جلسه بیست و یکم درسهایی از نهج البلاغه به کلام حجت الاسلام قنبریان، به شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه پرداخته است. این جلسه مورخه ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۲ برگزار شده است. صوت این جلسه منتشر میشود.
فراز مربوط به قضات
کارکرد دستگاه قضایی، آزاد کردن دین از دست اشرار مذهبی است!
- اسارت دین یعنی چه؟!
- چه ربطی به قاضی و دستگاه قضایی دارد؟!
با این تعلیل شرایط ۱۴گانه قاضی به نظر حضرت امیر(ع)
- هم شرایط پیشینی و هم بررسی پسینی
دریافت «۲۱/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی“
فراز مربوط به قضات
این فراز سه نکته اساسی دارد:
- شرایط ۱۴گانه قاضی
- ارتزاق و میزان پرداخت و جایگاه اجتماعی قاضی (در جلسه بعد بررسی می شود)
- کارکرد اصلی دستگاه قضایی
برای درک شرایط سخت گیرانه قاضی باید اول تعلیلی که ذیل فراز آمده خوب بررسی شود:
فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً، فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الاَْشْرَارِ، یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى، وَتُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا:
در این کار [انتخاب و بررسی کار قضات]، نیکو نظر کن که این دین در دست بدکاران اسیر است. از روى هوا و هوس در آن عمل مى کنند و آن را وسیله طلب دنیا قرار داده اند.!
نظر بلیغ در انتخاب قاضی، تعاهد و بررسی مدام کار او، چه ربطی به “اسارت دین به دست اشرار” دارد؟!
اصلا “اسارت دین” یعنی چه؟! مگر دین اسیر می شود؟!
اسارت دین
دین مراتب چندگانه ای دارد:
- وجود نفس الامری و عنداللهی (که مصون از گزند است)
- وجود کتبی و شفاهی دین (قرآن و سنت)
این مرتبه، ممکن است احادیث دچار جعل شوند. - وجود ذهنی دین:
همان ذهنیت و برداشت ها از دین. مثلا ممکن است از بعض اخبار و آیات، جبرگرایی یا تفویض برداشت شود یا برداشت های صحیح صورت گیرد - وجود فرهنگی و تمدنی دین:
آن برداشت ها، در سبک زندگی و آثار زندگی و تمدنی بروز می یابد. برداشتی موجب مساجد ساده صدر اسلام و برداشت دیگر موجب مساجد اشرافی می شود…
وجود ذهنی دین دچار مرگ، اسارت و شهادت می شود!
اقبال لاهوری و شهید مطهری از “احیای تفکر دینی” گفتند چون ذهنیت و تفکر دینی گاهی می میرد. دینی که حیات بخش است (استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم) گاهی با برداشت ایستا و مرده موجب بی تحرکی و نردگی و عقب ماندگی جامعه اسلامی می شود (ر.ک: بحث احیای تفکر دینی شهید مطهری)
– در زیارت ناحیه درباره سید مظلومان می خوانیم: قد قتل بقتلک الاسلام! با کشتن تو اسلام کشته شد! ذهنیتی از دین، حسین(ع) را به مذبح و یزید را بر امارت می نشاند. قبل از حسین(ع) اسلام اصیل کشته شده که چنین اتفاقی می افتد.
اینجا حضرت امیر(ع) از اسارت دین می گوید!
دین آمده هوی را اسیر کند و انسان را آزاد کند و دنیایی نو بسازد. اگر هوی، امیر شد و براساس هوی و هوس، دین را معنا کرد، دین اسیر شده است. دین ابزاری می شود برای طلب همین دنیای مادی و تکالب برآن.
از همین رو قرآن از “دین بازی” در کنار “دینداری” سخن می گوید! (۵۷/مائده، ۷۰/انعام، ۵۱/اعراف)
این اسارت دین چه ربطی به قضات و دستگاه قضایی دارد که حضرت ذیل فراز مربوط به آنها هشدارش را می دهد؟!
در جامعه دینی و حکومتی که به نام دین است، دنیا طلبان با دین (دین بازی) طلب دنیا می کنند.
چون دین و مقدسات نرخ رایج است در پناه مقدسات و دین، فسادها شکل می گیرد. با خیریه پولشویی می شود. بنام مذهب اشرافیت رسمیت می گیرد! و…
چنانچه در دوره اموی چنین شد و حضرت هشدار آن را به قضات حکومت خود می دهد
لذا کارکرد اصلی دستگاه قضایی علوی، آزاد کردن دین از اسارت دنیا طلبان و دین بازان است!
معلوم می شود در خطبه ۱۸ هم که در مذمت احتلاف نظر قضات قبل از حکومت خویش است، اختلاف براساس دستگاه استنباطی متفاوت نیست بلکه بیشتر اختلاف بخاطر همین مطامع مادی است.
شرایط ۱۴ گانه قاضی
با این تعلیل در ذیل شرایط بهتر تعابیر شرایط قاضی معنا می شود: «براى داورى در میان مردم، یکى از افراد رعیت را بگزین که:
- در نزد تو برتر از دیگران بود.
- از آن کسان، که کارها بر او دشوار نمى آید و از عهده کار قضا برمى آید.
- مردى که مدعیان با ستیزه و لجاج، رأى خود را بر او تحمیل نتوانند کرد
- و اگر مرتکب خطایى شد، بر آن اصرار نورزد
- و چون حقیقت را شناخت در گرایش به آن درنگ ننماید
- و نفسش به آزمندى متمایل نگردد
- و به اندک فهم، بى آنکه به عمق حقیقت رسد، بسنده نکند.
- قاضى تو باید، از هر کس دیگر موارد شبهه را بهتر بشناسد
- و بیش از همه به دلیل متکى باشد
- و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از دیگران ملول شود
- و در کشف حقیقت، شکیباتر از همه باشد
- و چون حکم آشکار شد، قاطع رأى دهد.
- چرب زبانى و ستایش به خودپسندیش نکشاند.
- از تشویق و ترغیب دیگران به یکى از دو طرف دعوا متمایل نشود.
چنین کسان اندک به دست آیند. پس قضاوت او را زیاد جستجو و بررسی کن!»
نکات و تفاصیل زیادی مطرح شد که در فایل صوتی می شنوید!