حساس نشو!

حساس نشو!

این روزها سنسورهای ادراکی‌ام سر دو مفهوم رسانه‌ای حساس شده است:

  1. تحلیل-پیشگویی‌هایی مبنی بر سقوط و فروپاشی نظام!
  2. تعابیر موهم خطای رهبری!

برای مورد یک(۱) این نمونه‌ها دم دست است:

  1. فوکویاما اسفند۹۶ در نشست جهانی حکومت در دبی از یک “انقلاب اجتماعی” و “نوعی انفجار” در ایران گفت!
  2. محمد خاتمی ۱۳اسفند در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس از “یک نوع نارضایتی عمیق”، که “لحظه به لحظه اتحاد جامعه را می‌گسلد” گفت و افزود: “باید به نجات ملی بیاندیشیم”!
  3. سه روز بعد روحانی هم وارد شد و در کسوت یک مسئول نه حاشیه‌نشین، اینجور همان را خوانش کرد: “ما امروز در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر بخشی از کشتی تخریب شود همه کشتی با هم غرق می‌شود”!
  4. اسفند، ماه رسانه‌ای شدن نامه‌ها و پیام‌های احمدی‌نژاد هم شد که تقریبا مثل ترجیح بند با ادبیاتی دیگر وعده تغییری اساسی و بنیادین به نفع ملت را با تاکید بر قید “به زودی” میداد!
  5. سرکار آمدن جان بولتن صاحب شعار: ایران سالگرد ۴۰سالگی‌اش را نمی‌بیند!

برای مورد دو(۲) این نمونه‌ها را الان در ذهن دارم:

  1. رسانه‌ای کردن ویدیو معنادار “داری اشتباه میکنی کاپیتان” ساخت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری توسط آقای آشنا (حتما ببینید)
  2. معناتر شدن جواز نقد امام زمان و پیامبر در سخنان روحانی
  3. موج رسانه‌ای احمدی‌نژادی‌ها درباره برخی سخنان رهبری (بخصوص سخنان حرم رضوی) و القاء اینکه رهبری اشتباه می‌کند.
  4. یادداشت حجاریان در روزنامه شرق که “رئیس‌جمهور” و “جمهوری”، رهبری است و حتی با پارلمانی شدن نظام هم چیزی عوض نمی‌شود.
  5. جواب تاجزاده به احمد توکلی و نقد صریح و تند رهبری و برگرداندن اشکالات به ایشان.

واقعا چه خبر است؟ به تعبیر دیگر آیا خبری هست؟!
واقعا ما با یک اتفاق نظر نخبگانی و اجماع علمی مواجهه‌ایم یا توافقی نانوشته اما سیاسی؟!

جالب اینکه هیچ اتفاق نظری بین بیانگران مطلب اول در نتیجه گرفتن مطلب دوم نیست: فوکویاما ریشه ناآرامی‌ها را “محیط زیستی” و خاتمی علت نارضایتی های عمیق را “تنگ‌تر شدن دایره خودی‌ها” و روحانی عامل غرق شدن همه کشتی را “نقد و تخریب دولت” میداند! و احمدی‌نژاد تغییراتی از جانب رهبری (نه در جناب رهبری) را راه نجات میشمارد.

اما به موازات القاء احتمال قریب‌الوقوع فروپاشی و سقوط نظام، مطلب دوم شایع شد که انگشت‌ها به سمت رهبری برود!
سخن سر عصمت و مصونیت از خطای رهبری، عدم نقد ایشان یا حتی بی‌نیازی تغییراتی از جانب ایشان نیست. به تعبیر دیگر سخن سر نقاط و اضلاع برخی تحلیل‌های اشاره شده نیست سر هندسه و ترکیب کلی و هماهنگ آنهاست:
“آیا واقعا نظام در حال فروپاشی است و مقصر آن هم رهبری است؟!”
این هندسه و ترکیب همزمان آن دو خط رسانه‌ای است و به نظر میرسد بیش از علمی بودن، سیاسی است.

همین جامعه چند ماه قبل، پیروزی و اقتدار خود علیه داعش را عمومی جشن گرفت و آن را از رهبری دانست. همه معترضان دی‌ماه، ۴۲هزار نفر بودند که همان روزها با حضور میلیونی مردم در حمایت از نظام از حالت براندازانه به ابراز گله‌مندی از مسئولین تغییر یافت.
قبل آن در ۹دی و بعدش در ۲۲بهمن این حضورها پای نظام تجلی کرد.

آیا درخواست‌های کدخدا برای برجام‌های منطقه‌ای و تهدید به خروج از برجام علت این موج رسانه‌ای نیست؟!
آیا کار درست یا غلط قوه قضاییه دربرخورد و نحوه برخوردش با محفل احمدی‌نژاد بهانه افزایش این موج نیست؟!
آیا احتمال پشت پرده‌ای بین دولت و اروپایی‌ها که روی خط قرمز رهبری صورت گرفته و دارد علنی میشود، پس آمد این پیشران رسانه‌ای نیست؟
آیا در مقابل آرایش جدید کاخ سفید، القاء این دو مطلب به جامعه -حتی اگر بفرض محال درست هم می‌بود- به صلاح مردم و کشور است یا کمک به طرح در دست اقدام ترامپ می‌باشد؟!
اولویت دادن به نقد رهبری با چاشنی اشتباه کرده و میکنی، باعنوان کسی که انگشت اشاره‌اش در شرایط حساس و خطرناک مردم را به اتحاد و جانفشانی پای کشور میکشاند، چه منطق یا پشت پرده‌ای در این شرایط حساس دارد؟!
اولویت دادن به تقصیر احتمالی او با عیان بودن سهام تقصیر دیگران و اوج‌گیری گلایه‌ها در دوره مدیریت برخی مسئولان غیر همراه با رهبری، از چه نقشه و تدبیری خبر می‌دهد؟!

راستش سئوالات بیشتری هم دارم اما در جوابش قرص و قاطع نشده‌ام فقط حساس شده‌ام. منتظر زمان و شواهد می‌مانم.

محسن قنبریان ۹۷/۱/۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *