۲۲/ سلسله بحث درس های نهج البلاغه

دریافت جلسه بیست و دوم «سلسله بحث درس های نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی


اختلال های فن آوری زبان

  • زبان/ بیان/ کلام
  • نظم طبیعی این سه
  • دو اختلال اول(زبان و بیان) بشری است: خطبه۲۳۳
  • اختلال سوم(کلام) اخلاقی است: حکمت ۲و۴۰و۴۱و۶۰
  • وضعیت اعلای نظم طبیعی: خطبه۲۳۳
  • ۵ درمان برای اختلال سوم

خلاصه جلسه بیست و دوم سلسله بحث درس های نهج البلاغه

۲۴دی۱۴۰۰

حجت الاسلام قنبریان

  • نسبت زبان، بیان، کلام
    – “زبان” پاره گوشتی با توانایی اعجاب آور در خلق اصوات و الفاظ (حکمت ۸)
    – با آن توانایی هنوز انسان بهیمه و مبهم گوست تا “بیان” بیاموزد(علّمه البیان)
    – “کلام” محل اتصال این فن آوری به دریافت های عقلی و قلبی است

بیان غیر از کلام است ؛ “خوب حرف زدن” (روان، فصیح، بدون تپق، و…) “فن بیان” است اما “حرف خوب زدن” (جملات گویا و رسا برای معانی یافتن و…) “هوش کلامی” است.

نظم طبیعی این سه:

کلام، بیان، لسان

اوجش در اهلبیت است که “امیران کلام” اند، کلام در آنها ریشه دوانده و سایه هایش بر بیان و زبان افکنده است (خ۲۳۳)

اختلالها

  1. اختلال در زبان: سنگینی زبان و کندی سخن و…
  2. اختلال در بیان: بیان ضعیف با تکه کلام و تپق و…
  3. اختلال در کلام: کلام سبک و کم مغز، وراجی با معانی اندک و…

– دو اختلال اول طبیعی و سومی اخلاقی و مذموم است.

– صدر خطبه ۲۳۳ درباره دو اختلال اول است؛ وقتی خواهر زاده حضرت نتوانست روی منبر حرف بزند :”زبان پاره ای از انسان است،اگر انسان توانِ گفتن نداشته باشد زبان او را یاری نرساند و اگر برسخن گفتن توانا باشد،سخن به زبان مهلت درنگ ندهد”

  • بدترین اختلال
    – نامتوازن شدن نسبت کلام و بیان ، یعنی پیشی گرفتن “خوب حرف زدن” از “حرف خوب زدن” و فن بیان در آدمهایی با هوش کلامی کم، بدترین اختلال است.
    – به جایی می کشد که “زبان” امیر می شود و انسان نزد خود بی ارزش می شود(حکمت۲)

وقتی انسان می بیند دارد می بافد و به اندازه اش مغز و معنا نیست ، احساس بی ارزشی و سبکی می کند و دیگران هم متوجه می شوند

– این آدمها خطرناک اند و زبان گزنده می یابند(حکمت۶۰) و با زبان می خواهند خود را امارت دهند و دیگران را عقب بزنند.

– این همان کسی است که حضرت می فرماید قلبش وراء زبانش است(حکمت۴۰) یا می فرماید: قلبش در زبانش هست(حکمت ۴۱) یعنی اول می گوید بعد متوجه می شود!

– زبان امیر باشد؟ یا کلام؟ یا انسان امیرِ کلام(اهلبیت)؟ تفاوت احمق و عاقل و معصوم است.

  • ۵ درمان:
  1. فن بیان از هوش کلامی پیشی نگیرد! اندیشیدن در کلام قبل از گفتن(الترویّ فی القول یومن الزلل)
  2. ابزارهای بیانی نوبه نو (توییتر و …) از کتابخانه دورت نکند !
    توئیتر باید غرر الحکم دانشمندان باشد نه چرندگویی پرگویان!
  3. با مراقبه متوجه ،زوائد بیان در نسبت با کلام میشوی، آرام آرام زوائد را حذف و امساک کن
    (من امسک عن فضول المقال شهدت بعقله الرجال)
  4. با زیاد سخن گفتن در ذکر و یاد خدا می توانی تحفظ لسان کنی(دستور آیت الله بهجت)
    فرق ذکر و بیان این است که “اشتغال به ذکر موجب نطهیر ذکر می شود”(من اشتغل بذکرالله طیّب الله ذکره) اما بیان، هرچه بیشتر ،آلودگی بیشتر!
  5. از بداهه گویی بپرهیز! قبل از تسلط عقل و قلب بر کلام و بیان ، بداهه گویی نکن
    (عند بدیهه المقال تُختبر عقول الرجال)

* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *