به شاگردان و وکلایش میگفت: «آغوش اسلام که تنگ نیست.» آنها را تشویق میکرد به گروههایی که نفوذ بیشتری در جامعه دارند توجه کنند و منظورش روشنفکران و نویسندگان و اندیشمندان دانشگاهی بود.
خودش، در سال پنجاهوهفت در همایشی با موضوع بانک اسلامی، سید محمود شاهرودی را به نمایندگی به عربستان فرستاد.
کتاب البنک اللاربوی او دربارۀ بانکداری اسلامی در کشورهای دیگر شناختهشده بود. محمدباقر این کتاب را بعد از سفر حج واجب نوشت. نامهای از کارگروه بودجۀ کویت دریافت کرده بود که نوشته بودند قصد دارند شعبههایی از بانک را به شیوۀ اسلامی و بدون ربا راهاندازی کنند و نیازمند طرحی بودند که راهنمای کارشان باشد. نامه را برای دو نفر دیگر هم فرستاده بودند. اما فقط محمدباقر بود که جوابشان را داد. برای نوشتن این کتاب، روزانه به چند کتابخانۀ نجف میرفت: یک روز از صبح تا نماز ظهر، یک روز بعد از نماز عشاء. نظرش را با یکیدو نفر فارغالتحصیل حسابداری و چند نفر بازاری محک زد، یک ماه مطالعه کرد و دهروزه آن را نوشت.
کتاب نا، صفحه ١۵٢-١۵٣