برگزار شده در هیأت الزهرا(س) دانشگاه شریف در ایام دوم فاطمیه ۱۴۰۴
بایگانی برچسب: s
دبستان فاطمه زهرا سلام الله علیها کجاست؟
حجتالاسلام والمسلمین قنبریان
شب اول فاطمیه ۱۴۴۷ | ۲۵ آبان ۱۴۰۴
عدالت اجتماعی؛ پیوند مردم و حکومت برای بیشترین بازدارندگی
انقلاب نباید برای عده ای درآمد زایی کند، انقلاب پیوند دهنده همه است!
هیأت دانشجویی اصحابالحسین (علیهالسلام)
بسیجشوندگیِ ایرانی و سازمانِ بسیج
بازاندیشی در بسیج و سازمانِ آن | بهمناسب هفتهٔ بسیج
«بسیجشوندگی» یک خصلتِ اجتماعی است و «بسیج»، حاصلِ آن است. مانندِ غُسل (شُستهشده) که نتیجهٔ غَسل(شُستن) است.
میزانِ این بسیجشوندگی در جوامع مختلف است؛ در جامعهای که به قول امیرِ بیان «تعدادشان زیاد امّا اجتماعِ قلوبشان کم است»، بسیجشوندگی ضعیف میشود؛ حتی اگر بسیجکنندهاش کسی مثل علی(ع) باشد. زینروست که «اتّحاد مقدّس»، رازِ اصلیِ امکانِ بسیجشدن است. کاملاً درست است که گفته شود: «بسیج در حقیقت، مظهرِ یک وحدتِ مقدّس، میانِ افرادِ ملّت است».
خصلتِ بسیجشوندگی در جوامعِ دیگر میتواند به شکلِ سکولارش باشد. اما بسیجشوندگیِ ایرانی در تاریخاش، با هویّتِ مذهبی بوده است؛ گرچه حکومتهای فاسد یا بیگانگان معمولاً آن را سرکوب میکردند.* بااینحال، در مقاطعِ تاریخیِ گوناگون در مقابلِ استبداد و استعمار رخ نموده است. لذاست که شیخ محمّد خیابانی، محمدتقی پِسیان، میرزا کوچکخان، حاجآقا نورالله اصفهانی، آسید عبدالحسین لاری، شیخ جعفر محلاتی، رئیسعلی دلواری و مانندِ اینها، همه به این معنا، بسیجیاند.*
البته چنین خوانشِ هویتی از بسیج، در «سازمان بسیج» خیلی پررنگ نیست!
آیا «سازمانِ بسیجکننده» توانسته است همهٔ ظرفیتِ بسیجشوندگیِ ایرانی را بسیج کند؟!
دههٔ شصت با جمعیتِ ۳۰میلیونی، وعدهٔ بسیجِ ۲۰میلیونی مطرح بود. در پایانِ دفاعِ مقدّس هم همان رقم تمدید شد و بیان شد هنوز محقّق نشده است.*
الآن برای جامعهٔ ۹۰میلیونی، هنوز تحقّقِ همان بسیجِ ۲۰میلیونی آرزوست! گرچه بسیاری بسیجیاند اما عضوِ سازمانِ بسیج نیستند.*
بسیجشوندگیِ مردم کاهش یافته یا نهاد و سازمانِ بسیجکننده کاستیهایی دارد؟!
رهبرانِ انقلاب از همان ابتدا گفته بودند که جذبِ تودهٔ مردم با دیگر جذبهای سازمانی تفاوت، و ظرائفِ خاصّ خود را دارد.*
آرمانهای انقلاب ۵۷ چون «فطری»اند، «جاودانه»اند.*
از این رو همیشه میتواند محورِ بسیجشدنِ ایرانیان شود. مثلاً آرمانِ «استقلال» و «عزّت» در دفاعِ مقدّس، بسیج میآفریند و همان؛ ۴۰سال بعد در جنگِ ۱۲روزه هم بروز میکند.
پس ظاهراً مانعی در محورِ بسیجشدن، مردم و ضریبِ بسیجشوندگی نباشد.
جا دارد «سازمانِ بسیجکننده» و نحوهٔ کار و حاصل آن را انتقادی بررَسید!
بهخصوص وقتی میبینیم برخی زُعمای سابقِ آن، به تأسیسِ سازمانِ دیگری برای «خلقِ ارادهٔ عمومی» [حاصلگرفتن از همان بسیجشوندگی] روی میآورند؛ ظاهراً ایشان هم سازمانِ موجودِ بسیج را برای آن منظور، ناکافی یافتهاند!
واضح است سازمانهای جدید نیز دچارِ همان سرنوشت میشوند اگر راهِ درستِ استفاده از «ظرفیتِ بسیجشوندگیِ ایرانی» پای آرمانهای تاریخیاش را نیاموزند.
❕توجّهاتی ابتدایی در اینباره:
- تبعیض در خوانشِ آرمانها، بسیجشوندگی پای یک آرمان را ضعیف میکند. همنشینیِ استقلال با آزادی، پیشرفت با عدالت، ولایت با جمهوریت، اسلام با ایران و وطن، و مانندِ این توازنها در آرمانهاست که آن ظرفیتِ بسیجشوندگی را فعلیت داده، در مواقفِ لازم «بسیج» میآفریند. خوانشِ بریده و گزینشی از این دوگانهها یکی از آسیبهای سازمانبخشی بوده است.
- گاهی استفادههای ابزاری از آن آرمانها در جهاتِ جناحیِ خاصّ یا عرصهٔ انتخابات، اعتبارِ سازمان را نزدِ تودهٔ عظیمِ بسیجشوندگان آسیب میزند.
- «بسیج» در آن معنای بلند، باید زیستِ دوّمصنوف و مشاغل و قشرهای مختلف باشد.
«این مردم در اداره و مدرسه و دانشگاه و حوزه و دکّان و… هستند؛ یعنی یک زندگیِ دوزیستی [زیستِ معمولیِ زندگی و زیستِ بسیجی]» پس «زیستِ بسیجی» نباید موجبِ امتیازاتِ مادّی و مزایای خاصّ (هرچند کوچک) در «زیستِ معمولی» شود. همانگونه که در دفاعِ مقدّس، بسیج لشگرِ مخلصِ خدا بود و نشان در گمنامی داشت. حاصلِ بسیجشوندگیِ یک ملّتِ ۹۰میلیونی تاکنون هرتعداد که شده باشد، هرگز نباید راه را برای فعلیتبخشی به دیگرظرفیتها ببندد. - سازمانی برای فعلیتبخشی به چنین ظرفیتی نمیتواند مثلِ دیگرسازمانها باشد و از طریقِ «استیلای سازمانی»، بسیج بسازد! بلکه سازمانی منعطف در مواجهه با ارادههای عمومی و تعیّنیافته از خواستِ آنها، بیشتر به کار میآید. در تجربهٔ دفاعِ مقدّس، فرماندهانِ بسیج از پایین به بالا تعیّن مییافتند. یک معلّم، یک خبرنگار، یک شهردار یا یک روستایی؛ پس از بسیجشدن پای آرمان، شایستگیهایش بُروز و به سطوحِ فرماندهی بار مییافت؛ همّت و باقری و باکری و حاجقاسم میشد.
- بیش از این موارد را میتوان با کاوشها و بررسیهای انتقادی، درونِ عقلانیت انقلاب اسلامی کشف و طرح کرد؛ اگر فضاهای کلیشهای و تکراری مجالِ بیشتری دهد.
محسن قنبریان| ۱ آذر ۱۴۰۴
“شیرین کاری” ، اتحاد مقدس نیست!
![]() |
![]() |
عناصر سه گانه هویت ملی از دید رهبرانقلاب: “ریشه داری تاریخی”، “اسلام” و “انقلابی بودن” است!
پس هم غدیر در هویت ایرانی است؛ هم ریشه های تاریخیِ مقاومت مقابل زورگویان؛ هر دو هم سزاوار جشن یا تجلیل اند.
بزرگان نظام، جشن ده کیلومتری غدیر را -علیرغم خوب بودن- “شیرین کاری” خواندند! (طراحان و برگزار کنندگان حتماً شنیده اند)؛ جشن میدان انقلاب و رونمایی از مجسمه شاهپور ساسانی که از آن بیشتر نیست!
آنچه واقعا انسجام و اتحاد مردم را -حتی بیش از تجاوز دشمن- ایجاد و “تثبیت” می کند، چیز دیگری است.
صاحب این ایام، فاطمه زهرا(س) دو بار در خطبه اش بدان توجه داد :
جعل الله … العدل تسکیناً [تنسیقاً] للقلوب
… والعدل فی الاحکام ایناساً للرعیه!
عدالت اجتماعی عمیق ترین لایه مردم -یعنی دلها- را یکی می کند.
احکام عادلانه حکومت هم موجب انس مردم با حاکمیت می شود!
عدالت اجتماعی از برترین نمودهای انقلابی بودن (عنصر سوم هویت ایرانی) هم هست.
به نصاب نرسیدن آن، خدای نکرده رابطه مردم-مردم و مردم-حاکم و اتحاد مقدس را تهدید می کند.
افزون شدن فاصله غنی و فقیر که در تبرّج ها و خودنمایی های منتفعان هم بروز می کند، یکدستی و آرامش قلوب را نشانه گرفته است.
به اشتراک گذاشتن بی حجابی با دختران پایین شهر و ساختن ائتلاف های جنسیتی نمی تواند، وحدت پایدار بسازد.
ضریب بالای “درک فساد” نیز انس مردم و حکومت را آسیب می زند.
جشن های مذهبی و ملی، هرچقدر هم متعالی و پر ثواب باشند، بدون عدالت، اتحاد مقدس را نمی توانند تثبیت کنند.
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۸/۱۷
پیوست یادداشت : ” شیرین کاری” ، اتحاد مقدس نیست ؛ این دو را ببینید:
- برنامه هویت ما / با حضور حجت الاسلام قنبریان/ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴/ نگاهی به آیین غدیر و مهمونی ده کیلومتری
- سخنرانی اتحاد مقدس / حجت الاسلام قنبریان/ هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران/۳۰ مهر۱۴۰۴
سخنرانی/ اتحاد مقدس
حجت الاسلام محسن قنبریان
هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران/ ۳۰مهر۱۴۰۴
دانلود سخنرانی «اتحاد مقدس» | “دانلود از پیوند کمکی»
واقعیت و روایت!
در جنگ ۱۲روزه مردم جور دیگری شدند، اما تعبیر و روایت آن در تور علوم انسانی می افتد!
حب وطن خوب یابد؟!
چرخه اتحاد مقدس:
اتحاد بر مدار یک هویت شکل می گیرد.
اتحاد در بزنگاه های تاریخی آن هویت را بسط می دهد.
عناصر سه گانه هویت ایرانی
بسط این عناصر در تاریخ ایران و دهه های اخیر
مراقبتهای اتحاد مقدس:
مراقبتها را در حد چند آدم سیاسی و وفاق افراد شاخص جناح های سیاسی تقلیل ندهیم؛ اتحاد ۹۰میلیونی است که مقدس است!
- فاصله طبقاتی -بخصوص در مسئولین و منسوبین/ بخصوص مانور آن- اتحاد را می شکند!
ادراک فساد در ایران بالاست حتی بین نیروهای وفادار! - جناح های سیاسی؛ اختلاف آری، تفرقه نه!
تفرقه، جدایی بدنها با جبهه بندی و خشونت های زبانی و برچسب زنی و…است.
دو شهیدی که از سوی علی(ع) از فحش و سبّ شامیان نهی شدند!(خ۲۰۶)
معجزه علی(ع) از نظر برخی متکلمان معتزلی! - چالش وحدت و خلوص
مساله سخت را باید دید و حل کرد؛ ساده انگاری ها کار را سخت کرده است!
دو نحوه خالص سازی!
جمع بین وحدت و خلوص!
نیازِ وحدت ؛ وحدتِ نیاز!
رهبر انقلاب در کتاب “خون دلی که لعل شد” از هم سلولی ای در دوره پهلوی می گوید؛ کمونیستی که به هیچ دینی عقیده نداشت!
اما با او در مقابل ستم پهلوی، وحدتی را ترسیم می کرد!
«گفتم سوکارنو رییس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاک اتحاد ملتهای عقب مانده نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن بلکه وحدت نیاز است. مسائل یکی است و سرنوشت نامعلوم. و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد!»
این یک ائتلاف سلبی مقابل اربابهای زمین است که می شود به “تعالی” برسد؛ به “کلمه سواءِ” توحید هم برسد! (۶۴ آل عمران: قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الَّا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله)
کاروان صمود علیه اسرائیل از این قبیل است.
امروز از هر دینی و شاید بی دین هم درش پیدا شود؛ وحدتِ نیاز بر سر ضدیت با ظلم اسرائیل!
افتادن در مسیر اجابت این “تعالوا”، به ایمان نزدیک می کند!
اتحاد دیگری هم می تواند بین مومنین به پیامبر(ص) با اعتصام به حبل الله باشد!
اینجا هم سخن از “تعالوا” است اما تعالی به جنگیدن یا دفاع از مسلمان (ولیعلَمَ الذین نافقوا و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله او ادفعوا…)
منافقین امت این “تعالوا” را اجابت نمی کنند، قرآن هم خطابشان می کند: هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان! در این وقت به کفر نزدیک ترند!(۱۶۷ آل عمران)
عجیب نیست؟!
معرکه های تاریخی(مثل غزه) پیشران های کفر و ایمان هم می شوند؛ عده ای را به ایمان و عده ای را به کفر نزدیک می کند!
محسن قنبریان ۰۴/۶/۱۵
وحدت یا خلوص؟!
(برای آنها که میخواهند مساله مشکل حل کنند؛ نه ساده انگاران!)
«یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو.
خلوص که شما مطرح میکنید -که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم.
در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنکعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجهی اول و خالصترینها بودند؛ عدهای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عدهای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعهی چند هزار نفری -که کار خالص سازی خیلی آسانتر بود از یک جامعهی هفتاد میلیونی کشور ما- میخواست خالصسازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازهی مرخصی بگیرد، اجازهی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمیماند.
امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانهی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائرهی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعهی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است.
از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانوادهی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزهی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجهی آن، خلوص روزافزون جامعهی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.
وحدت هم که ما گفتیم – که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده – منظور من اتحاد بر مبنای اصول است.
بنابراین وحدت با کیست؟
با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.
آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.
بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم».
(۸۹/۵/۳۱رهبر انقلاب اسلامی)
* برای بیشتر تعمق کردن: سخنرانی/ ولاء ها و ولایتها در قرآن
در همه ی امور امت باید ناظر باشد

