بایگانی برچسب: s

کشف حجاب یزیدی

برداشتی از جلسه۴و۶ مبحث: “مع الحسین علیه السلام”!

  • مقدمه ی لازم
    سخن محوری این مباحث این بود که “فسق پیشا کفر” داریم و “فسق پسا کفر”. فسق اول همین گناهان انسانهای معمولی و شهروندان عادی است. فسق دوم، پس از ظلم و جور و انکار عملی آموزه های پیامبر(ص) و دین، شکل می گیرد؛ فسق یزید _که اینهمه در اعلامیه های نهضت حسینی مورد تاکید است_ فسق پسا کفر و پسا جور است. حزب اموی از “ویژه خواری”(استئثار) شروع کرد (دوره عثمان) ؛ بعد به “قاسطین” رسید، قدرت و سازمانی که بتواند با هر طرح عدالت خواهانه بجنگد و پیروز شود حتی اگر پرچمدار آن علی(ع) باشد! اینجا دیگر رسماً “طاغیه” (طغیان کننده علیه آنچه پیامبر آورده) میشود (دوره معاویه). پس از آن جور و تبعیض نهادینه شده و کفر عملی به آموزه های نجات بخش اسلام، به فسق علنی روی می آورد (دوره یزید)!
  • نکته مهم این است که این فسق هم حاکم است و بالتبع فسق را نهادینه می کند و هم آنرا دین، جا میزند! یعنی حرام، حلال می کند! لذا سیدالشهدا(ع) فرمود اگر مردم دچار حکومت یزید شدند وعلی الاسلام والسلام!

حال به یک مورد از فرآیندی که دنبال حلال کردن حرام بود توجه کنیم: کشف حجاب!

مراحل سه گانه کشف حجاب اموی!

  1. حکم حکومتی بر کم حجابی کنیز!
    در دنیای گذشته کنیز یک دارایی بود و خرید و فروش می شد. کنیزِ مجرد با خریدن و ملک شدن بر صاحبش حلال می شد. از اینرو اگر کسی کنیز دیگری را می دید و می پسندید میتوانست از او خریداری اش کند. جامعه ای که کنیز و زن آزاد در هم داشت گاهی به زنان آزاد و بعضا متاهل، تعریضی مثل خرید کنیز می شد! این اذیتی برای زنان آزاد و بنیان خانواده بود. آیه ۵۹ احزاب دستور حجاب بیشتر به زنان آزاد داد تا با نحوه حجابشان(کاملتر) از کنیزان باز شناخته شوند و مورد اذیت و درخواست ها قرار نگیرند (یُدنینَ علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یُوذین).
    در فهم درست و اسلام ناب ائمه شیعه این حکم برای زنان آزاد، منعی برای کنیزان نداشت[۱].
    لکن خلیفه دوم از حجاب کامل کنیزان منع کرد و حتی پیگرد قضایی(شلاق) برایش نهاد[۲].
    این حکم حکومتی موجب شد دو سطح حجاب در جامعه شکل بگیرد. کنیزان حق نداشتند سر و گردن را کامل بپوشانند!
    تا وقتی کنیزان عمدتا از قبایل بادیه یا آفریقا و… بود این تفاوت عارضه جدی نساخت؛ اما با فتوحات و سرازیر شدن کنیزان ایرانی و رومی با زیبایی های خیره کننده وضع جامعه بهم ریخت!
    اموی های در این دوره حاکمان جامعه بودند اما همان حکم حکومتی خلیفه دوم را ساری و جاری می کردند! آثار آن در کنار پیدایش کنیزان آوازه خوان، شب نشینی ها و… در جامعه ملموس شد.
  2. آقازادگان هنجارشکن!
    فقدان عدالت اجتماعی، تقسیم تبعیضی بیت المال، اقطاع بخشی ها به خواص و…، تمرکز ثروت دست سابقه داران و حلقه های خاص را موجب شد. این بادآوردگی، آثار فرهنگی خود را برجای نهاد. پول توجیبی زیاد برخی دختران خواص، فساد زایید! حتی برخی جوانان بنی هاشم اهل شب نشینی و مراوده با خوانندگانی مثل عزت المیلاء شدند!
    برای نمونه: عایشه دختر طلحه(نوه ابوبکر بود و عایشه ام المومنین خاله او) ۱۰هزار دینار(سکه طلا) پول توجیبی داشت! به گزارش تاریخ مرزهای حجاب در زنان آزاد را جابجا و به نوعی به قبل از۳۱ نور(ولیضربنَ بخُمُرهنَّ علی جیوبهن) برگرداند! بزم های مختلط نوازندگی و خوانندگی (نزدیک به پارتی های امروز!) می گرفت[۳].
    حاکم مکه خاطر خواه او بود و به تماشای طواف او آمده بود و تا عمره اش تمام نشد اجازه اقامه نماز در بیت الله را نداد!
    نمونه های متعدد از این سبک آقازادگی و ضرب آن در فرهنگ عمومی عفاف، مرحله دوم کشف حجاب یا کاهش حجاب را قابل قبول می کند[۴].
  3. ضیم یزید!
    یزید که بدترین آن آقازادگان هنجار شکن بود، مجمع پلشتی های بادیه ی حجاز و مدنیّت روم و ایران بود! سگ بازی و مسابقه با پرندگان و… را از بادیه و شب نشینی با خوانندگانی مثل سائب خاثر و مطربی و مستی با زنان را از روم و کسری گرفته بود!
    چنین فاسقی وقتی به سرکار بیاید طبیعی است منکرات را حلال کند. چنانچه آبجو را از بین مسکرات استثناء و حلال اعلام کرد! روز ورود سر اباعبدالله(ع) به دربار آنرا به مبارکی توصیف و صرف کرد[۵]!
    چنین کسی در حدود حجاب هم تصرف می کند، تیر خلاص را با گرداندن زنان حرم سیدالشهدا در شهرها و بازارها زد!

 توجه:

  • زینب کبری(س) “کشف وجوه” زنان اهلبیت (ع) را به یزید نه یک مامور جزء یا فرمانده میدان، نسبت می دهد:
    “قد هتکتَ سُتورهنَّ و ابدیتَ وجوههنَّ تحدو بهنَّ الاعداء من بلد الی بلد و تستشرفُهن المناقل و یتبرَّزن لاهل المناهل و یتصفَّح وجوههن القریب و البعید الغائب و الشهید والشریف و الوضیع و الدنیّ و الرفیع:
    تو(یزید) حجاب زنان اهلبیت را هتک و پاره کردی! تو صورتهای آنان را آشکار کردی! دشمنان را شهر به شهر به تماشا خواندی! عابران را مُشرف بر آنان قرار دادی و برای صاحبان منازل آنها(با صورت بدون رو بند) را نمایان کردی! نزدیک و دور، شاهد و شریف و پست، دون مایه و رفیع را به ملاقات چهره آنان آوردی[۶]“!
    این یک کشف حجاب اجباری یزیدی (البته در حد برداشتن حجاب صورتها نه بیشتر) بر خاندان اهلبیت(ع) بوده که کمتر بدان پرداخته شده است!
  • یزید قطعاً از این کار تعمدی یکی از دو منظور پلید را داشته است:
    با این کار وانمود کند اینان کنیزند! که ملازم با کافر خواندن سیدمظلومان است!
    ۲٫ یا مرزهای بی حجابی زنان آزاد را با دختران رسول خدا(ص) _پس از آقازادگان فاسد_ جابجا کند!
    گرچه در بدو امر اولی بیشتر به ذهن می رسد لکن اثبات کفر برای سری که روی نیزه قرآن می خواند محال شد! به درخواست آن شامی سرخ موی که کنیزی یکی از دختران سیدالشهدا را زبان زد ناچاراً دست رد زد!
  • فرق کشف حجاب رضا خانی و یزیدی در این است که رضا خان از زنان و دختران خود شروع کرد اما یزید، زنان و کنیزان خود را پشت پرده گذاشت و زنان اهلبیت(ع) را با آن وضع در بازارها کشاند!
    مقصود بالاصاله اش اگر ضیم و ننگ نهادن بر اهلبیت بود، مقصود تبعی اش جابجایی مرزهای حجاب زنان آزاد و شکستن مقاومتها در مقابل حرکت هنجارشکن آقازادگان هم بود!
    چیزی که رسوایی اش را ماجرای عاشورا مانع تحقق کامل آن شد!

* (راه حل سه مرحله ای پیامبر(ص) و اهلبیت برای تحقق فضیلت ها از جمله حجاب در جامعه را در فایل صوتی جلسه ششم بشنوید)

[۱] از معتبرترین روایات این باب روایت ابی خالد القماط است که از امام صادق(ع) درباره پوشاندن سر کنیز پرسش می شود و می فرماید: اگر خواست بپوشاند اگر خواست نپوشاند! بعد الزام و اجبار بر نپوشاندن را به دیگران نسبت داده می فرماید: پدرم(امام باقر) می فرمود: کنیزان زده می شدند و به آنها گفته می شد که خود را شبیه به زنان آزاد(با حجاب کامل) نکنید. (وسائل ج۴ص۴۱۲) که اشاره به همان حکم حکومتی است. از همین جا برخی فقهاء برخی روایاتی که مضمونی غیر از این دارند را تقیه ای دانسته اند!

[۲] معالم التنزیل فی تفسیر القرآن ج۳ص۶۶۴ و…

[۳] حیاه الامام زین العابدین باقر شریف قرشی ج۲ص۴۱۱

[۴] مسعودی می نویسد در دوره او غنا در مکه و مدینه رایج و شراب خواری علنی شد!(مروج الذهب ج۳ص۶۷)

[۵] ر.ک: عیون اخبار الرضا(ع) ج۲ص۲۲  و الفقیه ج۴ص۴۱۹

[۶] الاحتجاج ج۲ص۳۰۸

کتاب “نهضت مقدس” منتشر شد

– به گزارش روابط عمومی دفتر نشر معارف، کتاب نهضت مقدس، اولین اثر مکتوب حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان در آستانه شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام منتشر و روانه بازار کتاب شد.

در این کتاب، سه مبحث (عاشورا؛ نزاع دو اسلام)، (عاشورا؛نهضت مقدس) و (عاشورا؛ نتیجه اقتصاد طاغوتی) ارائه شده‌اند. در سلسله گفتار اول، مؤلفه‌های دو اسلام اموی و حسینی مقایسه شده‌اند، مؤلفه‌هایی که در زندگی اجتماعی-سیاسیِ اکنون، اثری مهم دارند، پس درس‌آموز و بیدارگرند، نه خواب‌کننده و مخدر. در سلسله گفتارهای دوم، به سرمایه شیعی (عاشورا؛، نهضت مقدس) توجه داده شده و وجوه مقدس‌شدن نهضت عاشورا، یعنی عارف از عیب و نقص بودن آن، بیان شده است تا خط و شاخصی برای نهضت‌های متأثر و همانند باشد و آن‌ها را راهنامی کرده و از انحرافات آنان جلوگیری کند. در سلسله مباحث آخر ، از عبرت بزرگ تاریخیِ  پیدایش طاغوت اقتصادی در صدر اسلام سخن گفته شده است که چگونه فاجعه کربلا را به بار آورد. امتدادیافتن آن زاویه‌های بدوی در زمانه ما و اقتصاد مدرن، اقتصادی طاغوتی را موجب می‌شود که باز به کرب و بلای مؤمنان و محرومان انجامیده است و می‌انجامد.

این کتاب را با ده‌درصد تخفیف می‌توانید از لینک زیر سفارش دهید:

https://nashremaaref.ir/product/441476

همچنین در روزهای آتی، این کتاب در تمامی ۳۸ شعبه فروشگاه‌های پاتوق کتاب در سراسر کشور توزیع خواهد شد و در دسترس علاقه‌مندان و محبین اهل بیت قرار خواهد گرفت. جهت مشاهده شعب پاتوق کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:

https://patoghketab.com/stores/

مردم‌سالاری دینی، از نهضت حسینی تا نهضت خمینی

  • امام حسین در نه گفتن به یزید و قیام علیه طاغوت منتظر کسی نمی‌ماند؛ اما در تشکیل حکومت، خواست اکثریت جامعه را شرط می‌کند.
  • امام خمینی با همین الگوست که جمهوری اسلامی را شکل می‌دهد: هم خدا گفته باشد؛ هم مردم خواسته باشند.

برشی از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، شب اول محرم

تابلویی از علی(ع) که باید بلند میکردیم!

برشی کوتاه از جلسه دوم: هویت نهضت حسینی

  • تنها حضرت امیر(ع) بود که خلافتش از یک شورای خاص یا نصب خلیفه خاص یا سلطه و غلبه خاندان خاص در نیامد.
    برای اولین بار مردم مواجهه مستقیم کردند. فقط خدا (با حکم امامت برای علی) و مردم (با بیعت آزادانه و اختیاری با او برای خلافت) در کار بودند؛ نه هیچ کانون قدرت یا ثروت و وجاهتی!
  • برای اولین بار نمایندگان سه ایالت دیگر اسلام(کوفه، بصره، مصر) -که نمایندگان عراق، ایران، آفریقا به حساب می آمدند- در بیعت عمومیِ آزادانه حاضر بودند.
    به حسب مفاد خطبه۱۷۳ این نمایندگان جای صندوق رأی، کاشفِ رضایت و رأیِ آریِ مردمشان بودند و امامت الهی علی(ع) را یک حکومت مردمسالار می کردند.

چنین بیعت عمومی میلیونی ای در تمام دنیای گذشته سابقه نداشت!

اما ما شیعیان هم بدان تفاخری نکردیم!

محسن قنبریان

برشی کوتاه از جلسه اول بحث: هویت نهضت حسینی

 

برخی تاکید حضرت بر اجتماع عمومی بر بیعت(ان رایتَ الناس مجتمعین علی بیعتی[۱]…)  را صرفاً سیاسی تحلیل کرده برای راستی آزمایی کوفیان معنا می کنند!

درحالیکه شرط بودن رضایت عمومی مردم برای مشروعیت حکومت، جزء باورها و ارتکازات شیعیان علی(ع) بوده است:

  1. در نامه شیعیان به امام حسین(ع) نامشروع بودن حکومت معاویه چنین شمارش می شود:
    “تاَمَّر علیها بغیر رضی منها: بر امت بدون رضایت مردم امارت کرد[۲]
  2. جناب مسلم بن عقیل نیز در احتجاج با عبیدالله به همین نکته اشاره دارد: “و تَاَمَّرتُم علی الناس بغیر رضی منهم: بر مردم بدون رضایتشان حکومت می کنید[۳]

برخی هم منفعل از اینکه لابد بعد القاء می کنند ج.ا رضایت عمومی مردم را ندارد(!) این مبانی را دستکاری یا سانسور می کنند! (در اینباره هم شب اول صحبت شد)

محسن قنبریان

[۱] الفتوح ج۵ص۵۳/مقتل خوارزمی ج۱ص۱۹۶

[۲] مقتل خوارزمی ج۱ص۲۸۲

[۳] اللهوف ص۵۷

سخنرانی/ مع الحسین علیه السلام

سخنرانی با عنوان «مع الحسین علیه السلام» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان ظهرهای ماه محرم ۱۴۰۱ ش، در هیئت محبان سیدالشهداء ع شهرستان بهبهان منتشر می‌شود.

دریافت روز اوّل سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز دوّم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز سوّم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز چهارم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز پنجم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز ششم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز هفتم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز هشتم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت روز نهم سخنرانی «مع الحسین علیه السلام» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن سخنرانی/ مع الحسین علیه السلام

سخنرانی/ هویت نهضت حسینی

سخنرانی با عنوان «هویت نهضت حسینی» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان شب‌های ماه محرم ۱۴۰۱ ش، در هیئت منتظران مهدی عج شهرستان بهبهان منتشر می‌شود.

دریافت شب اوّل سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب اول: نسبت با مردم!

دریافت شب دوّم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب دوم: مقابله با بدعت ولایتعهدی

دریافت شب سوّم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب سوم: آزادی و آزادگی

دریافت شب چهارم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی”

سخنرانی شب چهارم به علت مساعد نبودن شرایط جوی و حادثه‌ی توفان برگزار نگردید.

دریافت شب پنجم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب پنجم: آزادی و آزادگی ۲

دریافت شب ششم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب ششم: نهضتی انسانی(مردانه_زنانه)!

دریافت شب هفتم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب هفتم: نهضتی انقلابی_عقلانی (عقلانیت انقلابی)

دریافت شب هشتم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب هشتم: نهضتی عدالتخواهانه!

دریافت شب نهم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب نهم: نهضتی اخلاقی!

دریافت شب دهم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب دهم: نهضتی معنوی!

آیا قیام حسینی مردم سالار هم بود؟!

(مرحله نیابت مسلم(ع) در کوفه)/ شب عرفه۱۴۰۱/ مسجد دانشگاه تهران/ حجت الاسلام قنبریان

ادعا:

  • در نپذیرفتن ضیم (ننگ) و مقاومت در مقابل حکومت یزید، “نه گفتن” سیدالشهدا(ع) منوط به رأی و نظر مردم نیست.
  • اما در پذیرفتن حاکمیت آنها و حکومت جایگزینِ یزیدِ نامشروع، منوط به خواست عمومی آنهاست.

سه سند برای مرحله دعوت کوفه

  1. نامه به نائبش مسلم بن عقیل:
    “ان رایتَ الناسَ مُجتَمعینَ علی بیعتی فَعَجِّل لی بالخبر حتی اَعمَل علی حسبِ ذلک[۱]
    اگر دیدی همه مردم بر بیعت با من مجتمع اند در خبر دادنم عجله کن تا براساس آن عمل کنم.
    در “نه گفتن” به یزید منتظر اهل کوفه نمانده، نه گفته و از مدینه خارج و الان در مکه بر همان “نه” است. اما برای حاکم کوفه شدن (که در نامه ها نوشته بودند: امامی نداریم و منتظر شماییم)، “اجتماع مردم بر بیعت” را شرط می کند.
  2. احتجاج با عبدالله بن زبیر در مکه:
    “اَتَتنِی بیعهُ اربَعینَ الفاً یَحلِفونَ لی بالطَّلاقِ و العِتاقِ من اهل الکوفه[۲]
    به من بیعت ۴۰هزار کوفی (با نامه) رسیده که قسم به طلاق و عتاق خورده اند!
    این قبل از ارسال مسلم(ع) است. ۴۰هزار نفر با نامه های متعدد بیعت کرده اند؛ اما باز مسلم را فرستاده تا “رایت الناس مجتمعین” را گزارش دهد. این نباید صرفاً از ترس بیعت شکنی تحلیل شود؛ بلکه برای تحقق بیعت حداکثری و آزادانه چنین می کند.
    نکته دیگر تعبیر “یحلفون بالطلاق و العتاق” است که جا دارد ما شیعیان در احتجاج سر دستش بگیریم! “حلف به طلاق و عتاق”، نوعی سوگند بود که کسی می گفت چنین کاری می کنم(مثلا حسین(ع) را یاری می کنم)، اگر نکردم زنم طلاق و برده ام آزاد! این سوگند دیگر صیغه طلاق و عتاق(آزاد کردن) نمی خواست!
    عجیب اینکه بنظر ائمه(ع) و بالتبع فقهای شیعه این سوگند باطل است و اینگونه زن مطلقه و برده آزاد نمیشود؛ اما اهل سنت آنرا صحیح دانسته اند. فقه رایج کوفه همان فقه خلفای قبل بود (شیعیان عقیدتی و احکامی اکثریت نبودند ولو شیعه سیاسی زیاد بود). حالا اباعبدالله(ع) در احتجاج با ابن زبیر آنرا -که بنظر او درست است- به رخ می کشد که ۴۰هزار بیعت با حلف به طلاق و عتاق دارم!
  3. نامه ی حضرت به اهل کوفه پس از آن نامه ها( و حلف به طلاق ها) همزمان با فرستادن مسلم(ع):
    “فَاِن کَتبَ اِلَیَّ: اَنَّه قد اَجمَعَ رَایُ مَلَئِکُم و ذَوی الفَضلِ و الحِجَی منکم عَلی ما قَدِمَت عَلیَّ به رُسُلُکُم و قَرَاتُ فی کُتُبِکُم اَقدِمُ علیکُم وَشیکاً ان شاءالله[۳]
    اگر مسلم به من نوشت: که بزرگان و فرزانگان و شایستگانتان اجماع دارند بر همان چیزی که نمایندگانتان نزد من گفتند و در نامه هایتان نوشته بود؛ آنگاه اقدام کرده به زودی سمت شما می آیم ان شاء الله.
    نکته در این شرطیه است: فان کتب الیَّ… اقدم علیکم؛ یعنی اگر مسلم خبر از اجماعتان داد می آیم و الا نمی آیم!
    بدون خواست و بیعت اکثری مردم، خود را حاکم کوفه نمی کند. متاسفانه همه اینها صرفاً سیاسی تحلیل میشود که چون اهلبیت از بیعت شکنی آنها در خوف بوده اند، اینها برای راستی آزمایی است. همین هم که باشد باز بیعت عمومی شرط شده است.
    – نکته بعد تفاوت تعبیر سند ۳ با سند ۱ است:
    – سند ۱: ان رایت الناس مجتمعین…
    – سند۳: انه قد اجمع رایُ ملئکم و ذوی الفضل..‌.
    اجماع و اجتماع همه مردم، یا بزرگان و نخبگان؟!!
    به لحاظ فقهی و علمی، دومی طریق برای اولی است. یعنی اصالت برای رای و نظر همه مردم است(سند۱) اما آنچه از این رای همگانی کشف می کند، در نظام عشیره ای سابق، رای بزرگان و شیوخ و شایستگان قبایل بود(سند۳).
    به تعبیر دیگر راه های کشف نظر عمومی و همگانی مردم در قرن ها، مصادیق متعدد می پذیرد: در نظام قبیله گی، نظر شیوخ و شایستگان _که به نوعی نمایندگی مردم قبیله در امور مهم (جنگ و صلح، طلاق و ازدواج و دیه، بیعت و…) بودند_ مصداق و طریق بود؛ در نظام شهروندی _که دیگر مناسبات خونی و قبیله گی نیست_ صندوق رای، مصداق و طریق کشف رای همگانی شده است.

نکته دیگر اینکه خواست و رجوع به آراء مردم شرط است اما کافی نیست. حاکم غیر از رضایت مردم باید رضایت الهی هم داشته باشد(همین فرق مردمسالاری دینی با غربی است) یعنی اگر حاکم نامشروع را همه مردم هم بخواهند، او حاکم مشروع نمیشود. لذا در همین نامه حضرت در جمله بعد می نویسد: “فَلَعَمری ما الامامُ الا العاملُ بالکتاب، و الآخذُ بالقسط و الدائنُ بالحقِّ و الحابسُ نفسه علی ذات الله”

به جانم سوگند امام نیست الا کسی که عمل کننده به قرآن، عدالت گستر، دیندار حقیقی و وقف کننده خودش در راه خدا باشد.

این دو عنصر برای حاکم (معیارهای الهی + خواست همگانی مردم) سوغات انقلاب اسلامی برای دنیای جدید بود و در بیانات امام و رهبر انقلاب و متفکران صدر انقلاب موج می زند.

به شدت باید بر این مهم مراقبت و نظارت کرد.

این شروط حاکم شدن است اما سیدالشهدا در ذلت ناپذیری و مقاومت در مقابل خواست یزید تنها هم بماند نه می گوید. بین ایندو نباید خلط کرد.

(ظرائف و نکات بیشتر در فایل صوتی بود که متاسفانه دچار نقص فنی شده است و قابل استفاده نیست/ این موضوع و تعقیب آن در سایر سخنان حضرت و بقیه مراحل نهضت حسینی را برای محرم به مبلغین پیشنهاد می کنیم)

[۱] الفتوح ج۵ص۵۳/ مقتل خوارزمی ج۱ص۱۹۶

[۲] تاریخ ابن عساکر ص۱۹۴ ح۲۴۹

[۳] الارشاد ص۳۸۰و۳۸۱

حسینی تر از ریسه و چراغ ، اولویت دار تر از تکثیر ایوان طلا!

بعد از طرح درمان رایگان شهروندان عراقی با درمانگاههای سیار از نوامبر۲۰۲۱ ، عتبه حسینی مصادف با میلاد سید مظلومان(ع)، بازسازی منازل قشر کم درآمد عراق را سرلوحه کار قرار داد.

نقشه راه روشن است:

اَرِنی فِی آلِ محمَّد علیهم السلام مَا یَامُلوُن…

خدایا به من بنمایان درباره خاندان محمد(ع) آنچه آنان آرزو دارند…