تبعیض درونزا:
تبعیض حاصل از ساختارهای اقتصاد داخلی است (از زنجیره ۵گانهای از آن قبلا سخن گفتهام[۱]
مثلا: نابرابری حقوق و دستمزد به کسانی این اختیار را میدهد که مازاد درآمد را سپردهگذاری کنند. سود بانکی این سپردهها (که ۸۵درصدش مال ۵ درصد جامعه است) تقریبا برابر با دستمزد یکسال ۱۱میلیون کارگر ایران است! ️این جلو افتادن به همراه امکان وام و اعتبار بانکی بیشتر بخاطر سپرده بیشتر؛ امکان مالکیت منابع (کارخانه، مسکن، ماشین و…) برایشان فراهم میکند و باز جلو میافتند/ و…
تبعیض برونزا:
تبعیض حاصل از اقداماتی خارج از ساختارهای داخلی اقتصاد است؛ مثل تبعیض حاصل از تحریمها!
نمودار فاصله طبقاتی در سالهای اخیر تناسب معناداری با تحریمها هم دارد.
بطور کلی: آنچه موجب کاهش ارزش پول ملی شود؛ این پیامد را دارد که: هرکس “پول” در دست دارد (کارگر و کارمند جزء) بخاطر کاهش ارزش پول، فقیرتر میشود و او که “سرمایه”(ملک و ماشین و کارخانه و…) در دست دارد، داراتر شود چون ارزش ریالی سرمایهاش بیشتر شده است. بدین طریق کاهش ارزش پول ملی، تبعیض میسازد.
اما آنچه موجب کاهش ارزش پول ملی میشود؛ منفی شدن سه تراز است:
- تراز سرمایه: وقتی جذب سرمایه خارجی بوسیله تحریم کم شود و فرار سرمایه به خارج شکل گیرد؛ تراز سرمایه منفی میشود. آمدن ارز بیشتر به کشور عرضه بیشتر را موجب میشود و ارزش ریال را بالا میبرد.
- تراز تجاری: وقتی حجم صادرات کمتر از واردات شود؛ تراز تجاری منفی میشود.
افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادر کننده رابطه مستقیمی دارد؛ چرا که کشور وارد کننده کالا و خدمات بایستی پول جاری کشور صادر کننده را خریداری کند. بنابراین هرچه صادرات افزایش یابد پول کشور صادر کننده تقویت میشود.
تحریم موجب منع یا کاهش صادرات میشود؛ پس دستیابی به ارز خارجی کم میشود و به تبع قیمت ارز بالا میرود و ریال بیشتری برای خرید ارز داده میشود و ارزش ریال سقوط میکند. - تراز ارزی: هرچه ریال کمتری تبدیل به ارز شده باشد؛ این تراز منفی میشود.
برای مثال ۳۰میلیارد دلار صادراتِ برنگشته در سال قبل(۹۸) تراز تجاری۹۸ را منفی کرد (گزارش بانک مرکزی). به تبع در تراز ارزی هم اثر میکند و ارزش پول ملی را کاهش میدهد. وقتی در اقتصاد کنونی ایران فروش نفت کم شود هم بطور طبیعی ارز دست دولت کمتر شده تراز ارزی منفی میشود.
دلار ۲۰هزارتومانی، بخاطر کمبود دلار اتفاق میافتد و معنایش این است که ریال بیشتری باید برای یک دلار داد.
حالا او که دستمزد و حقوق ماهانه ریالی دستش را میگیرد؛ بخاطر کاهش ارزش ریال، فقیرتر میشود. اما او که سرمایه دارد (دلالان مسکن، سهام داران بورس و…) غنیتر میشود.
نتایج:
- درک برونزا بودن بخشی از تبعیضها، جامعه عدالتخواه را به آن عامل (تحریمهای استکبار جهانی) متوجه میکند و “عدالت” را به “برائت” پیوند میدهد. توازن نگاه بین ویژهخواری و استئثار داخلی با استبداد و استکبار خارجی برکات بسیاری برای جنبش عدالتخواهی دارد.
- رفع و کاهش تحریمها، راهبردهای متفاوتی را روی میز داشته که همه بالسویه نیست: “سازش”، “دور زدن تحریم”، “روش دولت ملی دکتر مصدق” و “نسخه معاصر اقتصاد مقاومتی”. برخی از راهبردها ناقض اصول و آرمانهایی از انقلاب مثل استقلال یا عزت اسلامی و برخی توالیای از فساد را به دنبال دارد. مهندسی بهترین راهبرد آرمانگرا-واقع گرایانه، با حفظ اصول و پرهیز از توالی فاسد مجال واسع خود را دارد.
- به فرض بقاء تحریمها، عمدهترین راه حل برای کاهش اثر تبعیضی تحریمها؛ “مدیریت رانت حاصل از تغییر ارزش ریال به نفع طبقه فرو دست” می باشد که سه راه کانال تعقیب دارد:
- صاحب سرمایه کردن دستمزد بگیران:
دادن سهم کارخانجات و تشکیل تعاونیهای کارگری و کارمندی (که بخشی از سیاستهای ابلاغی اصل۴۴بود).
اعطای زمین رایگان یا ارزان برای مسکن و مشاغل خرد.
بسته معیشتی بهتر یارانه نقدی.
و… - وضع مالیات بر عایدی سرمایه دهک بالا مثل مالیات بر ماشینها و املاک لاکچری، مالیات بر خانههای خالی، سکه و ارز .
- سیاستهای انقباضی پولی: وقتی بانکهای خصوصی با خلق پول بتوانند نقدینگی بیشتر تولید کنند، هم ارزش ریال کاهش مییابد و هم صاحبان نقدینگی و ریالهای بیشتر، هجوم بیشتری به بخش سرمایه (ملک و طلا و…) میبرند و موجب افزایش ارزش آن میشوند. کنترل بخش پولی(بانکها) با محدود کردن خلق پولشان برای مهار آن رانت و مقابله با تبعیض ضروری است.
- صاحب سرمایه کردن دستمزد بگیران:
محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۷
[۱] http://mghanbarian.ir/qanda/2174/
باتشکر از دکتر خاکی که در مباحثه اقتصادی از توضیحاتشان بهرمند شدم.
برای وضوح بیشتر این یادداشت ها را ببینید: