استاد قنبریان درجمع معاونین و مربیان پرورشی مدارس استان قم. ۱۴۰۳/۱۲/۸
اصالت فرد و جامعه باید در کنار هم معنا پیدا کند!مشکل امروز دانش آموزان فقط ندانستن وشبهات نیست، بلکه گرفتار شدن در شهوات و تمایلات است. تربیت، فراتر از آموزش است؛ هدف، ساختن انسانهایی است که نهتنها جامعهپذیر، بلکه جامعهپرداز باشند؛ نسلی که بتواند در تراز انقلاب اسلامی، تمدنساز باشد.شهید رجایی در ۱۳۵۹ امور تربیتی را برای چنین هدفی بنیان نهاد.
تربیت فقط به نمازخوان و مؤدب کردن افراد ختم نمیشود؛ هدف، جامعهپردازی است! یعنی تربیت نسلی که بتواند در برابر جاهلیت بایستد و طرحی نو دراندازد. جامعهی الگو، جایی است که جز خدا پرستیده نشود و جز عدل و احسان حکومت نکند. اگر هدف تربیتی ما ساختن انسانهایی در تراز سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی باشد، آنگاه نسلی خواهیم داشت که نهتنها جامعهپذیر، بلکه جامعهپرداز است.
این همان مطالبهی شهید رجایی از امور تربیتی بود.
بایگانی برچسب: s
کرونا، قم، روحانیت؛ چقدر ایوب؟ چقدر یونس؟!
سیبل کردن قم و روحانیت برای “منشأ” و بخصوص “شیوع” کرونا در کشور، گرچه از شبکههای بیگانه شروع شد؛ اما از زبان نمایندگان مجلس و مقامات مسئول و شخصیتهای اجتماعی تعقیب شد. در بسیاری از شهرها نسبت به ماشین پلاک قم و لباس روحانیت حساسیت درست شد. در مواردی هم تعرّض و توهین اتفاق افتاد!
هر چه بگوئی: روحانیت درصدی از اصناف موجود قم است و تازه قم هم منشأ ویروس در ایران نبوده؛ فعلا این ابتلاء برای قم و روحانیت پابرجاست!
اگر “هویت جمعی صنف روحانیت” را در یک “تشخّص تاریخی” لحاظ کنیم؛ این پرسش موجّه جلوه میکند:
روحانیت دچار ابتلاء ایوب شده یا یونس؟!
ابتلای ایوب(ع):
دچار مسمومیت و بیماریای شد که بدنش نطقه نقطه شد[۱] از او عیبجویی شد [۲]از مردم جدایش کردند در حالیکه قومش به او میگفتند: هیچ کس را به چنین بلیهای ندیدهایم، جز به سوء سریرهاش! شاید تو هم برعکس آنچه آشکار میکردی، باطنت، زشت بوده که چنین شدی[۳]!
در حالیکه او “بیگناه”، مبتلا شده بود. رشک و حسادت شیطان بر او موجب شد عامل بیماری توسط شیطان در او دمیده شود[۴]. (انی مسّنی الشیطان بنصب و عذاب).
صبر ایوب، موجب رفع ابتلاء و عزت دوبارهاش شد. امام صادق(ع) به شیعیان فرمود:”خدای تبارک و تعالی ایوب را بدون گناه، مبتلا کرد؛ پس صبر کرد تا جایی که عار مردم شد! شما بر تعییر و عارشدن صبر نمیکنید[۵]“.
ابتلای یونس(ع):
یونس هم دورهای در شکم ماهی محبوس شد و با بیماری به بیابانی خالی انداخته شد[۶].
اما ابتلای او بدان خاطر بود که چون انبیاء دیگر، مردم را راهبری و سیاست نکرده بود[۷]. غضبناک، از مردمش بود[۸]. “کاظم” نبود که کدورتهایش را نابود کند[۹]؛ “مکظوم” بود[۱۰] مثل مشکی پر از خشم؛ البته سربسته و ساکت. قرآن او را مثل “عبدی فراری” خطاب میکند [۱۱]که مورد ملامت بود[۱۲]. لذا با وجود عصمتش، خداوند، پیامبر اسلام را از الگوگیری از او منع میکند[۱۳]. یونس گمان نمیکرد از این ترک مأموریت -با وجود هویدا شدن آثار عذاب- توبیخ شود و براو سخت گرفته شود[۱۴]. اما خداوند او را زنده ولی بیمار در شکم ماهی، حبس کرد[۱۵]. دوره لبث و قرنطینهی سختش در شکم ماهی، او را از “صاحب الحوت”(همراه ماهی) -که با غیض فروخفتهاش بود- به “ذالنون” (صاحب اختیار ماهی) رساند. و این وقتی بود که در آن ظلمات، تسبیح حق میگفت و هر عیب و نقص از حکمت خداوندی تنزیه میکرد. خداوند هم، او را استجابت و از غم و غصه-مثل دیگر مومنان- نجاتش داد[۱۶]. دوباره به رسالتی جدید مبعوث شد. اینبار برای قومی صد هزار نفری یا بیشتر[۱۷]. پیامبری شد با دو بعثت؛ یکی بهتر از قبلی!
ابتلای روحانیت:
تعییرها و عیب تراشیهایی که باوجود این همه طلبه جهادی و خدوم واقعا سزاوارشان نیست!
هر روز که میگذرد بیشتر معلوم میشود این ویروس پراکنی در دنیا از “شیطان اکبر” است[۱۸].
شاخه رسانهای او میخواهد این صنف در تشیع را، “سامری” و الان دچار مرض “لامساس”(کسی نزدیک نشود!) معرفی کند! حال آنکه “اسلام منهای روحانیت، خیانت است”. هزار سال است منصب آنان در غیبت، “منصب هارون” بوده مقابل “سامریها”.
اما بوده و هستند آحادی در این لباس که چهره “مغاضباً” یونس شدند! به تعبیر امام عزیز، “منبری پرخاشگر” شدهاند[۱۹]. کمی از زیّ تواضع و لباس مستضعفین در آمده، شوکت و شاهی پسندیدند! از بار رسالت سنگین “فریاد بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم”، شانه خالی و بعضا ساخت و پاخت کردند! و…
قرنطینهی نگاهها، مکافات و کفارهی پاک شدن این صنف شریف از آن سلولهای بیمار است. فعالتر شدن بدنه پاک روحانیت در ابتلائات دیروز و امروز مردم، ذوب کردن “نامردمیها” در بین خودشان به همراه دارد. دیگر او که برای مردم مریض نشود و در تعب نیافتد، روحانی نیست!
اینگونه دوباره مبعوث میشوند؛ کاملتر و بهتر.
مطالب مرتبط:
- آخوندها کجایید؟!
- زکات یا کفاره؟!
محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۲۱
[۱] تفسیر برهان ج۴ص۶۶۲و۶۶۳
[۲] همان
[۳] همان
[۴] همان
[۵] همان
[۶] ۱۴۵/صافات
[۷] ر.ک:ادب فنای مقربان ذیل شرح ساسه العباد
[۸] ۸۷/انبیاء
[۹] اخیرا وزارت دفاع روسیه اعلام کرده: پنتاگون مسئول انتشار ویروسها با پهبادهای حامل حشرات آلوده به ویروس به نقاط هدف است!
[۱۰] ۴۸/قلم
[۱۱] ۱۴۰/صافات
[۱۲] ۱۲/صافات
[۱۳] ۴۸/قلم
[۱۴] ۸۷/انبیاء
[۱۵] ۱۳۹تا۱۴٨صافات
[۱۶] ۸۸/انبیاء
[۱۷] ۱۴۷/صافات
[۱۸] تصنیف غررالحکم ۵۰۶۰
چرا از تکذیب دروغ شاخدار اسکان ۵۰خانواده روحانی مهاجر از قم، استنکاف میکنم؟!
هنوز برخی دوستان و دلسوزان پس از گذشت دو روز و تکذیب و حتی شکایت صاحب هتل رضا از شایعه پردازان، باز پیام میدهند که چرا شما تکذیب نمیکنید؟!
از این اصرار و دلسوزی متعجبم!
مگر هر کذبی، ارزش تکذیب دارد؟!
بنده دو وطن شرعی دارم: بهبهان(که زادگاهم است) و قم(البته با وجود حدود۳۰سال عمر طلبگی، سه سال است که در قم قصد توطن کردهام!).
بهبهان شهر سردار شهید دقایقی و قم شهر سردار شهید زینالدین است!
زینالدین ۱۰۰نفر از جوانان قم را بسیج کرد تا مقابل اشغال استان من(خوزستان) و غارت ناموس مثل شهر من بجنگد. آن صد نفر بعدا، تیپ علیبنابیطالب قم شد. آنها برای ما جنگیدند و برخی شهید شدند.
دقایقی، شهید بیمرز بود. در قم یگان حفاظت را عهدهدار و در تیپ علیبنابیطالب آنجا هم درخشید. بعد پایه لشکر بدر را نهاد که جوانه حشدالشعبی الان عراق شد. برای اسلام و ایران در راه خدا شهید شد. حالا چند جا یادمان دارد: بهبهان(زادگاه)، امیدیه(مدفن)، قم(محل خدمت)، عراق(بخاطر فرماندهی سپاه بدر).
بنده امروز شرمندهام که چرا جوانان جهادی بهبهان را برای کمک به قم و جبران فداکاری زینالدین و ادامه راه دقایقی بسیج نمیکنم!؟
تکذیب کردن دروغ شاخدار اسکان ۵۰خانواده روحانیِ مهاجر از قم، کذبی را از سر من شاید دور کند؛ اما نیت شومی را در دل سناریو نویسانی، تصدیق میکند که: قم برای خود، ما هم برای خود!
این “ایدهی شوم” در مثل بندرعباس با شایعهای مشابه، آتشافروزی کرد و درمانگاه را سوزاند!
اگر بهبهان، کرونا پیدا شود، آن ایدهی شوم، علیه همشهریان هم میشود: فروشگاهها را غارت، ماسک را احتکار و قرنطینههای درمانی را تهدید میکند!
بگویم من هیچ قمی را اسکان ندادهام، راست گفتهام و دروغپرداز را تکذیب کردهام؛ اما این انفعال را پذیرفتهام که ما چکار به قم و گلستان و کاشان و… داریم! و این مسلمانیام را تکذیب میکند که: “هرکس صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد، مسلمان نیست”!
حالا که ابتلای وطنم، ویروس است و بیشتر محتاج کار تخصصی است و مانند سیل و زلزله نیست؛ اقلا اهتمام به همّ و غم آنها را برای خود نگهداریم. و از اعضای بنی آدم بمانیم.
از بابت گرفتن وقت شریفتان برای حواشی کم ارزش عذرخواهم حلال کنید.
محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۱۱