۲٫ نظر کرده!
بعد فرشتگی ما نامش روح، قلب، لبّ و مانند اینهاست. وقتی روزه، اشتهاء و تقاضاهای شامپانزگی ما را کاست به قلب و لبّ ما خدمت دیگری میکند: صفاء دادن!
اگر از ساحل آلوده و خاکی ، لجن و خس و خار به دریا برده نشود دریا چه قدر زلال است؟ قلب ما هم همینطور است.
قلب یک “سلامت” دارد(قلب سلیم) و یک “صفا” ، چنانچه مقابل ایندو یک “زیغ” دارد که “انحراف از راه درست است” ضد سلامت است.
قلبی که خدا و معاد را نشانه نگرفته، زیغ دارد. مثل آئینه ای که خم شده و جهتش درست و رو به پنجره نیست.
یک “رین” هم برای قلب متصور است. رین یعنی زنگار، آئینه کج نشده ، کدر و تار شده است. رو به پنجره هست اما خوب منظره بیرون را نشان نمی دهد. همان دریای آلوده و کثیف.
روزه دار نماز هم می خواند ، بدش نمی آید جز شکم، زبان و چشمش هم روزه باشند.
پس معلوم است به دستور پزشک و به درخواست شوهر یا همسر، رژیم نگرفته، “تسلیم” امر خداوند شده و روزه گرفته است. همین قدر تسلیم هم کم نیست که قلب او سلیم خوانده شود و آئینه روبه ملکوت عالم نشانه رود.
حالا نوبت به جلاء دادن و صفا دادن به آئینه است تا از “رین” دور شود. چگونه فرشته زنگار گرفته درون جلاء بگیرد و پر بکشد؟
می دانی مثل چیست؟
دبستان شبانه روزی بروی بازدید. ببینی پروفسور حسابی_شاگرد انیشتین_ دارد در آشپزخانه مدرسه سیب زمینی پوست می گیرد و گوجه رنده می کند و …
توجهش دیگر به فیزیک نیست، پخت و صرف غذاست! از سیب و پیاز می گوید و دست و دامنش هم بوی همان را گرفته است!
لبّ و عقل و فرشته درون ما هم دکتر حسابی ماست. از صبح تا شب و از شب تا صبح باید آسیاب کند ، تصفیه کند ، نیازمندی و اشتهاء در خواست دهد، درخواست ها را اجرا کند و… رنگ خوردنی ها گرفته و بوی دفع کردنی ها!
اگر به او مرخصی دهیم کتابخانه و نمازخانه بیاید، حسابی بودن خود رانشان می دهد و نام این مرخصی رمضان است.
امیرالمومنین فرمود:
“من قلّ اکله صفی فکره”
: هر که خوردنش کم شود فکرش جلاء می گیرد.
اینگونه قلب پاک می شود مثل دریا و فرمود:
“قلوب پاک بندگان جایگاه نظر خدای متعال است و هرکه قلبش پاک شد خدا به او نظر می کند”
در افطار و سحر نیازمندی های تن را تأمین کن مقوی بخور اما کم تا مانع جلاء و صفای قلب نشود.
کار کرد دوم روزه این است :
“فیه صفاء القلب”
(بازنشر رمضان ۱۳۹۵)