منافق؛ چه عورت، چه قرآن!

صبح برای حفظ جانش از ذوالفقار، “عورتش” را نمایان کرد و عصر به همان دلیل(!)، “قرآن” بر نیزه کرد!!!

آیا منافق بهتر از این هم میتواند خود را لو دهد که: مهم من و جاه و بقاء من است قرآن و عورت برایم بالسویه است؟!!

“مَثَل سُوء” رَب نوع مصادیق ناباب است. “عمر و عاص” مادر همه خورده منافق‌هاست.

خداوندِ تقدیر، چگونه “قرینه” کند تا “عبرت” بگیریم و به نمونه‌های زمانه، “عبور” کنیم؟!

یکجا پشت ولایت، چفیه، حاج قاسم؛ یکجا عارِ لابی‌گری و لاپوشانی و خودنمائی؛ غیر از همان دستاویز قرآن و عورت است که نمی‌بینیم؟!

“اتخذوا ٲَی٘مانَهم جُنه فصَدُّوا عن سبیلِ الله ٳنَّهم ساءَ ما کانوا یَعملون” (۲/منافقون): سوگندهای خود را سپر می‌کنند؛ پس مردم را از راه خدا باز می‌دارند. راستی که بد چیزی به جای آوردند.

مطلب مرتبط: ظهور، پایان ایمان کاسبها

محسن قنبریان
۹۹/۴/۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *