نشریه حیات/ “امام تحول” ویژه نامه سی و چهارمین سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در خرداد ماه سال ۱۴۰۲ به همراه بازنشر مطلبی از حجت الاسلام قنبریان با عنوان «الهیات جنگ دائمی فقر و غنا» منتشر کرده است.
بایگانی دسته: یادداشتها و مصاحبهها
وقتی نصیحت هم خشونت میشود!
چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان / شب میلاد امام رضا(ع)۱۴۰۲/ هیات میثاق الشهداء دانشگاه امام صادق(ع)
یک روایت عجیب از امام رضا(ع):
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ إِلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا إِنَّ قَوْماً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ یَتَعَاطَوْنَ أُمُوراً قَبِیحَهً فَلَوْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لاَ أَفْعَلُ فَقِیلَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّی سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ اَلنَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ[۱].
صدوق با سند صحیح روایت می کند که گروهی سراغ امام رضا(ع) در خراسان [ایام ولایتعهدی] آمدند. مردم به امام گفتند گروهی از اهل بیت شما [همانها] کارهای قبیح و زشت انجام می دهند کاش آنها را نهی از منکر کنی! فرمود: چنین نمی کنم! عرض شد: چرا؟! فرمود: از پدرم می شنیدم که می فرمود: نصیحت خشن است!
یعنی ایجاد واکنش در طرف می کند و از نصیحت تلقی و برداشت بدی می کند لذا اثر نمی کند!
واضح است این روایت معتبر، معارض ادله قطعی وجوب نهی از منکر نیست. دنبال نسخ آن حکم نیست!
برخی فقهاء حمل بر عدم شرائط (فوران فتنه) کرده اند! برخی “قبیحه عرفی” گرفته اند که حرام نباشد و نهی از آن واجب نباشد! برخی توضیح و تأویلش را به اهلش سپرده اند!
ما می خواهیم این دوره و شرایط از زندگی امام رضا(ع) با این گروه از اهلبیتش را بفهمیم!
نصیحت (نرم ترین مرتبه نهی از منکر) چه وقت خشن و بی اثر می شود؟!
بستره تاریخی این روایت
روایت درباره “قوم من اهل بیتک” هست. امام رضا(ع) هم می فرماید “لانی سمعتُ ابی یقول” پس این وضعیت خانوادگی و فامیلی از زمان امام کاظم(ع) اقلا درباره بعضی از خویشان بوده است.
نشانه هایی از این وضعیت شکاف و اختلاف :
- جاسوسی از امام کاظم(ع)!
برادر زاده امام کاظم(ع) و پسر عموی امام رضا(ع)؛ علی بن اسماعیل جعفرالصادق(ع) با وجودی که امام کاظم(ع) به او کمک مالی می کرد، به سمت هارون الرشید و سعایت از امام رفت. هموست که به یحیی بن خالد خبر داد از شرق و غرب اموال به سوی او سرازیر است[۲]…
اینطور موجب سخت گیری بیشتر بر امام شد. - تهمت عدم طیب مولد به امام جواد(ع)!
امام رضا(ع) بچه دار نشد تا آخر عمر خداوند به او جوادالائمه را داد. شایعاتی بالاگرفت که نعوذ بالله مادر امام جواد(ع) خیانت کرده و ایشان فرزند امام رضا(ع) نیست. تعدادی از امامزادگان هم تحت تاثیر قرار گرفته و امام را مجبور به آوردن قیافه شناس کردند! عمو زاده و برادر زاده و عمه و… در باغی جمع شده و لباس دهقان بر تن امام رضا(ع) کرده و قیافه شناس آوردند تا نسب امام جواد معلوم شود[۳]!!! - برادری که امام را به دادگاه کشید!
امام کاظم(ع) لعنت کرده بود جز امام رضا(ع) مهر وصیتنامه را باز کند. فقر و مضییقه ای که به خاندان او تحمیل می شد موجب شد عباس برادر امام رضا(ع) از او بر سر ارث و میراث نزد قاضی مدینه (ابوعمران طلحی) شکایت کند! ۴شاهد هم حاضر شد.
عباس گفت در وصیت نامه پدر گنجی است که او (امام رضا) می خواهد پنهان کند و خودش بردارد!…
اینجا حتی شهود (اسحاق پسر امام صادق و عموی او) علیه عباس شدند که هرروز کار ناشایستی از تو سر می زند و این کار تو نیز نظیر همان کار زشتی است که دیروز انجام دادی!
قاضی ادعای او را نپذیرفت و به امام رضا(ع) گفت: برخیز ای ابالحسن! شکایت برادرت بی مورد است…
عباس باز اصرار کرد و اینبار خود مهر وصیت را شکست و آنرا بلند خواند و معلوم شد پدر، امام رضا را وصی اموال و موقوفات کرده است.
اینجا حتی به پدر هم جسارت کرد[۴]… - ماجراهای سیاسی مورد اختلاف!
در این برهه قیامهایی رخ داد که برخی بنی هاشم در آنها بودند و امام هم دعوت می شد و نمی پذیرفت!
قیام دیباج عموی امام!
محمدبن جعفر (معروف به دیباج) در سال۱۹۹ در مکه زره پوشید و بیعت جمع کرد. سال۲۰۰ خود را امیرالمومنین خواند! و بعد بخاطر عارضه در چشم گفت: شنیده ام یکی از چشمان مهدی عارضه دارد(!) امیدوارم مهدی موعود من باشم[۵]!
امام رضا(ع) به او فرمود: عموجان پدر و برادرت را تکذیب نکن! امر خلافت تو سرانجام ندارد[۶]!
عاقبت هم شکست خورد!
قیام زیدالنار!
زید برادر امام هم در بصره خانه عباسیان را آتش زد و هرکس لباس عباسیان داشت می سوزاند. طوری که به زیدالنار معروف شد!
باز دستگیر شد و مامون بر امام منت نهاد و بخاطر او آزادش کرد! امام رضا(ع) زید را سرزنش کرد و گفت تا آخر عمر با او حرف نمی زند[۷]!
برادر دیگر که قصاب خطاب شد!
ابراهیم برادر دیگر امام باز در سال۲۰۰ در جریان قیام ابوالسرایا با عده ای از خاندان به سمت یمن رفت و بر بعض آن مستولی شد. طوری با مردم بدرفتاری کرد که مردم او را قصاب خواندند[۸]!
او هم شکست خورد!
مجموع این موارد بستره آن روایت را روشن می کند که علیرغم ولاء اغلب خانواده با امام رضا(ع)، کشمکش ها و درگیری ها و شکافها و اختلافها هم در بین خانواده بوده است.
به تعبیر دیگر ولاء اجتماعی در بین بخشی از این خانواده آسیب دیده است. این ولاء و پیوند، خاستگاه امر به معروف و نهی از منکر است(۷۱توبه). در چنین فضایی البته امربه معروف و نهی از منکر نرم و نصیحت گونه هم خشونت آمیز جلوه می کند و “النصیحه خشنه”!
در چنین شرایطی چه باید کرد؟! امام رضا(ع) چه کرد؟!
خداوند امربه معروف را “مصلحه للعوام” (تامین کننده مصلحت عمومی) قرار داده است. چون وظیفه همگانی اش قرار داده، عادتا عمده منکرات با همین امر و نهی لسانی و نرم در جامعه تصحیح می شود و سهم اندکی برای قوای قهریه و نهی از منکر یدی می ماند.
اگر آن بخش معظم و بزرگ دچار قفل شدگی شد، همه منکرات به سر قوه قهریه می ریزد و عادتا از او برنمی آید! لذا این قفل شدگی باید باز شود.
امام رضا(ع) در چنین شرایطی که نصیحت نرم هم خشونت تلقی می شد سراغ خاستگاه امر و نهی یعنی همان ولاء اجتماعی رفت تا از آنجا قفل را باز کند!
صله و احسان
بارها به عرض رسیده که روی دیگر ولاء امربه معروف، مأوا دادن و یاری و نصرت است(۷۲انفال). همو که موظف به یاری، پرده پوشی، حمایت و… است موظف به تصحیح عیوب با امر و نهی زبانی هم هست.
امام رضا(ع) به ابراهیم برادرش که با عباس برادر دیگر ماجرای دیگری ساخته بود و منکر فوت امام کاظم(ع) شده بود، احسان کرد. فرمود: من اول ذی حجه پس از آنکه او به سبب نداشتن مخارج زندگی مجبور شده بود که زنانش را طلاق دهد و بردگانش را آزاد کند، هزار دینار بدهی او را پرداختم با وجود این او چنین ادعا می کند ولی حتما تو آنچه یوسف از برادرانش کشید را شنیده ای[۹]…
در کنار این احسان و حمایت او را هم نهی از منکر کرد که پیامبر(ص) هم وفات کرد…
در ماجرای شکایت عباس از امام رضا(ع) دست از این احسان و یاری نکشید فرمود: به خدا سوگند تا وقتی زنده باشم از همراهی با شما و احسان به شما کوتاهی نمی کنم و شما هرچه می خواهید بگویید[۱۰].
این تعادل زیبا و سازنده است: هم ولاء یاری و حمایت، هم ولاء نهی از منکر. برخی فقط اولی و برخی فقط دومی را می گیرند و موجب آن قفل شدگی یا اباحه منکرات می شوند.
یک استثناء!
در مورد دیباج می بینیم امام رضا(ع) می فرماید: من بر خود چنین قرارداده ام که سقف خانه ای بر من و او سایه نیاندازد!
چرا اینجا ارتباط و پیوند و احسان نه؟!
می فرماید: این هم احسان و صله است زیرا هرگاه عمویم نزد من می آید و بر من داخل شود پس از آن درباره من هرچه به مردم بگوید مردم او را تصدیق می کنند ولی اگر بر من داخل نشود و من هم بر او داخل نشوم اگر چیزی در مورد من بگوید گفته اش مورد قبول مردم واقع نمی شود[۱۱].
معلوم است کسی که ادعای امیرالمومنین بودن دارد از دیدارها سوء استفاده و از امام رضا(ع) هزینه میکند. در چنین صورتهایی که اغراء به جهل می شود و مردم فریب می خورند البته آنجور رابطه و پیوند مضر است.
احیاء و گسترش امامت
از مهمترین عوامل پیوند اجتماعی و تحکیم ولاء اجتماعی، تحکیم اعتقادات مشترک مثل امامت است. بموالاتکم ائتلفت الفرقه. با دوستی اهلبیت، تفرقه ها و پراکندگی ها جمع می شود. امام رضا(ع) بسیار در این زمینه تلاش کردند و مفهوم امامت و ولایت را در امت اسلامی گستراندند.
هر ناهی از منکر خوب است سخنی در تقویت عوامل وحدت ملی (محبت اهلبیت، وطن دوستی و…) داشته باشد.
* تفصیل مطالب و نکات را در فایل صوتی بشنوید
[۱] عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۹۰
[۲] ر.ک: بحار ج۴۸ص۱۲۲
[۳] ر.ک: کافی ج۱ص۳۲۲
[۴] ر.ک: عیون اخبارالرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
[۵] ر.ک: کامل ابن اثیر ج۶ص۳۱۱و مقاتل الطالبین ترجمه جواد فاضل ج۲ص۳۱۳
[۶] ر.ک: عیون ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۱۶۸
[۷] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۲۳۵
[۸] ر.ک: ترجمه تاریخ طبری ج۱۳ص۵۶۳۸
[۹] ر.ک: الکافی ج۱ص۳۸۰و۳۸۱
[۱۰] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
[۱۱] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۲۱
از رسول الله(ص) روایت شده:
…البَناتُ مُبارَکاتٌ مُحَبَّباتٌ…: دختران، دارای برکت و دوست داشتنی اند. (مستدرک الوسائل ج۱۵ص۱۱۵).
این روزها سزاوار است همه “مبارکی دختران” را به آنها بنمایانیم.
“احساس مبارک بودن”، خود حافظ و نگهبان درونی موثری است.
مقابل مبارکی و بابرکتی، “تضییع شدن” و “بذل و ریخت و پاش شدن”(مبتذل) است!
چه خوب است دختران هم به آنان که “حافظ برکت” و خجسته بودنشان هستند و “مانع تضییع” و نگاه هرز و مبتذل به آنهایند، قدر شناسی کنند؛ پدر و برادر، مربی و معلم، مامور انتظامی و جوانان غیور!
محسن قنبریان
حلّال سیاسی؛ نه حلال سیاسی!
“فعلِ” مجتهد عادل مثل “قول”ش حجت و گویای فتوایش است. اگر وضو گرفتن مرجع خود را دیدید انگار در رساله اش خوانده اید.
البته “فعل” دلالتش از “قول” کمتر است. مثلا “انجام کاری”، دلالتی بیش از “جواز” ندارد؛ حال آیا “مباح” است یا “مستحب” یا “واجب”؟ دلالتی ندارد.
ایستادن در غرفه یک دختر کم حجاب و سخن گفتن با او و حتی تذکر لسانی ندادنِ شخص اول حکومت اسلامی و یک مرجع تقلید چگونه تحلیل می شود؟!
اینکه به قرینه “حرام سیاسی” خواندنِ “کشف حجاب” توسط ایشان، “کم حجابی”، “حلال سیاسی” تلقی شود؛ صدالبته غلط است.
فعل ایشان (ایستادن و سخن گفتن)، بر جواز فعل شخص دیگر(کم حجابی) دلالتی ندارد و ملاک همان فتوای ایشان است.
“تقریر” و سکوت مجتهد هم حجیتش ثابت نیست. در این مورد هم دلالتی بر “سکوت رضایت” نیست!
اما فعل ایشان، در ایستادن و ملاطفت با کم حجاب، آشکارا بر ولاء اجتماعی و طرفینی دلالت دارد.
این ولاء و پیوند اجتماعی(۷۲انفال) خاستگاه نهی از منکر است(۷۱توبه) و رتبتاً مقدم بر آن است (ولو زماناً باهم باشند).
تا این ولاء و پیوند اجتماعی بین “عادل و فاسق”، “متشرّع و لاابالی” و “کسانی که هریک از حیثی تخلفی دارند”، زنده و فعال نباشد، امر و نهی کردن نه روان میشود و نه اثر می گذارد!
ارتقای ولاء و پیوند اجتماعی، حلّال سیاسی و مشکل گشای اجتماعی برای تأثیر و تأثر طرفینی و بالتبع اصلاح رفتارهای اجتماعی است.
زبانِ فعل رهبر انقلاب، رهنما به حلّال سیاسی بود نه حلال سیاسی!
محسن قنبریان
مهار تورم در مقیاس شهری!
![]() |
![]() |
![]() |
تبیین و توجیه!
متاسفانه تا شاهدی از غرب برای طرح ها و ایده های شدنی و موثر آورده نشود برخی نمی پذیرند!
در شرایط شوکهای قیمتی و اجتماعی (چه تورم شدید، چه بیماری کرونا و…)، حمایتهای مقیاس شهری و محلی(local) از طبقات آسیبدیده، در غرب هم شکل می گیرد.
یک نمونه در آمریکا را اینجا ببینید.
« Cities Combating the Impacts of Inflation with Local Recovery Funds»
- تصویر۱:
اتحادیه شهرداریهای آمریکا بودجهای یکونیم میلیارد دلاری برای برنامههای مبارزه با تورم در مقیاس شهری تخصیص داده و از منابع صندوقهای قابل بازیابی محلی استفاده کرده است. - تصویر۲:
– دایره سبز: حجم کمی از این منابع (فقط ۵/۶درصد) پرداخت مستقیم پول به آسیبدیدگان از تورم بوده و بخش اعظم آن (۵۶/۶درصد) به صورت برنامههای مبارزه با تورم و آثار تورم شهری تخصیص یافته است.
– دایره بنفش: برنامههای کاهش تورم و آثار آن در سه حوزه مسکن، خانواده و مواد غذایی، بخشهای اصلی این سیاست بودهاند. - تصویر ۳:
تاکید بر اینکه، دولتهای محلی و به طور کلی اقتصاد شهری، بخش مهمی از اقتصاد کلان کشور است که میتواند آثار معنیداری بر وضعیت اقتصادی داشته باشد.
پس ورود شهرداریها و نقشآفرینان محلی در این مقیاس، یعنی انجام وظایف آنها در قبال شهروندان، وظیفه مراقبت از اقشار آسیبپذیر، در مواقع تنشهای اجتماعی (مثل تورمهای شدید) مهمتر هم میشود.
مهار تورم در مقیاس شهری عنوان ایده پردازی هایی بومی و در نظام ارزشی خودمان در اینباره است.
حذف واسطه های تولید به مصرف
سطح عمومی قیمت ها در یک شهر قابل افزایش یا کاهش نسبی است.
– مثلا چند پاساژ و مرکز خرید لوکس در یک شهر کوچک، میتواند روی سطح عمومی کالاهای عرضه شده اثر کند. نه فقط جنس آنجا گرانتر باشد، بلکه بر جنس مشابه در مغازه های معمولی هم اثر کند و سرجمع سطح عمومی آن اجناس (مثلا پوشاک و کفش و…) در آن شهر افزایش یابد.
– در نقطه مقابل، ابتکاراتی که فاصله تولید و مصرف را صفر یا کم کند و هزینه های دلالی و عرضه و توزیع بر قیمت اجناس نیفزاید، موجب کاهش قیمت آن اجناس می شود. اگر آن ابتکارات اندازه ای باشد که نیاز عمومی شهر را بطور نسبی تامین کند، “تورم آن اجناس” را در آن شهر کاهش می دهد.
به حسب گزارش مرکز آمار:
– از هزینه های کل سالانه خانوار شهری در سال۱۴۰۰، ۲۶٪مربوط به هزینه های خوراکی و دخانی بوده است.
– تورم نقطه ای خوراکی ها در برخی ماه های۱۴۰۱ نرخ۸۰ و ۹۰درصد را هم رد کرد!
با ابتکارات زیر -که از همکاری مسئولین دلسوز یک شهر با جوانان انقلابی قابل تحصیل است- میتوانید تورم اقلام مصرفی را برای مردم شهرتان بکاهید:
- بازارهای محلی (جمعه بازار، شنبه بازار و…)
محوطه ای مناسب برای فروشندگان اعلام و همه محصولات مصرفی خانواده بدون اجاره و مالیات و عوارض [۱]آنجا به قیمت ارزان انجام شود. روز بعد این بساط گسترده در نقطه دیگر شهر دایر می شود.
اینگونه غیر از افزایش اشتغال در آن شهر قیمت تمام شده سبد خانواده کاهش و تورم اقلام مصرفی در آن شهر چند درصد کاهش می یابد. - سامان دهی دستفروشان
شهرداری ها میتوانند با در اختیار قرار دادن مکانی برای دستفروشان بدون اجاره و با قید استفاده یک روزه(صبح تا شب[۲])، هم دستفروشی را سامان مند و عوارض منفی شهری آنرا بکاهند و هم به افزایش اشتغال و کاهش قیمت اجناس کمک و از این رهگذر تورم اقلام مصرفی شهر خود را کاهش دهند.
این سامان دهی و رعایت حق همگان و جلوگیری از انحصار با یک سامانه قابل انجام است. - فروشگاه های بزرگ ارزان سرا
تعاونیِ مصرف (معلمان، کارگران یا…) میتواند فروشگاه بزرگی تدارک و با خرید مستقیم از کارخانه و عرضه با قیمت نازل، سبد کالای خانواده را ارزان کند.
الگوی فروشگاه جانبازان قم و اثر گذاری بر کاهش تورم در مقیاس شهر (به اضافه بازارهای محلی و گاری چی ها و…) میتواند الگوی قابل مطالعه ای باشد. - ماشین های باغی
کمترین کار ممکن اجازه به ماشین ها و گاری چی هایی است که محصولات باغی و… را به قیمت ارزان در اختیار مشتریان قرار می دهد.
این در کنار موارد قبل موجب نزول سطح عمومی قیمت ها و تورم در شهر می شود ولو خودش به تنهایی چنین اثری نداشته باشد.
آیا این ابتکارات مغازه داران را خسارت جدی نمی زند و از سوی دیگر موج ورشکستگی موجب نمی شود؟!
در یک برنامه حساب شده چنین اتفاق نمی افتد.
- برخی مغازه داران مستاجر روش مقرون به صرفه تری برای فروش می یابند.
- مالکان مغازه های خُرد حتی اجناس خود را از این بازارها میتوانند ارزان تر از عمده فروشها تامین کنند و برای مشتریان متوسط به بالا عرضه کنند.
- بنک داران و عمده فروشان نیز می توانند از فرصت انواع قرارداد با دستفروشان برای فروش بیشتر استفاده کنند.
لایحه ضد تورم دولت مالیات بر ارزش افزوده مواد خوراکی را به ۱٪کاهش داد. به تحقیق می توان گفت ابتکارات یاد شده در کاهش تورم در مقیاس کوچک (شهر و روستا) نرخ بیشتری از تورم اقلام مصرفی را می کاهد!
مالک کردن مزد بگیران با تعاون
سال۹۹ ماجرای روستای مال استریت (مال ملّا) را یادتان هست؟! اولین روستای بورسی ایران که نخبگانش به اهالی، بورس بازی تعلیم داده و نزدیک۸۰٪ اهالی با حدود ۴۰میلیارد تومان بورسی شدند و بعد در نوسانات بورس چند ده میلیارد خسارت دیدند!
می دانستید همین مال ها (=سیاه چادرهای ایل) تا سال۳۵، فقط با ۲میلیون از زنانش ۴۰۰هزار تعاونی(واره) در محصولات لبنی داشتند؟!!
واقعاً چرا نشود از فرهنگ تعاون -بجای بازارهای مالی مدرن که اقلا در کشور ما صرفا کار جابجایی سرمایه می کنند- دوباره همیاری را نتیجه گرفت؟! با تعاونی های تولید کالا و خدمات، اهالی شهرهای کوچک و روستاها را مالک کرد و با تورم در مقیاس کوچک جنگید!
تعاونی توسعه شهرستانی، تعاونی دهیاری
دو ظرفیت برای چنین ابتکاری است. با عضویت نیم درصد اهالی شهرستان، تعاونی رسمیت می یابد و امتیازاتی دارد:
- طرح های دارای رانت بجای بخش خصوصی به اینها داده میشود (ماده۱)
- همچنین زمین و اموال قابل واگذاری از سوی سازمانهای دولتی که در آن مزایده به صرفه یا به صلاح نباشد (ماده۵)
- استفاده از تملک بافت فرسوده (ماده۶)
موثرین در یک شهرستان به کمک نیروهای دلسوز در بدنه اجتماعی و اداری با مشاورهای اقتصادی خوب میتوانند مبدا چنین خدمتی شوند. اینگونه نقدینگی در مقیاس شهرستانی نیز به سمت تولید و خدمات هدایت می شود و از تورم می کاهد.
پ.ن:
مالک کردن مزد بگیران از راهبردهای موثر برای مقابله با تورم است. تورم هر روز پول جیب آنها را کم ارزش تر و املاک را گرانتر می کند.
۴٫ الزام به اجاره دادن خانه های خالی
به حسب گزارش مرکز آمار ایران(۱۴۰۰) بیشترین سهم تورم سبد خانوار شهری از مسکن است. متوسط۳۶٪ در شهرها و در تهران نزدیک۵۰٪ هزینه های خانوار را شامل میشود.
در نقطه مقابل اقلا ۳۵۰هزار خانه خالی در تهران وجود دارد (شهردار تهران/ عضو کمیسیون عمران مجلس)
پروین پور (عضو سابق شورای عالی مسکن) خانه های خالی تهران را ۵۰۰هزار و دیگر شهرهای کشور را ۲میلیون و ۶۰۰هزار خانه می داند!
عرضه همین مقدار خانه خالی -اقلا آن بخش که برای سوداگری خالی مانده- به بازار اجاره مسکن، اثر مستقیم و قابل توجه بر کاهش تورم مسکن و هزینه های خانوار دارد.
لایحه مالیات بر خانه های خالی با رقم های تعیین شده چقدر میتواند به عرضه این میزان مسکن به بازار اجاره بیانجامد؟!
تاکنون هیچ اثر ملموسی نداشته است.
به لحاظ فقهی:
- اجاره خانه، “فروش منفعت” است.
- “احتکار منافع” در کنار “احتکار [برخی] کالا های خوراکی” ممنوع اعلام شده است(عهدنامه مالک اشتر)
- حاکم شرع در احتکار وظیفه دارد و بنا بر نص روایات و فتوای مشهور فقها باید محتکر را وادار به عرضه کند.۱
دستگاه قضایی اقلا باید در مواردی که “احتکار خانه” صدق می کند ورود کند. مثلا آنچه برای استفاده فصلی یا موقت نیست و به قصد سوداگری احتکار شده را ملزم به عرضه و اجاره دادن یا فروش کند.
عدم انجام این تکالیف شرعی و انقلابی چنانچه می بینیم معضل مسکن در کلان شهرها را به حلبی آباد سازی و پشت بام خوابی کشانده است! تورم را هم افزایش داده است!
مطلب مرتبط: برای سه دهک پایین و بیکاران چه میتوان کرد؟
محسن قنبریان
[۱] ماده۱۶ قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار: “شهرداری ها موظفند به منظور بالا بردن امکان دسترسی تولیدکنندگان کوچک و متوسط ایرانی به بازار مصرف و ایجاد امنیت برای فروشندگان کم سرمایه با استفاده از زمین های متعلق به خود یا وزارت راه و شهرسازی، مکان های مناسب برای عرضه کالاهای تولید داخل آماده نمایند و بر مبنای قیمت تمام شده به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه به متقاضیان عرضه کالاهای ایرانی اجاره دهند”
توجه! بازارهای محلی یادشده چون صرفا حق انتفاع است (نه ملکیت منفعت مکان) لذا اجاره هم مشروع نخواهد بود.
[۲] این ابتکار امیرالمومنین(ع) در کوفه بوده است که بازاری را بدون مالیات و اجاره در اختیار فروشندگان قرار داده و هرکس به مکانی سبقت می گرفت تا شب از آن “انتفاع” می برد.
این مدل بهتر از ماده قانونی بالا میتواند آن تسهیل گری را موجب شود. برای رعایت حق تقدم ها از سامانه های الکترونیکی می تواند بهره برد که مکان بهتر همیشه برای یک فرد قرار نگیرد و تزاحمات نیز حل شود.
تقویت مدارس دولتی، به تعطیلی مدارس پولی است!
توجه شایسته به عدالت آموزشی بدون لحاظ این فرآیند به نتیجه نمی رسد: «وقتی آموزش از حق تبدیل به کالا شود؛ حتماً برنده ی بازار، برنده آموزش هم خواهد شد»!
- پول، عنصری برای رتبه بندی کالاها (نه حق ها) است: کالای مرغوب تر، گرانتر؛ دادن پول بیشتر، کالا و خدمت با کیفیت تر!
اساساً رابطه پول-کالا ست که “بازار” را پدید می آورد. - آموزشِ حامل فرهنگ (مثل دوره ابتدایی که از سواد ضرورات زندگی، تا فرهنگ ایرانی-اسلامی، تا کمربند ایمنی و زلزله و… را آموزش می دهد)، “حق همگانی” است؛ بخلاف آموزشِ حامل ثروت (مثل تحصیلات حرفه ای) که نوعی “کالا” ست.
- اجازه بازیگری به عنصر “پول” در عرصه حقوق همگانی، حتما آنها را کالا و بر اساس پول و درجه ثروت، رتبه بندی می کند؛ مثل کاری که با کالای خانه، ماشین، خوراکی ها و پوشاک می کند.
این حتمیت در شرایط عینی، حس شدنی تر است: به اندازه ۱۶میلیون دانش آموز، معلم برتر و فضای آموزشی مناسب تر و… نداریم؛ پس حتما پول، آنها را رتبه بندی و بهترین ها را برای مدارس پولی تر می برد! - در گذشته تمدنی، عمدتا نهادهای وقف و خیر (اقتصاد مجانی)، تامین حق آموزش می کردند؛ که امروز هم می توانست به کمک بودجه دولتی، تقویت مدارس را موجب شود. لکن “بازار آموزش” با مدارس خیریه ای و وقفی همان می کند که ربا و سود بانکی با قرض الحسنه! (دقت کنید)
محسن قنبریان
حمیدرضا وجدان بیدار جامعه
یادداشت حجت الاسلام قنبریان را در روزنامه وطن امروز بخوانید.
شهید الداغی را چگونه روایت کنیم؟!
![]() |
به کرات گفته ام خاستگاه اصلی تحقق امر به معروف در جامعه، ولاء طرفینی زن و مرد جامعه است.
– هر طرحی که از آن ارتزاق نکند یا بدان نیانجامد، نه خودی است و نه شدنی!
ولاء متقابل اجتماعی در اسلام دو رو دارد:
- پناه دادن و حمایت از هم کردن (۷۲انفال)
- امر به معروف و نهی از منکر کردن همگانی و متقابل (۷۱توبه)
اگر برای بخشی از جامعه (مثلا بی حجابها) به هرعلت (ساخت سیاسی یا برساخت رسانه ای) این ذهنیت ساخته شد که: تو فقط امر و نهی میشوی! اما نه حمایت میشوی! و نه حق امر و نهی متشرعان و حاکمان داری!
گسست و گسل اجتماعی شکل می گیرد. ولاء طرفینی از کار می افتد و نهی از بی حجابی هم به مقاومت مدنی آنها اصابت می کند!
شهید الداغی تمثال زیبای روی دیگر سکه ولاء متقابل است.
– مصداق روشن “وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ” است.
او دختر کم حجاب را نهی از منکر نکرد، اورا یاری داد و مأوای او شد. چاقو خورد اما دختر ایران را تنها نگذاشت!
جامعه آسیب دیده از بی حجابی، به این روی سکه ولاء مومنانه نیازمند است؛ تا گاردش بشکند و نصحیت برادرانه و خواهرانه بپذیرد.
این شهید عزیز را اگر همین گونه -که بود- روایت کنیم، به امر به معروف هم کمک می کنیم.
اما اگر بعکس، مسبب خونش را بی حجابی و کم حجابی خواندیم (که بی سبب هم نیست!) و مایه شعار مرگ بر بی حجابش ساختیم؛ باز بجای التیامِ گسل و موثر کردن روی دیگر سکه ولاء اجتماعی (امر و نهی)، بر شکاف و گسست افزوده، امر و نهی ها را بی اثرتر می کنیم.
محسن قنبریان
مایکل کوک نویسنده کتاب دوجلدی “امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی” از ماجرای متروی شیکاگو کشف عجیبی کرد!
در تجاوز به یک زن، ابتدا کسی به کمک هم نرفته بود و فقط بعد از رفتن متجاوز، کایلز او را دنبال و جلوی ماشین پلیس را گرفته و به دستگیری متجاوز می انجامد!
– کوک این را -که به یک قربانی کمک شود- “امداد و نجات” می خواند که با وجود “اجماع اخلاقی” برآن باز خوب انجام نمیشود!
او نوشت: “در زندگی روزمره، ما نامی برای این وظیفه نداریم، هنوز به تدوین کلی مواردی که باید آن را به کار بریم و شرایطی که از انجام آن معافیم نپرداخته ایم. اما این کاری نیست که فرهنگ ما آن را پرورده یا به آن سامان بخشیده باشد… من نیزچیزی در این مورد نمی دانستم تا این که ضمن تحقیقات اسلامی خود از آن آگاه شدم. اسلام برعکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه اخلاقی گسترده ای دارد نام آن “امر به معروف و نهی از منکر” است“.(ج۱ص۱۸و۱۹)
همین منجر به تحقیق گسترده او درباره امر به معروف و نوشتن این کتاب شد.
کوک: “وظیفه امداد، تکلیفی است برای کمک رسانی به مردمی که دچار مشکلی هستند… اگر آن زن قربانی تجاوز نبود، بلکه در زلزله ای زیر آوار مانده بود در آن صورت رهگذران وظیفه داشتند به یاری او بشتابند. به عکس، امر به معروف وظیفه ای برای کمک به مردم گرفتار نیست، بلکه تکلیفی است برای جلوگیری از کار زشت (حتی اگر از سر رضایت باشد)“.(ج۲ص۹۲۸)
پ.ن: نهی از منکر، پیشگیری از قربانی شدن هاست. اگر آن رفت، امداد و نجات هم نمی ماند!
* در اینباره حتما جلسه سوّم « از موءوده تا محرّره» را بشنوید!
محسن قنبریان
سهم بری عادلانه از درآمد کار
- بند ۵ سیاست های اقتصاد مقاومتی[۱] این است:
“سهمبری عادلانه عوامل در زنجیره تولید تا مصرف متناسب با نقش آنها درایجاد ارزش، بویژه با افزایش سهم سرمایه انسانی ازطریق ارتقاء آموزش، مهارت، خلاقیت، کارآفرینی و تجربه”(۹۲/۱۱/۲۹) - این سهم بری عادلانه سه راه حل روشن دارد:
- اساسی: تبدیل “نظام کارگری”(اجاره نَفْس و فروش کار) به “نظام عاملیت”(که در همه عقود اسلامی کار مثل مضاربه، مزارعه و مساقات شناخته شده است)
این راه اصولی با نظام عامل_مالک شدن(با تحقق بند ب سیاستهای اصل۴۴) کاملتر هم میشود. - روبنایی: افزایش حداقل دستمزد کارگر در نسبت با تورم؛ به گونه ای که سبدمعیشت خانواده به شکل آبرومند تامین شود.
به حسب محاسبات، سهم دستمزد حدود ۸/۲٪ از هزینه های تولید است؛ پس افزایش آن تعطیلی یا اخراج کارگران را در پی ندارد. تجربه افزایش۵۷درصدی سال قبل هم همین را ثابت کرد؛ اثرش بر تورم هم به حسب گزارش سازمان برنامه، بیش از۳/۳٪نبود! - میانه: شراکت در سود ارزش تولید شده با محاسبه واقعی میزان بهره وری.
گرچه گفتمان مزد براساس بهره وری عملاً به نفع کارگران نبوده و نظراً هم ایراداتی دارد؛ لکن به حسب محاسبات در دهه اخیر کارگران حتی به اندازه بهره وری خود هم مزد نگرفته اند و فقط یک سوم بهره وری دستمزد گرفته اند!
سهم بری عادلانه، سال۹۲ ابلاغ وامروز هم دوباره تکرار شد.
طی ۱۰سال گذشته آن ابلاغ، نوشته بر کاغذ مانده؛ آیا تاکید امروز هم به همان سرنوشت دچار است؟!!
زیبنده نیست سیاستهای به نفع عامه (نیم خانوار ایرانی) و طبقه محروم همواره چنین شود!
محسن قنبریان