در جلسه نهم سلسله درسهایی از نهچ البلاغه به شرح نامه ۵۳ پرداخته شده است. این جلسه مورخه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ برگزار گردیده است.
قاعده طلایی دیگر: “انما عماد الدین… العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم”
سیاق کلی این فراز
– وجوب انصاف حاکم
– قاعده طلایی قالب سه گانه حکمرانی
– تعلیل قاعده به ۷خصلت بد نورچشمی ها و ۳خصلت خوب جمهور مردم
– قاعده دیگر: گوش اطاعتت به جمهور مردم باشد
ستون دین بودن مردم یعنی چه؟
شاهد قرآنی۱: آیه۴۱ حج و بیان المیزان
شاهد قرآنی۲: آیه۴۱ نحل و بیان المیزان
سه نحو شنیدن: سماع/ استماع/ اصغی
حاکم برای جمهور مردمی که ستون دین اند اصغی داشته باشد
– نکته آیت الله جوادی آملی به رئیس جمهور
نسبت این فقره با فقره انما یستدل علی الصالحین…؟
دریافت جلسه نهم «سلسله درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی“
سیاق بحث
این بخش از عهدنامه رسید به وجوب انصاف حاکم؛ خدا و مردم یکطرف نزدیکان و هوداران یک طرف، بین این دو باید انصاف رعایت کند والا ظالم و در جنگ با خداست…
بعد قاعده طلایی پیشین را طرح فرمود که باید اوامر حکومتی با سه رکن قالب گیری شود: میانگین استحقاق ها، عدالت عمومی تر، رضایت فراگیرتر مردم.
این راه عملی رعایت آن انصاف هم هست
در مقام تعلیل این قاعده -که روح اش جانب عموم مردم گرفتن است- به مقایسه بین آن خواص (خاصه اهلک/ من لک فیه هویً من رعیتک) با عامه و جمهور مردم می پردازد.
در آخر به قاعده دیگر می رسید. بخاطر ۷خصلت بد نخبگان و خواص و ۳خصوصیت برتر جمهور و عامه مردم باید گوش حاکم به خواست مردم باشد(فلیکن صغوک لهم و میلک معهم).
هفت خصلت بد خواص:
فرق حکیم با عالم طبیعیات، اقتصاد، روان شناسی این است که پدیده را فقط در حصه ی موجود و عوارض کنونی ملاحظه نمی کند. این قضاوتهای علمی زمان مند و مکان مند است. مثلا در چنین بازاری فلان نسبت بین فلان عناصر هست نه در مطلق بازار.
حکیم وقتی از خصلتهای نورچشمی های حکومت می گوید، کلی آنرا دیده و حکم حقیقی و همیشگی می گوید.
۷ خصلت منفی این نورچشمی ها چنین است:
- اثقَل عَلی الوالی مَوونهً فی الرَّخَاء: در دوره رفاه خرج و هزینه اش از همه مردم سنگین تر است.
- اقَلَّ مَعوُنهً له فِی البَلاء: در ابتلا و سختی، یاری اش برای والی(و حکومت) از همه کمتر است.
- اکرَهَ لِلاِنصاف: بیش از همه بیزار از انصاف اند(همان انصافی که خدا از حاکم درباره اینان با عموم مردم خواسته است. منافع موجب میشود از انصاف حاکم بیزار باشند)
- اساَلَ بالاِلحاف: در خواسته هایش اصرار می ورزد.(مثل مردمی نیست که به یک وعده خالی زود راضی می شوند)
- اقَلَّ شُکراً عند الاعطاء: کم سپاس تر از همه وقتی به او عطا شود(در وقت تخصیصی بری ها هم از تشکر و اظهار نعمت نیست. یکبار هم نمی گوید مثلا جمهوری اسلامی برای او چه کرده؟)
- ابطَاءَ عُذراً عند المنع: هنگام منع (از عطا) از همه عذر ناپذیرتر است.
- اضعفَ صبراً عند مُلِمّات الدهر: در رویدادهای بزرگ از همه کم صبرتر است.
سه خصلت خوب جمهور مردم:
- عمادُ الدین: ستون دین اند
- جماعُ المسلمین: جمعیت اصلی مسلمین اند
- العُدّهُ للاعداء: ساز و برگ در برابر دشمنان اند.
کمی توضیح این فقره مهم
ستون دین بودن مردم یعنی چه؟!
همانطور که “الصلاه عمودُ الدین” در حوزه فرد هست “انما عماد الدین… العامهُ من الامه” در حوزه تحقق اجتماعی دین هست. نماز، تیرک خیمه دینداری در ماست “اِن قُبلَ قُبل ماسواها” (اگر قبول شود بقیه دین قبول می شود) یعنی نماز بقیه ارزشهای دینی را می کشاند.
حالا اگر تحقق اجتماعی دین را بخواهیم ، ستون چیست؟
حضرت می فرماید: فقط جمهور مردم است!
تحقق اجتماعی دین، اقامه نماز و همه ارزشهای دیگر را دارد
شاهد قرآنی۱:
آیه۴۱ حج اقانه نماز و ایتاء زکات و امر به معروف (و بالتبع سایر ارزشها) را مشروط به: “ان مَکَّنَّاهُم فی الارض” می کند.
این تمکین مومنان به پول و ثروت و ... نیست، همان “تشکیل مجتمع صالح اسلامی” است. یعنی وقتی است که همان عامه و جمهور پای دین بیایند.
علامه طباطبایی در المیزان ذیل این آیه آورده: “اگر در زمین تمکنی پیدا کنند و در اختیار هر قسم زندگی که بخواهند، حریتی داده شوند، در میان همه انواع و انحاء زندگی، یک زندگی صالح را اختیار می کنند و جامعه صالح به وجود می آورند…”
فراز مورد بحث عهدنامه ریشه در این آیه دارد. مکنت و تمکینی که موجب تحقق اجتماعی دین میشود همان جمهور مردمند وقتی اختیاراً دین را انتخاب و مجتمع اسلامی (و حکومت اسلامی) تشکیل دهند.
شاهد قرآنی۲
آیه۴۱ نحل (والذین هاجروا فی الله من بعد ظُلموا لنُبَوَئَنَّهُم فی الدنیا حسنه…) هم بر همان حقیقت دلالت دارد.
کسانی که از مناسبات ظالمانه به خدا و رسول مهاجرت می کنند برایشان حسنه دنیا تدارک می کنیم.
حسنه دنیا چیست؟ (که در قنوت ها می خوانیم: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه…)!
هم به لحاظ تفسیری و هم شواهد تنزیلی معلوم است این حسنه دنیا همان مجتمع صالح اسلامی است. به تعبیر علامه طباطبایی در المیزان:” هدف و غرض از حسنه ای که وعده داده شدند در دنیا به آن برسند، همین مجتمع صالح بوده است”
یک حکومت مردمسالار دینی قطعا حسنه دنیا است.
چه از طاغوت هجرت جمعی و آزادانه کنند و به ولیّ برسند(هجرت از مکه و سایر نقاط حجاز به مدینه) و چه با ولیّ بیعت آزادانه و طاغوت را براندازند(مثل انقلاب اسلامی ایران) در هردو جمهور مردمند که تیرک برپایی این حسنه دنیا می شوند.
قاعده درباره این مردم:
در جلسات اول توضیح دادیم مذمت های اکثریت در قرآن (اکثرهم لایعقلون و…) همه برای جامعه طاغوت زده است از بعد هجرت و بیعت آزادانه با ولیّ و تشکیل مجتمع صالح اسلامی دیگر مردم متهم به اکثرهم لایعقلون نمیشوند(قبلا گفتیم به کار بردن این تعبیر پس از اسلام و حکومت مردمی اش، خودبرانداز است چون انتخاب نبی و ولی شان را هم زیر سئوال و از مصادیق بی عقلی می کند!)
حضرت به مالک و مثل او درباره این مردم می فرماید: “فلیکن صغوک لهم و میلک معهم”
– اولا واجب است نه مستحب(فلیکن)
– ثانیا برای شنیدن سه تعبیر داریم: سماع(به گوش خوردن صوتی)/ استماع(گوش دادن با توجه)/ اصغی(گوش دادنی که همراه با اطاعت و بعث و حرکت است)
امام جواد(ع) فرمود: من اصغی الی ناطق فقد عبده! اگر کسی به نوع سوم به کسی گوش دهد او را پرستش کرده است(چون پرستش یعنی اطاعت بی چون و چرا کردن)
حضرت امیر(ع) چنین گوش دادنی به جمهور مردمی که ستون دین اند را از حاکم می خواهد: واجب است صغو و گوش دادن با طاعتت برای آنها و میل ات با آنها باشد.
وای اگر خدای نکرده “استماعِ” درخواست مردم نشود! بدترش جوری فاصله بافتد که به گوش حاکمان هم نرسد(سماع)!
آیت الله جوادی آملی۱۴۰۰/۴/۲۱ در دیدار با رئیس جمهور با استناد به همین فراز فرمودند: “این مردم، ستون دین اند. با ستون دین نمی شود بد رفتاری کرد. نام این مردم را بی وضو نمی شود برد. اگر خدای نکرده با این مردم بدرفتاری شود، مثل این است که با نماز بدرفتاری شده است”!
نسبت این فراز با “انما یستدل علی الصالحین…”
جلسات اول بحث شد نسبت ایندو ثبوت و اثبات است. “انما عماد الدین…” مجرای اراده خداوند در جوامع و تاریخ است. “انما یستدل علی الصالحین…” مجرای زبان الهی برای کشف صالحین است. در هردو تاکید بر جمهور امت است.
* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید