فشرده ای از سخنرانی شب ولادت حضرت معصومه(س)
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
بایگانی برچسب: s
چند اصل رهنما برای برنامه ریزی حوزه دختران:
- مَحرم سازی حرام نیست بلکه یک حق است!
دختران عادتاً مصداق “مَن یُنَشّاءُ فی الحِلیه” اند؛ یعنی در زیور و زینت رشد میکنند، به حدی که گویی آن زینتها و زیورها، رشدشان میدهند.
پس برای زینت کردن، خودی نشان دادن و کارهایی از این دست، “حق” دارند محیطهای اختصاصی داشته باشند؛ مَحرم سازی فضای سالنهای جشن، تفریحات و ورزشهای خاص آنها، از این قبیل است[۱].
حتی این مَحرم سازی در فضای مدارس دخترانه هم میتواند جاری و تا حدود زیادی پاسخ به این نیاز طبیعی دختران باشد.
تاکید بر “حجاب شرعی” در “محیطهای مختلط”، در کنار آن “مَحرم سازی” همراه با “تامین امنیت آن” (عدم انعکاس رسانه ای و…) ، “توازن اسلام”و واقع نگری اش را نشان دهد.
استفاده از این حق برای همه طیف های دختران (محجبه و بی حجاب) جایز است. - جامعه، متکثر و ارزش ها هم، طیفی است؛ اما فلش پیشران ها مهم است!
بپذیریم در جامعه تکثر وجود دارد:
سطحی از دختران تا حرامهای شرعی یا سرحد حرام، میل و میدانهایی در جلوات تمدن جدید دارند.
سطحی دیگر از دختران تا مستحبات و حتی “ارزشهای غیر مولوی” حوزه دختران و زنان را دوست دارند رعایت کنند.
طیفی دیدن تحقق ارزشها بین این دو سطح (کف: واجب و حرام/ سقف: ارزشهای اخلاقی) ، واقع نگری دیگر اسلام است.
مثلا لازمهی این طیفی دیدن در برنامهریزی اجتماعی این است که نه زنان و دختران معمولی جامعه را از مباحات و حتی “مکروهات فردی” حوزهی زنان، منع کنیم.
و نه با برنامه ها و ایده ها، محجبه و چادریها را عملا به کف واجب و حرام سوق دهیم.
از حضور در ورزشگاه [۲]و کنسرت مجاز تا صنوفی از خوانندگی و استندآپ ها در برنامه های عمومی و رسانهای و هرچیز دیگری -بشرطی که حلال باشد- را نباید از دختران آخر طیف منع کرد.
همزمان نباید برای جذب به حجاب و چادر، از چادریها در اینگونه برنامهها استفاده کرد. پیشران جذب به حجاب، تنزل دادن های حجاب برتر به کف فعالیتهای مشروع نیست. - چادر، محلّل نیست؛ بلکه شأن ویژه دارد!
چادر، نه تنها محلّل (حلال کننده)ی حرام نیست بلکه حتی شأنی میآورد که رعایتش بر خانم چادری لازم می شود.
به تعبیر فقهی:
– برخی امور(محرمات و گناهان) به “شخصیت حقیقی” (یعنی روح و جان فرد) ضربه میزند که “خلاف عدالت” خوانده میشود و برای همه افراد جامعه یکسان است.
– در مقابل برخی اعمال و اطوار به “شخصیت حقوقی” و “جایگاه اجتماعی” لطمه می زند. این شخص واقعا نزد خداوند گناهی نکرده و روح لطمهای ندیده، اما جایگاه اجتماعی و دینی او در نزد مردم لطمه دیده است؛ این را “خلاف مروّت” میدانند.
– نکته اینجاست که بر کسی واجب نیست در “پرتو دین و مظاهر آن”، چنین جایگاهی را کسب کند؛ اما اگر حاصل شد، ضربه زدن به آن جایگاه جایز نیست؛ چراکه موجب وهن و سست شدن دینداری میشود.
مثلا بر طلبه در شرایط عادی، واجب نیست معمم شود؛ یا برای زن، آنچه واجب است، حجاب شرعی است؛ چادر واجب نیست. اما اگر طلبهای معمم و زنی چادری شد، هرآنچه به این جایگاه دینی لطمه بزند را باید رعایت کند.
ممکن است حرکت و اتفاقی واحد در دید عمومی جامعه از یک خانم چادری پذیرفته نشود اما برای یک شل حجاب، خوب هم باشد! - خلاف مروّت را حداکثری و موجب خانه نشینی زن چادری نکنیم!
نیاز به تکرار نیست که حجاب و بخصوص چادر، ابزاری برای “حضور اجتماعی زن مسلمان” است. اینگونه او با حیثیت مشترک با مردان (یعنی انسانیت منهای جلوه های زنانه) در “فعالیتهای اصیل اجتماعی” حضور خواهد یافت.
نباید دایرهی خلاف شأن و مروت، طوری تنگ شود که زنان محجبه از حضور در “عرصههای مهم اجتماعی” هم محروم شوند.
پیشران جذب دختران آخر طیف، حضور دختران محجبه در این نقش های اصیل اجتماعی است نه تنزل چادری ها به نقش های فیک و لهویات با چادر!
(تفصیل این اصول و چالش های تطبیق در موارد و مصادیق مجال دیگری می خواهد)
طیف چادری جامعه -که برترین حجاب زن و به تعبیر برخی مراجع، شعائر دینی [۳]را انتخاب کرده اند- این انتخاب اصیل و ارزشمند خود را پاس دارند؛ نه درباره اش آنچه خلاف مروّت است مرتکب شوند و نه هرچه بدین خاطر، دور از شأن خودشان است را بر دختران غیر چادری یا شل حجاب منع کنند.
واضح است آنها هم میتوانند از مَحرم سازی در مجالس خاص بهره ببرند و بین ارزش چادر و نیاز به زینت و شادی وتفریح جمع نمایند!
برتر از همه اینها حضور مفید خود در نقش های اصیل اجتماعی (در همه عرصه های انسانی) را با حفظ مادری و همسری افزایش دهند.
محسن قنبریان ۱۴۰۲/۳/۴
[۱] منطق جداسازی سالنهای مردانه و زنانه!
[۲] مجاز بودن حضور زنان در ورزشگاهها، یک حکم شرعی اجتماعی است+نسخه کامل کتاب
[۳] آیت الله العظمی فاضل لنکرانی/ جامع المسائل ج۱ص۸۰
از رسول الله(ص) روایت شده:
…البَناتُ مُبارَکاتٌ مُحَبَّباتٌ…: دختران، دارای برکت و دوست داشتنی اند. (مستدرک الوسائل ج۱۵ص۱۱۵).
این روزها سزاوار است همه “مبارکی دختران” را به آنها بنمایانیم.
“احساس مبارک بودن”، خود حافظ و نگهبان درونی موثری است.
مقابل مبارکی و بابرکتی، “تضییع شدن” و “بذل و ریخت و پاش شدن”(مبتذل) است!
چه خوب است دختران هم به آنان که “حافظ برکت” و خجسته بودنشان هستند و “مانع تضییع” و نگاه هرز و مبتذل به آنهایند، قدر شناسی کنند؛ پدر و برادر، مربی و معلم، مامور انتظامی و جوانان غیور!
محسن قنبریان
دختر و خدا!
مشرکان “فرشتگانِ آسمان” را “دخترانِ خدا” می خواندند! اما “دخترانِ زمین” را “بنده خدا” هم نمی دیدند!
دخترکان یا در دخترکُشی می مردند یا در ضعف و زبونی نگه داشته می شدند که حتی از گرفتن حقوق اولیه شان عاجز بودند (وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ)!
در فرهنگ مردسالار و پسرپرور، در واقع این خدا بود که زمین خورده بود؛ که “مدبّرات امر”ش، دختر خوانده می شدند!
مظلومیت “دختر” و “خدا” با هم پیوند داشت!
“دختر” برای “خدای دختران”؛ خدای “مردسالاران” هم “هوی” بود: “مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ “!
اشتباه نکن این خدای زمینی، مونث را دختر خود نمی خواست، #برده_جنسی خود می خواست!
خدا هم این تقسیم ناعادلانه شان را به رخ شان کشید: تِلْکَ إِذًا قِسْمَهٌ ضِیزَىٰ!
اگر خدا محترم می شد، دختر هم؛ دختر عزیز می شد خدا هم!
خدا باید کاری می کرد!
با جاهلیت چه بحث فلسفی کند؟!
چگونه بفهماند خودش “لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ” است و فرشتگان هم “مجرد از ماده” اند و دختر و پسر ندارند؟!
برای “متعمّقون”، چیزهایی گفت؛ حالا باید ذهن ها درباره دختر هم عوض می شد!
خدا، “دختر پروری” کرد!
قبل تر شروع کرده بود و حالا گزارش کار به جاهلیت می داد!
وقتی همه منتظر “پسرِ مسیحایی” بودند، نذر مادری (لَکَ مَا فِی بَطْنِی) را “برای خود”، “قبولِ حَسَن” کرد!
اما او را “دختر” خواست!
در سورپرایز تولد، وقتی مادر از دختر بودن کودکش تعجب کرد، گفت: “لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَىٰ”! پسر مثل دختر نیست! (نفرمود: دختر مثل پسر نیست!)
خداوند “دخترِ برای خود” را آزاد (مُحرّر) می خواست نه “زاد و کالا”!
پس بجای “یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَهِ” او را “أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا” داد!
فرقها دارند “نشو” با “نبات”… فاصله ها دارند “حلیه”(زیورهای عارضی) با “حُسن”(زیبایی ذاتی)…!
“دخترِ برای خدا”، هم سنخ و هم سخن فرشتگان شد؛ فرشتگان، دختر نشدند اما دختران، فرشته شدند!
از میوه های بهشت خورد!
تو بگو اینبار “آدم”، بهشت بر زمین آورد!
“دخترِ برای خدا” حالا دیگر در “نزاع لفظی”(خصام) ، “بی زبان و عاجز” (غیر مبین) نبود!
نباتش به آنجا رسید که “بیانی” رساتر از “زبان” هم میوه داد!
در مخاصمه یهود لجوج علیه او و زیر سیل تهمت ها، “صبیّ در مهدش” بر پاکی او شهادت داد!
مخاصمه اینقدر “بیّن” و معجزه بود که گروهی از آنسو افتاده، مولودش را “پسر خدا” خواندند! و اینبار خدا پسردار شد!!!
و خداوند این “دخترپروری” را بارها در تاریخ تکرار کرد! مریم(س)، فاطمه(س)، زینب(س)، معصومه(س) و…!
…هرجا که مظلوم می شد یا به دختران ظلم می شد!
اصلا هروقت احتجاجِ مهم و خصامِ سرنوشت سازی داشت، از قبل “برای خود”، “دختری” را “أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا” می داد! بجای نشو در جلوه و زینت، رشد در حُسن و زیبایی کند!
برای موقف سقیفه، موقف عاشورا، موقف عفریت مستکبر، موقف آخر الزمان…
خدا با دختر از مظلومیت ها درآمد و درآورد!
محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۳۰