دیشب وقتی اخبار مربوط به پرسش و پاسخهای صریح دانشجویان با سخنگوی قوه قضائیه را مرور میکردم برای اولین بار در عمرم آرزو کردم ایکاش دانشجوی دانشگاه شریف بودم!
این حس را حتی در اوج مجاهدتهای علمی هستهای و شهادت دانشمندان آن پیدا نکرده بودم. شاید بخاطر اینکه در خود استعدادی برای فیزیک هستهای ندیدهام اما خالی از دغدغه عدالت و مطالبهگری آرمانهای انقلاب و حفاظت از ارزشهایی که این همه خون برایش ریخته شد نمیشوم.
البته کاش در کنار سؤالات صریح و انتقادات مشهور به قوه قضائیه -که آنجا طرح شد- کف و سوت نبود تا سخنگو هم مجبور نشود شأنش را بکاهد و سوت بلبلیاش را رو کند! یا بهانهای برای بسته شدن این حضورهای حداقلی شود.
دانشجویان باید مسیر را طوری طی کنند که زمینه آمدن رؤسای قوا و حتی فرماندهان نظامیدر دانشگاه برای پاسخگویی فراهم شود. یعنی چیزی که رهبر انقلاب ۵سال پیش خواسته اما برآورده نشده است آنجا که فرمود:
“از مطالب دیگری که گفته شد مسأله حضور مسئولان در دانشگاه است. این اشکال کاملا وارد است. من عقیدهام این است که مسئولین باید در دانشگاهها شرکت کنند. رؤسای سه قوه، مسئولین میانی، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهای مسلح اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهای گفتنی دانشجوها را بشنوند[۱]“
اما باید چیزی هم جای کف و سوت یا هو کردن برای مخاطبین -که نمونه کوچکی از هیأت منصفه جامعهاند- بماند. نمیدانم برای نمونه آخرش به مسئول حاضر، “نمره اقناع” دهند و معدلش همانجا قرائت شود یا هر راه دیگر اما نقد و انتقاد را از ادب و اخلاق جدا نکنند.
دیشب میگفتم اگر آنجا بودم از این فرصت نادر استفاده و چیزهای دیگر پیرامون قوه قضاییه و رئیس آن هم میپرسیدم که اهمیتش از شایعات درباره دختر ایشان کمتر نیست. ساختمانهای متعلق به ایشان در قم و شایعات مربوط به مزرعه و دامداریها و اشکالات آن و… -که اقلا گروهی الان به هر انگیزه در بستها و پستهایشان طرح میکنند- جای موشکافی دارد.
دیشب آرزو کردم کاش این مطالبات صریح و بیپرده با ایشان و مسئول قوه و قوای دیگر در فیضیه و معصومیه قم یا حتی مصلاهای نماز جمعه جدی و بدون سانسور انجام میشد. چرا نهادهای انقلابی خود پیگیر آرمانهای انقلابشان نباشند تا آمدنیوز و رسانههای معاند یا افراد خاص یا مشکوک به بهانه پیگیری آن دنبال گرفتن ماهی خود باشند.
به نظرم همهاش تقصیر بدخواهان و شایعه سازان نیست، “خوب خواهان” نظام در نماز جمعهها و حوزهها و هیأتها و تشکلها و… هم جدی و فراگیر مطالبه نکرده و بعضا رسوب “السؤال بدعه” دارند یا از آن استفاده ابزاری کردهاند!
دم انتخابات یاد زندگی اشرافی برخی افتادن و حتی بعدش با او “ساختن”(!) چاره نیست. فقط خانه آخوندی و روحانی آنچنانی نیست خانه برخی “آقایان” به ظاهر اینطرفی هم چیزی از آنها کم ندارد!
خلاصه “سیاست برای عدالت” است نه “عدالت برای سیاست”!
به امید آنروز.
محسن قنبریان
۹۶/۹/۲۱