دریافت سخنرانی «مردم سالاری دینی، مصلحتی موقتی یا ضرورتی همیشگی؟!» | “دریافت از پیوند کمکی“
مردم، زبان خداوند میشوند!
مردم سالاری دینی جائی است که ولیّ ای شرعی، آزادانه مورد پذیرش مردم واقع شود و مردم را در حقوقشان(بیعت، مشورت، نظارت، حکمیّت و…[۱]) رعایت کرده با لحاظ اینها، راهبری شان کند. ولایت مطلقه او در مسیر مصالح عمومی مردم بخصوص ضعفاء اعمال شود.
با “مطلقه” حتی برخی احکام اولیه شرع را بخاطر مصالح کشور و عموم ، “موقتاً” تعطیل می کند. چنانچه امام برای خانه دار کردن بیغوله نشینها، مالکیت زمین داران را محدود و آنها را ملزم به فروش مازاد کرد.
در چنین مردمسالاری ای دو اتفاق مهم می افتد:
۱⃣این حاکم دیگر از جنس “سلطان” نیست. چیزی از سلطه و به زور تحمیل کردن حکومت خود در بین نیست. اصلا ولیّ با مردمش یکی میشود آنقدر که حتی رهبر، هم اوست؛ هم مردم!
این جمله امام خمینی شعر نیست، اوج حکمت و نگاه هستی شناسانه به اینگونه مردمسالاری است، آنجا که میفرماید:
“خمینی دست یکایک شما(مردم) را می بوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را رهبر خویش می داند؛ که بارها گفته ام من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست”(صحیفه امام ج۱۴ص۴۷۴). اصلا معنای ولایت، همین پیوستگی و اتصال و هم جوشیدگی است.
۲⃣ مردم، هم در این نظم جدید دیگر مردم دموکراسی لیبرال نیستند. “اکثرهم لایعقلون” و “لایشعرون” و مانند اینها از این مردم دور است!
بلکه برعکس مردم، لسان خدای متعال میشوند!
امیرالمومنین(ع) در سخن عجیبی فرمود:”انّما یُستَدلُّ علی الصالحینَ بِما یُجری اللهُ لهم علی السُنِ عباده: فقط اینجور است که بر صالحین (وصلاحیت داران) بوسیله آنچه خداوند بر زبان بندگانش برای آنها جاری می کند، استدلال میشود”(عهدنامه مالک اشتر)
در حکمت های نهج البلاغه در همین باره فرمود:”از گمانهای مومنین(هویت جمعی مومنانی که در بیعت آزادانه ولیّ مشروع اند) برحذر باشید که خداوند حق را بر زبانشان جاری می کند”.(حکمت۳۰۹)
این مبنای حِکَمی و فلسفی سخن امام خمینی است که فرمود:”میزان رای ملت است”.
انتخابات، فناوری اجتماعی برای استدلال بر صالحین!
آن رابطه خاص مردم-ولیّ که شکل گرفت[۲]، مردمسالاری ای شکل میگیرد که عین حکومت ولائی هم هست نه سابقه در یونان دارد و نه چیزی از جنس سلاطین است. ریشه اش در مدینه و کوفه ی نبوی و علوی است.
این عنصر که: مردم لسان خداوند برای کشف صالحان میشود؛ ظرفیت تازه ای می سازد.
یک تشبیه مفید:
رهبرانقلاب ارزشهای دفاع مقدس را به یک معدن تمام نشدنی تشبیه کردند. مثل معدن های ظاهری، این معدن معنوی هم برای استخراج و استفاده در زندگی روزمره، نیازمند یک فناوری است. طبعاً فناوری یک معدن معنوی، ماشین آلات نیستند و یک فناوری اجتماعی است. ایشان، راهیان نور را فناوری اجتماعی برداشت از آن معدن معنوی نامیدند.(ر.ک:۹۵/۱۲/۱۶).
دربحث ما نیز، جامعه ای که با آزادی و انتخاب با ولیّ ای بیعت کرده و به اهدافی مؤمن شده و راه افتاده است، مردمش در حیثیت جمعی شان، لسان خداوند شده اند که خداوند صالحین را با زبان آنها می شناساند(روایت امیرالمومنین در برش اول). حالا استفاده از این تحفه الهی، برای تشکیل حاکمیت و تعبیه شایسته سالاری در آن، یک فناوری اجتماعی می خواهد. آن فناوری اجتماعی، انتخابات است. لذا زادگاه آن با انتخابات دموکراسی لیبرال متفاوت است.
شورای نگهبان در این فناوری اجتماعی، خادم ملت است تا فقط نقاط تاریک و دور از چشم مردم را شناسایی کند. اگر بعدا معلوم شد یکی از تایید شدگان فساد پنهان اقتصادی داشته یا نفوذی و جاسوس بوده، این نهاد در خدمتش کوتاهی کرده است. اما از اینطرف هم نباید شورای نگهبان این فناوری اجتماعی آنقدر بزرگ شود که جای حیثیت جمعی مردم بنشیند و عملا او صالح یابی کند!
فرمود فقط مردم اند(انّما) که خداوند صالحین را از زبان آنها می شناساند.
اینجا مظان آن هشدار امام خمینی میشود که سیاست را مختص مجتهدین کردن و نشستن ۵۰۰پیرمرد ملّا جای مردم، خطرش از توطئه ی جدایی دین از سیاست بیشتر است!
جناح ها و ریش سفیدان هم خادم دیگر ملت در این فناوری اجتماعی اند. اصل شناختِ مشافهتاً خودِ مردم است؛ اما اگر درباره کسانی بعضی از مردم نیاز به بیّنه داشتند، آن معتمدین شهادت دهند تا مردم به اطمینان برسند(ر.ک: صحیفه امام ج۱۸ص۲۸۴). تحکّم و قبیله گرایی و جویبارکشی برای حضور و انتخاب مردم ممنوع است! این هم فرق دیگر مردمسالاری دینی با دموکراسی لیبرال است.
* توصیح و تفصیل زیادی جا مانده که با شنیدن فایل صوتی تکمیل میشود برای قضاوت درست تر آنرا بشنوید.
توزیع متناسب قدرت و اعمال ولایت بین مردم و حاکم!
در شریعت اسلام غیر از رسمیت شماری حقوق اساسی ای مثل تعیین سرنوشت، حقوق اختصاصی دیگری هم برای آحاد یا حیثیت جمعی مردم به رسمیت شمرده شده است که از سنخ اِعمال ولایت کردن است!
مثل ولایت طرفینی مُشاع:
فقهاء بین “امر به معروف” و “ارشاد جاهل” فرق می گذارند. امر و نهی کردن، مساله گویی نیست، وادار کردن به اقدام است؛ و این ولایت می خواهد. قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مبتنی بر ولایتی طرفینی و مشاع بین مومنان کرده است: المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض[۳]!
این ولایت، مثل ولایت سیاسیِ ولیِّ عادل برجامعه نیست. ولایت سیاسی حاکم، یکطرفه است، او بر مردم ولایت دارد. لکن این ولایت اجتماعی طرفینی بین مومنان است و البته شخص حاکم را هم می گیرد. یعنی حاکم هم مشمول امر به معروف و نهی از منکر مردم هست.
این ولایت مشاع اجتماعی، منشأ جواز نقد و نظارت بر حاکمان و بیشتر از آن میشود.
در امربه معروف بین فقهاء بحث است که تا چه مرحله ای واجب است؟ مشهور فقهاء تا ضرب و انکار به ید را متفق اند و در بیشتر از آن(زخمی کردن یا کشتن) اختلاف دارند و اذن فقیه جامع الشرایط را لازم می دانند. امام خمینی گرچه برای زدن و برخورد یدی هم اذن فقیه را سزاوار می داند لکن اگر باز داشتن از منکر منوط به تصرف در ملک او و ورود به خانه او و حبسش باشد(تا مثلا او مرتکب قتلی نشود) چنین چیزی را جایز می شمارد.[۴]
در عرصه سیاسی ثمره این ولایت اجتماعی مُشاع بسیار کارگشاست.
امام خمینی در ۱۲فروردین۵۸ تصریح می کند:”ملت وظیفه دارد که در جمهوری اسلامی، پشتیبانی از دولتهایی بکند که به خدمت ملت هستند. اگر دولتی را دید که خلاف می کند، ملت باید به او تو دهنی بزند. اگر چنانچه دستگاه جابری را دید که می خواهد به آنها ظلم کند، باید شکایت از او بکنند و دادگاه ها باید دادخواهی بکنند و اگر نکردند #خود_ملت باید دادخواهی بکند، برود توی دهن آنها بزند”(صحیفه امام ج۶ص۴۶۱)
پر واضح است منظور از “خود ملت”، یک گروه فشار و اقلیت معترض نیست؛ بلکه توده های میلیونی است. یعنی اگر توده های میلیونی مردم، رئیس جمهور را هم نخواستند، باید مجاری قانونی اقدام کنند؛ قبل از اینکه خود ملت اقدام کند!
شهید اول در کتاب قواعد و فوائد شان این حرف را درباره منصوبان ولیّ امر هم می زند. از مواردی که عزل منصوب بر ولیّ امر لازم است یکی: وقتی است که مردم از او کراهت داشته باشند و به دیگری انقیاد داشته باشند حتی اگر آن دیگری اکمل از او نباشد و صرفاً اهلیت داشته باشد. چون نصب حاکم برای مصلحت مردم است پس هرجا صلاح تمام تر باشد او اُولی است[۵].
️نباید به بهانه های واهی مثل احتمال هرج ومرج و… این حقوق سرنوشت ساز را از مردم سلب و مردمسالاری دینی را ناقص کرد! ولیّ عادلی که آزادانه پذیرفته شده است، نقش تنظیم کننده در اینباره دارد تا هرج و مرجی پیش نیاید.
۳.
[۱] از این حقوق به تفصیل در نشست سخن گفته شد. صوت این نشست را بشنوید
[۲] رابطه ای که با حفظ حقوق اساسی مردم و حقوق اضافی ای که اسلام قائل میشود، ولیّ جامعه دارای اختیاراتی است تا پیشروی و سوق دادن مردم به سمت اهدافشان را با حفظ آن حقوق را سامان دهد که مفصل بدان در این نشست پرداخته شد.
[۳] ر.ک: دراسات فی ولایت الفقیه ج۲ص۲۲۵و ج۳صص۱۶۹و۱۷۰
[۴] ر.ک: تحریرالوسیله ج۱ص۴۷۹
[۵] القواعد و الفوائد ج۱صص۴۰۵و۴۰۶