درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و ششم/ ۱۱اسفند۱۴۰۲
فراز پایانی (برخی اخلاقیات حاکم و حکمرانی)
- نفی خودپسندی و حُبُّ الاِطراء (دوست داشتن ستایش مردم)
- منع از: منت بر رعیت در احسان/ زیاد شمردن کار خود/ تخلف از وعده
- انجام امور در وقت و موضع خود:
ترک عجله _ ترک سهل انگاری در وقتش
ترک لجاجت و اصرار در وقت ابهام _ ترک سستی در زمان وضوح - منع از استئثار در آنچه با مردم مساوی است
و منع از غفلت از آنچه جلوی چشمهاست
– استئثار از بیت المال خصوصی تا شأن های پیش ساخته!
– بیان شهید ثانی و آیت الله خامنه ای دراینباره - توصیه ها در خویشتن داری
- توجه به زمانداران عادل قبل و سنت های نیکو و…
- دعای سعادت و شهادت برای مالک
دانلود سخنرانی «۳۶/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی“
فراز پایانی (برخی اخلاقیات حاکم و حکمرانی)
- نفی خودپسندی و هرچه به آن بیانجامد و حُبّ الاطراء(دوست داشتن ستایش مردم)؛ اینها را مطمئن ترین فرصت برای شیطان جهت تباه کردن نیکی نیکوکاران می شمارد.
- منع از:
منت بر رعیت در احسان ها، که احسان را تباه می کند
زیاد شمردن کار خود، نور حق را می برد.
– امام صادق(ع) به علماء شبیه این تعبیر را دارد که : از جبارین نباشید که این باطل، نور حقتان را می برد.
تخلف از وعده، خشم خداوند و مردم را در پی دارد.
– امام کاظم(ع) شبیه آن را به والدین در قبال بچه می گوید که تخلف از وعده او را نسبت به پروردگار بدگمان می کند. - انجام امور در نقطه تعادل وقت و موضع خود:
الف) نه عجله؛ نه سهل انگاری در وقت انجام.
– فرق عجله و سبقت یا سرعت در این است که عجله، همه معدات و لوازم کار را نمی آورد اما سرعت و سبقت ، سریع تر انجام دادن کهر با همه لوازم و معداتش است
ب) نه اصرار بر کار وقتی هنوز مبهم است؛ نه سستی در انجام وقتی که واضح شده است.
این دو دستور بخصوص در حکمرانی مردمسالار حائز اهمیت بسیار است. خلق اراده عمومی و بردن جامعه بدون این دو دستور ممکن نیست - ترکِ:
– استئثار و انحصار آنچه همه درش بالسویه اند، از تو گرفته خواهد شد
– غفلت از چیزی که جلوی چشم همه است، پرده می افتد و داد ستمدیده گرفته می شود
تأملی در استئثار
این ویژه خواری در حکومتهای مثل اموی به بیت المال اختصاصی و بیت المال عمومی انجامید اما در حکومت مجتهدان و عالمان ممکن است لطیف تر اتفاق افتد مثل شأن پیش ساخته!
عدالت و مساوات در شأن، یک اصل اسلامی است. یعنی فرصت برابر برای شأن و جایگاه اجتماعی باید باشد
اولا علم و تقوا ، موجب مزیت مادی نشود
ثانیا همین ها پیش ساخته نباشد یعنی عالمی با علم نافع و متقیِ واقعی، در قلوب جا باز کرده ، منزلت اجتماعی یابد ؛ نه اینکه شأن پیش ساخته ای، طبقه بسازد و مثلا هرکه روحانی یا معمم است بدون آن فضیلت های واقعی هم دارای آن شأن شود!(دقت شود)
شهید ثانی چنین پنداری درباره مجتهدان را موجب بسته شدن باب اجتهاد، اختلال احوال بندگان و تعطیلی احکام خداوند می شمارد!:
“مجتهد نپندارد چون نائب امام زمان است باید همانند سلاطین دنیا برای خود شرف و نسب و جاه و جلالی قائل باشد زیرا این قیاس باطل و تصوری فاسد است که پایه ای در شریعت ندارد. برای اینکه اگر یک برده هم مجتهد شد و همچنان برده بوده، بایست خدمت مولایش بکند؛ مولایش هم باید فتوای او را در احکام شرعی بپذیرد…بدین ترتیب متابعات از مجتهد در احکام شرعی دلالت بر شرف و برتری او نیست.همین تصور باطل است که سبب شده هرکسی مدعی اجتهاد است از سوی دیگران متهم به حب ریاست و تقدم خواهی بر عام و خاص بشود و پیروی اش بر افراد آزاده دشوار باشد و انقیاد مردم نسبت به او سخت شود. این چیزی است که باب اجتهاد را می بندد، احوال بندگان خدا را مختل کرده و احکام خدا را تعطیل و اسلام را از بین می برد…”!(رسائل شهید ثانی ج۲ ص۷۹۲)
مقام معظم رهبری نیز در دوجای کتاب “دو امام مجاهد” فضیلت تقوا، علم و جهاد را صرفا عندالهی شمرده و موجب ثبوت هیچ امتیاز مادی نمی شمارند. عجیب تر اینکه این برابری را نه فرعی روبنائی که از ارکان ایدئولوژی اسلامی پیامبر می شمارد:
“اسلام بین افراد مسلمان فقط یک مایه امتیاز قائل است و آن تقواست. البته علم را هم مایه امتیاز می داند؛ جهاد را هم مایه امتیاز می داند اما قابل توجه اینجاست که همین چیزهایی هم که از نظر اسلام مایه امتیازند، مایه امتیاز مادی و مالی نیستند. پس اینطور نیست که به آدم باتقوا یک درهم از بیت المال بیشتر بدهند. ابداً. بیت المال مسلمانها بین همه مردم بالسویه تقسیم میشود. این یکی از اصول انقلاب محمدی است. یکی از پایه ها و ارکان ایدئولوژی اسلامی پیغمبر اکرم است. به تعبیر دایر بین دوستان جوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی، این برابری همه آحاد مستضعف انسان است”! (دو امام مجاهد ص۱۷۰و۱۷۱ و هم ص۱۸۶)
ایشان در سخنرانی مهم حکومت در نهج البلاغه برای “ولی امر” همین را تکرار می کند:
“ولی امر یعنی متصدی این کار. هیچ امتیازی توی کلمه متصدی این کار خوابیده نیست… متصدی این کار هیچگونه امتیازی را طلب و توقع نمی کند و عملا هیچگونه امتیازی به او تعلق نمی گیرد از لحاظ وضع زندگی و از لحاظ برخورداری های مادی. اگر بتواند وظیفه خودش را خوب انجام دهد به اندازه ای که این وظیفه و انجام آن برای او جلب حیثیت معنوی بکند، به همان اندازه حیثیت متعلق به او می شود بیش از آن نه؛ این مفهوم حکومت در نهج البلاغه است”.(۶۰/۲/۲۹)
*تفصیل مطالب و نکات دیگر را در فایل صوتی بشنوید!