سخنرانی/ ابناء الآخره

جلسه اول – ۱۴اسفند۱۴۰۳؛ هیأت میثاق با شهدا – مسجد دانشگاه امام صادق(ع)

 

فکونوا من ابناء الآخره (خ۴۲)

درباره رائد و پیشوا: ولیکن من ابناء الآخره (خ۱۵۴)

 

ما ولید دنیائیم یا فرزند آخرت؟! آخرت که فرداست؛ پدر یک مرتبه قبل از فرزند باید باشد!

دایره بودن عالم وجود؛ معاد همان مبدا است!

 

اگر این است همه رهسپارند دیگر فرزند آخرت باش یعنی چه؟!

انسان موجود درکی است؛ با درکش میتواند قبل از حوادث برود!

 

 در نهج البلاغه مکرر می فرماید:

فبادروا المعاد و سابقوا الآجال (خ۱۸۳)

فبادروا آجالکم باعمالکم (خ۶۴)

بادروا الموت و غمراته (خ۱۹۰)

 

زمان تو در توست نه در گردش زمین و ماه! میزان حرکت تو تا معادت، زمان بزرخ و قیامتت است!

فانّ الغایه اَمامَکم و انّ وراءکم الساعه تحدوکم تخفّفوا تلحقوا! هدف پایانی جلویتان و مرگ از پشت سر شما را می رانند سبک بار شوید و ملحق گردید!

دانلود سخنرانی «ابناء الآخره» | “دانلود از پیوند کمکی


جلسه دوم – ۲۱اسفند۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
هیأت میثاق با شهدا – مسجد دانشگاه امام صادق(ع)
نام دیگر فرزندان آخرت: ربّانیّین!
لکن کونوا ربّانیّین (۷۹ آل عمران)؛ کثیر الربط به رب؛ همان فرزند آخرت بودگی است.

خصوصیات آفاقی اینها:
اوّاب: زیاد و شدید رجوع کننده با انتخاب و اراده! / ۲۵اسراء برای گنهکاران؛ ۱۷ص برای داود(ع)
اَوّاه: زیاد اهل آه (نه دکان بازش!) / ۷۵هود درباره ابراهیم(ع)

شناخت آنها با قطب ضدشان؛ ابناء دنیا:
کونوا عباداً لی من دون الله (۷۹ آل عمران)؛ کسانی که بندگان خدا را برده خود می خواهند!
ارباباً من دون الله:
– چه در وجه سیاسی و سلطانی (حکومتهای تملیکی (۶۴آل عمران)
– چه در وجه استبداد دینی (۳۱توبه)
– چه در وجه اقتصادی (المال یعسوب الفجار)
(یاخذون مال الله دولا و عبادالله خولا)
ابناء آخرت و ربانیّون علیه این سه صنف اند! (۱۴۶ آل عمران)

نشان حنین و حنان!
حنین اشتیاق و دلتنگی به وطن اصلی، حنان انجذاب و کشش خاص

دانلود سخنرانی «ابناء الآخره» | “دانلود از پیوند کمکی

آقایان علماء و ائمه جمعه!

رهبر انقلاب اسلامی:

 یک حدیثی داریم که… [میفرماید]: مَن‌ ظَلَمَ‌ اَجیراً اَجرَهُ اَحبَطَ اللهُ عَمَلَهُ وَ حَرَّمَ عَلَیهِ ریحَ الجَنَّه؛ اگر کسی به یک کارگری ظلم بکند، در مورد اجرت او و دستمزد او ظلم بکند، همه‌ی اعمال خیر او از بین میرود، حبط میشود ــ حبط یعنی نابود شدن، از بین رفتن ــ وَ حَرَّمَ عَلَیهِ ریحَ الجَنَّه؛ و خدای متعال بوی بهشت را بر این آدم حرام میکند! یعنی این‌جوری است. خب حالا این ظلم چیست؟ ظلم این است که فقط دستمزد او را ندهند؟ خب بله، اینکه ظلم بزرگی است امّا فقط این نیست؛ بنده احتمال میدهم که اقدام نکردن در زمینه‌ی همین مسائلی مثل بیمه، مثل بهداشت، مثل بالا بردن مهارت، مثل آموزش، میدان ندادنِ ابتکار عمل، اینها هم ظلم است.۱۴۰۲/۰۲/۰۹

آقایان علماء، ائمه جمعه، تشکل های طلبگی و دانشجویی!

اگر می خواهید بر عهد الهی “ان لایقاروا علی کظه ظالم و سغب مظلوم” باشید در ایام چانه زنی سر حداقل دستمزد کارگری ساکت نباشید و راه حلهای معقول و قانونی (اقلا عمل بی تنازل به ماده ۴۱ قانون کار) را شما هم بخواهید!

محسن قنبریان

دلالت و ولایت!

سابقا از به هم پیوستگی خوبی ها و اینکه مقاومت برای غزه هم حجاب و هم عمارت واقعی مساجد و هم گرامیداشت صیام و افطار و… آورده است، نوشته ام.

 

برخی پرسیدند: پس بدون قبول ولایت معصوم هم می شود به خوبی ها رسید، دیگر تشیع چرا؟!!

 

توجه به این اصل اعتقادی ضروری است که امامت معصوم اقلا برای دو چیز است:

  1. دلالت، راهنمایی و جذب شدن به احکام درست و “مطابق تشریع الهی” (حسن فعلی)
  2. تامین “روح عمل” (=ایمان کامل با پذیرش امامت ۱۲ولی خدا) درون آن پیکره عمل (حسن فاعلی)

 

“اصلِ” حجاب و صیام و صلات هم با دلالت قرآن و ولایت رسول الله(ص) به اهالی غزه رسیده است.

“فروعاتِ” نماز و تراویح و… دلالت معصوم کم دارد!

“محبتِ” امیرالمومنین(ع) و اولادش در غزه موج می زند؛ اما “ولایت” -یعنی قبول امامت آنها و دوری از دشمنانشان- حسابش با خداوند است؛ ما نمی توانیم “مقصر” از “قاصر”ش معلوم کنیم.

 

پس با وجود الگوی غزه، تشیع چرا؟ پاسخ روشنی دارد: بخاطر دلالت و ولایت معصوم در “صحت” و “قبول” اعمال!

 

لکن در کنار حرف بی تعارف بالا درباره اهالی غزه، این سؤال برای جامعه شیعی مان قابل طرح است که آیا تشیع و پذیرش ۱۲ امام حق، به اندازه آنجا دلالت به اصل صیام و صلات و عفاف می کند؟!!

با سطح بالاتر ولایت، باید دلالت و انجذاب بیشتری به احکام الهی باشد؛ اما آیا  حتی در هیئات ما نماز و قرآن همه گیر است ؟!!

 

پاسخ اگر منفی باشد به حقانیت امامت ربط ندارد؛ به نحوه تبلیغ مان از تشیع اما ربط دارد!

کتاب صفات الشیعه صدوق را بخوانیم و فاصله را در فرهنگ و سیاست چاره کنیم!

 

محسن قنبریان

 از بروکراسی حوزوی تا نامسألگی اجتماعی!

۲۰ ماه بعد از امر رهبری، در گفتگوی صدای حوزه با حجت الاسلام قنبریان مطرح شد؛

از بروکراسی حوزوی تا نامسألگی اجتماعی!

 

چرا تبلیغ، اولویت اول حوزه نیست؟!

  1. بروکراسی حوزه از همه جا بدتر است!
  2. غلبه گفتمانی دوگانه مجتهد و روضه خوان
  3. پیچیدگی زندگی های کنونی و غفلت از مهارت آموزی های تبلیغی متناسب
  4. نامسألگی به این معنا که با عینیت جامعه در تعامل نیستیم…

 

امروز طلابی که درس خوان‌تر هستند، تبلیغی‌تر هم هستند!

 

گفتنی است ۲۰ ماه قبل، در ۲۱ تیرماه ۱۴۰۱ رهبر انقلاب طی دیداری راهبردی با مبلغین و مسئولان حوزوی فرمودند که تبلیغ باید اولویت اول حوزه های علمیه باشد! / پیوند

 

 

پاندول کشف/حجاب

برخورد موضعیِ گشت ارشاد سوژه های رسانه ای می ساخت تا در ۱۴۰۱ بهانه ای برای کشف حجاب عده ای فراهم کرد ‌که به تجمعات و اغتشاشاتی انجامید.

این نیروی اجتماعی پاندولِ رفته به سمت برخوردهای سلبی و انتظامی را به سمت مقابل هل داد که گشت ارشاد تعطیل و عملا در ساحات غیر انتظامی هم حجاب اهمال شد!

اینبار افزایش کشف حجاب حتی به شکل جمعی و در مراسمات و مکانهای رسمی و کشیده شدن به برهنگی در لایوها و برخی کنسرتها و… در کنار عدم ابلاغ قانون توسط مقامات، پاندول را به سمت حجاب خواهی کشید!

اینبار زنان محجبه در زیر برف و سرما در مشهد و تهران و… تجمعات تشکیل داده و از مراجع تقلید تا دستگاه های قانونی عمل به قانون منع کشف حجاب را خواستند!

احتمالا اجرای قانون و جریمه ها و… نیز -بخصوص اگر با سوژه سازی یا برساخت رسانه ای همراه شود- دوباره پاندول را به طرف مقابل بکشد؛ چنانچه در همین حالا از طیف های مقابل هم تقاضای تجمع مخالفین حجاب شنیده می شود! و هکذا…

به راستی نقطه تعادل این پاندول نیروهای اجتماعی کجاست؟

 دستگاه حکمرانی چه نقشی در تنظیم این نقطه تعادل دارد؟

آیا وسط بازی مسئولان و باری به هرجهت (متناسب با جو خیابان) چاره است؟!

آیا کمک رسانی تکثرهای درون حاکمیت به جهات متخالف این پاندول، منطق مقبولی دارد یا تعارضات درونی را عیان تر می کند؟!

مشکل حجاب بیش از همه، ضعف نحوه حکمرانی ما را عیان می کند.

 هر مساله اجتماعی که گستره ای این چنین داشته و در تکثر جامعه -ولو با نسبت نابرابر- موافق و مخالف داشته باشد همین ضعف حکمرانی را عیان می کند.

حکمرانی را صرفا به نظام سلسله مراتبی دولتی تقلیل دادن و انتظار بیش از حد از تقنین و اجرای دولتی داشتن یک سوی مشکل است.

فقدان پیوست اجتماعی موثر در چنین قوانینی و بی بهره گی از مهارت فن آوری های اجتماعیِ نهاد های مدنی برای تحقق یک ارزش سوی دیگر مشکل می باشد.

در این شرایط درصد قابل توجهی از کنشگران و نخبگان بین ابلاغ یک قانون ناقص یا اهمال و امضای وضع موجود مخیّر می شوند!

نه آن قانون -به فرض ابلاغ- در سیستم اجرای دولتی (آن هم یک دولت غیر همراه)، کامل محقق می شود و نه اجرای کامل آن لزوماً به تمام شدن مساله کشف حجاب می انجامد!

از آن سو عدم ابلاغ قانون -ولو معیوب- از سوی مقامات و اهمال وضع پوشش و رشد فزاینده کشف حجاب و… هم هیچ توجیهی ندارد!

 آنچه مسلم است این است که تعطیل حکم خداوند برای حکومت اسلامی برازنده نیست.

چند پیشنهاد عملی:

  1. همین قانون مصوب مجلس، ابلاغ و فصول اول آن که ناظر به وظایف دستگاه های دولتی است (بیش از ۸۰درصد قانون) در موعد مقرر اجرا شود. بدعت عدم ابلاغ قانون به نفع هیچ دولتی نیست.
  2. برای بندهای خاص و احیانا چالش دار درباره اصناف و اطیاف که رئیس جمهور مقابله با مردم می داند(!)، در دستور العمل های اجرایی، تاخیر اجرای معین معلوم شود.
    این موارد حداکثر چند ماده از فصل۵ قانون مثل ماده ۴۰،۴۷،۴۹،۵۲ می باشد نه بیشتر.
    آن تاخیر اجرای موقت باید همزمان به تصحیح احتمالی این بندها پرداخته و مهمتر از آن، پیوست نگاری اجتماعی برای منع کشف حجاب را موجب شود.
    اگر دبیرخانه شورای امنیت ملی میتواند ابلاغ کل قانون را جلوگیری کند؛ مجامعی مثل شورای سران می تواند این تاخیر اجرایی برخی مواد قانون را -که خلاف خود قانون است- بر عهده بگیرد!
    توجه شود: پرداختن به مقدمات (فصول اول قانون) نباید موجب اهمال همه ذی المقدمه و منع کشف حجاب (موضوع فصل۵) گردد.
  3. مطالبه گران حجاب سهم جدی ای از نیروی خود را برای تعریف و تحقق فن آوری های مکمل اجتماعی و تدابیر عملی (نه صرفا کار فرهنگی) به کار بندند؛ چیزی که تقریبا در قانون مصوب علیرغم تفاصیل زیاد وجود ندارد.
    ساکتین بین دوگانه فوق الذکر قابل تجمیع در این کنش جدید هستند.
    شورای انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی میتواند دبیرخانه این هم افزایی اجتماعی گردد.
  4. اجماع سازی بین عناصر حاکمیت سر چنین قدر متیقنی، واجبی فوری است.
    تشتت یا تکثر موجود درون حاکمیت در اینباره عملا به بدنه های اجتماعی تابع (یا متبوع) کشیده و انسجام اجتماعی را آسیب زده است.
    چنین هماهنگ سازی ای بین قوای مختلف به حسب قانون اساسی در درجه اول برعهده نهاد رهبری است(بند۷ اصل ۱۱۰)؛ بیت ایشان و بعد شورای سران باید این مهم را در اولویت خویش قرار دهد.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

گفتگو با صدای حوزه

بیست ماه بعد از امر رهبری، در گفتگوی صدای حوزه با حجت الاسلام قنبریان مطرح شد؛

  • چرا در حوزه امروز، علوم و فنون تبلیغی جایی ندارند؟!
  • چرایی فاصله گیری حوزه از سنت آموزش فنون حکمت عملی!
  • حوزه دنبال آموزش فنون و مهارت های تبلیغی نیست چون تبلیغ و جامعه پردازی و راهبری جامعه مسأله اولش نیست!
  • وقتی تبلیغ مسأله اول ما نباشد می رویم سراغ علوم تجریدی و انتزاعی!

استاد قنبریان درجمع معاونین و مربیان پرورشی مدارس استان قم

استاد قنبریان درجمع معاونین و مربیان پرورشی مدارس استان قم. ۱۴۰۳/۱۲/۸
اصالت فرد و جامعه باید در کنار هم معنا پیدا کند!مشکل امروز دانش آموزان فقط ندانستن وشبهات نیست، بلکه گرفتار شدن در شهوات و تمایلات است. تربیت، فراتر از آموزش است؛ هدف، ساختن انسان‌هایی است که نه‌تنها جامعه‌پذیر، بلکه جامعه‌پرداز باشند؛ نسلی که بتواند در تراز انقلاب اسلامی، تمدن‌ساز باشد.شهید رجایی در ۱۳۵۹ امور تربیتی را برای چنین هدفی بنیان نهاد.
تربیت فقط به نمازخوان و مؤدب کردن افراد ختم نمی‌شود؛ هدف، جامعه‌پردازی است! یعنی تربیت نسلی که بتواند در برابر جاهلیت بایستد و طرحی نو دراندازد. جامعه‌ی الگو، جایی است که جز خدا پرستیده نشود و جز عدل و احسان حکومت نکند. اگر هدف تربیتی ما ساختن انسان‌هایی در تراز سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی باشد، آنگاه نسلی خواهیم داشت که نه‌تنها جامعه‌پذیر، بلکه جامعه‌پرداز است.
این همان مطالبه‌ی شهید رجایی از امور تربیتی بود.

پرسش از مقاومت ما

محسن قنبریان ـ برنامه زمانه ـ ۶ اسفند ۱۴۰۳

برای قضاوت درست فایل صوتی کامل گفتگو را اینجا بشنوید.

رخنه های مقاومت در ما براساس اسناد خوانش شده است!…

مساله فقط انتقام خون سید حسن و رخنه های احتمالی امنیتی و نظامی نیست؛ مقاومت ایران مقابل ترامپ هم است از اینرو چاره کردن رخنه های این حوزه بسیار مهم و فوری است!

در آن برنامه از حقیقت مقاومت (حق مقاومت) در این ابعاد سخن گفته شده است و این مهم که: وقتی سازش نمی کنیم یا مذاکره نمی کنیم، نه یعنی الزاما مقاومت می کنیم!

در برنامه توضیح یافته اگر بنام مقاومت، فقط سازش نکنیم و حق مقاومت را بجا نیاوریم، هزینه ها پای مقاومت فاکتور می شود و طرح مقاومت هم چاره تلقی نمی شود در حالیکه فقط سازش نکرده ایم؛ نه اینکه حق مقاومت بجا آورده باشیم!

سخنرانی / آموزش دین در دانشگاه

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
در جمعی از مسئولان نهاد رهبری دانشگاه ها
(نیمساعت ارائه بقیه پرسش و پاسخ)/۹اسفند۱۴۰۳

  • فراز اول؛ اسلام دینی اجتماعی با پذیرش فردی است!
    این اصل مبتنی بر اصالت فرد و جامعه با هم
    در این مرتبه “نظام الدین حسن الیقین”
    موعظه و گرایش جای برهان و پاسخ به شبهه را نمی گیرد!
  • فراز دوم: تربیت و جلب میل، موعظه و بیان توصیف می خواهد
    این تقابل عقل با جهالت است نه علم مقابل جهل
    اما این تربیت، جامعه اسلامی نمی سازد!
  • فراز سوم: جامعه پردازی (نه جامعه پذیری)
    عزت دین در ساحت فرد “حسن یقین” است اما عزت دین در ساحت جامعه نه به برهان است نه موعظه و تربیت!
    عزت دین در ساحت اجتماعی به نظام صالح اجتماعی است
    بیان علامه طباطبایی ذیل ۴۱نحل/ و هم خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه
    به تعبیر آیت الله جوادی آملی اگر نظام صالح نیامد، جاهلیت سر عقل و علم(دو مرتبه قبل) را می برد!
    نباید از مدرسه و دانشگاه سیاست زدایی کرد!

☆ گوش دادنش به نخبگان فرهنگی و تشکل های دانشجویی توصیه می شود

دانلود سخنرانی «آموزش دین در دانشگاه» | “دانلود از پیوند کمکی

[در غزه] مقاومت تک سایز نیست!

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
استاد حوزه و دانشگاه