درسهای نهج البلاغه
اختلاف آری ، تفرقه نه!
جلسه دوم / ۲۰مهر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
آخرش اختلاف علماء خوب است یا بد؟
جمع دو دسته روایت
- تقسیم کار امام خمینی و آیت الله خوانساری در نهضت!
- فرآیند مدیریت اختلاف: حق و حقیقت + تعامل اجتماعی
- جدایی از ائمه جور و دستگاه ظلمه نه جماعت و سواد اعظم!
- بالاتر از مصاحبت و ملازمت، بودن در مفاصل و جایگاه های اثر گذار لازم است
– روایت صدوق در صفات الشیعه
دانلود سخنرانی «اختلاف آری، تفرقه نه!» | “دانلود از پیوند کمکی“
چکیده جلسه قبل را بخوانید!
نمط اوسط (گروه دارای حرف حق) باید ملازم و مصاحب با جماعت و اکثریت بماند و فرقه نشود(تفرقه نکند) ولو اختلاف فکری و سیاسی دارد!
این اختلاف باید “مدیریت” و به نفع ظهور حق، “حل” شود.
بررسی دو دسته حدیث:
- مذمت اختلاف قضات (خطبه ۱۸(
- حدیث و روایات “اختلاف علماء امتی رحمه“
آخرش اختلاف علماء خوب است یا بد؟!
دسته اول، اختلاف بعد از علم و بینات است که مذموم است.
قاضیان معاصر امیرالمومنین در عصر شارع و با آیات و بینات روشن و احادیث نبوی، از سر هوای نفس اختلاف می کردند؛ این قابل قیاس برای عصر غیبت و بسته شدن باب علم نیست. نمی توان اختلاف فقهاء در فتاوا و حتی اعلام عید را از این قبیل دانست!
دسته دوم اختلاف قبل از علم و بینات است که ممدوح است. هم برهم وارد شدن علماء و مباحثه و مذاکره موجب روشن شدن مطالب و مدیریت اختلاف می شود و هم اختلاف حاصل از بسته بودن باب علم، عملا (با مدیریت درست) می تواند به حفظ کیان شیعه بیانجامد(روایت امام کاظم) نه بالعکس(دقت کنید)
– خاطره ای از تقسیم کار امام خمینی و مرحوم آیت الله خوانساری در نهضت؛ در حالیکه به ظاهر اختلاف می آمد!
فرآیند مدیریت اختلاف: حق و حقیقت(حبل الله) + تعامل اجتماعی(لا تفرقوا)
– اعتصام جمیع + لاتفرقوا در آیه هم مفید همین است…
گروهی که خود را حق می داند، حق جدایی(به هیچ نحوش) از جامعه و اجتماع را ندارد؛ “درون اجتماع” با “مدیریت اختلاف” باید به “حل اختلاف” و “وحدت” برسد.
– گونه های جدید جدایی و تفرقه با فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی مدرن!
دستور به جدایی و برائت و… در کلمات اهلبیت، نه از جماعت و سواد اعظم بلکه از ائمه جور و دستگاه ظلمه بوده است!
نه فقط مصاحب و ملازم جماعت بلکه در مفاصل و جایگاه های اثر گذار آن باید بود تا بتوان اختلاف فکری و سیاسی را به سمت ظهور حق مدیریت کرد.
– روایت شیخ صدوق در کتاب ارزشمند “صفات الشیعه/ ص۲۸ روایت۳۹” از امام صادق(ع) در اینباره خواندنی است!