامه خواندن ازغدی، ادامه ی شریعتی یا مطهری؟!