غدیر یک سبک است نه صرفاً واقعه!

 

  1. جعل ولایتِ غدیر، “ولایت باطنی و تکوینی” نبود همین “ولایت ظاهری سیاسی-اجتماعی” بود. اولی جعل ندارد؛ نه غدیر دارد نه سقیفه! دومی است که طرح با مردم و هم غصب از ولیّ دارد. پس غدیر سیاسی را صرفا به مناقب عرفانی خوانی تقلیل ندهیم!
  2. “غدیر”، تکرار “عقبه” است. پیامبریِ محمد(ص) از خدا بود، اما مردم مدینه دو عقبه با او بیعت آزادانه کردند تا پیامبر(ص)، حاکم آنها شد؛ هرگز به زور بر آنها حاکم نشد.
    “از این حیث” غدیر یکبار دیگر در ۱۸ ذی حجه ۳۵ هجری تکرار شد وقتی “عامه مردم” به علی(ع) برگشتند و اقلا بعنوان “حاکم عادل” با او بیعت آزادانه کردند!
  3. “سقیفه”، بازتولید “دارالندوهِ” مکه است. تصمیم گرفتن بزرگان قریش برای عموم مردم؛ واسطه شدن کانون های خاص بین عموم مردم و پدیده حاکم!
  4. چه بسا عالم و شاعر و مداحِ علی باوری که غدیر را با “عقبه” پیامبر(ص) نفهمد و نگوید! کار تمام شده ی آسمان بداند و لازم باشد به زور و “سلطه” بر زمین استقرار یابد!
    و ای بسا متفکر و نویسنده ای سنّی که از سبک حاکمیتِ غدیر بگوید! تصریح بکند یا نکند، “ولایت” را متمایز از “سلطه”؛ و حکومت را حتی وقتی “جعل الهی” دارد، نیازمند “پذیرش مردمی” بداند!

شیعه و سنّی رهزنی نکند؛ غدیر، پیام سیاسی خدا برای انسان در همه زمانها و همه مکان هاست!

مطلب مرتبط: سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

* دراینباره گفته و این روزها بیشتر می گویم!

محسن قنبریان ۲۴ تیر۱۴۰۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *