تقریر با استعانت از بیان عارف کامل آیه الله شاه آبادی(ره):
- “حضور حق” و “محضر حق”
حضور حق، دیدن خداوند در همه چیز است(کٲَنَّکَ تَراه). اما محضر حق یعنی خود را در حضور او دیدن. اگر خدا را نمی بینی، بیابی که او ترا می بیند (وٳن کُن٘تُ لاتَرَاهُ فٳنَّه یَراکَ).[۱] - عالم محضر حق است:
عالم و همه اهل آن، “محاضر حقاند”. نه “در محضر حق”! بین این دو فرق دقیق است. اشیاء را در محضر حق دیدن، اشیاء را دیدن است؛ اما اشیاء را خود محضر دیدن، محضر حق دیدن است. و این مقتضای عرفان است. (دقت کنید).
یعنی همانطور که “صاحب مقام حضور”، خدا را در همه اشیاء مییابد و همه چیز را مظهر و مجلای او مییابد؛ “صاحب مقام محضر” هم، همه چیز را محضر حق میبیند که در مرآی حق و حاضر نزد اوست[۲]. - مأموران حفظ و نظم محضر:
کسی که به درک محضر باریابد؛ مأمور حفظ محاضر حق و منظم کردن آن است.
مثلاً جان محترم، محضر حق است؛ پس مأمور است مانع ریختن خون محترم شود. حق غصب شده را به صاحبش برگرداند و… - مأمور به امر فطرت:
این مأمور بودن به حفظ و نظم محضرهای حق، امر فطرت است. فطرت، حکم به رعایت حضورِ حاضر میکند. چنانچه در حضور یک طفل، رعایتی داریم که در خلوت نداریم. همچنین است رعایت “حضور مُنعِم”، “حضور مقتدر”، “حضور کامل”، “حضور محبوب” که همه برای حق تعالی است[۳]. - عدالتخواهی؟
“منظم کردنِ” محاضر حق، همان “عدالت خواهی” است. چون عدالت، “دادن حق به مستحق”(إعطاء کلِّ ذی حقّ حقَّه)، یا “قرار دادن امور جای خود”(یَضعُ الامور مواضعها) است. حق مالی و موقعیت اجتماعی و معنوی انسان و طبقهای را دادن، عدالت است و عیناً تنظیم محاضر حق نیز هست.
نتیجه اینکه: سلوک به محضر حق -که مناط عصمت است- روح و باطن و معنای عدالتخواهی است. عدالتخواهی و قیام به قسط هم بروز و ظهور و کالبدِ درک محضر حق است.(تأمل کنید)
گوشهای از بیان آیه الله شاه آبادی:
“بحث جناب موسی(ع) و خضر(ع) از این نظر بود که موسی(ع)، همه چیز را محضر حق مشاهده می کرد و مأمور منظم کردن حفظ محضر بود؛ اما خضر(ع)، حافظ حضور و نظرش به فرمانهای غیبی مولا بود.
همه اهل عالم محاضر ربوبیاند و پیغمبران، مأمور حفظ محاضر حقند. بنابراین وقتی حضرت خضر(ع) کشتی را سوراخ کرد، حضرت موسی ایراد گرفت که چرا کشتی مردم را سوراخ میکنی؟! چون انبیاء، مأمور حفظ نوامیس پنج گانهاند که یکی از آنها مال و جان است. بنابراین امام در روایتی میفرماید: تصرف در مال مسلمان، حلال نیست مگر با رضایت او[۴].
حضرت خضر هم به تبعیت از حضرت موسی که رسول وقت است، تابع این قانون است؛ چنان که حضرت موسی مأمور به تبعیت او در اسرار باطن بود.
آن اعتراضات به جهت همین دو مرحله است که گاه انسان خود و هرچه هست، همه را حاضر در محضر حق میبیند و گاه حق را بدون توجه به خلق حاضر میبیند که این حالت، استغراق است…[۵]“
مطالب مرتبط: سلسله مباحث توحید و توحّد قائمین به قسط / جرعهای از رشحات المعارف
محسن قنبریان ۹۹/۶/۱۷
[۱] کافی ج۲ص۶۷
[۲] وجهش این است که اعیان و مخلوقات عین علم حق اند؛ مثل صور خیالی ما که عین علم مایند(صفحات الاعیان عندالله کصفحات الاذهان عندنا). آیه ۱۳و۱۴ملک به همین اشاره دارد: خداوند راز مخفی در سینه ها را می داند چون خالق است(الا یعلم من خلق).
[۳] ر.ک:رشحات المعارف ص۳۳تا۳۶
[۴] وسائل ج۱۴ص۵۷۲
[۵] رشحات المعارف ص۲۵و۲۶