برنامه علامت پخش شده از شبکه دو سیما، در فروردین ماه ۱۴۰۲ فصل دوّم خود با عنوان «کوفه؛ نقطه، سرخط» را روی آنتن دارد. در این فصل نیز حجت الاسلام قنبریان بعنوان کارشناس حضور دارد. قسمت هفتم این مجموعه منتشر میشود.
- سیاست خلفای قبل: کوچ دادن اقلیت ها از مدینه/ منع توقف بیش از سه روز
سیره امیرالمومنین:
- سه تابلوی مشهور: دفاع از زن ذمی(خ۲۷)/ دادگاه رفتن با اهل کتاب/بدرقه همراه خود
- جزیه گرفتن:
– اجحاف نکرد و از صاحبان حرفه، جنس هم قبول کرد
– در مقابل خدمات شهری هم داد (نامه به قرظه بن کعب درباره نهر اهل ذمه)/ شنیدن شکایت اهل ذمه(نامه۱۹)/ فرستادن ۱۰۰ مامور برای رسیدگی مطالبات
پس چرا شورش برخی از آنها یا ارتداد جمعی برخی مسلمان شده در دوره او را شاهدیم؟!
همه سیاسی و به تحریک خروج کرده های مسلمان بود!
– ماجرای خریت بن راشد و تحریک اهل ذمه/ فریب مرتدین
– فرستاده امام با عرضه اسلام همه جز یکی از ارتداد برگشتند!
ارتداد و تکفیر محدود:
- مستورد عجلی
- کولی های هند که امام را خدا می دانستند!
* توضیح و تکمیل ارائه در ضمن گفتگو و پرسشها صورت می گیرد.
محدودیت فرهنگی و اقتصادی ای برای اهل ذمه!
دریافت «۰۲۰۱۲۵ – امیرالمومنین علی علیهالسلام و شورش اقلیتهای مذهبی,ارتدادهای جمعی!» | “دریافت از پیوند کمکی“
برش اوّل قسمت هفتم/ بخش ارائه: علی(ع)؛ شورش اقلیت های مذهبی/ ارتداد های جمعی
پیوست قسمت۷ برنامه علامت: علی(ع)؛ شورش اقلیت های مذهبی/ ارتدادهای جمعی!
دادگاه رفتن حضرت امیر(ع) با اهل کتاب!
نقل مشهوری که زره خود را دست یک اهل کتاب دید و …( در ارائه هم همین بیان شد) درکتاب الغارات ج۱ص۱۲۴ از شیعه و منابع متعددی از اهل سنت آمده است. فقهای شیعه نیز در دو جا از بحثهای کتاب القضاء به آن استناد می کنند[۱].
نقل دیگر در روایات اهل بیت و مجامع روایی شیعه هست که تفاوتهایی با آن نقل مشهور دارد:
عبد الرحمن بن حجاج میگوید: روزی حکم بن عیینه و سلمه بن کھیل بر امام باقر علیه السلام وارد شدند و از (قضاوت با) یک شاهد و یک سوگند سؤال کردند. امام فرمود: رسول خدا صلی االله علیه و آله و سلم با آن ( یک شاهد و یک سوگند) قضاوت کرد و علی علیه السلام در نزد شما در کوفه نیز با آن قضاوت کرد. حکم و سلمه گفتند: این خلاف قرآن است. امام فرمود: از کجا پیدا کردید که خلاف قرآن است؟ گفتند: خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «و أشھدوا ذوی عدل منکم» . امام به آنھا فرمود آیا «و أشھدوا ذوی عدل منکم »
یعنی یک شاهد و سوگند را قبول نکنید؟ سپس فرمود: علی علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بود که عبدالله من قفل التمیمی بر آن حضرت گذشت در حالی که زره طلحه ھمراھش بود. علی علیه السلام فرمود: این زره طلحه است که در بصره (جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است. عبدالله بن قفل به حضرت گفت: بین من و بین خودت قاضی ای را که برای مسلمانان قبول داری قرار بده. پس بین او و حضرت، شریح به عنوان قاضی قرار داده شد. علی علیه السلام فرمود: این زره طلحه است که در بصره ( جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است. شریح گفت بر آنچه میگویی بیّنه بیاور. حضرت، امام حسن علیه السلام را آورد و شهادت داد که: این زره طلحه است که در بصره (جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است. شریح گفت این یک شاهد است و من با یک شاهد قضاوت نمیکنم مگر اینکه شاهد دیگری با او باشد. حضرت قنبر را خواستند و قنبر شهادت داد که: این زره طلحه است که در بصره (جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است. شریح گفت این برده است و من با شهادت برده قضاوت نمیکنم. علی علیه السلام غضبناک شده و فرمودند: زره را از او بگیرید. این شخص سه بار به جور قضاوت نمود. شریح حالش خراب شد و گفت: دیگر بین دو نفر قضاوت میکنم مگر اینکه به من بگویی کجا سه بار به جور قضاوت کردم؟ حضرت فرمودند: وای بر تو زمانی که خبر دادم که: این زره طلحه است که در بصره ( جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است، گفتی: بر آنچه می گویی بیّنه بیاور. در حالی که رسول خدا صلی االله علیه و آله و سلم فرمود: هرگاه غلولی یافتید بدون بیّنه آن را بگیرید، گفتی: کسی این حدیث را نشنیده است. این بار اول. سپس حسن را به عنوان شاهد نزد تو آوردم و شهادت داد. گفتی: این یک شاهد است و من با یک شاهد قضاوت نمیکنم مگر اینکه شاهد دیگری با او باشد. در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با یک شاهد و سوگند قضاوت کرد، این بار دوم. سپس قنبر را نزد تو آوردم و شهادت داد که: این زره طلحه است که در بصره (جنگ جمل) قبل از تقسیم غنائم به سرقت رفته است. گفتی: این برده است و من با شهادت برده قضاوت نمیکنم. در حالی که اگر برده عادل باشد شھادتش اشکالی ندارد. سپس علی علیه السلام فرمود: وای بر تو! امام مسلمانان امین است بر کارھای مردم حتی در کارھای عظیمتر از این.»
(الکافی ج۷ص۳۸۵/من لایحضره الفقیه ج۳ص۱۰۹/استبصارج۳ص۳۴/ التهذیب ج۶ص۲۷۴)
اختلافات دو نقل حاوی نکات خاص خود است اما حضور حضرت با یک ذمی اهل کتاب در دوره خلافت خود نزد قاضی ، وجه مشترک است که در این بحث به همان مقدار کار داشتیم.
[۱] یکی در بحث تسویه خصمین : المبسوط ج۸ص۱۴۹/ الدروس ج۲ص۷۵/جواهر الکلام ج۴۰ص۱۴۳
یکی هم در بحث اهل صیانات و مروات : المبسوط ج۸ص۱۵۴/مختلف الشیعه ج۸ص۴۱۱ و…