اختلاف آری، تفرقه نه!

درسهای نهج البلاغه

اختلاف آری، تفرقه نه!

جلسه اول/ ۶مهر۱۴۰۳

حجت الاسلام قنبریان

  • فرق اختلاف و تفرقه
  • اختلاف ممدوح و مذموم
  • حل اختلاف و مدیریت اختلاف
  • راه های ناقص
  • افراط و تفریط در دو جهت

با ملازم جماعت بودنِ اهل حق (عدم تفرقه) اختلاف را میشود مدیریت و بعد حل کرد!

دانلود سخنرانی «اختلاف آری، تفرقه نه!» | “دانلود از پیوند کمکی


اختلاف: تفرّق از حیث فکری و اعتقادی

تفرقه: اختلاف و تشتت از حیث بدنها و تقابل اجتماعی (ر.ک: ترجمه المیزان ج۳ص۵۷۹)

 

اختلاف تا جایی طبیعی است؛ بخاطر تفاوت های طبیعی آدمها و…

اما به تعبیر قرآن، اختلاف بعد از بیّنات و علم مذموم است و ملازم تفرقه است (آیه۱۰۵ آل عمران)

بیّنات هم تشکیکی است چیزی که روزی استدلالی است یک زمانی برای جامعه روشن و بی نیاز از استدلال می شود.

 

رابطه تفرقه و اختلاف دو سویه است: جدایی بدنها و کناره گیری ها از اکثریت، موجب اختلاف آراء و افکار می شود. از طرف دیگر هم اختلاف فکری و سیاسی، گاهی همراه با تفرقه و خروج و بغی می شود!

 

جامعه ایده آل

در یک سطح برتر می توان اختلاف هم نداشت و اختلاف میل به صفر کند؛ که این فرآیندی دارد.

لکن در بدترین شرایط -که اختلاف آراء فکری سیاسی هست- باید کاری کرد که به تفرقه و اختلاف بغی آلود (علیه بیّنات) نیانجامد.

پس دو چیز داریم: “حل اختلاف” / “مدیریت اختلاف” تا به تفرقه نیانجامد.

 

راه های ناقص برای مدیریت اختلاف:

– ناقص غیر از معیوب است؛ ناقص یعنی همراه کمبود نه دارای آسیب.

– راه ناقص در مدیریت اختلاف این است که فقط بگویی حول محور قرآن و عترت (حبل الله) !

– اعتصام به حبل الله، مانع تفرقه هست اما مانع اختلاف نیست!

آیه هم می فرماید: ولا تفرقوا!

خطبه فدکیه هم می فرماید: امامتنا اماناً من الفرقه

– اما می دانیم بر سر خود قرآن و عترت، اختلاف شده است (از بدیهیات تاریخ و هم اشاره خطبه۱۲۷)

– قرآن ناقص نگفته ما کامل نمی گیریم!

 

مدیریت این اختلاف و اختلافات دیگر باید چگونه باشد تا به تفرقه نیانجامد؟! و از سوی دیگر اختلاف هم به نفع “حق” حل شود؟!

 

ما معمولا در مرحله ثبوتی (که قرآن و عترت رافع اختلاف و مانع تفرقه است) به لحاظ الهیاتی نگهش داشته ایم! لذا در مدیریت اختلاف ناکارآمدیم!

غرب هم در مرحله اثبات افراط کرده، اصلا اختلاف را ذاتی گرفته و حق و حقیقت ثابت را منکر شده(پلورالیزم)؛ جایش به شکل تکنیکال  به مدیریت اختلافات به جای حل اختلاف به نفع حق  بسنده کرده است! انتخابات و دموکراسی را راهی برای مدیریت اختلافات گرفته است و آموزش داده چگونه اختلافات سیاسی می تواند جامعه بهتری بسازد[۱]؟!

راه درست کدام است؟ که اختلاف قهری و عمدی مدیریت شود و به تفرقه نیانجامد + اختلاف حل شود و به ظهور دین حق و حقیقت بیانجامد؟!

 

خطبه۱۲۷ در احتجاج با خوارج است که کارشان به بالاتر از اختلاف -یعنی تفرقه- انجامیده است…

– دو هلاکت درباره خود علی(ع): غالیان/ ناصبیان

وسط ایندو جامعه ای است تشکیکی که برخی او را فقط خلیفه می دانستند و برخی او را امام حق.

– بهترین گروه درباره علی(ع): نمط اوسط است. نمط: گروهی از مردم که دارای هدف واحدی هستند. نمط اوسط: گروه وسط است که روایت دیگری بهترین شیعه می شمارد: “الا انّ خیر شیعتی النمط الاوسط الیهم یرجع الغالی و بهم یلحق التالی” (بحار ج۶ص۱۷۸)

این گروه وسط غالی و ناصبی را بر می گرداند.

 

آیا سواد اعظم و جماعت مورد اشاره همین نمط اوسط است؟! آنها که همه امیر(ع) را امام حق نمی دانستند فقط ناصبی نبودند !

 

نمط اوسط و شیعیان در چه فرایندی اختلاف را حل می کنند و غالی و ناصبی را بر می گردانند؟!

با ملازمت با سواد اعظم و جماعت، فرقه نشدن و تفرقه پیدا نکردن از اجتماع!

لذا می فرماید: الزموا السّواد الاعظم فان یدالله مع الجماعه و ایاکم و الفرقه!

آن نمط اوسط باید در جماعت بماند از بینات شروع کند و تبیین نماید تا اختلاف اول مدیریت و بعد حل شود.

آن کمبود در فرآیند مدیریت اختلاف، ملازم جماعت بودن است.

بحث برای مطلق اختلاف و تفرقه است نه اختلاف شیعه و سنی!

 

بیان علامه طباطبایی در جلد۳ المیزان:

همانطور که این بروز اختلاف ضروری است بر طرف شدن آنهم به وسیله اجتماع ضروری است… (ترجمه المیزان ص۵۸۰)

 

جریان حق در تقاطع های جامعه باید بماند و اختلاف فکری را اول مدیریت و بعد به نفع حقیقت حل کند نه عملا از میادین اجتماعی کناره گیری کند و زمینه تفرقه را فراهم کند!

 

*برای قضاوت بهتر جلسه بعد را هم بشنوید!

[۱] برای نمونه بخوانید: محاسن اختلاف‌نظر سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *