ده کارکرد سلوکی روزه

  1. تنها مِلک خویش را یافتم!

اگر مالک “حیاتت” بودی می توانستی نگهش داری. اگر مالک “مرگت” بودی می توانستی از خود دورش کنی ، پسش دهی! ردش کنی!

اگر مالک “نفع” خویش بودی اینقدر دنبالش نمی گشتی و اگر مالک “ضرر” خود بودی به دیگری می دادی! از سر خود بازش می کردی و…!

اما می دانی مالک نیستی : لا أملک لنفسی نفعاً ولا ضرّاً ولا موتاً ولا حیوهً

فقط مالک فقر و نیاز خویشم. مالک نداری ها! عجب مالکیتی؟!!

نمی توانم بگویم : علم من! چون ممکن است زمین بخورم و از یادم برود…

نمی توانم بگویم فضایلم ! چون ممکن است سقوط کنم و همه رذیله شوند ، بلعم باعورا شوم! ابلیس هم واعظ فرشتگان بوده!

اما می توانم بگویم: نیاز من ! احتیاجم! نداری ام!

زمین که بخورم بیشتر می شود. سقوط کنم افزون می شود. بالا که بروم، هنوز هست!

“نیازها” همان اند که متن “دعاها” یم می شوند. پس درست است؛ من فقط مالک دعایم هستم! “لایملکه الّا الدّعا”

این تنها مِلک من، در ضعف و فقدان بیشتر می شود! عجیب است نه!؟

انسان بلاء دیده محتاج تر است و بالتبع دعا کننده تر است؛ چون فقر و نیاز بیشتری را مالک است!

روزه ما را از مالکیت های پنداری دور می کند. ما را با احتیاجات و نیاز هایمان تنها می کند. احتیاج خود به یک لیوان آب را بالعیان می بینیم. ما را متوجه نیاز ها و نداری ها می کند و برایمان جشن مالکیتِ دعا می گیرد.

دعای محتاج، ۴ خصلت دارد:

“تضرع” (با فروتنی) ، “خُفیه” (پنهان) ، “خوف” (ترس) ، “طمع” (امید) : ۵۵ و ۵۶ اعراف.

لذا روزه دار به تضرع و خشوع و بکاء نزدیکتر است.

کار کرد هفتم را امام صادق (ع) همین معرفی کرد: زیاده التضرع و الخشوع و البکاء

 امیرالمومنین فرمود: البکاء من خشیه الله مفتاح الرحمه : گریه از سر ترس و خشیت از خدا کلید رحمت است.

ندار را دارا می کند ، فقر را غنی می کند.

(بازنشر رمضان ۱۳۹۵)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *