گربه-سگ اقتصاد ایران!

دعوای سود و بدهی، تعقیب و گریز سگ و گربه‌ای است که سه اپیزود دارد:

  1. بدهی کارگر و کارمند به بانک:
    با مصوبه شورای پول و اعتبار (۹۳/۱۱/۲۱) با تاخیر در پرداخت اقساط، بانک حق دارد کل وام را یک جا جلب کند/ اگر بدهکار نداشت، بانک حق دارد “بدون طی مراحل قانونی” همه حساب‌های بانکی بدهکار و ضامن‌هایش را بررسی و مبالغ را از آن کسر کند/ در این وقت دیگر پرداخت معوقه هم جلوگیر بانک نیست!
  2. بدهی تولید کننده به بانک:
    بانک در اینجا غیر از سود سرمایه‌اش، “سودِ سود” آن را هم طلب می‌کند؛ که به “سود مرکّب” معروف است./ زمین کارخانه و… هم در رهن بانک است؛ اگر نتوانست سود مرکّب بدهد، به نفع بانک مصادره می‌شود!
    بیش از ۲۰۰۰ کارخانه این سال‌ها اینگونه در قبضه بانک‌ها افتاده است!
    مصوبه مجمع تشخیص درباره حذف سود مرکب و دستورات دادستان و توصیه‌های ستاد تسهیل تولید هم تا حالا این پدیده را از بین نبرده است!
    قربانی‌های این اپیزود، نه ابربدهکاران بلکه تولیدکنندگان کوچک و بزرگی بوده‌اند که به گفته مقام قضایی نه ماشین لوکس دارند نه بُرج آنچنان؛ بلکه گاه گیر مبالغی ناچیزند!
  3. بدهکاری بانک‌ها به بانک مرکزی!
    اما حق سیاسیِ خلق پول برای بانک‌ها، گاه بحرانِ رکود می‌آفریند و سپرده گذاران را عازم بانک می‌کند؛ تا با پولشان کار دیگری کنند.
    حالا اگر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی به بانک کمک نکند، ورشکست می‌شود!
    عجب اینکه اینبار نه بانک منحل می‌شود و نه اموالش مصادره می‌شود! بلکه رقم‌های میلیاردی، از صندوق توسعه برداشت میشود تا بانک، سپرده‌ی سپرده گذارانش را بدهد! و فقط بدهکار بانک مرکزی بماند!
    برای نمونه: یک بانک زیان ده (بانک سرمایه) تا سال قبل با همه‌ی سودِ مرکب‌ها و برداشت از ضامن‌ها، بدهی‌اش به بانک مرکزی، بیش از ۱۵تریلیون تومان است و سال بعد با رشد۳۱ درصدی به بیش از ۲۰تریلیون می‌رسد!!!

پدیده‌ی “گربه-سگ”:

روی زمین عینیت، وضع پیچیده‌تر از آن سه قسم است. دعوای سگ (سود بانک) و گربه (بدهی افراد عادی و مولّد) کنج رینگ، واقع است.

وسط میدان، “گربه – سگی” است که خودش به خودش اعتبار می‌دهد! مصادره‌ی کارخانه‌اش، توسط بانکِ خودش انجام و بدهکاری کلانش از صندوق توسعه و بانک مرکزی پرداخت می‌شود!

یک نمونه (که صاحبش را آیت الله علوی بروجردی هم می‌شناسد[۱]):

برادران ریخته‌گران در قبال یک حواله‌ی میلگرد، مالک سهام ۳۸ درصدی بانک سرمایه -که مال شهرداری تهران بود- می‌شوند./ نمایندگانشان در هیئت امنای بانک، اعتبار یک هزار و ۶۰۰ میلیاردی برایشان می‌گیرند! / با این اعتبارات و سود سهامشان در بانک، مالکِ ۵۰٪ سهام کارخانه پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه میشوند!/  بانکشان(سرمایه)، بدهی‌شان به بانک دولتی تجارت را تسویه می‌کند!/ برای فروش محصولات پتروشیمی‌ها در دبی شرکت می‌زنند و رقم‌های میلیاردی، بدهکار پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه -که خود سهام دار اصلی‌اش هستند- می‌شوند!/ بانک سرمایه بدهی‌اش به بانک مرکزی ۳۱٪ افزایش می‌یابد و به ۲۰ تریلیون و ۴۵۹ میلیارد و ۳۹۹ میلیون تومان می‌رسد!!!

منظور آیت الله از قهرمان‌هایی که باید روی سر گذاشت -ان شاءالله- دسته دومی‌ها باشد نه این دسته!

قاطبه مردمِ عادیِ دسته اول و پاکدستان دسته دوم انتظار داشته‌اند روحانیت و مرجعیت کنار آنها بایستد نه کنار اعتباربران بزرگ و سودخوران مرکّب.

البته آن دو دسته وجوهات زیادی ندارند و مثل برخی دسته سومی‌ها نیستند که  بتوانند کسری از تسهیلاتی که خود برای خود اختصاص می‌دهند را بنام وجوهات و کار خیر و… در دفاتر و نزد متنفذین هزینه کنند!

اما خداوند از عالمان وارسته عهد گرفته که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت نباشند(خطبه ۳ نهج البلاغه).

محسن قنبریان ۹۹/۷/۱۰

[۱] https://t.me/ArmanGram/285

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *