تا بحث تعاونی فراگیر بعنوان نهادی اقتصادی در جهت مردمی کردن اقتصاد و عدالت در تقسیم منابع ثروت برای اقشار محروم طرح میشود، صدای “نمیشود” و “شکست میخورد”؛ شنیده میشود!
“ایرانیها اخلاق کار جمعی ندارند”! و…
نتیجه میشود: ولو زیر قیمت و اقساطی ثروتهای کشور را به مش قربانعلیها بدهید!
درحالیکه:
- درون شکم سرمایهداری، تعاونیهای بزرگ مردمی نمونه دارد. موندراگون در منطقه باسک اسپانیا با ۶۶هزار مالک-کارگر ملهم از آموزههای یک کشیش مسیحی(خوزه ماریا) توسط ۵مهندس جوان در ۱۹۵۶ تاسیس شد. ۱۵۰شرکت در تولید و توزیع و مالی را پوشش و سالیانه بالغ بر ۸میلیارد دلار درآمد دارد. اصول ده گانه آن از جمله عدم تبعیض، سازمان دمکراتیک، حق حاکمیت نیروی کار، ماهیت فرعی سرمایه، انسجام در پرداخت حقوق و… به آنچه گفته شد بسیار نزدیک است. بخوانید:
پس میشود! - “جامعه ایرانی اهل کار جمعی نیست و تعاونی شکست میخورد”؛ برخلاف تحقیقات مردم شناسی درباره آیینهای کهن ایرانی است.
دکترمرتضی فرهادی در کتاب “فرهنگ یاریگری در ایران: درآمدی بر مردمشناسی و جامعهشناسی تعاون” به خوبی از عهده این کار برآمده است.
در این کتاب انواع یاریگری(خودیاری، همیاری، دیگر یاری) بررسی شده است. گزارشها و تحلیلهای مستند از تعاونی های سنتی را میخوانیم و بطور جدی این گزارش غربیان که ایرانیان تک رو هستند و کار جمعی نمیکنند به نقد گرفته میشود:
http://mortezafarhadi.ir/archive/236
ایشان در کتاب دیگرشان بنام واره یک تعاونی زنانه روستایی-عشایری را باز میشناساند. تا ۱۳۳۵ حداقل ۲میلیون زن ایرانی در ۴۰۰هزار واره عضو بودهاند!
http://mortezafarhadi.ir/archive/241
مدرنیزاسیون و انقلاب سفید شاه این تعاونیهای سنتی و کهن را رو به نابودی برد.
بازتولید امروزین این فرهنگ در تعاونیهای اسلامی-ایرانی، چاره امروز ما برای اقتصادمردمی برای عدالت اقتصادی است.
پس چون توانسته بودیم، باز هم میتوانیم!
محسن قنبریان ۹۹/۱۱/۲۲