۰۳/ درس‌هایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳ / جلسه سوم

  • موقعیت این فراز ؛ موقعیت اکتشافی و اثباتی
    -نکات این فراز
  1. مردم دلالت گر بر عدل و جور حکومت اند
  2. تنها دلالت گر مردمند!
  • اشتباهات مردم چه؟
  • شرح این فراز از رهبر انقلاب
  • استفاده امام خمینی از این قاعده علیه سلطنت پهلوی: افکار عمومی قانون است!
  1. ین نظر عمومی مردم، زبان الهی است
  2. خیره عمل صالح نه کار نمایشی

دریافت جلسه سوّم «درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

فراز دوم نامه (ثم اعلم یا مالک…فیما احبت او کرهت)/ افکار عمومی!

  • موقعیت این فراز بین فرازهای قبل و بعد:
    این فراز بعد از فراز اول (که مربوط به سیاست نفس بود) و قبل از فراز سوم (که اخلاق رهبری) است قرار دارد و مشحون به جملاتی در سیاست نفس (مثل: فاَملک هواک…) هم هست.
  • ترجمه فراز: “آگاه باش ای مالک که تو را به شهرهایی فرستادم که پیش از تو حاکمانی در آن به عدالت و ستم فرمانروایی کردند، و مردم در کارهایت می نگرند(وَ اَنَّ الناسَ یَنظُرونَ من اُمورک)همان گونه که تو خود در کارهای حاکمانِ پیش از خود می نگریسته ای، و آنچه تو در حق آنان می گفتی درباره تو خواهند گفت. صالحان را فقط از آنچه خداوند درباره ایشان بر زبان مردم جاری می کند می توان شناخت (اِنَّما یُستَدَلُّ عَلی الصَالِحینَ بِمَا یُجرِیَ اللهُ لَهُم عَلی اَلسُنِ عبادِه) پس باید دوست داشتنی ترین اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد. بنابراین زمام هوا و هوست را به دست بگیر و بر نفس خود در آنچه برای تو حلال نیست، بخل بورز، که بخل ورزیدن بر خود همان انصاف دادن از خود است در آنچه دوست دارد یا نمی پسندد”.

بین فرازهای سیاست نفس و اخلاق رهبری، یکبار سخن از نظارت مردم و زبان الهی بودن آنها در قضاوتشان درباره حکمران چه موقعیتی دارد؟!
موقعیت اثباتی و اکتشافی!
آن سجایا در سیاست نفس و خُلق حاکم “یک چیدمان و یک ثبوت” است، قضاوت همگانی درباره عادل یا جائر بودن حاکم، “یک کاشفیت از آن خصائص” و “یک طریق اثباتی برای آن ثبوت” هست؛ که حکیم مطلق(امیرالمومنین) در جای مناسب از این منشور حکمرانی تعبیه کرده است.

  • ۴نکته مهم حکمرانی در این فراز:
  1. مردم دلالت گر بر عدل و جور حکومت اند.
    • اصل و ریشه ی فروعات حکمرانی دست آخر به عدل یا جور می رسد.
    به تعبیر دیگر قضیه بدیهی در مسائل عقل عملی، “حُسن عدالت و قُبح ظلم” است.
    لذا حضرت امیر(ع) دولت های سابق را به وصف عدل و جور توصیف کرد نه کارآمد و غیر کارآمد، مردم دار یا خشن و… چون بازگشت اینها هم به عدل و جور است (مثلا کارآمدی برای امور مردم یا دستگاه سلطنت؟ اولی عدالت و دومی جور است)
    • این عدالت و جور، فطری بشر است. از “آراء محموده”، “تطابق علیه آراء العقلاء” است. از اینرو مردم خوب آنرا می شناسند؛ مجموع سیاستها و احکام و اجرای دولتی به عدالت انجامید یا جور و تبعیض؟ چیز پنهانی بر مردم نیست.
    • در غرر الحکم فرمود: “دلهای رعیت خزینه های حاکمان است پس هرچه از عدالت و جور در آن ودیعه بگذارند را خواهند یافت”(شرح ابن ابی الحدید ج۱۱ص۹۴)
    پس مردم دلالت گران بر حاکمان در عدالت و جور اند.
  2. تنها دلالت گر مردمند!
    با وجودی که می دانیم راه دیگری مثل وحی و بیان معصوم هم برای قضاوتِ عدالت و جور حاکم هست اما حضرت امیر(ع) با حصر(اِنَّما) تنها استدلال گر و دلالت گر بر صالحان را مردم می شمارد.
    چون این راه عمومی و همیشه در دسترس است (و اصلا بیانات دیگر هم ارشادی است به همین حکم وجدانی مردم)
    ممکن است برخی از ملزومات و فروعات عدالت، نظری و اختلافی باشد. همه بدیهی نیست(مثلا برای عادلانه بودن ارث و دیه در زن و مرد باید استدلال کرد) لذا عامه مردم نمی توانند نظر تعیینی دهند؛ برخی سیاستها و قوانین حکومت اینگونه اند!
    این نکته درستی است اما فروعات و تصمیمات منسجم است و سرجمع آثاری بار می آورد، قضاوت مردم در آنجا اشتباه نیست.
    بیان آیت الله خامنه ای درباره این فراز:
    ایشان این فراز(انما یستدل علی الصالحین…) را با قید یاد شده معنا می کنند: “مردم در قضاوت های جمع بندی شده خودشان، یک قضاوتی درباره کسی یا کسانی دارند. این قضاوت افکار عمومیِ مردم نشان دهنده واقعیت است. نه اینکه مردم در همه جا اشتباه نمی کنند، چرا، اشتباهاتی هم ممکن است پیش بیاید اما آنچه در مجموع به صورت جمع بندی باقی می ماند، قضاوت درستی است بیان امیر المومنین این است. چون بالاخره ماچند روزی هستیم، سرو صدایی می کنیم، کاری می کنیم، چیزی می گوییم، می رویم. در همان لحظه ممکن است امکان قضاوت کافی نباشد اما بعد که مردم درباره ما فکر کردند، رفتند کارهای مارا دیدند، اثر کارهای ما را دیدند، نتایجش را ملاحظه کردند آنوقت به قضاوتی می رسند آن قضاوت، قضاوت درستی است فرمایش امیرالمومنین این است”(۹۴/۴/۲۳).
    – گاهی سیاستها نمونه مشابه دارد که وضع قبلی روشن شده، مردم در این سیاست قضاوت روشن و درست دارند!
    آیا این قاعده فقط برای قضاوت های تاریخ گذشته و تاریخی است؟ یا نمونه های جاری هم طبق این قاعده قابل ارزش گذاری به عدل و جور است؟!
    امام خمینی از این قاعده برای حکم به جائر بودن حکومت مستقرِ پهلوی استفاده کرد در پاسخ به خبرنگار تلویزیون فرانسه در ۳بهمن۵۷ فرمود: “برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است؛ ما به استناد همین قانون قدرت را دست می گیریم و حکومت را مستقر می کنیم/ فشار افکار عمومی، قانون است در آن وقت که در ایران رژیم سلطنتی بود، به خیال آنها سلطنت با نظر مردم به وجود آمده بود در حالیکه از اول چنین نبود. اکنون آرای عمومی، شاه را خلع کرده است. ما به استناد همان فشار افکار عمومی که قانون واقعا همان است باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم”(صحیفه امام ج۵ص۵۲۳) [کامل را اینجا بخوانید]
  3. این نظر عمومی، زبان الهی است!
    نکته لطیف تر آنکه حضرت درک همگانی عدل و ظلم و دلالتگری بر صلاحیت دارها را “زبان الهی” معرفی می کند(بِما یَجریَ اللهُ لهم علی اَلسُنِ عباده).
    با آنچه در نکته اول گذشت معلوم می شود این مکانیزم فطری، سخنگوی خداوند است نه اینکه الزاما وحی و الهامی جداگانه به مردم در کار باشد.
  4. ذخیره عمل صالح نه کار نمایشی!
    نکته لطیف دیگر اینکه بلافاصله بعد از قاعده(انما یُستدل…) می فرماید: “پس باید دوست داشتنی اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد”.
    – فاء تفریع در “فلیَکُن” مفید این است که وقتی افکار عمومی، قضاوت جمع بندی شده اش درباره حاکم، واقعیت است؛ پس باید چیزی در قلوب رعیت ذخیره کنی! (چنانچه در غرر الحکم فرمود).
    این ذخیره چه باشد؟!
    میفرماید: عمل صالح (فَلیَکُن احبُّ الذخائِرِ الیک ذخیرهَ العملِ الصالح)!
    – چرا نفرمود: رضایت رعیت، پسند آنها، خوشایند آنها؟! فرمود عمل صالح!
  • عمل صالح دو رکن دارد:

۱. حُسن فعلی: یعنی پیکره عمل نیکو باشد. که اعمال نیکو دست آخر ذیل “حُسن عدالت” جمع می شوند.

۲. حسن فاعلی: یعنی نیت فاعل هم زیبا باشد. که با قصد قربت و جلب رضای الهی چنین می شود.

– لطیفه این فقره این است که با عمل صالح (عادلانه به قصد رضایت خداوند) بهترین ذخیره را برای خود درست می کنی. هم نزد خداوند هم در قلب رعیت.

یعنی ریاکاری و کار نمایشی لازم نیست. با عمل صالح، مردم هم درباره ات قضاوت خوب خواهند داشت.

  • این معیار(معیار عمل صالح برای ذخیره) هم جامع افراد است و هم مانع اغیار:

– مثلا زهد حاکم، فضیلتش به اختفاء و پنهان بودن است. لازم نیست رسانه ای کند. همان زهد مخفی عمل صالح ذخیره شده است و قضاوت مردم را هم نیکو می کند.

– توبیخ یک کارگزار متعدی(مثل منذر بن ابی جارود یا عثمان بن حنیف و…) باید علنی باشد. علنی بودنش عمل صالح حاکم است، لازم نیست مخفی کند و…

برای جلسه آتی!

یک سئوال: آیا این قاعده (صحت قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی) فقط پسینی است یعنی بعد از گذشتن دوره ای از حاکم بودن و کارگزاری است؟! یا قاعده می تواند پیشینی هم باشد؟! یعنی برای انتخاب یک کارگزار هم تشخیص مردم بهترین طریق کشف صلاحیت است؟!

یک اشکال: در روایات مذمت شهرها و مردم آن دیار هم کم نیست(نکوهش اهل بصره، شام، کوفه، مدینه، مکه و…) آیا اینها نقض این قاعده نیست؟! یعنی طبق این قاعده العیاذ بالله می شود قضاوت مردم شام در چند دهه درباره امیرالمومنین را واقعیت دانست؟!!

پاسخ را در جلسه بعد پیگیری کنید!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *