«حکومت در نهجالبلاغه هیچ نشانهای و اشارهای از سلطهگری ندارد. هیچ بهانهای برای امتیازطلبی ندارد. از آن طرف مردم در تعبیر نهجالبلاغه رعیتاند. رعیت یعنی آن کسانی، آن جمعی که رعایت آنان و مراقبت آنان و حفاظت و حراست آنان بر دوش ولیّ امر است.
البته مراقبت و حفاظت یک وقت نسبت به یک موجود بی جان است این یک مفهوم پیدا میکند.
یک وقت مربوط به حیوانات است، این یک معنا پیدا میکند.
اما حراست و حفاظت یک وقت مربوط به انسانهاست. یعنی انسان را با همه ابعاد شخصیتش با آزادیخواهی با افزایشطلبی معنویاش با امکان تعالی و اوج روحیاش با آرمانها و اهداف والا و شریفش؛ اینها را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیرید؛ این باید با همه این مجموعه مورد رعایت قرار بگیرد این همان چیزی است که در فرهنگ آل محمد در طول زمان مورد ملاحظه بوده؛ کمیت اسدی (دربارهشان) میگوید: سیاستمدارانی که مراعات انسانها را مانند مراعات حیوانات در نظر نمیگیرند.
یعنی انسان با انسانیتش باید مراعات شود .این مفهوم رعیت و تعبیری از مردم در نهجالبلاغه است»
( بیانات حضرت آیت الله خامنهای در اولین کنگره بین المللی نهجالبلاغه ۶۰/۲/۲۹با عنوان «حکومت در نهج البلاغه»)
پ.ن:
ایشان در آن بیانات رعیت در «عرف نهجالبلاغه» را از رعیت در «عرف سلطانی» اینچنین متمایز میکند. رعیت یعنی کسی که باید رعایتش کرد. اما رعایت انسان با آزادیخواهی و عدالتخواهی و معنویتخواهی اوست. رعایت اینچنینیِ انسانها بر دوش ولیّ امر و حکومت اسلامی است.
از اینرو همه راهبردهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی حکومت باید با چنین رعایتی باشد؛ تا رعیت، از فرهنگ نهجالبلاغه و نرخ امیر غدیر تنزل نکند. (دقت شود)
در روایت مفصلی که در کتاب خصال به نقل از حضرت صادق علیه السلام ذکر شده، ایشان پس از آنکه بر «لزوم توجه به ظرفیت مردم» تاکید میکنند، میگویند: «حکومت بنی امیه دارای سه خصوصیت بود: شمشیر، بی تدبیری و ظلم! اما شیوه حکومت ما اهل بیت، بر مدارا، دلجویی، وقار، تقیه، خوش اخلاقی، ورع و کوشش است. پس مردم را به این دینی که دارید، ترغیب کنید.
الخصال، ج۲، ص۳۵۵